در صورت جنگ در ادلب ایران در آن شرکت نخواهد کرد
خرداد: گفت وگوی شفقنا با رئوف شیبانی را می خوانید: حذف ایران از معادلات منطقه امکان پذیر نیست رویکرد ما برای حمایت از سوریه صرفاً مبنای ایدئولوژیک نبوده است هرچه دامنهی بی ثباتی در منطقه گسترش پیدا کند به عنوان عضو منطقهی خاورمیانه اولین...
رئوف شیبانی، سفیر سابق ایران در سوریه معتقد است: با ورود ایران به مسئلهی سوریه و متعاقب آن بازیگریای که روسها در بحران سوریه ایفا کردند و با هماهنگی و همراهی ایران، اینک آمریکا و اسرائیل احساس میکنند که شرایط متفاوت شده است .تغییر شرایط عملاً این فضا را برای آنها ایجاد میکند که منافعی که از تغییر بحران، از تغییر رژیم میتوانستند به دست بیاورند با شرایط فعلی نمیتوانند بدست بیاورند. او همچنین می گوید: ایران به عنوان یک قدرت موثر منطقهای امکان حذفش وجود ندارد. خیلی از کشورها نیز تلاش کردند که ایران از این گردونه خارج شود ولی این اتفاق نیفتاد.
متن گفت وگوی شفقنا با رئوف شیبانی را می خوانید:
*با توجه به تحولات سوریه و حضور مستشاری ایران در این کشور و البته فشارهایی که از جانب اسرائیل و آمریکا درباره ایران مطرح می شود فکر می کنید در آینده حضور مستشاری ایران در این کشور چگونه خواهد بود؟ و وضعیت فعلی نیروهای ایرانی در سوریه در حال حاضر چگونه است؟ و تا چند کیلومتری مرزهای جنوب سوریه حضور دارند؟
کسی که از ابتدا بحران سوریه را پیگیری کرده باشد از افت و خیزهایی که در این رابطه برای بازیگران پیش آمده در جریان است. بازیگران این بحران در تلاش هستند که سهم بسزایی از این داستان بگیرند و یا اینکه سمت دیگران را تحت الشعاع قرار بدهند.
آمریکا و رژیم صهیونیستی از ابتدای این بحران احساس میکردند که یک فرصت طلایی برای آنها در سوریه و همچنین از سوریه در کل منطقه برای آنها فراهم خواهد شد و میتوانند با تغییر حاکمیت و تغییر رژیم در سوریه این فرصت را محقق کنند و شرایط مطلوبی را برای خودشان ایجاد کنند. بویژه اینکه حاکمیتی را ترتیب بدهند که در طول دهههای گذشته به عنوان یکی از موانع اصلی جلوی سیاستهای آنها در منطقه بوده است. اگر بخواهیم از مسئلهی فلسطین به این داستان نگاه کنیم نقشی که سوریه در ممانعت از تحقق اهداف رژیم صهیونیستی و تحقق سیاستهای آمریکا در منطقه و در بحث فلسطین ایفا کرده همچنین حمایتی که از گروهها و جریانهای مقاومت فلسطینی انجام داد، نقشی که سوریه در شکل دهی به حزب الله و همراه بودن با ایران برای شکل دادن به یک جریان مقاومتی اصیل تاثیرگذار در منطقه انجام داد و همچنین نقشی که در بحث عراق بعد از اشغال سوریه ایفا کرد مجموعاً این فضا را برای آمریکایی و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود که یک مانع جدی جلوی پای آنها هست که در کنار جمهوری اسلامی ایران عملاً سیاستهای آنها را با مشکلات جدی مواجه میکند.
اینجاست که ترامپ میگوید” هفت هزار میلیارد دلار در منطقهی خاورمیانه هزینه کردیم و هیچ دستاوردی هم نداشتیم”. همین موضوع باعث شد از اول بحران سوریه احساس کنند این یک موقعیت طلایی است و می توانند از این آب ماهی بگیرند و با این تغییر میتواند خیلی از موانع را از جلوی راه دیپلماسی آنها در منطقه برداشته بشود.
با ورود ایران به مسئلهی سوریه و متعاقب آن بازیگریای که روسها در بحران سوریه ایفا کردند و با هماهنگی و همراهی ایران، اینک آمریکا و اسرائیل احساس میکنند که شرایط متفاوت شده است .تغییر شرایط عملاً این فضا را برای آنها ایجاد میکند که منافعی که از تغییر بحران، از تغییر رژیم میتوانستند به دست بیاورند با شرایط فعلی نمیتوانند بدست بیاورند.
