به گزارش افکارنیوز،

«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می‌زدم، همان‌جایی که بیست و دو سال پیش، «آذر»مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند!»

این دست‌نوشته دکتر علی شریعتی به مناسبت سالگرد شهادت سه دانشجوی ایرانی مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و مهدی (آذر) شریعت‌رضوی است که در راهرو‌های دانشکده فنی دانشگاه تهران در خون خود غلتیدند.

اختناق پس از کودتای ۲۸ مرداد به اوج خود رسیده بود. بسیاری از احزاب و تشکل‌های سیاسی کشور در دولت کودتا منحل شده بودند. با بازگشایی دانشگاه‌ها، شور دانشجویان کمی از جو رعب و ترس پس از کودتا را شکست و اعتراض‌ها به کودتای ۲۸ مرداد و دست‌نشاندگی رژیم شاهنشاهی روز به روز در دانشگاه‌ها گسترش یافت.

در اواسط مهر ماه همان سال، گروه‌های دانشجویی با انتشار اعلامیه‌هایی، بر لزوم آزادی دکتر مصدق از زندان، رفع توقیف شماری از استادان دانشگاه تاکید و از تظاهرات محرم در بازار تهران حمایت کردند. در آن روز‌ها شعار دانشجویان و بازاریان این بود که کودتا با حمایت آمریکا و انگلیس به پیروزی رسیده است و نظام شاهنشاهی و دولت زاهدی با چراغ سبز آمریکا به سرکوب مخالفان خود اقدام می‌کند.

مذاکرات دولت ایران با دولت آمریکا بر سر یک قرارداد جدید نفتی همه را مطمئن کرده بود که آمریکا صحنه گردان کودتای ۲۸ مرداد بوده است. روز ۱۶ آبان ماه هم خبری در روزنامه‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه کابینه زاهدی و دولت انگلستان برای شروع مجدد روابط ایران و انگلستان که در جریان ملی کردن صنعت نفت به کلی قطع شده بود، تلاش می‌کنند و مخفیانه شروع به مذاکرات کرده‌اند. گویا دستاورد‌های دولت مصدق در ملی شدن صنعت نفت در حال نابودی بود و دانشجویان دیگر تحمل چنین مسئله‌ای را نداشتند.

در چنین شرایطی، در ۲۴ آبان ماه خبر دیگری دانشجویان را شوکه کرد. قرار بود نیکسون، معاون آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا به ایران بیاید. هدف از این سفر، مشاهده نتایج کودتای مرداد ماه تهران بود. موضع دولت آمریکا از همان ابتدا برای دانشجویان مشخص بود. آیزنهاور تنها چند ساعت پس از کودتای ۲۸ مرداد در کنگره آمریکا گفته بود " پیروزی سیاسی امیدبخشی در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی شده است»

نیم نگاهی به واقعه 16 آذر/اعتراض به زیرسوال رفتن استقلال کشوری که آمریکا آن را آزاد نمی‌خواست

مجموع این عوامل دانشجویان را بر این عقیده مصمم کرد که طراح اصلی کودتای ۲۸ مرداد آمریکاست. به زودی شخص دوم دولت آمریکا به تهران می‌آمد تا از نزدیک شاهد موفقیت کودتا و سقوط دولتی باشد که با ملی کردن صنعت نفت پس از سال‌ها وابستگی، طعم استقلال را به مردم و دانشجویان چشانده بود و در این شرایط وقوع تظاهرات هنگام ورود نیکسون حتمی بود.

در صبحگاه شانزدهم آذر ماه، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه، با اوضاع غیر عادی اطراف دانشگاه مواجه شدند. تجهیزات نظامی حتی در محیط دانشگاه هم مستقر شده بود. در همین زمان خبر رسید که چندین دانشکده تعطیل شده است. در این میان دانشکده فنی پیش از اعلام تعطیلی سراسری دانشگاه، کلاس‌های خود را شروع کرده بود.

رفت و آمد دانشجویان به شدت کنترل شده بود و نظامیان چند تن از دانشجویان معترض را در محوطه دانشگاه دستگیر کردند. موج دستگیری‌ها به داخل دانشکده فنی هم رسید؛ دو دانشجو که در محوطه دانشگاه اعتراض شدیدی داشتند به داخل دانشکده فنی آمده بودند و همین موضوع بهانه مناسبی برای ورود نظامیان به داخل دانشکده فنی شد. با دستگیری این دو دانشجو جرقه اعتراضات بلند شد.

