خانه اسد؛ نگاهی به زندگی پر فراز و نشیب خاندان سوریه
شفقنا- بسیاری از این موضوع متعجب اند که چون بشار اسد و همسر انگلیسی او، اسما، که روزی به دنبال مدرنیزه کردن خاورمیانه بودند، در نهایت در جایگاه قدرت حکومتی نشستهاند که به اعمال خشونت متهم است. برای پاسخ به این پرسش باید رابطه پیچیده بشار اسد را با همسرش، پدرش، مادرش و خواهران و برادرانش واکاوی کرد و به […]
شفقنا- بسیاری از این موضوع متعجب اند که چون بشار اسد و همسر انگلیسی او، اسما، که روزی به دنبال مدرنیزه کردن خاورمیانه بودند، در نهایت در جایگاه قدرت حکومتی نشستهاند که به اعمال خشونت متهم است. برای پاسخ به این پرسش باید رابطه پیچیده بشار اسد را با همسرش، پدرش، مادرش و خواهران و برادرانش واکاوی کرد و به کارکرد درونی این خانواده که بیش از ۴۰ سال بر سوریه حکومت کردهاند، پی برد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا از تلگراف، در زمان نوشتن این گزارش، لئون پانتهآ، وزیر دفاع اسبق در زمان دولت باراک اوباما به ما کمک کرد تا رابطه بین بشار اسد و والدینش را درک کنیم.
بازگردیم به سال ۲۰۱۱، زمانی که اعتراضات بهار عربی به سوریه رسیده بود. بشار اسد دو انتخاب بیشتر نداشت؛ یا باید به اصلاحات مورد درخواست مردم تن میداد، یا باید آنها را سرکوب میکرد. دانستن رابطه او با مادرش انیسه، برای درک آنچه که اتفاق افتاد، بسیار ضروری است.
انیسه که گفته میشود سرسختترین عضو خانواده بود، نمیخواست که رویکرد دولت در این مورد، سهل باشد. چراکه پس از مرگ همسرش، حافظ اسد در سال ۲۰۰۰، انیسه میخواست ثابت کند که قدرت نفوذش در سوریه کم شده است. این را اطلاعات آمریکا به لئون پانتهآ گفته بود. او به ما گفت: «آن زمان ظاهرا بشار اسد واقعا دلش نمیخواست که برای حفظ قدرتش بجنگد.»
او اضافه میکند: «اما مادر او فشار زیادی را به بشار اسد آورد تا مانند پدرش رفتار کند و در مقابل اعتراضها مقاوم باشد و برای حکومتی که از پدرش به ارث برده، بجنگد.» و به این ترتیب، نقشه انیسه که چیزی جز وسط کشیدن روح حافظ اسد نبود، جواب داد.
سوریه از سال ۱۹۷۰ مانند یک تجارت خانوادگی اداره میشد؛ یعنی زمانی که حافظ اسد، کنترل دولت را در دست گرفت و بر روی همه جنبههای زندگی مردم کنترل قرار داد؛ کسانی که در این مورد مقاومت کردند، از بین رفتند و بنابراین، نجات رژیم که برای خاندان اسد، قدرت و ثروت به ارمغان میآرود، همه آن چیزی بود که احتیاج داشتند.
بشار اسد، که پس از پدرش، انتخاب سوم برای ریاست جمهوری بود، تصمیم گرفت که به ادامه تحصیل در رشته پزشکی بپردازد. قرار بود پس از حافظ اسد، برادر او رئیسجمهور شود که به خاطر تلاش برای کودتا، از کشور تبعید شد. بنابراین گزینه بعد از حافظ اسد، پسر بزرگش، «باسل» بود. بشار در اوایل دهه ۱۹۹۰ به لندن رفت و شروع به تحصیل چشم پزشکی کرد. او میتوانست یکی از پزشکان معروف کشورش شود، اما سرنوشت او را در جایگاه قدرت در خاورمیانه قرار داد.
بشار در لندن با اسما، یک دختر جوان فارغالتحصیل رشته کامپیوتر از دانشگاه اکتون لندن، آشنا شد.
در سال ۱۹۹۴، بشار اسد ۲۹ ساله مجبور شد به سوریه بازگردد؛ چراکه باسل، برادر بزرگتر او حین رانندگی با یکی از ماشینهای اسپورتش در دمشق، تصادف کرده و جان خود را از دست داده بود. بنابراین بشار، گزینه بعدی ریاستجمهوری پس از پدر بیمار خود بود.
گرچه بشرا، خواهر بشار اسد، قدرت زیادی در خانواده داشت، و شایعه شده بود که فرزند مورد علاقه پدرش است و بهترین گزینه او برای ریاستجمهوری است، اما سوریه برای رئیسجمهور شدن او آماده نبود. دنیس، یکی از مذاکره کنندگان صلح خاورمیانه در زمان بیل کلینتون که به خوبی حافظ اسد را میشناخت به ما گفت: «به نظرم حافظ اسد فکر میکرد که دخترش بشرا، از بشار قویتر است، اما نه در جامعهای که هنوز برای پذیرش ریاستجمهوری یک زن آماده نبود.»
