از غارت خیمههای اهلبیت(ع) تا رسوایی یزید در کاخ شام
امام حسین(ع) به همراه بهترین یارانش در زمین کربلا در خون غلتید تا دین خدا از بین نرود، در این میان اهلبیت(ع) امام به اسارت گرفته شدند اما این اسارت با حکمتی بزرگ همراه بود، اگر حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) نبودند شاید این نهضت هیچگاه پایدار نمیماند.
به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، در روز شهادت امام حسین علیهالسلام و بعدازظهر روز عاشورا، شمار زیادی از سپاه دشمن به دست امام حسین(ع) به هلاکت رسیدند. بسیاری از دلاوران و جنگاوران سپاه یزید سرنگون شدند و پس از آن، دیگر کسی جرئت به میدان آمدن نداشت.
امام حسین(ع) در حالی که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگی، ضعیف و ناتوان شده بود، لحظهای ایستاد تا کمی استراحت کند؛ ناگهان، سنگی به پیشانی مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تیری سه شعبه از کمان حرمله، سینه مبارکشان را شکافت. آنگاه، سپاهیان عمر بن سعد، با تیر و نیزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند.
امام از اسب بر زمین افتاد. مدتی نسبتاً طولانی ـ بر زمین کربلا بود، در حالی که در خون خود میغلتید. کسی جرئت نزدیکشدن به ایشان را نداشت؛ ولی سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزدیک شد و آن حضرت را به شهادت رساند.
غارت خیمهها
پس از شهادت امام حسین علیهالسلام در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهیان سیاهدل، با یورش به خیمهها، آنها را به آتش کشیدند و کودکان و زنان را آواره بیابانهای سوزان و پرتیغ و خار کربلا کردند.
دگرگونی عالم، پس از شهادت امام حسین(ع)
گفتهاند که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، غبار شدیدی که سیاه و تاریک بود، فضای آسمان را پوشاند و زمین به سختی لرزید و شرق و غرب عالم تاریک شد.
یازدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران اهل بیت از کربلا
عمر بن سعد در یازدهم محرم، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام را در حالی که با غل و زنجیر بر شترها سوار شده بودند، از کربلا به سمت کوفه حرکت داد. حضرت زینالعابدین علیهالسلام را نیز در حالیکه به مشیت الهی به شدت بیمار بودند، با غل و زنجیر بر شتری سوار کردند.
روز یازدهم محرم، کاروان اسیران اهلبیت علیهمالسلام وارد کوفه شدند و این کاروان را که سرهای مقدس شهدا، پیشاپیش آنها بود، در تمامی کوچهها و بازارهای شهر گرداندند. یادآوری میشود که خطبههای امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلامالله علیها در این شهر، ضربه کوبندهای بر پیکر دشمن وارد کرد و چهرة واقعی یزید را برای همگان آشکار کرد.
دوازدهم محرم؛ دفن شهدای کربلا
در روز دوازدهم محرم، شماری از قبیله بنیاسد برای دفن بدن پاک امام حسین علیهالسلام و اصحابش، به کربلا آمدند و به معجزة الهی، امام سجاد علیهالسلام در این مراسم حضور داشتند. خودشان بدن پاک پدربزرگوارشان را درحالی که به شدت میگریستند، به خاک سپردند و روی قبر مطهر چنین نوشتند « این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است که او را در حالی که تشنه و غریب بود، به شهادت رساندند».
نوزدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام
در نوزدهم محرم، به دستور یزید، عبیدالله بن زیاد، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام را همراه سرهای مقدس شهدا، به سمت شام حرکت داد.
اول صفر؛ ورود کاروان اسیران اهل بیت به شام
در روز اول صفر، کاروان اسیران اهل بیت، وارد شهر شام شد و این در حالی بود که از روزهای پیش، کوچه پس کوچههای شام، برای ورود آنان آذین بسته شده بود و مردم شام با پوشیدن لباسهای نو، خود را برای برپایی جشنی بزرگ آماده میکردند!
از وقایع مهم این روز، میتوان به خطبههای امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلامالله علیها اشاره کرد که چهره واقعی یزید و حکومتش را برای مردم آشکار ساخت.
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه(س)، دختر امام حسین(ع)
بنابر نقلی، در روز پنجم صفر، حضرت رقیه(س) دختر سه ساله امام حسین علیهالسلام در خرابة شام به شهادت رسید. هماکنون، آستانه مقدسه آن حضرت، یکی از زیارتگاههای مهم شیعیان در شهر شام به شمار میرود.