راهحل سیاسی که روسیه و ایران برای بحران سوریه طراحی کردند این نگرانی را در آمریکا و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است که به دلیل اینکه یار کمکی در این حل و فصل سیاسی ندارند عملاً یک طرف بازنده در حل و فصل سیاسی این بحران هستند. به همین خاطر بازیگرانی که باعث یک همچین وضعیتی برای آنها شدند را تلاش دارند از نقشگیری جلوگیری کنند یا در حداکثر توان بتوانند آنها را حذف کنند.
اینجاست که سیاست آمریکاییها و اسرائیل روشن میشود که این کشورها به دنبال چه هستند. آنها احساس میکنند که نقشی که جمهوری اسلامی ایران در خلال بحران سوریه ایفا کرده عملاً طرحهای آنها را با شکست مواجه کرده و منافع آنها را به چالش جدی در این قصه کشانده است.
تنها راهی که احساس میکنند در این قصه است؛ بحث ضرورت حذف ایران از این شطرنج سیاسی که در واقع بازی را به گونهای بتوانند مدیریت کنند و بتوانند ایران که یک رقیب پرقدرت منطقهای برایشان بشمار می آید را از گردونهی حل و فصلهای سیاسی خارج کنند.
*به نظر شما با توجه به بازی های هفت رنگ آمریکا و اسرائیل در منطقه آیا آنها موفق به حذف ایران می شوند؟
به نظر من ، با توجه به وضعیتی که از سوریه و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در این کشور دارد، ایران به عنوان یک قدرت موثر منطقهای امکان حذفش وجود ندارد. خیلی از کشورها نیز تلاش کردند که ایران از این گردونه خارج شود ولی این اتفاق نیفتاد.
در بحث ژنو یک و دو، عملاً آمریکاییها و غربیها سعی کردند که ایران از این مذاکرات و از راند و دور جدیدی که آنها طراحی کرده بودند حذف بشود.
اگر به خاطر داشته باشید آن زمان هم حتی دبیرکل یک نامه برای ایران فرستاد اما بعد عذرخواهی کرد و پس گرفت، اعلام نکرد که زیر فشار بوده است، اما عذرخواهی کرد که این دعوتنامه کم لم یکن تلقی بشود. آنها خیلی تلاش کردند اما ناچاراً به اینجا رسیدند که نقشی که ایران دارد نقشی نیست که با یک ورق کاغذ برجسته بشود و با یک امضا این نقش حذف بشود.
این در واقع جزو طبیعت منطقه هست که قدرتهای بزرگ منطقهای بایستی نقش و عملکردشان دیده بشود و نادیده گرفته نشود. از این بابت ارزیابیای که من دارم، فکر میکنم که شاید آنها هم به این درک برسند که چون آن رویکرد شکست خوردهی گذشتهی خودشان را دوباره تجربه میکنند و دوباره دارند تکرار میکنند به این نتیجه خواهند رسید که اصلاً این حذف ایران امکان پذیر نیست.
*خیلی از کشورها درگیر بحث بحران سوریه هستند چرا آمریکا و اسرائیل تلاش برای حذف فقط ایران را دارند؟
سوال جالبی هست. در این مجموعهی بازیگران اگر نگاه کنیم هرکدام از این بازیگران برای خودشان یک اهداف و منافعی را ترسیم کردند. یعنی هیچ بازیگری نیست که به خاطر رضای خدا یا رضای سوریه در سوریه حضور داشته باشند و این اتفاق کاملا طبیعی است. حمایت از مردم سوریه یکی از اهداف آنها است اما شاید بشود گفت که در راس اولویت آنها بحث منافع استراتژیک و منافع ملی کشور نیز پررنگ است. جمهوری اسلامی ایران اگر در سوریه حضور پیدا کرده است به خاطر یک تحلیل استراتژیک از بحران بوده که احساس میکرد مسئلهی سوریه و تحولات سوریه یک ارتباط مستقیم با امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده است و یک گره خوردگی بین این دو ایجاد شده است. رویکرد ما برای حمایت از سوریه صرفاً مبنای ایدئولوژیک نبوده است. به هر حال ما یک سری منافع و مصالحی را در سوریه داریم که با تغییر حاکمیت یا تغییر جوهری در ساختار سیاسی اجتماعی سوریه آن منافع ما متضرر میشود.
