خانههایی که قتلگاهند
آنچه انسان را در برابر قتلهای خانوادگی به عنوان بدترین شکل خشونت وادار به تفکر می کند، این است که علت اعمال این حد از خشونت نسبت به خانواده که روابط اعضای آن باید مبتنی بر صمیمیت، فداکاری و گذشت باشد، چیست؟
آنچه انسان را در برابر "قتلهای خانوادگی" به عنوان بدترین شکل خشونت وادار به تفکر می کند، این است که علت اعمال این حد از خشونت نسبت به خانواده که روابط اعضای آن باید مبتنی بر صمیمیت، فداکاری و گذشت باشد، چیست؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، در عین ناباوری قتلهای خانوادگی هولناکی رخ میدهد؛ از قتل ۴ نفر از اعضای یک خانواده بدست پدر در خیابان نبرد تا کشتن پدری با ضربات چاقو توسط پسرش در شهررستانی در غرب کشور و عجیبتر از همه به آتش کشاندن پسری توسط پدرش در تهران در پی اختلافات خانوادگی و آنچه انسان را در برابر این نوع قتلها به عنوان بدترین شکل خشونت وادار به تفکر می کند، این است که علت اعمال این حد از خشونت نسبت به خانواده که روابط اعضای آن باید مبتنی بر صمیمیت، فداکاری و گذشت باشد، چیست؟ از ﻣﻨﻈﺮ ﺟﺮم ﺷﻨﺎﺳﺎن، قتلهای ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻋﻼوه ﺑﺮ تلفات جانی، عوارض و عواقب ﺳﻨﮕﻴﻨﻲ ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ دارد؛ بنابراین پرداختن ﺑـﻪ ﺟﻨﺒﻪها و اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ قتلهای خانوادگی یک ﺿﺮورت ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ، در این راستا با میرمحمود حریرچی (جامعهشناس)، محمد صادقی (کارشناس جرم) و حسین آقا فرشفروش (روانشناس) به گفتوگو نشستیم و نظرات آنها را درباره چرایی وقوع این گونه قتلها جویا شدیم که در زیر میخوانید:
آمار بالای مشاجرههای منجر به ضرب وجرح در خانواده
میرمحمود حریرچی (جامعهشناس) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره چرایی وقوع قتلهای خانوادگی گفت: یکی از دلایل مهم خشونتهایی خانگی که منجر به قتل میشود، مصرف مواد مخدر صنعتی است؛ مصرف این مواد وضعیتی را برای فرد ایجاد میکند که اصلا متوجه رفتار خود نیست و دست به هر کاری میزند.
وی با آسیبشناسی این نوع از قتلها خاطرنشان کرد: امروزه آستانه تحمل مردم بسیار پایین آمدهاست؛ مشکلات معیشتی و کاهش توانایی در تامین هزینهها از یک سو و زیادهخواهیها از سوی دیگر مسائلی را ایجاد میکند که اعضای خانواده با هم درگیر میشوند و مشاجرههای منجر به ضرب وجرح بین آنها رخ میدهد که آمار بالایی نیز دارد. متاسفانه برخی مردم آسایش خود را در داشتههای فراوان میبینند و از همینرو آرامش خود را برای این داشتهها فدا میکنند. از طرفی زندگی لوکس مشکلاتی را ایجاد میکند و خشونتها را به دلیل مشاجرتهای زیاد در خانواده افزایش میدهد.
امروزه آستانه تحمل مردم بسیار پایین آمدهاست؛ مشکلات معیشتی و کاهش توانایی در تامین هزینهها از یک سو و زیادهخواهیها از سوی دیگر مسائلی را ایجاد میکند که اعضای خانواده با هم درگیر میشوند و مشاجرههای منجر به ضرب وجرح بین آنها رخ میدهد که آمار بالایی نیز دارد.
این جامعهشناس عدم حمایت قانون از برخی اقشار جامعه مانند زنان و کودکان را از علل دیگر افزایش خشونتهای خانگی عنوان کرد و توضیح داد: متاسفانه کودکان و زنان مورد حمایت قانون نیستند. در حقیقت شرایطی باید ایجاد شود که فردی که عامل خشونت است، بداند وقتی کودک یا همسر خود را مورد آزار قرار میدهد، برایش بسیار گران تمام میشود و هزینه بالایی باید بپردازد. این امر نیز در صورتی اتفاق میافتد که برای زن و کودک در جامعه حق قائل باشیم و بلافاصله به آزارهایی که دیدهاند، رسیدگی کنیم.
حریرچی با بیان اینکه در بسیاری از موارد آسیب زنان در خانواده گزارش داده نمیشود، خاطرنشان کرد: در بسیاری از موارد این آزارها از ترس آبرو شکایت نمیشود و این خشونت تکرار میشود و در دفعات بعدی شدت آن بیشتر میشود.