بیستم صفر؛ اربعین حسینی و ورود کاروان حسینی به کربلا
بیستم صفر، مصادف با اربعین امام حسین علیهالسلام است که روز مخصوص زیارت آن حضرت به شمار میرود. به نقل مورخان، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی از نخستین زائران امام حسین علیهالسلام در روز اربعین بودهاند. همچنین بنابر گفته برخی از مورخان، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام در همان سال 61 هـ.ق به کربلا برگشتند و در آنجا، مجالس ماتم و سوگواری بینظیری برگزار کردند.
فرازهایی از زیارت اربعین
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودهاند: «در روز اربعین هنگامی که روز بلند شد زیارت میکنی و میگویی: سلام بر ولی خدا و حبیب او، سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده او، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آقایی که در میان امواج بلا گرفتار آمد و کشته اشک روان است».
آنگاه امام صادق علیه السلام فرمودند: علیه آن حضرت هم دست شدند کسانی که دنیا فریبشان داده بود و بهره خود را در ازای بهایی ناچیز فروختند و آخرت خویش را به قیمت ناچیز حراج کردند. در چاه هوا و هوس فرو رفتند و تو و پیامبرت را به خشم آورده و مطیع بندگان شقی گردیدند؛ امام حسین علیه السلام در مقابل آنان تن به ذلت نداد و با آنان با شکیبایی به جهاد پرداخت تا آن گاه که خونش را ریختند و اهلبیتش را به اسارت بردند.
اولین زائر
از عطیه روایت شده که در روز اربعین، با جابر بن عبداللّه انصاری به زیارت قبر امام حسین علیه السلام رفتیم. وقتی به کربلا رسیدیم، جابر غسل کرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسید بیهوش شد و وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین، سپس گفت: «آیا دوست، جواب دوست را نمیدهد؟ چگونه جواب میدهی در حالی که سرت را از بدن جدا کردهاند.» و گفت: «سوگند به خدا که ما نیز در آن جا حضور داشتیم.» من گفتم: چگونه؟ در حالی که شمشیری نزدیم و این گروه مابین سرو بدن شان جدایی افتاده و اولادشان اسیر شده و [ما...]، جابر گفت: «از رسول خدا شنیدم که هر که گروهی را دوست دارد، با آنان محشور میشود و هر که عمل مردمی را دوست داشته باشد، در عمل ایشان شریک شود. همانا دوست ایشان به بهشت بازگشت نماید و دشمن ایشان به دوزخ بازگردد».
دیدار اهلبیت(ع) از شهدای کربلا در روز اربعین
سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زمانی که اهل بیت حضرت سیدالشهداء علیهم السلام از شام به مدینه برمی گشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آن ها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسین علیه السلام رسیدند، جابر بن عبداللّه را با گروهی از طایفه بنی هاشم و مردانی از آل پیغمبر صلی الله علیه و آله دیدند که به زیارت حضرت آمده اند. آنان شروع به عزاداری و نوحه سرایی کردند، زنان قبائل عرب نیز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداری کردند. کاروانیان سپس از آن جا به سوی مدینه کوچ کردند.
اسارت زن مسلمان
از مظلومیتهایی که حکایت از نقض آشکار قوانینی است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسیر گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پایان نبرد، اهلبیت امام حسین(ع) را اسیر کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمایش گذاشتند. اسیر گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که امام علی علیه السلام در جنگ جمل اسیر کردن را روا نشمرد و عایشه را به همراه عدهای زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموی فرزندان پیامبر(ص) را مثل اسیران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسیر را بر اهالی شهرها نمودند و درنهایت سنگ دلی با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زینب علیهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهلبیت) فرمود: ای محمّد صلی الله علیه و آله این دختران تو هستند که به اسارت میروند.
راز نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قیام امام حسین علیه السلام فرمودهاند: «قیام امام حسین علیه السلام ظاهرا قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزشهای اسلامی است برای این است که مردم را از جهالت و پستی نجات دهد؛ لذا هنگامی که از مدینه خارج میشوند در پیام خود به برادران محمّد بن حنیفه میفرمایند: «من با تکبّر، با غرور از روی فخر فروشی و از روی میل به قدرت... قیام نکردم». میبینم که اوضاع در میان امت رسول اللّه دگرگون شده و حرکت به سوی انحطاط است و برای مقابله با آن قیام کردم. برای ایجاد حکومت حق قیام کردم؛ لذا در رفتار امام حسین علیه السلام از همان ابتدا که از مدینه حرکت کردند تا وقتی در کربلا به شهادت رسیدند همان معنویت و عزت و سرفرازی و در عین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است.