*آیا یکی از منافع بحث حزب الله است؟
یکی از موضوعات میتواند بحث مقاومت باشد. بحث مقاومت و محور مقاومت که در منطقه است؛ اما موارد دیگری هم به چشم می خورد از جمله این که اگر در سوریه یک تغییر موثر ژئوپلتیک اتفاق میافتاد تبعات ناشی از این بحران شاید غیرقابل جبران باشد و این مرحلهی بی ثباتی طبیعتاً تاثیرات متقابلی را در ثبات و امنیت منطقه ایجاد میکند و هرچه دامنهی بی ثباتی در منطقه گسترش پیدا کند ما به عنوان عضو منطقهی خاورمیانه اولین ضررکنندهی این بی ثباتی هستیم.
*پس میتوانیم بگوییم که تمام نقشهی آمریکا با اسرائیل که در واقع سوریه را تحت فشار قرار میدهند در اصل میخواهند ایران را تحت فشار قرار بدهند؟
حتماً همینطور است. یعنی سوریه یک مرحلهای است از آن پروژهای که آمریکاییها و رژیم صهیونیستی در منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران کلید زدند. شما اگر کمی عقب تر بروید و بحث لبنان و تحولات لبنان را روی میز بیاورید به آن وضعیت و فضایی که در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد و مواضعی که آمریکاییها و رژیم صهیونیستی و بخشی از حامیان این کشور در منطقه اعلام کردند یکی از اهدافی که آن موقع اعلام کردند این بود که میخواهند یک خاورمیانهی جدیدی را طراحی کنند.
خانم کاندولیزا رایس به بیروت آمد و در اوج درگیریها یک آتش بس دوروزه اعلام شد و آنجا اعلام کرد (سال ۲۰۰۶) آن چیزی که در لبنان دارد اتفاق میافتد در واقع این آغاز درد زایمان خاورمیانهی جدید خواهد بود. یعنی آنها طراحی کرده بودند که فضای منطقه را از لبنان کلید بزنند و این دامنه گسترش پیدا کند. آن چیزی که آنها در جنگ ۳۳ روزه دنبال بودند و به دست نیاوردند، نابودی حزب الله و دستگیری تمام سران و رهبران حزب الله بود حتی زندان مشخص خودشان را هم طراحی کرده بودند که در واقع این رهبران را به کجا منتقل کنند. حتی تغییر دموگرافیک که در واقع در لبنان قرار بود متعاقب این بحران اتفاق بیافتد و جابه جایی جمعیتی از نظر اقلیتهای قومی در داخل لبنان، این تغییر دموگرافی را پیش بینی کرده بودند که چقدر صورت بگیرد ولی شاهد بودیم که به نتیجه نرسیدند.
حزب الله بعد از جنگ ۳۳ روزه قدرتمند تر از قبل از جنگ خارج شد حتی یک موازنهی جدیدی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد که عملاً در واقع رژیم صهیونیستی نگران هست و نگرانی اش چند برابر شده از اینکه شرایطی که در آن است بسیار شرایط وحشتناکی می باشد. حلقه بعدی که اسرائیل و آمریکا احساس کردند که می توانند از این طریق ایران را کاملا تحت فشار قرار دهند سوریه است. نباید صرفاً جایگاه سوریه را در حد این بیاوریم که صرفاً یک کانال ارتباطی یا ترانزیت است. سوریه به عنوان یکی از سازندگان ساختار مقاومت در منطقه مطرح است. سوریه نقش برجستهای دارد و بخاطر این نقش هزینه بالایی هم داده است. در واقع سوریه هم از نظر جغرافیا هزینه داده، هم از نظر فشارهای سیاسی و در واقع اصول و رویکرد منطقهای سوریه مبتنی بر یک ارزشهای مقاومتی است.
با توجه به تحولات جهان عرب، آمدند و متمرکز شدند بر روی سوریه که دستخوش یک مقدار تحولات و تحرکات مردمی بودند . برعکس خیلی از بحرانهای دیگر که در لیبی یا در تونس و مصر اتفاق افتاد که خیلی متمرکز نشدند ولی در سوریه تمرکز جدی ایجاد کردند که در واقع این کانال ارتباطی بین ایران و حزب الله را بگیرند. اگر سوریه دستخوش تغییر جوهری میشد مطمئناً پس لرزههای این توجه محیط پیرامونی امنیتی ایران میشد و متعاقباً مستقیماً امنیت و شرایط امنیتی ایران را مورد تهدید قرار میداد.
