درد زایمان رحم اجاره‌ای و تولد «نواصلاح‌طلبی»


درد زایمان رحم اجاره‌ای و تولد «نواصلاح‌طلبی»

این روزها شاهد تحولات مهمی در سپهر سیاست کشور هستیم که شاید کمتر به عمق آن توجه کرده باشیم. پوست اندازی عمیق جریان اصلاحات از پس جدال با دولت و نظام مختصات این جریان سیاسی و فضای سیاسی کشور را به کلی تغییر خواهد داد.

به گزارش لرستان خبر، ابراهیم اصغرزاده در سال ابتدایی دولت یازدهم، دولت روحانی را «رحم اجاره‌ای» خوانده بود. رحمی که قرار بود نطفه‌ای را برای اصلاح‌طلبان در خود پرورش دهد. حالا و پس از 5 سال در حال نزدیک شدن به زمان وضع حمل این فرزند اصلاحات هستیم. فرزندی که دیگر لگد زدن‌هایش مادر را به ستوه آورده و بزودی شاهد تولد شرایط جدیدی برای بازیگری نوین اصلاح‌طلبان در عرصه سیاسی کشور خواهیم بود.

اولین نشانه‌های متقن پا به ماه شدن دولت حسن روحانی در میانه تابستان گذشته با فتوای عبور از روحانی دفتر رئیس جمهور اسبق، سید محمد خاتمی نمایان گشت. پیام رهبر اصلاحات شامل عذرخواهی از مردم و انتقادات شدید از دولت روحانی بود. بلافاصله پس از این دستور آتش نمایندگان اصلاحات در مجلس سوال از رئیس جمهور در مجلس را کلید زده و یک یک فعالان اصلاح‌طلب شروع به گربیان دریدن برای وضعیت موجود کشور نمودند. الیاس حضرتی در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد شور انتقاد از دولت را به اوج رساند. سرانجام سرباز فداکار اصلاحات یعنی اسحاق جهانگیری مهر آخر را بر گواهی تولد «نواصلاح‌طلبی» با اظهارات فاجعه بار خود پیرامون اختیاراتش در دولت کوبید. وی درباره این موضوع گفت: «از من می‌خواهند وزیر عوض کنم، در حالی که حتی منشی خود را هم نمی‌توانم تغییر دهم.» روزنامه شرق نیز امروز در سرمقاله خود با عنوان «استراتژی روحانی علیه خودش» حمله‌ای آشکار به روحانی کرده و نوشته است: «روحانی اقتصادزدگی را جای سیاست‌زدگی گذاشت تا به دولت خود ثبات و امنیت بدهد، آگاه از اینکه اقتصادزدگی مسائل حاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را به اقتصاد تقلیل خواهد داد و غافل از اینکه این ایده در شرایط سخت اقتصادی به ضد خود بدل خواهد شد و یقه دولتش را خواهد گرفت.»

نو اصلاح‌طلبی

این عبارت را بیشتر از زبان محمدرضا تاجیک در فضای رسانه‌ای کشور شنیده‌ایم. اما دیگرانی نیز هر چند نخواسته‌اند مستقیما از آن بهره ببرند اما مضمون آن را بارها تکرار کرده‌اند. مسئله اصلی اینست که اصلاحات در آخرین روزهایی که بر اریکه قدرت در سال‌های 82 تا 84 سوار بود، دیگر توان ادامه حیات خود را از دست داده و افتان و خیزان به راه ادامه می‌داد. شکست سنگین در انتخابات سال 88 و تلاش برای پیگیری سیاست در خیابان نیز هزینه‌های جبران ناپذیری را به نخبگان و بدنه جریان اصلاحات وارد نمود. در چنین شرایطی، اصلاحات دیگر نیرویی برای بدست گرفتن دولت و اداره کشور نداشته و تنها به یک نیروی حاشیه‌ای سیاسی و البته پر سر و صدا در محیط رسانه‌ای کشور تبدیل شده بود. جریان اصلاحات به یک «رحم اجاره‌ای» برای بازسازی شبکه نخبگان خود از یک سوی و آماده‌سازی بدنه اجتماعی جوان برای شورآفرینی در سیاست نیاز داشت که دولت روحانی چنین فضایی را در حاشیه نقاط قدرت به آنها اعطا نمود.

درد زایمان رحم اجاره‌ای و تولد «نواصلاح‌طلبی»

به جرات می‌توان گفت که در عصر جدید اصلاح‎طلبان یا در زمانه بازعصری شدن اصلاحات، ساختار، اهداف، استراتژی‌ها و گفتمان اصلاح‌طلبی به کلی دگرگون خواهد شد. هدف بنیادین اصلاح‌طلبان در این دوره از فعالیت خویش بر اساس «منطق موقعیت» فراهم ساختن "لحظه" تغییر قانون اساسی و برپایی نظمی نو در کشور است. نظمی که سعید حجاریان از آن به «مشروطه‌خواهی نو» تعبیر کرده است.