اهلبیت(ع)، بهترین مبلغان عاشورا
بیتردید، اهلبیت امام حسین علیه السلام بهترین مبلغان عاشورا بودند آنان در کربلا حضور داشتند تا پیام عاشورا را به گوش جهانیان برسانند. اگر آن حضرت، غیر از اهلبیت، افرادی دیگر را به عنوان مبلغ قرار میدادند، یقینا آنان نیز مثل دیگر یاران آن حضرت به شهادت میرسیدند؛ زیرا موقعیت به گونهای بود که به چنین افرادی پس از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش و اسارات اهلبیت، اجازه و امکان تبلیغ نمیدادند. همچنین هیچ مبلغی قادر نبود همانند اهلبیت به خصوص امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیها السلام با کلام آتشین و خطبههای گویا، مردم را تحت تأثیر قرار دهد.
تبلیغات اهلبیت در کوفه
دشمن، پس از شهادت امام حسین علیه السلام ، اهلبیت را به همراه سرهای شهدا به کوفه برد. حضرت زینب علیها السلام در سخنانی پرشور مردم کوفه را به سختی سرزنش کرده و امام حسین و یارانش را معرفی کردند؛ چون در اثر تبلیغات گسترده یزدیان، عده زیادی نمیدانستد علل قیام امام چه بوده است.
همچنین دشمن درصدد تحریف واقعیتهای قیام حضرت بود. اما حضرت زینب(س) با سخنان کوبنده، از این تحریفات جلوگیری کرد. چنان که وقتی اسیران را به کاخ ابن زیاد بردند او خطاب به حضرت زینب(س) گفت: «آیا دیدی خدا با برادرت چه کرد؟» زینب علیهاالسلام پاسخ داد: «من از خدا درباره برادرم جز خوبی ندیدم. آنها به راهی رفتند که خدا میخواست. آنان با شهادت به افتخاری که خواستند رسیدند؛ اما تو پسر ابن زیاد! خود را آماده کن که خدا بین تو و آنان حکم خواهد کرد».
پیام آوران قیام کربلا
هر قیام و نهضتی از دو بخش مبارزات و قیام مسلحانه یا غیرمسلحانه و از بخش رساندن پیام آن انقلاب و بیان آرمانها و اهداف تشکیل میشود. در بررسی قیام امام حسین علیه السلام این دو بخش کاملاً محسوس است، روز عاشورا مظهرِ، بخش خون و شهادت و ایثار بود و بخش دیگر آن بعد از عاشورا و پرچمدار آن امام سجاد علیه السلام و زینب علیهاالسلام بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت را به اطلاع مردم رساندند.
بیشک اگر بازماندگان حضرت نبودند دشمنان اسلام با تبلیغات گسترده خود قیام آن حضرت را در طول تاریخ لوث میکردند. بازماندگان حضرت سیدالشهداء در دروان اسارت با افشاگریهای آگاهانه اجازه چنین تحریف و خیانتی را به دشمنان امام حسین علیه السلام ندادند.
جنگ تبلیغاتی
بعد از واقعه عاشورا بازماندگان خاندان پیامبر از فرصت دیدار با مردم که به دلیل اسارت و از این شهر به آن شهر رفتن به دست آوردند، به بهترین وجه بهرهبرداری کردند. آنها با استفاده از این فرصت، حقیقت قیام امام حسین علیه السلام را به تصویر کشیدند و جنایتهای عمال اموی را برملا کردند. اسرا به ویژه حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) اولین تعقیب کننده راه و هدف حسین علیه السلام و فرمانده جنگ سرد و تبلیغاتی بر ضد حکومت اموی بودند. در پرتو همین افشاگریها بود که انقلاب حسینی در دل همه مردم شکوفا شد و موج تنفر از حکومت اموی به وجود آمد تا جایی که بستگان یزید هم به لرزه و گریه افتادند، و همان یزدی که با دیدن اسرا خرسندی میکرد ناچار شد برای انحراف افکار عمومی ابن زیاد را مقصر قلمداد کند.
توقف در کربلا
یزیدیان در هنگام حرکت به سوی کوفه به اهلبیت امام حسین علیه السلام اجازه عزاداری نداده بودند؛ از این رو خاندان داغدیده رسالت، پس از ورود به کربلا برای شهیدان خود به عزاداری پرداختند. سیدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف میگوید: «کاروانیان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدین منوال سپری شد».