* سوالی هست که شاید ذهن برخی را به خود درگیر کرده است اینکه ایران تا چه اندازه حاضر است در سوریه هزینه کند؟
اگر شما از نگاه منافع ملی به مسئله نگاه کنید خیلی از کشورها هستند که اصلاً هزینه هایی در خیلی جاها میکنند اما محسوس چیزی دست آنها را نمیگیرد. آنها برای زمانی دارند هزینه میکنند که منافع ملی مورد تهدید قرار میگیرد و آن ابزار ، آن وسیله و آن جا میتواند منافع ملی او را تامین کند. تنها ایران نیست حتی امریکا که با سوریه فرسنگ ها فاصله دارد هم احساس می کند در سوریه منافعی دارد و میخواهد از این منافع حمایت و مراقبت کند و احساس می کند در این بحران منافعش در خطر است
اگر بخواهم راحت بیان کنم؛ کشورها معمولاً یک سری هزینه هایی دارند تحت عنوان هزینههای استراتژیک، این هزینههای استراتژیک شاید وقتی خرج میشود ، شاید بازخورد و خروجی محسوس و صریحی نداشته باشد. جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای بعد از انقلاب تا به حال چقدر هزینه خرج ارتش کرده است همه هم راضی هستند. یعنی شما به عنوان یک شهروند ایرانی هزینهای که برای ارتش شما میشود راضی هستید چون احساس میکنید که اگر یک روزی تهدیدی علیه کشور باشد سربازی که الان فقط در پادگان خدمت می کند و کار خاصی هم ندارد هزینه می شود برای اینکه یک روز برای شما خوب بجنگد. این میشود هزینهی استراتژیک. معمولاً یک جاهایی هست که کشورها در آن هزینهی استراتژیک دارند. این هزینهی استراتژیک را برای زمانی که یک تهدید جدی علیه امنیت و منافع ملی آنها افتاد انجام میدهند تا بتوانند از آنجا برای حفاظت وصیانت از امنیت ملی خودشان استفاده بکنند.
*یعنی شما معتقد هستید حمایتی که ایران از سوریه میکند بیشتر به خاطر حفظ منافع استراتژیک خودش است؟
بله..
*ایران به غیر از مسائل استراتژیکی که دارد بحث مسائل اقتصادی نیز دخیل است؟
بله. منافع اقتصادی هم داریم.
*خوب چه چیزی بین این دو کشور رد و بدل اقتصادی میشود که ایران همینطور حامی سوریه هست؟
شما خود سوریه را در نظر بگیرید موقعیت ویژهی ژئوپولتیک دارد. یعنی سوریه در حاشیهی دریای مدیترانه قرار دارد، دریای مدیترانه در واقع همسایهی اروپا هست. یک بخش عمدهای از اقتصاد جهانی در اروپا در واقع شکل میگیرد و رفت و آمد میشود. یکی از علل پشت پردهی شکل گیری بحران در سوریه رقابت اقتصادی است که در منطقه بر سر این کشور بوجود آمده، یک موردی که می توان درباره سوریه به آن اشاره کرد این است که خط انتقال انرژی دارد و انحصاراً از ترکیه عبور میکند. این خط انتقال انرژی یک جایگزین دیگری داشته باشد تحت عنوان انتقال انرژی از سوریه که نفت و گاز است و در واقع این طرح را قبل از بحران کشورهایی که علیه سوریه در خلال بحران موضع گرفتند این طرح را برای سوریها بردند. گفتند اجازه بدهید ما این خط را از منطقهی خلیج فارس، از طریق اردن به سوریه بیاوریم. این اقدام در واقع برای دور زدن خط انتقال انرژی روسیه که با مشارکت ایران و ترکیه دارد اتفاق میافتد.
یک خط دیگری هست که صحبت آن بود، خط انتقال گاز و انرژی هست، تحت عنوان خط انتقال اسلامی که این در واقع معروف هست که از ایران به عراق و عراق به سوریه انتقال پیدا کند و برود در حاشیهی مدیترانه و از آنجا گاز یا نفت در واقع با هزینهی کمتری چون نفت و انرژی برود خلیج فارس را دور بزند برود از کانال سوئز بعد از طرف دریای مدیترانه برود به اروپا و این اقدام خیلی سهل الوصول خواهد شد. یعنی سوریه یک موقعیت ویژهی اقتصادی دارد که برای خیلیها از امنیت فوق العادهای برخوردار هست و میتواند در طرحهای آینده بسیار موثر واقع شود. سوریه یک کانال ارتباطی بین ترکیه و جهان عرب است.