سربازان در چند کلاس به تفتیش دانشجویان پرداختند و و آن‌ها را به ترتیب از کلاس‌ها خارج می‌کردند. برخوردهای زننده نظامیان, دانشجویان را کلافه کرده بود. آن‌ها از سویی می‌دیدند که بی علت کلاسشان تعطیل شده است و از سوی دیگر چند تن از همکلاسی‌هایشان به جرم اعتراض یا نیشخند به سربازان مسلح بازداشت شده‌اند. در این میان برخی از سربازان هم با گذاشتن لوله تفنگ به سینه دانشجویان از آن‌ها بازجویی می‌کردند؛ فضای اختناق در دانشگاه به اوج خود رسیده بود.

در این شرایط اکثر دانشجویان به ناچار مجبور به فرار شدند چراکه فرماندهان دستور داشتند با اقدامی خشونت‌آمیز ولو با مرگ چند دانشجو، دانشگاه را سرکوب کرده و همه چیز برای ورود نیکسون آماده کنند. دانشجویان از درهای جنوبی و غربی دانشکده فرار کردند.

" در این میان بغض یکی از دانشجویان ترکید. او که مرگ را به چشم می‌دید و خود را کشته می‌دانست دیگر نتوانست این همه فشار درونی را تحمل کند و آتش از سینه پرسوز و گدازش به شکل شعارهای کوتاه بیرون ریخت؛ "دست نظامیان از دانشگاه کوتاه". هنوز صدای او خاموش نشده بود که رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند." این قسمتی از خاطرات شهید مصطفی چمران است که در همان روزها دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده است.

پس از تیراندازی دانشگاه در محاصره کامل نظامیان قرار می‌گیرد؛ دانشجویان در طبقات بالاتر به گوشه ای ‌فرار کردند اما دانشجویانی که در طبقه اول حضور داشتند راه گریزی از تیرهای دژخیمان نداشتند. عده بسیار زیادی زخمی شدند و دو دانشجو به نامهای احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی در همان لحظه و دانشجوی دیگری به نام مصطفی بزرگ نیا پس از مدتی به دلیل شدت جراحات و نبودن نیروهای امدادی به شهادت رسیدند.

اگرچه در سالهای اخیر, رسانه‌های غربی در تلاش هستند تا به ابعاد استکبارستیزی جنبش دانشجویی در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ اشاره‌ای نکنند, شانزدهم آذر ماه به خوبی نشان‌می‌دهد دانشجویان نسبت به دخالت‌های دولت آمریکا در امور داخلی کشورشان خشمگین بودند و حضور یک مقام آمریکایی در ایران را تایید و حمایت آمریکا از کودتا می‌دانستند.

اما ویژگی بارز دانشجو زمان شناسی است. از ابتدای شکل‌گیری دانشگاه در کشور, دانشجویان به خوبی نشان داده‌اند با درک صحیح از نقاط ضعف و قوت, در توسعه و پیشرفت کشور سهم مهمی داشته‌باشند. دانشجو به خوبی می‌تواند توطئه دشمن علیه کشور را درک کرده و در مقابل آن قیام کند.

مهدی چمران فعال سیاسی اصولگرا و رئیس سابق شورای شهر تهران،با تاکید بر اینکه آنچه که در واقعه روز دانشجو مهم است، حرکت ضد استعماری، ضد استکباری، ضد آمریکایی و ضد شاهنشاهی است, گفت: در کنار دانشجویان و اعتراضات آنان به حضور نیکسون در ایران اقشار مختلف مردم به ویژه بازاریان نیز اعتصاب کردند و چند روز قبل از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ تظاهرات به طور مرتب در دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران شکل گرفت.

دانشجو باید همواره تبلور استکبارستیزی و مقابله با زورمداری باشد، این اظهارات سید حسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ، به مناسبت سالروز ۱۶ آذر است که در این باره می‌گوید: ما این روز‌ها شاهد آن هستیم که قدرت‌های سلطه‌گری مانند آمریکا چگونه به ملت ایران زور می‌گویند و تحریم‌های ناجوانمردانه‌ای را علیه کشور ما اعمال می‌کنند، لذا این حد از سلطه‌گری و قدرت‌مآبی آمریکا قطعا ۱۶ آذر را از سال‌های گذشته متفاوت می‌کند. جامعه دانشگاهی باید علیه این سلطه‌گری و زورمداری آمریکا به پا خیزد و نشان دهد که این قشر همانند گذشته در برابر ظلم خواهند ایستاد و معتقدم که شعار ۱۶ آذر امسال باید نه به تهدید و تحریم باشد.»

در پایان باید گفت استکبارستیزی وجه اشتراکی میان تمام نسل‌های دانشجویی در طول تاریخ تشکیل نهادی به نام دانشگاه در ایران است و می‌توان گفت آمریکاستیزی در خون ایرانیان امری نهادینه شده است.