«بیاسمی»؛ رمانی پرسشگر یا پاسخگو/ نویسندهسالاری فرصت نقد را گرفته است
گروه جهاد و حماسه ــ در نشست نقد و بررسی کتاب «بیاسمی» نوشته احمد شاکری درباره پرسشگری یا پاسخگو بودن و جهانبینی این رمان بحث و گفتوگو شد.
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ رمان «بیاسمی» داستان اعزام رزمندگان دفاع مقدس برای یک عملیات بزرگ است. موقعیت داستان در یک قطار رخ میدهد و شخصیت اصلی، مسافر این قطار است که در پی گمشدهای است.
نشست نقد و بررسی این رمان که به قلم احمد شاکری به نگارش درآمده، عصر دوشنبه 19 آذرماه با حضور نویسنده و مجتبی گلستانی، منتقد ادبی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
گلستانی در این نشست گفت: در ادبیات رسمی به جنگ تحمیلی که با آن مواجه بودیم، ادبیات دفاع مقدس و در ادبیات جهان به آن ادبیات جنگ میگویند. البته ادبیات دفاع مقدس که تولید میشود و میتواند بخشی از ادبیات جنگ باشد، مبتنی بر نگاه متافیزیکی و الهیاتی است و مخالفان این ادبیات، آن را نگاه ایدئولوژیک به جنگ مینامند. اما واقعیت مهم این است که ما تجربه هشت سال جنگ را داریم و من هم معتقدم که این جنگ به ما تحمیل شده و خسارتها، ویرانیها و ضایعات فراوانی را به بار آورده است.
وی با تأکید بر جدی گرفتن ادبیات دفاع مقدس افزود: یکی از بیانصافیهایی که نسبت به آثاری مانند «زمین سوخته» احمد محمود وجود دارد، این است که وی را به جنگطلبی محکوم میکنند، اما وقتی این اثر را نسبت به دهه 60 قیاس میکنیم، این طور نیست و دفاع را منطقی میداند؛ از این رو وقتی خانه و کاشانه ما زیر هجوم قرار میگیرد، دیگر دفاع از خانه و کاشانه و جانمان جنگطلبی نیست و دفاع است.
بیاسمی رمانی برای پررنگ کردن معنویت در جنگ
گلستانی ادامه داد: رمان «بیاسمی» تلاشی است برای اینکه حضور معنویت را در جنگ پررنگتر کند و در این اثر، خبری از جنگیدن و حضور دشمن نیست و من از این بابت راضی هستم. این قطار و سفر، فرصتی است که مسافران به این موضوع فکر کنند که چرا و برای چه میجنگند. در این راستا، آدمهایی را میبینیم که دوست دارند بجنگند و آدمهایی نیز هستند که جنگیدن به دلیل عقایدشان است. در این کتاب مواجهه این دو گونه از آدمها را میبینیم. گروه اول، خواسته یا ناخواسته جنگطلب هستند و گروه دوم، معنی دفاع را بهتر میفهمند. در این رمان، تأکید شده که اغلب افرادی که مسافر این قطار هستند، جنگطلب نیستند و برای دفاع میروند. بخشی از اسمها از اسماء الهی، ادعیههایی مانند جوشن کبیر و یا کربلا گرفته شده و با عرفان شیعی پیوند داشته است.
این نویسنده تصریح کرد: نویسنده «بیاسمی» سعی کرده، نسبت زندگی روزمره را با نگاه به اسماء الهی و جهانبینی الهی بسنجد و من از این جنبه هم راضی هستم. ما رمانی میخوانیم که نسبت به آن آدمها و موقعیت تأمل میکند، اما رمانی تکصدایی است و این افراد مانند هم فکر میکنند و تلقیشان از درد، رنج، راه، جاده و ... شبیه هم است تا جایی از داستان، به هم برسند. همچنین این رمان را میتوان مردانه دانست و جای زنان، حتی فکرشان و یا خاطرهشان در داستان خالی است.
وی با مقایسه سبک دو نویسنده داستایوفسکی و تولستوی گفت: هر دو این نویسندهها دغدغه دین دارند، اما در آثار تولستوی نتیجهگیری اخلاقی بوده و همه افراد مانند هم هستند و در واقع آثارش تکصدایی است، در حالی که آثار داستایوفسکی تکصدایی نبوده و ما صداهای گوناگون را در آنها میشنویم و از این رو جهانبینیهای بسیاری را میتوانیم ببینیم. به نظرم رمان بیاسمی نیز مانند آثار تولستوی است.
گلستانی ادامه داد: دوست داشتم این رمان، تجربه وجودی آدمها نسبت به جنگیدن و نجنگیدن بود. من تردید اساسی در این رمان نمیبینم و جهانبینی الهی آنقدر بر آدمها حاکم است که نمیتوان فکر دیگری را تصور کرد و تصور بر این است که همه آدمها انسانهایی کامل هستند.
وی درباره عنوان این اثر گفت: «بیاسمی» عنوان بسیار خوبی است و آن شخصیت مرد را در کل داستان نمیتوانیم بشناسیم و در میان اسمها که هدفمند انتخاب شده، بیشتر از همه شخصیت «ابراهیم» را دوست دارم. این رمان، رمانی است که عمق دارد و براساس جهانبینی مدونی تألیف شده و زیباییشناسیهای خاص خود را دارد.