تغییر رهبری/ تغییر استراتژی

شرط دستیابی به هدفی نو، داشتن راهبری نو است. زمزمه‌های حضور عبدالله نوری در شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و تکذیب آن را می‌توان فشار بخشی از سران اصلاحات برای معرفی راهبر جدید اصلاحات دانست. البته همچنان اختلاف نظرها بر سر چگونگی رهبری نواصلاح‌طلبی وجود دارد. «هسته سخت» یا «هسته پیشرو» یا رهبری فردی نظیر عبدالله نوری بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان دعوایی است که ظاهرا هنوز چندان حل نشده است. اما آنچه که پر واضح است جهش بلند اصلاحات به سوی رادیکالیسم است.

درد زایمان رحم اجاره‌ای و تولد «نواصلاح‌طلبی»

اصلاحات رقیب اصلی خودش را اپوزیسیون خارج نشین می‌بیند و نه اصولگرایان داخلی. چرا که اصلاحات به دنبال ساختن هیچ بنای مشخص یا ویژه‌ای نیست بلکه این تنها خود «تغییر» یا به تعبیر نرم‌تر «اصلاحات» است که اهمیت و اصالت دارد. لذا به وضوح شاهد مقایسه اصلاح‌طلبی و براندازی و تاکید بر برتری اصلاح‌طلبی بر براندازی در میان اصلاح‌طلبان هستیم. به نظر اصلاح‌طلبان این جریان به تنهایی باید آوانگارد «تغییر» در کشور باشد و کسی نباید در «سیاست تغییر» بر آنها پیشی بگیرد چرا که فلسفه وجودی آنها از بین خواهد رفت. از اینجاست که در چنین زمانه‌ای که اپوزیسیون قدرتی دوباره گرفته است اصلاحات تنها راه حیات خود را دمیدن هر چه بیشتر در آتش رادیکالیسم می‌بیند.

هژمونی رادیکال‌ها

«راه نرفته روحانی، بازگشت به مردمی است که آرایشان را برای او به صندوق ریختند و کار نکرده‌اش ایجاد یک هژمونی داخلی است، هژمونی که در این شرایط دشوار اقتصادی و سیاسی به یاری‌اش بیاید.» این عبارت بخشی دیگر از متن امروز سرمقاله روزنامه شرق است. واژه «هژمونی» پیامی روشن برای جریان‌های سیاسی در بر دارد. اصلاح‌طلبان به دنبال قبضه فضای سیاسی-اجتماعی کشور با موج جدیدی از بحران‌سازی‌های رسانه‌ای و سیاسی هستند. ارنستو لکائو - شانتال موف در کتاب «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی» با تاکید بر دو مفهوم برابری و آزادی بر این عقیده پای فشاری می‌کنند که جنبش‌های اجتماعی برای محقق ساختن تغییرات مد نظر خود بایستی فهم لیبرا‌ل‌ها و محافظه‌کاران را از دموکراسی تغییر داده و به «تعیمق دموکراسی» یا رادیکال ساختن دموکراسی بپردازند. بنابر تعریف «هژمونی شکلی از رابطه اجتماعی است که در آن وحدت نیروهای سیاسی از طریق فرآیند مفصل بندی اجزا به وجود می‌آید، بدون اینکه به طبقه‌یی خاص تعلق داشته باشند. هژمونی یک نوع «مفصل بندی» مبدعانه است. ویژگی ساختار سیاسی در یک شکل اجتماعی است. این مفصل بندی مبدعانه کاملاً متفاوت از جامعه‌یی است که دارای ساختار یکسان و همگن است.»

درد زایمان رحم اجاره‌ای و تولد «نواصلاح‌طلبی»

نکته آخر

برساختن گفتمانی جدید مبتنی بر مفصل‌بندی‌هایی نو به منظور عصری شدن گفتمان اصلاحات پروژه‌ایست که نه تنها دولت را دچار دردهای سنگینی خواهد کرد بلکه برای جامعه نیز گران خواهد بود. فراهم شدن زمینه و بستر اجتماعی برای بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت تنها و تنها با بحران‌هایی ممکن خواهد شد که به واسطه آنها اصلاح‌طلبان بتوانند به سرعت و ظرف مدت حدودا یک سال باقی مانده تا انتخابات مجلس شورای اسلامی دامن خود را از خون و آب رحم اجاره‌ای پاک نمایند. به علاوه، نباید فراموش کرد که اصلاح‌طلبی اساسا پدیده‌ای «بحران زیست» است و برای دیده شدن و به نمایش درآمدن نیازمند «جدال» بسیار است. و هر دقیقه دعوایی جدید را برای بود خود به راه خواهد انداخت.

انتهای پیام/


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

دیدن پورن توسط بچه ها، چگونه برخورد کنیم؟