خبرگزاری فارس: ۱۵ سال است که خوزستان درگیر با پدیده ریزگردها است و هنوز هیچ مطالعات دقیقی درباره آثار زیانبار این پدیده جوی درباره اقشار جامعه صورت نگرفته است. یکی از موضوعاتی که مردم خوزستان پس از هر هوای غبارآلود با آن دچار میشوند، مسئله آموزش است.
تعطیلی مدارس در روزهای غبار آلود و کثیف بودن کلاسها پدیدهای است که سالانه بیش از ۲۰ روز از روزهای تحصیلی در مدارس خوزستان را کمتر میکند و این موضوع بر نحوه آموزش معلمان هم تأثیر منفی گذاشته است.
تدریس فشرده به دانش آموزان
هر بار که هوا آلوده به گرد و غبار شود برنامه ریزیهای کلاسهای درس به هم میریزد. اینها را سعدی یکی از معلمان پایه اول متوسطه میگوید. او میافزاید: بنا بر تقویم درسی ما در هر هفته باید ۲ ساعت کلاسهای قرآن، معارف اسلامی، زبان عربی، زبان خارجه، تربیت بدنی و سلامت، کارو فناوری، فرهنگ وهنر، تفکر و سبک زندگی، ۳ ساعت علوم تجربی و مطالعات اجتماعی و ۴ ساعت ریاضیات و زبان و ادبیات فارسی تدریس کنیم؛ اگر در یک هفته این ساعتها با کاهش مواجه شود یعنی ما باید بهصورت فشرده آموزشها را به دانش آموزان ارائه دهیم.
این معلم بیان میکند: متأسفانه در خوزستان با توجه به وضعیت آلودگی هوا توجهی به درسهایی مانند هنر، تربیت بدنی، معارف اسلامی و درسهایی از این قبیل نمیشود و همین موضوع سبب شده که کاهش ساعات این دروس و جایگزینی درسهایی مانند ریاضی و زبان را در برخی از مدارس داشته باشیم. البته این کار به صورت اختیاری انجام شده و شاید آموزش و پرورش از آن بی خبر است.
معلمها کجای کار هستند؟
از همان ابتدا سوال را با سوال پاسخ میدهد و اظهار میکند: شما میگویید خوزستان ۱۵ سال است که با پدیده ریزگرد مواجه است، خب در این ۱۵ سال کدام مقام مسئول آمده و از معلمها خواسته که مشکلات خودشان پس از مسئله ریزگردها را بیان کنند؟ طاهری بیان میکند: من ۲۱ سال است که دارم تدریس میکنم و عایدی من از این همه تدریس فقط انواع بیماریها است، اما هیچ کس از معلمان نمیخواهد که حرفی بزنند.
وی میگوید: شاید شما فقط به روزهای تعطیلی توجه کنید، اما در روزهایی که هوا آلوده است و خبری از تعطیلی نیست هم مشکلات و دغدغه ذهنی نصیبمان میشود. در روزی که هوا خاکی است و دانش آموز مجبور است با پای پیاده به خانه برود دلمان قرص نیست و همهاش به این موضوع فکر میکنیم که نکند این دانش آموز در هوای آلوده دچار مشکل شود!
این معلم مقطع ابتدایی ادامه میدهد: در تقویم آموزشی ساعت بندی کلاسها مشخص است و کاهش هر ساعت از این کلاسها به معنی آن است که معلم آموزش کمتری به دانش آموز ارائه دهد؛ چه مسئلهای از این ناراحت کنندهتر است که ما از نظر فکری میدانیم در قبال دانش آموزان داریم کوتاهی میکنیم!
من هم یک پدرم
من همیشه سعی کردهام که برای دانش آموزان یک پدر باشم چرا که فرزند من هم در حال درس خواندن در همین مدرسهها است؛ اینها را ساکی میگوید و میافزاید: من میبینم که سلامتی فرزندم در این هوای آلوده به خطر افتاده و چندین بار پس از بروز گرد و خاک، کارش به بیمارستان و درمانگاه هم کشیده شده است. خب در همین حین من باید همین دغدغه را نسبت به دانش آموزان دیگر داشته باشم.
این معلم اهل هویزه ادامه میدهد: همین تعطیلیهای گاه و بیگاه سبب شده که من نتوانم به صورت دقیق با دانش آموزان ارتباط برقرار و آموزشهای را منتقل کنم، چون وقفه تعطیلی سبب میشود که دانش اموزان درس را فرانگیرند و یک فاصله آموزشی بین تدریس بهوجود میآید.
وی بیان میکند: طبیعی است که وقتی ببینم فرصت ارائه کامل آموزشها را به دانش آموز ندارم، توقعاتم از او کاهش پیدا میکند و همین کم شدن توقعات از دانش آموز آینده او را با خطر مواجه میسازد. به نظرم دولت باید با معلمان خوزستانی بنشیند و حرف آنها را بشنود چرا که ما به صورت فشرده در حال تدریس هستیم و این از راندمان کاری ما میکاهد.
معلم نمیتواند تدریس کند
یکی از معلمان اهل حمیدیه با اشاره به بی سوادی مطلق برخی از والدین دانش آموزان میگوید: سر مسئله کاهش ساعات آموزشی در مدرسه همه معلمان و مسؤولان اتفاق نظر دارند، اما عواقب این کاهش را باید سنجید. عبیاوی میافزاید: این کاهش به دو صورت باید رفع شود، نخست خانوادهها با پرداخت هزینههای بیشتر فرزندان خود را در کلاسهای تقویتی نام نویسی کنند یا خودشان به آنها آموزش دهند.
وی بیان میکند: نام نویسی در کلاسهای تقویتی مستلزم پرداخت هزینههای جدیدی است که از عهده هر خانوادهای بر نمیآید و خانوادههای بی سواد هم از آموزش به فرزند خود عاجز هستند؛ در این وضعیت دولت وظیفه ایجاد یک ساز و کار مناسب برای پر کردن خلاء آموزشی را دارد، اما متأسفانه دولتیها سالهای زیادی است که به این مسئله نپرداختهاند.
این معلم خوزستان عنوان میکند: شاید یک معلم بنا بر دغدغه شخصی دو جلسه کلاس فوق برنامه برگزار کند، اما این جلسات نمیتواند خلاء بهوجود آمده را پر کند که دود این خلاء ابتدا در چشم دانش آموزان و در آینده به چشم جامعه میرود؛ حالا چگونه انتظار دارید که یک معلم چشمش را به حقایق و این آسیبها ببندد و با خیال راحت به دانش آموزان، آموزش دهد؟ شک نکید این دغدغهها بر نحوه تدرس معلمان تأثیر منفی میگذارد.
اینها گوشهای از اظهارات معلمان خوزستانی درباره تأثیر گرد و خاک بر آموزش در مدارس خوزستان و سختی کار معلمی در این استان است؛ شناخت آسیبها با بهره بردن از نظرات معلمان خوزستانی و تدوین راهکارهای مناسب برای جلوگیری از این اختلال آموزشی در ابتدا نیازمند درک مسئله است که متأسفانه سالها است با دلایلی واهی به آن توجه نشده است.
بخشی از بررسی این مسئله طبیعتاً برعهده وزارت آموزش و پرورش و بخش دیگر نیز بر عهده شورای آموزش و پرورش خوزستان است که باید دید در این ۱۵ سال این مسئله بررسی شده است یا خیر.