حرکت از کربلا
وقتی کاروان شام به کربلا رسید، اهلبیت امام حسین علیه السلام به گونهای جانسوز به عزداری پرداختند، امام سجاد علیه السلام وقتی که اوضاع را چنین دیدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار این قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شیون و زاری هلاک میکنند؛ از این رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به سوی مدینه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، حضرت سکینه اهل حرم را برای وداع، با ناله و فریاد به سوی مزار مقدس امام حرکت داد و همگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند.
سکینه قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گریست و این ابیات را زمزمه کرد: «ای کربلا! بدنی را در تو به امانت گذاشتیم که بدون غسل و کفن مدفون شد. ای کربلا، کسی را به نزد تو یادگار نهادیم، که روح احمد و وصی اوست...».
رسیدن کاروان اهلبیت(ع) به مدینه
کاروان اهلبیت(ع) به سوی مدینه رهسپار شد. «بَشیر» که آنان را همراهی میکرد؛ میگوید: به آرامی رفتیم تا به شهر مدینه نزدیک شدیم. امام سجاد علیه السلام مرا طلبیده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت کند که شاعر نیکویی بود آیا تو نیز شعر میگویی؟ گفتم: آری، پس فرمود به مدینه برو و خبر شهادت ابی عبداللّه را به مردم ابلاغ کن. بشیر میگوید: وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به مردم مدینه رساندم، مردمان مدینه از خانه خود بیرون آمده و شروع به گریه و زاری کردند. من همانند آن روز را به یاد ندارم که مردم همه یک دل و یک زبان گریه کنند و تلختر از آن روز را بر مسلمانان ندیدم.
فرستاده پادشاده روم در مجلس یزید
از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده که چون سر مبارک امام حسین علیه السلام را برای یزید آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و می خواری می کرد. یک روز فرستاده پادشاه روم که از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از یزید پرسید که این سر کیست؟ یزید گفت: «این سر حسین بن علی، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.»
فرستاده روم وقتی چنین شنید گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطههای بسیار از نوادههای حضرت داوود است؛ با این حال، مسیحیان مرا به این دلیل بزرگ میشمارند و از خاک پایم تبرک میبرند و شما پسر دختر پیامبر خود را میکشید؟! این چه دین داری است؟» یزید وقتی اعتراض سفیر روم را شنید، گفت: «این نصرانی را بکشید تا مرا در کشور خود رسوا نکند.» چون نصرانی چنین فهمید گفت: «دیشب رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که به من فرمودند: تو اهل بهشتی.» و سپس شهادتین گفت و سر حسین علیه السلام را به سینه چسبانید و بوسید تا کشته شد.
اهداف یزید از اسارات و به آتش کشیدن خیام اهلبیت(ع)
سیاست حکومتهای ظالم آن است که برای جلوگیری از نهضتهای احتمالی بعدی، از هر وسیلهای استفاده کنند. حکومت یزید نیز پس از فاجعه عاشورا، برای ایجاد ترس و وحشت بین مردم، اهلب(ع)یت را با وضعی دلخراش اسیر کرد و در دو شهر مهم کوفه و شام گرداند. شبیه این کار غیر انسانی را عبیداللّه بن زیاد در شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه انجام داده بود. او بدنهای پاک این دو را پس از شهادت در کوچهها و خیابانهای کوفه گرداند. همچنان که سر مبارک اما حسین و دیگر شهیدان کربلا را بر بالای نیزه کرد و به تماشای مردم گذاشت.
تأثیر تبلیغ اهلبیت(ع) در داخل کاخ یزید
زنان اهلبیت(ع)، در کاخ یزید تبلیغات گستردهای انجام دادند. طبری در کتاب تاریخ خود مینویسد: زنان اهلبیت از منزل یزد خارج نشدند، مگر آنکه دیگر زنان برای سوگواری به منزل او رفتند، و هیچ زنی از آل ابی سفیان باقی نماند مگر آن که به نزد آنان آمد و در آنجا اقامه عزا کرد. عزاداری اهلبیت(ع) در کاخ یزید و دارالاماره، چنان تأثیر گذاشت که مردم تصمیم گرفتند به خانه یزید ریخته و او را بکشند.
از بین بردن ابهت پوشالی یزدیان
سیاست رعب و وحشت یزیدیان، با افشاگریهای اهلبیت(ع) با شکت روبه رو شد. اهلبیت امام حسین علیه السلام با وجود تحمل سختترین مشکلات، در مقابل دشمنان تسلیم نشدند؛ بلکه با خطبهها و سخنرانیهای کوبنده علاوه بر رسوا کردن حکومت یزید به توده ناآگاه مردم درس آزادی و آزادگی دادند و بدین گونه، نهضتهای دیگری چون قیام توابین شکل گرفت و شعار نهضت امام حسین علیه السلام در فضای تمامی شهرها طنین افکند.