*دیدگاه شما درباره منطقه ادلب چیست؟ چه اندازه پیش بینی می شود که این منطقه ظرف چند ماه آینده از دست گروه های تروریستی بازپس گیری شود و آیا احتمال جنگ در این منطقه وجود دارد؟
بحران سوریه در شرایط فعلی سه فاکتور اصلی دارد که میتواند تعیین کننده باشد که این بحران پایان خواهد یافت یا خیر. یکی ادلب و وضعیت ادلب است. من معتقد هستم، مادامی که مسئلهی ادلب باقی است و حل نشده بحران سوریه تمام نخواهد شد.
در حال حاضر کسانی هستند مثلاً ترکیه ایده دارند و میگویند مسئلهی سوریه را حل کنیم مسئلهی ادلب حل میشود من اصلاً به این قصه قائل نیستم. اصلاً ارتباط تنگاتنگی بین بحران ادلب و مسئلهی سوریه است. اگر میخواهیم بحران سوریه حل بشود یکی از نقاطی که قبل از بحران باید حل بشود بایستی مسئلهی ادلب باشد. مسئلهی ادلب مثل یک غدهی سرطانی است در کنار جسدی است که در حال حاضر به عنوان سوریه آزاد شده مطرح است. شما اگر این غدهی سرطانی را یک عمل جراحی دقیق نکنید امکان ندارد که بحران سوریه را بتوانید حرف تمام شدنش را بزنید.
نکتهی دوم ،اشغال سوریه توسط آمریکا است. اصلاً امکان پذیر نیست. مادامی که سوریه تحت اشغال نیروهای آمریکایی باشد در بخش شرق فرات مسئلهی سوریه تمام شده نیست. یعنی آمریکا اگر آنجا مستقر بشود و حضورش پایدار باشد این خودش بحرانهای متوالی و پی در پی را تداعی میکند.
نکتهی سوم، اشغال ترکیه است بدون رودروایسی است حتماً ترکیه به عنوان یک نیروی اشغالگر در سوریه حضور دارد که به هر حال الان در چارچوب توافقات منطقهای به نوعی این حضور مورد اعتراض یا مورد انتقاد بازیگران دیگر نیست. مثلاً فرض بفرمایید ما به عنوان ایران یا به عنوان روسیه به هر حال حضور ترکیه را تا حدی پذیرفتیم یا تحمل کردیم اما این حضور یک حضور قانونی و شرعی نیست.
تنها کشورهایی که نیروهایشان حضور قانونی در سوریه دارند ایران و روسیه هست. بقیهی نیروها از هر طیفی که باشند، فرانسویها هم حضور دارند، انگلیسیها هم حضور دارند، چون بدون هماهنگی بدون دولت مرکزی سوریه آمدند و این حضور حضورِ غیرقانونی است. حتی از لحاظ قوانین و عرف بین المللی این حضور، حضور اشغالگرانهای می باشد.
*با توجه به حضور کشورهای فرانسه، انگلیس، ترکیه و آمریکا آیا پیش بینی می کنید شهر ادلب وارد یک جنگ دیگری میشود یا خیر؟
مسئلهی ادلب چند لایه دارد، که من احساس میکنم لاجرم یکی از لایههای آن به یک جنگ منتهی خواهد شد. حتماً موضع جمهوری اسلامی ایران این نیست که یک بحران انسانی در آنجا شکل بگیرد، یعنی این هم موضع آقای رئیس جمهور در نشست تهران بود هم در مذاکرات هیئتهای ایرانی که به هیچ عنوان راضی نیستند که ادلب شاهد یک بحران انسانی بشود.
طرح جامع ایران این است که بحران سوریه و ادلب حل و فصلِ سیاسی باشد. اما ادلب چند لایه دارد. یک لایهی آن جریانها و عناصری هستند که دنیا اصلاً این افراد را به عنوان یک تروریسم وحشتناک و خطرناک شناخته است و بر این باور هستند این کشورها تروریسم و داعش هستند حتی عناصر القاعدهای. اگر بپذیرند که حل و فصل سیاسی بشود. نیروهایی که بومی نیز طبیعتاً برمیگردند و شامل عفو عمومی میشوند و یا به یک حل و فصلی منطقی نظر موافق می دهند که این افراد جذب جامعه بشوند. یک بخش نیروهای خارجی هستند که بایستی جامعهی جهانی نسبت به این نیروها فکر کند که چه کار میشود با این افراد کرد.
