جی پلاس: در روز 14 آبان وضعیتی در تهران به وجود آمد که هیچ کدام از رهبران انقلاب و مردم متعهد و انقلابی باور نکردند که آن حادثه توسط مردم انجام شده باشد. همه روزه تظاهرات پرشکوه و آرام مردم با شعارهای ثابت انجام می شد و گه گاه درگیری هایی هم به وقوع می پیوست که همه طبیعی و عادی بود. در آن روز اغلب کارمندان دولت وسایل اداری را به خیابان ها پرتاب کرده و سپس آتش زدند. وزارت اطلاعات و جهانگردی مورد حمله قرار گرفت و به دکتر عاملی تهرانی، وزیر اطلاعات حمله کرده و او را مضروب و مجروح کردند. هر دوی این حادثه جدید بود. به بسیاری از اتوبوس های شرکت واحد حمله و سپس به آتش کشیده شد. بعضی از شعب بانک و کیوسک روزنامه ها و برخی از اماکن دولتی مورد حمله قرار گرفته و منهدم شده یا به آتش کشیده شدند. گسترده ترین حمله متوجه سفارت انگلیس شد. بخش کنسولی سفارت به آتش کشیده شد... .
در تمامی موارد فوق از سربازان حکومت نظامی اثری به چشم نمی خورد. در بعضی از جاها هم اگر آنها حضور داشتند کاری جز نظارت بر آتش گرفتن اماکن دولتی و غیر دولتی نداشتند!! گستردگی آتش سوزی، بی هدف بودن چنین حرکت ها و مورد تایید قرار نگرفتن اینگونه امور توسط امام، دیگر تردیدی باقی نگذاشت که آن آتش سوزی گسترده و وسیع و عدم دخالت سربازان حکومت نظامی در جلوگیری از شروع حمله یا تلاش در کنترل آتش سوزی ها از ناحیه ساواک و حکومت نظامی بوده است. در آن روزها ارتشبد اویسی، فرماندار نظامی تهران بود. چگونه بود که آن سرباز خونخوار و گستاخ که مردم را به کمترین اتهامی سر به نیست می کرد در آن روز ساکت بود؟ سولیوان، سفیر امریکا نیز شایعه آتش سوزی تهران به دست ساواک را شنیده بود. همان شب در مورد صحت این شایعه از شاه سوال کرد. شاه با قیافه ای خسته به سولیوان نگاه کرد و شانه هایش را بالا انداخت و گفت: کسی چه می داند؟ این روزها من هر چیزی را باور می کنم.
حادثه مصنوعی 14 آبان به احتمال بسیار زیاد یک سناریوی از پیش تهیه شده توسط ساواک و تاییدشده توسط شاه و اجرا توسط عوامل اویسی بوده است. هدف از آن حرکت غیرقابل قبول، بحرانی جلوه دادن کشور و ناتوانی شریف امامی در کنترل بحران و ضرورت تشکیل دولت نظامی بود.
روز بعد شاه تشکیل دولت نظامی را اعلام کرد!! ارتشبد عباس قره باغی وزیر کشور می نویسد: از سپهبد صمدیان پور، رئیس شهربانی سوال کردم چرا ماموران شهربانی از اغتشاشات و آتش سوزی های خرابکاران جلوگیری نمی کنند؟ جواب داد: ماموران شهربانی تحت امر ارتشبد اویسی، فرماندار نظامی تهران هستند و دستور داده شده مامورین انتظامی دخالت نکنند. قره باغی با شاه تماس می گیرد و ضمن دادن گزارش، پاسخ صمدیان پور را به شاه اطلاع می دهد. اما شاه بی اعتنا به سوال ارتشبد گفت: چه خبر دیگر هست؟
پس از آتش سوزی گسترده تهران و عدم کنترل آن توسط نیروهای دولتی، طبیعی بود که کار شریف امامی تمام است. عصر همان روز جعفر شریف امامی مجبور به کناره گیری شد و ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر دولت نظامی شد. در مورد علت آتش سوزی های گسترده 14 آبان و اعلام دولت نظامی چند احتمال وجود دارد:
1. محمدرضا به دلیل ضعف ذاتی و بی کفایتی و بیماری، قدرت اداره کشور را نداشت لذا اشرف که تمامی خصوصیات رضاخان را از نظر گستاخی و خونریزی و هتاکی داشت برای حفظ تخت و تاج پهلوی فعال شده بود. آتش سوزی تهران نیز به دستور وی و توسط ایادی اویسی صورت گرفت.
2. برژینسکی مشاور امنیت ملی امریکا که جزء گروه بازها (گروه خشن و سرکوبگر) محسوب می شد و از مماشات شاه!! خسته شده بود با تماس با گروه های تندرو و سرکوبگر ایرانی مانند اویسی دست به چنان حرکتی زد تا بهانه ای برای تشکیل دولت نظامی فراهم شود.
3. خود شاه که در تمامی عمر سلطنت 37 ساله اش به خشونت و تندی معروف بود و ادامه حکومت دولت آشتی ملی سبب از دست رفتن فرصت ها می شد، خود در پشت حادثه 14 آبان بود. او بیهوده می پنداشت آخرین تیر در ترکش، تشکیل دولت نظامی است. نطق معروف شاه در روز تشکیل دولت نظامی که به توبه نامه معروف شد، دلیل این مدعاست.
هر چه بود و هر کدام از احتمالات سه گانه بالا را اگر بخواهیم مورد توجه قرار دهیم همه دولتی ها و درباری ها از تشکیل دولت نظامی استقبال کردند.
برشی از کتاب پایان 57 سال اسارت؛ ج 10، ص 173-176؛ چاپ اول (1391)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.