خبرگزاری ایسنا: پایگاه میدل ایست آی در گزارشی به این موضوع پرداخته و مینویسد: «امروز مشخص است که دخالت حزب الله یکی از چندین مداخلات کلیدی است که به نجات اسد کمک کرده، اما این مساله چه معنایی برای این جنبش لبنانی دارد؟ آیا حزب الله پس از شش سال جنگ قویتر شده یا با چالش مواجه شده است؟
در کنار نجات اسد، حزب الله در نتیجه حضورش در سوریه منافع زیادی به دست آورده که افزایش تجربه نظامی، تجهیزات نظامی بیشتر، افزایش پرسنل و نفوذ منطقهای گسترده از آن موارد هستند.
جنگ شهری
در زمینه تجربیات نظامی، درگیری حزب الله با آنچه در نبردهای گذشته با اسرائیل شاهد بودهایم، کاملا فرق دارد؛ این نبرد در سوریه حزب الله را با مهارتهای جدیدی آشنا کرده است. حزب الله اکنون یاد گرفته در نبرد شهری، در داخل قلمروی دشمن، از پشتیبانی هوایی و همکاری با گروههای غیر خودی شامل نظامیان یک کشور دیگر، چون روسیه و غیر عرب زبانها، چون شبه نظامیان شیعی پاکستان و افغانستان استفاده کند.
در زمینه تجهیزات نظامی، جنگ برای افزایش زرادخانههای حزب الله بسیار مفید بوده که شامل موشکهای رهگیر، پهپادها، موشکهای بالستیک کوتاه برد و موشکهای ضد تانک است. در زمنیه تعداد تجهیزات، حزب الله اکنون ۱۳۰ هزار موشک و راکت دارد در حالی که پیش از جنگ ۲۰۰۶ با اسرائیل ۱۵ هزار موشک داشت.
از جنبه نفرات، حزب الله برای نبرد در سوریه مجبور شد تا نیروهای بیشتری را به خدمت بگیرد. با کاهش محدودیتهای ایدئولوژیکی و سن افراد، گسترده جذب نیرو را افزایش داد و همین امر باعث شد تا ارتشی دائمی از ۲۰ هزار نیرو داشته باشد که در کنارش دهها هزار نیروی ذخیره لبنانی و شبه نظامیان نیابتی متحد سوریه نیز هستند.
نفوذ منطقهای حزب الله نیز افزایش داشته و حالا در یمن و عراق و سوریه حضور دارد. ۵۰۰ متخصص حزب الله از ۲۰۱۴ برای آموزش حشد الشعبی علیه داعش و سایر شبه نظامیان به عراق اعزام شدهاند درحالیکه سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله نقش میانجیگری معینی را بین گروههای شیعی عراق ایفا میکند.
همچنین تعداد نامشخصی از نیروهای عملیاتی حزبالله هم برای آموزش حوثیها به یمن اعزام شدهاند درحالیکه حزب الله اکنون روابط مستقیمی با روسیه هم در سطح سیاسی و هم در سطح عملیاتی دارد. نتیجه آن هم یک حزب الله تغییر یافته است: بعنوان یک جنبش محلی وارد سوریه شده، اما اکنون یک بازیگر مسلح و مهم منطقهای است.
پیامدهای داخلی
هنوز، هزینههایی وجود دارد. تلفات بالاست. تحلیلگران بر این باورند که حزب الله بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نیروی خود را در سوریه از دست داده که ۱۰ درصد از نیروهایش است و شامل فرماندهان با تجربه و کهنه سربازان جنگهای دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۶ میشود.
گرچه گمانه زنیهایی درباره تضعیف پایگاه مردمی حزب الله لبنان وجود دارد، اما اقدامی آگاهانه برای جذب بیشتر نیرو از استان بقاع و به ویژه شهر هرمل در شرق لبنان بجای پایگاههای قدیمی آن در مناطق جنوبی بیروت صورت گرفته تا به صورت نسبی این ریزش را کم کند.