*جان بولتون هفته گذشته به مسکو سفر کرد و گفته می شود یکی از محوری ترین موضوعات مورد گفتگو، خروج ایران از سوریه و حذف ایران از مذاکرات صلح پیش رو است. این موضوع را چگونه ارزیابی می کنید؟
آقای پوتین پاسخ بولتون و بزرگتر از بولتون در نشست والدای داد. آقای پوتین اعلام کرد که حضور ایران و روسیه در سوریه حضور قانونی است و این حضور بنا به درخواست دولت سوریه می باشد و استمرار حضور و یا خروج نیروها منوط به توافقی است که بین دولت سوریه و این نیروها و کشورها انجام میشود و هیچ جهت دیگری نمیتواند داشته باشد.
آقای پوتین به صراحت گفتند که اصلاً در حیطهی مسئولیت ما به عنوان روسیه نیست که از ایران بخواهیم که از سوریه خارج بشود. یک توافقی است بین دولت قانونی سوریه و ایران که در واقع تا زمانی که دولت سوریه نیاز داشته باشد ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران در آنجا حضور خواهیم داشت و در واقع موضوع نیروها یا حضور نیروهای ایران اگر قرار باشد به عنوان یک موضوع مورد مناقشه در بیاید قطعاً این نه به نفع صلح و ثبات در داخل سوریه است و نه به نفع بازیگران دیگر.
حضور نیروهای روسیه و ایران یک حضور قانونی و موثر بشمار می آید اگر این حضور محو بشود قاعدتاً تبعاتی خواهد داشت که این تبعات متوجه خیلی از این کشورهایی میشود که الان خواستار خروج ایران هستند. تبعات از جمله بی ثباتی و ناامنی در داخل سوریه خواهد شد. می توان گفت ایران در سوریه عامل ثبات است و اگر قرار باشد شما این عامل ثبات را از مسئله بگیرید طبیعتاً نتیجه اش بی ثباتی میشود. این را هم روسها درک میکنند هم دولت سوریه درک میکند اما متاسفانه رژیم صهیونیستی و آمریکاییها میخواهند آن ناکامی خودشان را از بحران اینگونه جبران کنند که در واقع افکار عمومی خودشان را منحرف کنند به اینکه مسئلهای به نام سوریه وجود نداشته است.
تمام تلاش آمریکا و اسرائیل این است که به جهان بفهماند بحران سوریه از طریق جنگ فقط حل می شود ولی تلاش ایران و روسیه این است این بحران نظامی را حذف کنند و همین امر باعث شد که امریکا و اسرائیل تمام تلاش خود را بکند تا ایران را در این بحران حذف کند. مسئله دیگری نیز هست، که این کشورها بخواهند عمر بحران را اضافه کنند. شرایطی را ایجاد بکنند که این بحران مستمر باشد و پایان نگیرد و برای خودشان زمان بخرند. این بحرانی که اگر قرار باشد سریع حل بشود و منافع آنها را تامین نکند بهتر است که یک بحران مستمر باشد و اینکه یک زمان مناسب تری برایشان پیش بیاید که بتوانند که منافع حداکثری خودشان را آنطوری که دوست دارند تامین کنند.
