چرا دولت با مردم سخن نمیگوید؟
شفقنا- زهیر موسوی در نوشتاری با عنوان چرا دولت با مردم سخن نمیگوید؟ در روزنامه اعتماد نوشت؛ 65روز از آخرین روزی که دولت دوازدهم سخنگو داشت، میگذرد. جایگاهی که به واسطه وظیفه پاسخگویی و تنویر افکار عمومی در قبال تصمیمات و اقدامات دولت دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. خالی ماندن این صندلی در 65 روز گذشته ضربههای زیادی به […]
شفقنا- زهیر موسوی در نوشتاری با عنوان چرا دولت با مردم سخن نمیگوید؟ در روزنامه اعتماد نوشت؛ ۶۵روز از آخرین روزی که دولت دوازدهم سخنگو داشت، میگذرد. جایگاهی که به واسطه وظیفه پاسخگویی و تنویر افکار عمومی در قبال تصمیمات و اقدامات دولت دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. خالی ماندن این صندلی در ۶۵ روز گذشته ضربههای زیادی به دولت زده است. «بیعملی»، «بی برنامگی» و «عدم علاقهمندی به پاسخگویی» بخشی از اتهامات وارد شده به دولت در این ۶۵ روز است. سخنگویی دولت در ایران سمتی است که با استقرار هر دولت پس از مراسم تحلیف، از جانب رییسجمهور منصوب میشود. سخنگوی دولت به عنوان اصلیترین مرجع اطلاعرسانی عملکرد دولتها، وظیفه پاسخگویی به افکار عمومی را عهدهدار است. هرچند سخنگو وظیفه پاسخگویی در قبال اقدامات دولت را برعهده دارد با اینحال سایر اعضای کابینه دولت نیز موظفند در جریان اطلاعرسانی به رسانههای جمعی مشارکت داشته باشند. در واقع میتوان گفت سخنگویی سمتی حیاتی برای یک دولت است، علاوه بر اینکه یک سخنگو اطلاعاتی را از سطح جامعه دریافت میکند و دادههایی را در اختیار مردم قرار میدهد تا ابهامات شفافسازی شوند. این موضوع به حدی اهمیت دارد که در تمام دنیا انتخاب سخنگو برای دولت یا هر نهاد و وزارتخانه از اهم امور محسوب میشود. عباس امیرانتظام، صادق طباطبایی، حسن حبیبی، بهزاد نبوی، احمد توکلی، عطاالله مهاجرانی، عبدالله رمضانزاده، غلامحسین الهام، سیدشمسالدین حسینی، محمدرضا رحیمی و محمدباقر نوبخت افرادی بودند که در دولتهای پس از انقلاب وظیفه سخنگویی را بر عهده داشتند. فارغ از ۶۵ روز اخیر که دولت سخنگو نداشته، دولتهای چهارم، پنجم و ششم نیز در تمام طول عمر خود تصمیم به عدم استفاده از سخنگو گرفته بودند. فقدان سخنگو در دولت سبب شکلگیری پرسشهای بیشماری در افکار عمومی شد. یکی از این سوالات آن است که آیا واقعا دولت حرفی برای گفتن ندارد؟ پاسخ این سوال در دولت دوازدهم منفی است. دولت دوازدهم به دلیل بداقبالی شرایط ویژهای را تجربه کرده است که فرضیه «حرفی برای گفتن نداشتن» از ریشه غلط است اما اینکه چرا دولت روزه سکوت گرفته برای هیچکس مشخص نیست جز رییسجمهور و اعضای کابینه. دولت مشخصا در سیاست خارجی، سیاست داخلی و موضوعات اقتصادی حرف برای گفتن دارد. سخنرانی دقیق و موفق رییسجمهور در هفتادوسومین مجمع عمومی سازمان ملل تنها مشتی از خروار است که نشان میدهد دولت حرفهای مهمی در حوزه سیاست خارجی دارد. دولتی که در سیاست خارجی حرف برای گفتن دارد، چگونه میتواند در حوزه سیاست داخلی و اقتصادی حرفی برای گفتن نداشته باشد؟ این سوال در کنار چندین سوال بیجوابی قرار دارد که پاسخش در دستان رییسجمهور است. حسن روحانی در رقابتهای انتخاباتی دولت خود را دولتی پاسخگو معرفی کرد؛ وعدهای که ۶۵ روز است در کما به سر میبرد. انفعال دولت در پاسخگویی سبب شده است میدان پاسخگویی و تشریح وضعیت در اختیار رقبای سیاسی حسن روحانی قرار گیرد؛ میدانی که در آن منتقدان شرایط را با توجه به دیدگاه مطلوب خود توصیف میکنند و چون دولت سکوت اختیار کرده این اظهارات تاثیر بسزایی بر افکار عمومی دارد. نگاهی گذرا به رسانهها و مطبوعات بر این ادعا صحه میگذارد. بازار اظهارنظر و ارایه تحلیل درباره موضوعات مختلف این روزها بسیار داغ شده تا جایی که اگر رسانهها نیز به سراغ کسی نروند، این افراد با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تحلیل خود را در اختیار مخاطبان قرار میدهند. مردم حق دارند از برنامههای دولت و رییسجمهور به عنوان متولی اجرای قانون و بالاترین مقام اجرایی کشور آگاه شوند اما شرایط به گونهای رقم خورده است که این مهم در۶۵ روز گذشته با تاخیر مواجه شده است. فقدان سخنگو، رسالت خبری رسانهها را نیز تحتالشعاع قرار داه است. خبرنگاران در هر زمان و مکانی به وزرا دسترسی ندارند و تنها کسی که میتوانند به امید پاسخش بنشینند همین مقام سخنگویی است.سوال دیگری که فقدان پاسخگویی دولت ایجاد کرده، آن است که «آیا دولت برنامهای برای آینده ندارد که نمیخواهد درباره آن توضیح دهد؟» پاسخ این سوال نیز منفی است. اگر دولت برنامهای نداشت اتفاقات سه روز گذشته در اقتصاد رخ نمیداد. اگر دولت برنامهای نداشت، نمایندگان مجلس با تیغ نظارت، سوال و استیضاح دولت را مواخذه میکردند؛ کمااینکه این اتفاق در خصوص برخی وزرا افتاد. اتفاقا دولت برنامه دقیقی هم در حوزه اقتصادی دارد. ارایه لوایح چهارگانه مرتبط با FATF و همچنین سقوط قیمت دلار تنها بخشی از برنامههای دولت برای بهبود اوضاع اقتصادی است اما اینکه چرا دولت علاقهای به تشریح برنامههای خود ندارد نیز مانند سوال قبلی بدون جواب است.
در این میان فرضیه دیگری درباره سکوت دولت و عدم انتخاب سخنگو وجود دارد. طراحان این فرضیه معتقدند که دولت دریافته است پس از هر اظهارنظر شرایط اقتصادی که مصداق آن وضعیت بازار ارز بود، ملتهب میشود به همین دلیل دولت تصمیم به سکوت گرفته و قصد دارد به جای صحبت، با اقدامات عملی شرایط را کنترل کند. یکی از انتقادات جدی که گاهی رنگ و بوی تخریب و تسویه حساب داشت، به دولت صورت میگرفت موضوع گفتار درمانی حسن روحانی بود. منتقدین اعتقاد داشتند دولت دوازدهم به جای اقدام عملی روی به گفتاردرمانی آورده است و برای این ادعا استدلالهای خاص خود را داشتند؛ این افراد به ید طولا و توانای حسن روحانی در سخنوری اشاره میکنند که شاید بتوان تا حدودی این نقد را درست و بجا خواند. حسن روحانی به این انتقادها اهتمام ورزید. هرچند سکوت دولت شرایط را برای اظهارنظرهای منتقدان و بعضا مخالفان فراهم کرد اما سقوط دلار و برنامههای تخصصی ارایه شده برای بهبود شرایط سیاسی و اقتصادی توسط وزارتخانههای مختلف حاکی از آن است که دولت گفتار درمانی را کنار گذاشته و اقدامات عملی را جایگزین کرده است. پرواضح است که دولت در ۶۵ روز گذشته علاقهای به حضور پررنگ در رسانهها نداشته و در نگاهی حداقلی میتوان استنباط کرد که ارتباط دولت با رسانهها تنها مرتبط با موضوعات تخصصی است. این موضوع در حاشیه جلسههای هیات دولت که صبحهای چهارشنبه برگزار میشود، روشن است. وزرا علاقهای به حضور در جمع خبرنگاران ندارند و اگر اصرار خبرنگاران نباشد، ترجیحشان آن است که به تکان دادن دست برای اهالی رسانه اکتفا کنند؛ هرچند بعضا همین اصرارها بینتیجه است. اگر در ۶۵ روز گذشته که دولت سخنگو ندارد به خبرهای حیاط دولت نگاه کنید، تنها حضور یک چهره پررنگ است؛ محمود واعظی. رییس دفتر رییسجمهور در این مدت تلاش داشت با پاسخهای کلی سوالات جزیی خبرنگاران را پاسخ داده تا خلأ سخنگو آنطور که واضح است، احساس نشود. این حضور پررنگ سبب شد تا شایعه سخنگویی محمود واعظی نیز مطرح شود؛ شایعهای که با تکذیب واعظی همراه بود.