به گفته این جامعهشناس در تمام دنیا در مورد خشونت به شدت قوانین سختگیرانه اجرا میشود و این قوانین روز به روز نیز سختتر میشود، چراکه خشونت عمومی جامعه را از بین میبرد و یک افسردگی در سطح جامعه ایجاد میکند، از همین رو عاملان خشونت سریع مجازات میشوند.
عدم وجود سواد عاطفی در کشور
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به نبود سواد عاطفی در کشور گفت: متاسفانه از نظر عاطفی جامعه بیسوادی هستیم و عواطفمان را نمیتوانیم به درستی بروز دهیم و این ناتوانی در جامعه ما بین همه افراد جامعه دیده میشود. اغلب افراد جامعه عواطف را به شکلی بروز میدهند که نشان میدهد؛ اهل گفتگو نیستند و نمیتوانند آن را منتقل کنند و فقط سوءتفاهم ایجاد میشود، بطوریکه این سوءتفاهمها دردسرهای فراوانی برای جامعه ایجاد کرده است.
حریرچی با بیان اینکه بیشک همه ما خشمگین میشویم، اما باید توانایی این را داشته باشیم که خشممان را مدیریت کنیم، تصریح کرد: یکی از مشکلات اصلی جامعه عدم مهارت در کنترل و مدیریت خشم است. قطعا بچهها باید این مهارت را از خانواده بیاموزند، اما چطور میتوانیم توقع داشته باشیم در خانوادهای که دائم در آن درگیری است و گفتگویی وجود ندارد، فرزند این خانواده در بزرگسالی یا آدم افسردهای نباشد یا رفتار ضد اجتماعی نداشته باشد، از سوی دیگر متاسفانه آموزش کنترل خشم در مدارس نیز تدریس نمیشود.
"انتقامجویی" علت قتلهای خانوادگی با نقشه قبلی
وی درباره برخی قتلهای خانوادگی با نقشه از پیش تعیینشده خاطرنشان کرد: برخی از خشونتهای خانگی که طبق نقشه انجام میشود به دلیل انتقامجویی است. وقتی فردی از قبل برای قتل خانواده برنامهریزی میکند یعنی نتوانسته، یاد بگیرد که اگر تفاهم و اشتراک ندارد، زندگی مشترک را تمام کند. بیشک نمیتوان زندگی را در نهایت سختی ادامه داد.
این جامعهشناس گفت: در جامعه مدرن امروزی با این پیچیدگی روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخی اوقات افراد به این نتیجه میرسند که نمیتوانند از طریق قانونی مسئلهشان را پیگیری کنند، در حالی که باید امکان دریافت مشورتهای حقوقی و مشاوره به شیوههای مختلف وجود داشته باشد، اما متاسفانه این سرویسها در کشور ما برای همه وجود ندارد و آدمها مستاصل میشوند و احساس میکنند، در حل مشکل تنها هستند، بنابراین خود راسا تصمیم میگیرد؛ یا خود را میکشد و یا دیگری را از بین میبرد.
کارشناسان جرم نیز معتقدند بسیاری از قتل های خانوادگی براساس جنون آنی نبوده و مسبوق به سابقه است و باید سازوکاری تعیین شود تا مشکلات کوچک در خانواده براساس آن ساز و کار برطرف شده و روی هم انباشته نشود تا در نهایت منجر به یک فاجعه در خانواده شود.
بیشتر قتلهای خانوادگی آنی نیست
محمد صادقی (کارشناس جرم) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره خشونتهای خانگی منجر به قتل گفت: عوامل مختلفی منتهی به ارتکاب جرم میشود از جمله این عوامل میتوان به وضعیت روحی و روانی مرتکب، فشارهای اجتماعی و اقتصادی، نظارتهای ناکافی، امید به فرار از چنگال قانون اشاره کرد.
وی با تاکید بر امر پیشگیری و نظارت در جلوگیری از خشونتهای خانوادگی منجر به قتل گفت: به اعتقاد من خانوادههای در معرض خطر و خانوادههایی که در آنها امکان بروز خشونت وجود دارد، باید مشخص شود و همچنین ارگانهایی افرادی را که در مظان خشونت قرار دارند، کنترل کنند و حمایتهای لازم را آنها انجام دهند.
این کارشناس جرم معتقد است؛ باید سازمان متولی خاصی برای پیشگیری از جرائم تشکیل شود، تا در آنجا افراد بتوانند تحت حمایت نهادهای قانونی قرار بگیرند و از این طریق بتوانیم جلوی بروز این گونه جرائم را بگیریم.
بسیاری از قتلهای خانوادگی که اتفاق میافتد به شکل آنی نیست، یعنی از خشونتهای اندک شروع شده و در نهایت به قتل رسیده است.