قیام عاشورا در کلام امام خمینی(ره)
امام خمینی(ره) درباره انگیزه الهی قیام امام حسین علیه السلام میفرمایند: «شما ملاحظه کنید که بهترین خلق اللّه در عصر خودش حضرت سیدالشهداء و جوانان بنیهاشم و اصحاب او شهید شدند. لکن وقتی در آن مجلس پلید یزید صحبت میشود حضرت زینب قسم میخورد که آن چه در کربلا دیدم جز پیشامدی زیبا نبود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای اینکه جنگ کرده و کشته شده، برای این که جنگ برای خدا بوده است».
گریههای امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر، پیوسته اندوهناک و گریان بود. سید بن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف از امام صادق روایت کرده که امام زین العابدین علیه السلام حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گریست در حالی که روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت. هنگام افطار وقتی غلام آن حضرت برایش غذا میآرود.
امام می فرمود: پسر پیامبر(ص) را با شکم گرسنه و لب تشنه شهید کردند. و وقتی غلام میگفت: مولای من، آیا وقت آن نرسیده که اندوهتان تمام شود و گریههایتان پایان پذیرد؟ حضرت میفرمود: «وای بر تو! یعقوب 12 پسر داشت خدا یکی را پنهان کرد، موی سرش سفید شد، کمرش خمیده و دیدگانش به سبب گریه، بینایی خود را از دست داد؛ در حالی که میدانست او زنده است اما من، پدر و عزیزانم را دیدم که به خون آغشته بر زمین افتاده بودند. چگونه اندوهم پایان یابد و گریهام بکاهد.»
ورود اهلبیت(ع) به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله
اهلبیت(ع)، پس از یک سفر طولانی و پرماجرا هنگام ورود به مدینه، به کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند، آنان در کنار مرقد پیامبر، گفتوگوها و درد دلهای بسیار داشتند؛ اما تاریخ از بیان همه آنها سکوت کرده و تنها گفته است: زینب علیهاالسلام دستها را به دو طرف درب و سر را داخل مسجد قرار داد و گفت: یا جدّاه، خبر قتل برادرم حسین علیه السلام را آوردهام. سکینه، با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آن چه بر سر ما گذشته است پیش تو شکایت آوردهام به خدا قسم، سنگ دلتر از یزید ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او سراغ ندارم. با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین علیه السلام ـ (همان جایی که شما میبوسیدید ـ میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی؟
یزید از خدمات ابن زیاد تقدیر میکند
برخلاف آن چه برخی از مورخان گفتهاند، یزید نه تنها از کرده خود پشیمان نشد بلکه از ابن زیاد به دلیل جنایاتی که مرتکب شده بود، تقدیر و تشکر کرد. یزید طی نامهای به ابن زیاد نوشت: «تو بالا رفتی و از ابر گذشتی و مراحل پس از ابر را پشت سرگذاشته و دیگر جایی برای بالا رفتنت نمانده، مگر آن که بر بالای خورشید بنشینی. همین که نامه ما را دیدی، برای دریافت جایزه به شام حرکت کن.»
ابن زیاد با عدهای از استانداران به شام رفت، یزید از او استقبال کرد، او را در آغوش کشید، پیشانیش را بوسید و از کشتن امام حسین(ع) به جهاد تعبیر کرد. یزید به ابن زیاد و عمر سعد هر کدام یک میلیون درهم جایزه داد. همچنین مالیات عراق را نیز به ابن زیاد بخشید.
نتایج قیام عاشور
نهضت امام حسین علیه السلام آثار و نتایج بزرگی در جامعه اسلامی بر جای گذاشت که از جمله، رسوا ساختن هیأت حاکمه وقت بود؛ چون بنیامیه به حکومت خود رنگ دینی میداد و در جهت تثبیت موقعیت خود در جامعه میکوشید. ولی قیام و شهادت امام حسین(ع) بزرگترین ضربه بر پیکر این حکومت ناپاک وارد آورد.
از آثار دیگر نهضت امام حسین علیه السلام احیاء سنت شهادت بود. پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر خود، مسلمانان کمکم روحیه سلحشوری را از دست دادند و به رفاه خو گرفتند؛ ولی قیام امام حسین(ع) این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. همچنین قیام حضرت، سرچشمه نهضتها و قیامهای دیگری چون نهضت توابین، قیام مختار و... شد.
پایان پیام/562