* هفته گذشته مذاکرات صلح سوریه با حضور سران روسیه، ترکیه، آلمان و فرانسه در استانبول برگزار شد، عدم دعوت از ایران چه پیامی دارد؟
. من فکر میکنم که مهم ترین دستور کار بحث بررسی ابعاد تحولات شهر ادلب هست و تاثیراتی که میتواند بر اروپا به جای بگذارد. اروپاییها هم یک نگرانی طبیعی دارند هم این که این نگرانی توسط ترکیه مضاعف شده است. یعنی ترکیه همیشه دارد در گوش اروپا میخواند که اگر قصهای برای ادلب اتفاق بیافتد من مسئول آن نیستم. همهی اینها به سمت شما میآیند. این اروپا را یک مقدار نگران کرده است. باید به اروپاییها هم حق بدهیم. اولاً این که یک مسئلهای که دارد در واقع امنیت آنها و شرایط اجتماعی آنها را به چالش میکشد و اینها بالاخره با جهات این بحران ارتباط برقرار می کنند که بنشینند و گفتگو کنند. حالا خیلی هم ضروری نیست که با همهی اطراف گفت و گو کنند.کشورهای که نیاز هست گفت و گو کنند و می توانند موثر واقع شود ترکیه، اروپا و روسیه است. موضوع مربوط به بحث ادلب هست ما هم از ابتدا اعلام کردیم که در عملیات نظامی ادلب ما شرکت نمیکنیم. در آن زمان که بحث بود قرار است حمله نظامی به شهر ادلب صورت بگیرد رسما اعلام کردیم حتی ابلاغیه نیز صادر کرد که در این حمله نظامی ایران به هیچ عنوان حضور پیدا نخواهد کرد.
تحلیلی که من از این نشست دارم این است که نباید خیلی منفی دید علی رغم این که ایران هم حضور ندارد. بلکه این نشست ابعاد مثبتی هم می تواند داشته باشد. مهم ترین بعد مثبت این نشست ؛ شرایط دو کشور موثر و مهم اروپایی است که با وجود دو حلقهی مرتبط نشستند و دارند در مورد بحران سوریه صحبت کنند. اروپایی که به دنبال براندازی و تغییر رژیم در سوریه بود حاضر شده که روسیه و ترکیهای که قائل به حل و فصل سیاسی در چارچوب آستانه هست مذاکره کند و این موفقیت بزرگی بشمار می آید. شما توانستید آن عناصر موثر و دو قدرت بزرگ اتحادیهی اروپا را از مرحلهی براندازی به مرحلهای برسانید که میآید با اعضای اصلی در نشست آستانه گفتگو میکند و این به نظر من نقطهی مثبتی است.
من احساس میکنم، اروپا یک استراتژی جدیدی را در رویکرد خودش نسبت به بحران سوریه با حضور در این نشست اعمال کرده است و این نقطهی خیلی مثبتی بشمار می آید. شما چقدر تلاش کردید که ترکیه را از آن مرحلهای که دنبال براندازی بود برسانید به مرحلهای که بیاید مشارکت کند در حل و فصل سیاسیای که جمهوری اسلامی ایران و روسیه میخواهد؟ خیلی تلاش کردیم و موفق هم شدیم. موفق شدیم یک نشستی برگزار کنیم که سه پایه داشت روسیه، ترکیه و ایران. و در حال حاضر خیز دوم را برمی داریم آن هم جذب دو قطب بزرگ اروپا است که این برای ایران موفقیت بزرگی محسوب می شود. به نظر من، نبایستی این نشست را یک نشست منفی دانست بلکه ابعاد مثبت این نشست میتواند پررنگ تر باشد. ما باید ببینیم که اولویت ما در بحران سوریه چیست؟ اولویت اول، وضعیت سوریه به وضعیت آرام و باثبات خودش برگردد. این نشست میتواند برای بازگشت هرچه بیشتر ثبات به سوریه کمک کند.
*در صحبتهای خود اشاره کردید که ایران درباره شهر ادلب وارد مذاکره نظامی نمی شود دلیل اینکه ایران در بحث نظامی این شهر ورود نمی کند چیست؟
پرهیز از ورود به یک اقدامی که میتواند شرایط وخیمی را ایجاد کند. به هر حال با نگاه انسان دوستانه اگر نیاز نباشد که حضور داشته باشیم در یک عملیاتی که باعث میشود شرایط سخت انسانی ایجاد بشود ورود نمی کنیم ضمن این که به هر حال ما دنبال ترمیم ریزش هایی که در افکار عمومی هم داشتیم هستیم. این میتواند خیلی کمک بکند.
*می توانید منظورتان را از ریزش بیشتر توضیح دهید؟
منظورم افکار عمومی اهل سنت هست که بالاخره در افکار عمومی ریشه دارند. بعد جمعیت قابل توجهی از انسانهای غیرنظامی آنجا هستند که میتواند خیلی اثر داشته باشد. ما احساس میکنیم که ارتش سوریه قدرت لازم را برای انجام عملیات نظامی در نقاط مختلف به دست آورده است و به همین خاطر احساس نیاز نسبت به این قصه نمیشود که ایران بخواهد به شهر ادلب از دید نظامی ورود کند.