صادقی تصریح کرد: بسیاری از قتلهای خانوادگی که اتفاق میافتد به شکل آنی نیست، یعنی از خشونتهای اندک شروع شده و در نهایت به قتل رسیده است. مگر مواردی که به شخص جنون آنی دست داده باشد. اگر ساز و کاری برای نظارت بر افرادی که متمایل به اعمال خشونت هستند، وجود داشته باشد؛ قطعا با اجرای این ساز و کارها افراد روز به روز بر خشونت خود نمیافزایند تا در نهایت مرتکب قتل شوند.
وی ادامه داد: بنابراین بحث نظارت و ایجاد نهادهایی که در حوزه پیشگیری فعالیتهای ثمربخشی داشته باشند، از مهمترین موضوعاتی است که موجب رفع خشونت در خانوادهها میشود.
"درآمد ناکافی" فرد را برای اعمال خشونت آمادهتر میکند
این کارشناس جرم درباره عواملی مانند فشارهای اجتماعی و اقتصادی در بروز خشونت در خانواده گفت: فشارهای حاشیهای از جمله اعتیاد، بیکاری، مسائل اقتصادی و درآمد ناکافی باعث فشار بر افراد میشود و میتواند آنها را برای توسل و تمسک به خشونت آمادهتر کند.
وی با اشاره به سازو کار پیشگیری از جرم در نهادهایی مانند قوه قضاییه و پلیس گفت: در بند 5 اصل 156 قانون وظیفه پیشگیری برعهده قوه قضاییه گذاشته شده و همچنین پلیس پیشگیری به این منظور تشکیل شدهاست، اما گاهی پیشگیری آن طور که باید صورت نمیگیرد و متاسفانه این مشکلی است که مشاهده میشود، بنابراین فکر میکنم اگر در زمینه پیشگیری از جرم در خانواده نهادهای قانونی لایحهای آماده کرده و سازو کار قانونی وجود داشته باشد که مقوله پیشگیری جدیتر دنبال شود.
فقط نیم درصد افراد جامعه امکان انحراف شدید دارند
حسین آقا فرشفروش (روانشناس) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره قتهای خانوادگی با نقشه قبلی گفت: چرایی این واقعه باید در قالب پرخاشگری و خشم جستجو کرد. براساس منحنی نرمال تنها نیم درصد افراد جامعه امکان انحراف شدید دارند.
این روانشناس با بیان اینکه تحلیل روانشناختی رفتار یک فرد برای بروز قتل در 5 دیدگاه خلاصه میشود، خاطر نشان کرد: گاهی اوقات بروز خشم علت جسمی دارد و ترشح هرمونهای پرخاشگری در وجود فرد باعث بروز رفتارهای پرخطر میشود، از سوی دیگر در برخی اوقات خشونت از دیدگاه شناختی بررسی میشود، یعنی فرد فکر میکند که راهحل مسئلهای که با آن مواجه شده، قتل است. همچنین از دیدگاه اجتماعی نیز میتوان علت این نوع رفتار را بررسی کرد؛ از دیدگاه اجتماعی، ما از جامعه و فرهنگ خود میآموزیم که گاهی باید با خشونت طرف مقابل را سرجایش بنشانیم.
از جامعه و فرهنگ خود میآموزیم که گاهی باید با خشونت طرف مقابل را سرجایش بنشانیم.
وی ادامه داد: نوع دیگر تحلیل دیدگاه عاطفی است که از این دیدگاه انسان وقتی نتواند، هیجانات خود را کنترل کند از منحنی نرمال خارج میشود؛ یعنی دیگر رفتار نرمال و رفتار انسانمنشانه از خود نشان نمیدهد و رفتارهای غیرانسانی از خود بروز میدهد. از دیدگاه معنوی نیز این مسئله قابل بررسی است؛ یعنی هر چقدر که فرد از خالق فاصله بگیرد و ایمانش ضعیف شود، باعث میشود دست به اقدامات غیرانسانی بزند.
فرشفروش با بیان اینکه آمارها بیانگر افزایش قتلهای خانوادگی نیستند، تاکید کرد: در حال حاضر که در عصر اطلاعات هستیم، اخبار در این زمینه بیشتر به اطلاع میرسد، از همین رو تصور میکنیم قتل های خانگی افزایش پیدا کردهاست، البته گاهی نوسانات در این زمینه نیز وجود دارد.
وی تاکید کرد: مهمترین موضوعی که باعث میشود، با مشکلات اینچنینی در جامعه مواجه شویم؛ عدم آموزش مهارتهای اجتماعی است. متاسفانه کودکان در خانواده مهارت زیستن را نمیآموزند. معتقدم روانشناسان و جامعهشناسان باید دست به دست هم دهند و آموزش مهارتهای زندگی را به خانوادهها و جوانان بیاموزند و این نیاز به آموزش گسترده کشوری دارد.