محسن چاوشی در پست تازه اینستاگرامی‌اش نوشته است: «آن روزها زنده‌ها که هیچ مرده‌ها هم زنده به حسابم نمی‌آوردند. گذشت و صد البته همه را بیازمودم، اصلا خوشترم نیامد که نیامد! خوشتر کدامست آخِر؟ در خیابان خوش قدم می‌زدم، منزل پدری‌ام را می‌گویم و هر روز ناخوش احوال‌تر، کلید می‌انداختم به در و آرام به تنها اتاق خانه می‌خزیدم و به لامپ چهلِ آویزان و سیم مبارکش خیره می‌شدم. خاموشی عیب‌پوش است درست اما خفه‌ات می‌کند. هیچ چیز به اندازه کج‌‌فهمی نمی‌تواند آزارت بدهد. آ‌ن‌قدر که قلبت آن لحظه با سَقَر تفاوتی نمی‌کند... من چهارمین نام دوزخ که هیچ، هزارمین نام دوزخم! زخم‌خورده و بی‌مرهم و بی‌محرم! تنها رفیق سوختگی‌هایت خمیرِ دندان! آه از این اَمردادی بی‌دندان... علیِ سنتوری در همان اتاق شکل گرفت. من با تو خوشم تو خوشی با دل من! من با تو بی‌تو با شما بی‌شما با همه بی همه ناخوشم. بعضی اوقات خنده‌ام می‌گیرد به جویندگان مِهری که فلسفه می‌دانند و کاری می‌گردانند! اما جای مهر به راحتی دهانشان را به بی‌مهری باز می‌کنند. امیدوارم به تریج قبای کسی بر نخورد.. فقط خنده‌ام می‌گیرد! البته اگر اجازه می‌دهید بخندم!»