۶۵ روز است که در ورودی سالن کنفرانس طبقه هشتم ساختمان کوثر به روی خبرنگاران بسته مانده و رسانهها همچنان چشم انتظار خودکار رییسجمهور هستند تا ببینند چه کسی جایگزین محمدباقر نوبخت میشود. سخنگویی که شاید به دلیل مشغله فراوان از جمله ریاست بر سازمان برنامه و بودجه آن طور که باید، انتظارات را برآورده نمیکرد اما به هرحال حضورش موثر بود. امروز وقت صحبت با مردم است. بازار ارز و طلا که تبدیل به چالشی جدی برای دولت شده بود، این روزها روی خوش به دولت و مردم نشان داده و شاید این اتفاق بهترین فرصت برای آغاز فصل جدید گفتوگوی دولت با مردم باشد. در ۶۵روز گذشته نگاه همگان اعم از موافق، منتقد و حتی مخالف به دهان دولت بود اما این نگاهها همچنان چشم به راه ماندهاند. یکی از انتقادات جدی که در ۶۵روز گذشته مطرح میشد آن بود که چرا دولت صحبت نمیکند؟ طبیعتا مشغلههای کاری رییسجمهور و وزرا به حدی است که شاید انتظار پاسخگویی درباره تمامی مسائل انتظار زیادی بود و این دقیقا همان نقطهای است که نشاندهنده اهمیت حضور سخنگو در دولت و صحبت با مردم است؛ صحبتی که میتواند علاوه بر پاسخ به سوالات، افکار عمومی را توجیه و آگاه کند. طی هفتههای گذشته، تقریبا هر دو روز یک بار خبری درباره انتخاب سخنگوی جدید دولت در آیندهای نزدیک روی خروجی خبرگزاریها قرار میگرفت. آینده نزدیکی که همچنان فرا نرسیده اما واضح است که سکوت دولت بیش از این جایز نبوده و حسن روحانی باید هرچه سریعتر فردی توانمند را برای این کرسی حساس جایگزین کند تا هم میدان اظهارنظر را از رقبا پس بگیرد و هم نشان دهد حرف برای گفتن دارد. فقدان سخنگو و عدم صحبت با مردم توسط دولت، بهانه گفتوگوی «اعتماد» با علیرضا رحیمی و فرجالله رجبی نمایندگان مجلس است. فرجالله رجبی معتقد است برخی مشکلات بزرگ راهحلهای ساده و کوچک دارد. او عدم صحبت با مردم توسط دولت را مشکلی بزرگ میداند که راهحل آن بسیار ساده است. رجبی میگوید وقتی دولت با مردم حرف نمیزند، این شایعات هستند که میدانداری میکنند. علیرضا رحیمی نیز معتقد است دولت انگیزه تغییر ندارد. او میگوید موضوع بیتحرکی دولت از انتخاب سخنگو فراتر است زیرا هر تغییری در دولت با تاخیر فراوان همراه بوده و این یعنی انگیزه تغییر در دولت قوی نیست.
انتهای پیام
fa.shafaqna.com