نویسندگان ناآگاه به جریانشناسی ادبیات
احمد شاکری در ادامه این نشست با تأکید بر توجه به مقوله نقد، گفت: نقد در جامعه ادبی ما چندان جدی گرفته نمیشود، منتقد منصف و دارای شجاعت و صراحت بیان و استدلال در اظهارنظر، شخصیتی تنهاست، به این دلیل که در جامعه ادبی با گسترش نویسندهسالاری حوزه نقد و پژوهش جایی برای عرض اندام ندارد. آنچه در جایز جلال و جوایز دیگر میبینیم، نشان میدهد که نویسندگان در جریانشناسی ادبیات، نقد آثار داستانی و فلسفه ادبیات شناختی ندارند.
وی افزود: دوره ما، دوره سلطنت نویسندهها است و با چهره کردن آنها، این سهم را از نقد گرفتهایم و آسیبش این است که اگر درخت ادبیات، هرس نشود، تبعاتی خواهد داشت و احتمال چرخش و گردش به ارتجاع در آن میرود.
شاکری با اشاره به داستاننویسیاش گفت: پس از هجرتی که به سمت پژوهش و نقد داشتم، برگشتم و داستان نوشتم و آنچه نوشته شده، نتیجه تفاوت دیدگاهی است که پدید آمده. کسی که در حوزه پژوهش کار میکند، این نگاه را دارد که ادبیات داستانی دفاع چیست و چطور میتواند آن را روایت کند و در این راستا به کاستیهایی میرسد. این قلمزدن، ناشی از تجربه نیست و با گذشت مدتی از جنگ و فاصله گرفتن و تأمل در آن، مسائلی جدی میشود و ما باید برای آنها داستان بنویسیم. داستان ما باید حوزه و مسیر جدیدی را کشف کند و خاطرهنگاری و مستندنگاری این نیست که صرفاً جای آدمها و موقعیتها را تغییر دهیم، بلکه باید به سمت عمق و مسئلهمندی برویم.
دفاع مقدس، حقیقتی برای تمیز حق از باطل
این نویسنده با اشاره به اعتقاد برخی نسبت به جنگیدن و نجنگیدن گفت: ادبیات دفاع مقدس، محل این نزاع و تضاد بوده و در دهه 60 نیز نویسندگانی چون احمد محمود، مدرسی، منصور کوشان و ... در طیف روشنفکری و یا حسین فتاحی و دیگران در طیف نویسندگان انقلاب بودهاند که درباره همین مسائل بحث کردهاند. من برای دفاع مقدس، حقیقتی را قائلم که دفاع مقدس براساس آن حقیقت، شکل گرفته و آن تمیز دادن حق از باطل بود.
وی با اشاره به سخنان منتقد درباره نظر مخالفان مبنی بر ایدئولوژیک بودن دفاع مقدس بیان کرد: ادبیات دفاع مقدس، ایدئولوژیک است. منظور ادبیاتی نیست که ایدئولوژیها را فریاد میزند، و این ادبیات را از گلوی شخصیتها صادر و اعلام میکند، بلکه منظور مبنای فکری است. معتقدم که نمیتوان گفت جنگ خوب است یا بد. بستگی به این دارد که چه کسی با چه هدفی آن را انجام میدهد. جنگ یا میان حق و باطل و یا باطل و باطل است و جنگ حق با حق معنی ندارد.
این نویسنده و منتقد با اشاره به فاصله گرفتن جنگ از مبانی فقهی بیان کرد: در جریان روشنفکری به این موضوع اعتقاد ندارند که حق دفاع داریم، بلکه میگویند؛ به ما تهاجم شد و ما دفاع کردیم، فارغ از اینکه معیار ما در جنگیدن فقط خاک و سرزمین نبود، بلکه دفاع از حق بود.
وی افزود: منتقد گفت که رمانم تکصدایی است، در حالیکه این طور نیست و با این گفته مخالفم. همچنین بیان شد که این رمان، مردانه است، به نظرم ادبیات را نمیتوان به زنانه و مردانه تقسیمبندی کرد و این رمان نیز از آن مستثنا نیست.
منتقد؛ واسط میان آفرینش و پژوهش
شاکری تصریح کرد: خلأی که اکنون در ادبیات میبینیم، ناشی از نبود کرسیهای نظریهپردازی در دانشگاهها است، دانشگاههای ما غربزده شدهاند. اینکه چند نظریه از غربیها بیان کنیم، نمیتوان ادعا کرد که نسبت به ادبیات تسلط داریم. ما زمانی ادبیات دفاع مقدس را میتوانیم تعریف کنیم که براساس بنمایههای فکری خودمان به سراغ ادبیات برویم و نمیتوانیم با رویکردهای غربی ادبیات خودمان را پیدا کنیم. کاری که باید منتقدان انجام دهند، این است که واسط میان آفرینش و پژوهش باشند. یک طیف از منتقدان از هیچ نظریهای آگاهی ندارند و یک طیف هم منتقدان دانشگاهی است که نظریاتشان روشن است.
وی ادامه داد: اینکه عنوان میشود در این رمان تردید وجود دارد، صحیح نیست، به نظرم یک اثر نباید در مخاطبش تردید و سؤال ایجاد کند، یک اثر مانند بیاسمی دارای ساختاری است که در نهایت منتج به یک نتیجه میشود و میخواهد الگویی ارائه دهد. بنابراین در پی ایجاد سؤال و تردید نیست، بلکه به دنبال ارائه پاسخ است؛ چرا که ادبیات به دنبال یقین است و آنچه در ادبیات انقلاب و دفاع مقدس وجود دارد، ایمان به غیب است. ماندن در تردید چه کمکی به مخاطب خواهد کرد و در کجای قرآن، تردید، تقدیس شده است؟! اینکه عنوان شد رمان بدون پرسش، رمان نیست، درست نیست، آیا پاسخ نازلتر از پرسش است؟!
انتهای پیام