بنابراین وقتی حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ در سن ۶۹ سالگی به دلیل حمله قلبی جان خود را از دست داد، بشار، رئیسجمهور شد و ۶ ماه بعد، در یک مراسم کاملا محرمانه که هیچ عکسی هم از آن بیرون نیامد، و هیچ خبر رسمی هم از آن منتشر نشد، با اسما ازدواج کرد.
اسما وارد خانواده اسد شد و میخواست تا نقش غیرعادی همسر یک فرد قدرتمند در خاورمیانه را بر عهده بگیرد: یک بانوی اول مدرن، یک راهنما و پیشآهنگ برای زنان سوریه و یک مصلح اجتماعی در این کشور.
آیمان عبدالنور، مشاور پیشین بشار اسد میگوید: «او از دنیای کاملا متفاوتی آمده بود. او میخواست که بخشی از مدرنیزاسیون سوریه باشد، اما بعدا فهمید که او حتی به عنوان عضوی از خانواده اسد پذیرفته نشده است.»
«ریاض نعسان آغا»، وزیر فرهنگ اسبق گفته است: «به نظر نمیآمد که بشرا، خواهر بشار با دیدگاههای اسما موافق باشد و اختلاف نظرهای شدیدی بین آنها بوجود آمد.» آقای ریاض به ما گفت که آن دو حتی زمانی که انیسه، مادر بشار زنده بود، بر سر عنوان «بانوی اول» با یکدیگر جر و بحث میکردند.
خیلی زود، مشکلات اسما در خانه با چهره ناخشایندی که از همسرش در جامعه بینالملل منعکس می شد، تحتالشعاع قرار گرفت. پرزیدنت جرج بوش، سوریه را یکی از محورهای شرارت نامید و خانواده اسد خیلی زود خود را در مرکز تحقیقات برای ترور رفیق حریری، نخستوزیر پیشین لبنان دیدند.
بیشترین ضربه به شخصیت بشار اسد اما زمانی بود که سازمان ملل، به نیروهای سوریه دستور داد تا از لبنان خارج شوند – و این یک تحقیر شخصیتی برای بشار به شمار میرفت؛ زیرا پدرش لبنان را ادامه سوریه میدانست. در چشمان مادر بشار، این اتفاق، یک نکته سیاه در کارنامه سیاسی او بود.
از اواسط دهه ۲۰۰۰ میلادی، بشرا بیشتر زمان خود را در دوبی و کشورهای دیگر میگذراند و بنابراین، راه برای پیشرفت و خودنمایی اسما فراهم بود. اسما شروع به فعالیت در خیریهها کرد و چندین جشنواره را در دمشق، راه انداخت و کودکان را برای اینکه شهروندانی فعال باشند، تشویق میکرد. بهار شکوفایی او فرا رسیده بود و مجله «وگیو» در پایان سال ۲۰۱۰، اسما را «گلی در میان صحرا» نامید؛ اما بدتر از این نمیشد؛ چراکه این تیتر در همان ماهی منتشر شد که بهار عربی وارد سوریه شده بود.
با افزایش اعتراضها، نیروهای دولتی دست به سرکوب و خشونت زدند. بسیاری برایشان سوال بود که جایگاه اسما در این وقایع کجاست. برای مدتی طولانی او از انظار عمومی مخفی بود. اما ایمیلهای هک شده او در سال ۲۰۱۲ نشان داد که اسما در این مدت مشغول خریدهای اینترنتی بوده است. اتحادیه اروپا با بلوکه کردن اموالش، و قرار دادن ممنوعیت مسافرتی برای او، اسما را تحریم کرد. در این میان، شوهرش، بیش از همیشه به او و بشرا نیاز داشت.
در نهایت در آن سال، او در صحنه حاضر شد و شروع به سخنرانی برای مادران سربازان کشتهشده برای دفاع از همسرش کرد. او با تلویزیون روسیه مصاحبه میکرد و در مورد همسرش حرف میزد و در اینجا بود که اسما، خصوصا با کرگ انیسه، مادر بشار در سال ۲۰۱۶، به بانوی اول سوریه بدل شد.
البته این راه برایش کم هزینه نبود؛ او که سه فرزند دارد، به خاطر رفتارهای حکومت سوریه تهدید شد که ملیت بریتانیاییاش را از دست بدهد. با این حال او هنوز هم با جهان از طریق اینستاگرام و ۳۰۰هزار فالوئرش در ارتباط است: یک نیروی قدرتمند که به جهانیان میگوید سوریه هنوز به اسد وابسته است. چند روز پیش او عکسی از خود را منتشر کرد که پس از شیمیدرمانی برای سرطان سینهاش گرفته شده بود. گرچه به او پیشنهاد درمان در روسیه را داده بودند، اما او ترجیح داد که در بیمارستان نظامی دمشق درمان شود.
بسیاری از مردم معتقدند که رژیم اسد در آیندهای نزدیک، نجات پیدا خواهد کرد. با این حال هنوز نمیدانیم که بشار اسد و همسر انگلیسیاش چه طرحی برای آزادسازی سوریه از شر مخالفانشان در سر میپرورانند.
انتهای پیام
fa.shafaqna.com