در روزگاری که اصولا خیلی از کارگردانان تئاتر به دنبال اجرای نمایشنامه‌های فرنگی هستند و اصولا برای انتخاب نمایشنامه به سراغ نویسندگان اروپایی و آمریکایی می‌روند تا در واقع نیمی از راه را که اتفاقا بخش مهمی از مسیر است را با یک اثر قوی طی کرده باشند، برخی از نویسندگان و کارگردانان تئاتر علاقه‌مند هستند نمایشنامه‌های داخلی و در واقع حاصل فکر و ایده‌ی خودشان را روی صحنه ببرند.

امید سهرابی که اتفاقاً با فعالیت‌های این نویسنده در سینما و تلویزیون و حتی تئاتر آشنایی دارید، این‌ روزها نمایش "خروس‌لاری" را روی صحنه تئاتر ایرانشهر برده است تا یک نمایشنامه ایرانی با ساختاری رئالیسم و قصه‌ای نزدیک به آنچه در نزدیک‌ترین لحظات زندگی ما می‌گذرد حاصل این کار باشد. نمایشی با قصه‌ای که شاید بکر نباشد اما پرداخت باکره‌ای دارد و اتفاقاً در پس آن حرف و حدیث بسیاری برای شنیدن و به فکر فرو رفتن نهفته است.

نمایش "خروس‌لاری" یکی از لایه‌های زیرین همین جامعه است که شاید خیلی به آن دقت نمی‌کنیم، شاید از کنار آن به سادگی عبور می‌کنیم و نگاه اجتماعی‌مان خیلی با آن درگیر نمی‌شود.

اگرچه این روزها مد است که دغدغه بسیاری از هنرمندان، آرتیست‌ها و سلبریتی‌ها در رسانه‌های مختلف اطلاع‌رسانی شود اتفاقا نگاه امید سهرابی هم در پرداختن به این موضوع یا بهتر بگویم این معضل اجتماعی دارد، یک دغدغه اجتماعی است.

"خروس‌لاری" یک تذکر اجتماعی است که نیاز است شاید بیش از مخاطبان عام، مدیران شهری و مسئولین مرتبط با آسیب‌های اجتماعی هم مخاطبان مستقیم آن باشند. از بحث محتوایی نمایش که فاصله بگیریم "خروس‌لاری" یک کلاژ کاملی بود از بازی‌های خوب.

در واقع می‌‌‌توان گفت که نمایش با تفکر درستی روی کاغذ آمده و با تفکر بهتری انتخاب بازیگر شده و در واقع کستینگ بازیگران به لحاظ سبک و سیاق اجرا، جنس بازی‌ها، چیدمان صحنه‌ها و البته حضور کاراکترها با نگاهی مرتبط با سبککاراتفاق افتاده است و می‌توان آن را نقطه عطف این تئاتر دانست.

"خروس‌لاری" یک درد نهفته دارد که این درد نهفته در نگاه بازیگران و در واقع شخصیت‌های این نمایش ملموس است. با نگاهی گذرا به سبک و سیاق اجرا و قصه می‌توان گفت تک تک شخصیت‌های نمایشنامه نمادهایی هستند از دختران امروز جامعه که شاید به آنها توجهی نمی‌شود. نمادهایی از آسیب‌دیدگان یک اتفاق که یک حادثه مسیر زندگی‌شان را تغییر داده است و حالا در گاراژ خانوم آقا دور هم جمع شده‌اند و بالاجبار این جنس عجیب و غریب از زندگی را تجربه می‌کنند.

زندگی‌ای که شاید اگر خودشان دست به تغییر آن نزنند هیچ اتفاق جدیدی برای آن رخ نمی‌دهد. بیش از هر چیز این نمایش تلاش کرده است در دل تراژدی رخ داده فضایی تلطیف شده را در نمایش یک موقعیت ملتهب به تماشاگرش منتقل کند و این مسئله قائدتا نیازمند طراحی شخصیت‌هایی با ویژگی‌های متفاوت و گاه تیپیکال بوده است.

نمایش تک تک شخصیت‌های "خروس لاری" که هر کدام برای خود دارای قصه‌‌ای ویژه هستند در کنار هم و با یک اشتراک ماحصل نمایشی است که روی صحنه می‌بینیم.

نمایش لحظات خوبی از بازیگری و کارگردانی را به مخاطبش منتقل می‌کند. بازی‌ها به شکل درستی شکل گرفته‌اند. تک تک شخصیت‌ها جذاب چیدمان شده‌اند و رنگ‌آمیزی منطقی شده‌اند. بازی بسیار خوب نازنین بیاتی و الناز حبیبی در این نمایش تجربه جدیدی به کارنامه این دو بازیگر اضافه می‌‌کند. عاطفه رضوی شاید متفاوت‌ترین نقش زندگی هنری‌اش را در این نمایش تجربه کرده باشد. تک تک بازیگران خانم این نمایش کاراکترهای متفاوتی هستند که هر کدام لحن و نگاه خاص خودشان را در این اثر گرفته‌اند و نکته جالب‌تر اینکه لحظات مختلف این نمایش به رغم اینکه اتفاق مرسوم همیشه پیش چشم مخاطب نیست اما قابل باور و بی تردید تأثیرگذار از آب درآمده است.

"خروس لاری" تنها یک بازیگر مرد دارد. امیرحسین رستمی پسر بامزه و بانمک این روزها تلویزیون (پخش چند باره سریال لیسانسه‌ها) در تئاتر مدل دیگری دیده می‌شود. شاید متفاوت‌تر از همیشه، او روی صحنه نمایش متفاوت است. آثار تصویری‌اش دیده می‌شود در تمام لحظاتی که او را روی صحنه داریم به اندازه بازی می‌کند و بدون خارج شدن از اندازه چارچوب شخصیت "سلیم" نمودار درستی برای شخصیت در نظر گرفته است.

"سلیم" نمایش "خروس لاری" هم نمادی از شخصیت‌های آسیب‌دیده و بازنده است که حتی زندگی به او اجازه انتخاب هم نمی‌‌دهد. در واقع او برای شکست خوردن همه چیز دارد. امیرحسین رستمی برای ایفای یک نقش جدی نسبت به تعریفی که از او وجود دارد شاید کار سختی داشته باشد اما توانسته‌ است با کنترل و تمرکز درست روی عضلات صورت، نگاه و حتی اندازه حرکات اندام و استایلش به خواسته‌اش درباره ایفای این نقش برسد.

با توجه به اینکه تمام شخصیت‌های این نمایش (بازیگران خانم) کاراکترهایی نزدیک به تیپ دارند و نیاز است در برخی از لحظات به شکل فیزیکال هم شکل و شمایلی خاص را از بدن و بیان تصویرسازی کنند این اتفاق با کارگردانی درست کنترل شده و توی ذوق نمی‌زند. اتفاقی که بر لب تیغ است و هر لحظه می‌تواند از قاب نمایش بیرون زده و بر کلیت کار آسیب برساند. نمایش "خروس لاری" نمره قابل قبولی دارد چرا که یک فکر نو و یک گروه بازیگری همراه و هماهنگ تشکیل‌دهنده کلیّت این نمایش هستند.