پیامدهای دیگر داخلی هم وجود دارند. در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴، شبه نظامیان حامی اپوزیسیون مخالف اسد حملاتی را علیه حزب الله و مناطق شیعه نشین در لبنان انجام دادند، اما در هر حال امروز حزب الله به نظر در لبنان قویتر است. متحدانش در دولت شامل میشل عون، رئیس جمهوری لبنان هستند در حالیکه رقیب دیرینهاش ائتلاف ۱۴ مارس متزلزل شده و رهبرش سعد حریری، ضعیف است و ساکت.
سایر پیامدهای جنگ سوریه برای لبنان همچنان لاینحل مانده است. این جنگ بسیار هزینه بردار است. حزب الله برای پرداخت دستمزدهای افزایش یافته و مستمری درخواستی از سوی فهرست رو به رشد نیروهای جذب شده و مجروحان دست به مشکل خورده است. حزب الله مجبور شده تا برخی از خدمات ضروری خود را که برای پایگاه مردمی خود در میان اقشار ضعیف جامعه در نظر میگرفت، قطع کند. گرچه مسائل مالی به تنهایی مردم را به سمت حزب الله نمیکشاند، اما ممکن است در بلندمدت بر این گروه تاثیر بگذارد.
بیشتر نگرانیهایی از این است که اسرائیل یک حمله پیشبینی نشده را برای مقابله با قدرت رو به رشد حزب الله آغاز کند. هر جنگی در آینده میتواند مخربتر از جنگ ۲۰۰۶ اسرائیل و لبنان باشد و این مساله باعث توقف هر دو طرف شده است؛ اما یک حمله تصادفی همواره امکان پذیر است به ویژه تنشهای اخیر بر سر حضور حزب الله در بلندیهای جولان سوریه.
حضور روسیه در سوریه بعنوان یک میانجیگر احتمالی ممکن است اوضاع را آرام کند به ویژه اینکه شاهد بودهایم که اسرائیل دهها حمله در سوریه انجام داده بدون آنکه طرفهای درگیر جنگ از جمله روسیه را به واکنش جدی وادارد. با این حال، دو طرف در حال به دست آوردن یا حفظ توازن و تعادل هستند.
ظهور قدرت بیشتر
در نهایت، مشخص نیست که خود حزب الله در آینده سوریه حضور داشته باشد. رهبران این جنبش گفتهاند که هر زمان که سازش سیاسی در سوریه مورد توافق قرار بگیرد از آنجا خارج میشوند و اخیرا نیز تعداد نیروهای خود را به دلیل کاهش خشونتها کم کردهاند. شاید نگرانی درباره از دست دادن نیروهای متخصص بیشتر، باعث شده تا حزب الله از نقش ضربتی خود دست بکشد و به آموزش نیروهای نیابتی سوریه و نیروهای افغان و پاکستانی روی بیاورد.
گفته میشود که حزب الله در حال ایجاد یک حضور دائمی در مکانهای استراتژیک کلیدی، چون القصیر، قلمون و سیده زینب است. لبنان به عنوان کشور خاستگاه حزبالله به این مناطق بسیار نزدیک است و در صورت نیاز اعزام نیروهای ضربتی حزبالله آسان خواهد بود. درصورتی که اسد در حملات بعدی در ادلب یا شرق فرات هم به آنها نیاز داشته باشد این حضور دست یافتنی است.
درحالیکه حزب الله خودش را به عنوان یک متحد وفادار و ارزشمند در درگیری سوریه به اثبات رسانده، رهبری آن احتمالا نگران این است که نتواند فقدان سنگین نیروهای ضربتی خود را تحمل کند و امیدوار است که بتواند تعداد نیروها کارکشته را به صورت حداقلی در حالی که جنگ به جلو پیش میرود، نگه دارد.
روی هم رفته، حزب الله در درگیری سوریه به خوبی خود را نشان داد. این جنبش در حال حاضر بسیار قدرتمندتر و آموزش دیدهتر از جنگهای قبلی است. اگرچه هنوز از نظر مالی و از جنبه جذب نیرو محدودیتهایی دارد، اما میتواند امیدوار باشد که جنگ سوریه به زودی پایان مییابد و فعلا درگیری جدیدی با اسرائیل در کار نخواهد بود به همین دلیل، میتواند موضع بهبود یافته جدید خود را تحکیم بخشد.»