احترام برومند، پیشکسوت عرصه بازیگری و مجری برنامه کودک تلویزیون و داور بخش ملی بیست و یکمین جشنواره قصهگویی درباره زمان مناسب قصهگویی برای بچه ها در گفتگو با خبرنگار مهر بیان داشت: وقتی حس میشود یک بچه متوجه اطرافش است، اولین ارتباطی که بزرگترها با او برقرار میکنند از طریق قصهگویی است. گاهی اوقات بزرگترها نیز لازم نیست قصهها را جایی خوانده یا شنیده باشند، مثلا خاطرم است مادربزرگم که برای ما قصه میگفت متوجه میشدیم که این قصه ها را در ذهن خودش میپروراند و میگوید. این موضوع نشان میدهد که بزگترها می توانند به وسیله قصهگویی، درس و آداب صحیح زندگی، محبت و مهربانی را به بچهها یاد دهند. همچنین قصه گفتن، تخیل را در ذهن بچهها بارور می کند، همان طور که شخص قصهگو تخیلش بارور می شود. من همیشه و هر شب برای بچه های خودم فرهاد و لیلی قصه میگفتم مخصوصاً فرهاد که هم قصه من را میشنوید و هم قصه مادربزرگش را. حتی برای سینا، نوهام به جز قصه تا ۱۰ سالگی شاهنامه می خواندم.
وی درباره خاطره خود از اولین قصهای که شنیده است، بیان کرد: مادربزرگم اولین قصهها را برایمان تعریف میکرد. کمی که بزرگتر شدیم، پدرم به شیرینی برای ما قصه میگفت و یکی از شیرینترین خاطرات ما خواهر و برادرها زمانی است که پدرم سرحال بود و شروع به تعریف قصههای قدیمی میکرد. قصههایی که برایمان تعریف میکردند عمدتاً قصه های پهلوانان، شاهزاده و گدا و دختر چوپان و پسر پادشاه بود که نشان دهنده توجه به فاصله طبقاتی در جامعه است و همیشه سعی میشد به وسیله قصهها، این فاصله طبقاتی به یکدیگر نزدیک شود و به همین دلیل پایان این قصهها همیشه خوش بود.
برومند در پاسخ به اینکه چرا قصهگویی نسبت به گذشته از رونق افتاده است، توضیح داد: طبیعی است که نباید از بچههای ۹ سال به بالا توقع داشته باشیم بنشینند و قصه بشنوند، چراکه خیلی چیزها مثل نمایش، فیلم، انیمیشن و فیلم های عروسکی به کمک قصه آمده است. مدیاهای دیگر آنقدر زیاد است که قصهگویی منِ مادربزرگ و پدرها و مادرها از رونق افتاده است. البته خوشبختانه دیدهام کتاب خواندن خیلی رواج دارد و خیلی از بزرگترها را در حال خرید کتاب برای بچههایشان می بینیم. همچنین بچههای بسیاری را هم دیدهام که رغبت زیادی به کتاب نشان میدهند که از جمله آن فضای کتاب کودک در باغ کتاب است که استقبال خوبی را شاهدیم. زمان ما اینطور نبود که مطابق با روحیه ما کتاب قصه وجود داشته باشد و قصههای ما یا در کتاب درسیمان بود یا از زبان بزرگترها میشنیدیم، اما الان برای بچهها چندین ساله و حتی برای آنهایی که نمی توانند بخوانند، کتاب های تصویری و مناسب حال شان وجود دارد. بنابراین کتابخوانی نیز امروزه به کمک قصهگویی آمده است و من فکر میکنم کتابخوانی از رونق نیفتاده و فقط به نوعی شیوه قصهگویی تغییر کرده است.
برومند در ادامه در مورد اهمیت قصهگویی برای بچهها و بزرگسالان گفت: اهمیت قصهگویی از آنجایی برای کودکان مشخص میشود که خودش را جای قهرمان داستان قرار میدهد. همچنین بچه قصهگویی را شروع می کند و اول از همه برای عروسک یا اسباب بازیهایش قصه میگوید و تمام خواستههایش را در قالب قصه بیان می کند. ما نیز وظیفه داریم تا می توانیم اطراف بچهها را پر از اتفاقات خوب و رنگ و شادی کنیم چون ذهن بچه لطیف است. کودکان به واسطه قصهگویی به آرامش می رسند و همچنین با استفاده از قصهگویی می توان تخیل کودکان را پروراند.
این بازیگر در پاسخ به اینکه چه می توان انجام داد تا قصه های متنوع تری برای بچه ها تعریف کنیم، اظهار کرد: اگر بخواهیم قصه را متنوع کنیم، می توانیم آن را با حرکات نمایشی یا عکس تلفیق کنیم تا هیجان بچه را در بر داشته باشد و به همین دلیل در تلویزیون، قصه را با عکس، فیلم و انیمیشن مخلوط می کنند. اما من فکر میکنم قصهگویی همان قصهگویی است یعنی اگر قرار باشد شب برای بچهای قصه بگوییم و این قصه را با حرکات و روشی که بچه را به هیجان بیاورد، مخلوط کنیم، مسلماً برای زمان خواب بچه خوب نیست. بنابراین قصهگویی باید به نوعی به بچه آرامش دهد نه اینکه او را به هیجان بیاورد.
وی، برگزاری جشنواره قصهگویی را موثر بر رونق قصهگویی در کشور دانست و گفت: در جریان برگزاری این جشنواره می توانیم در تمام کشور قصهگوها را شناسایی و انتخاب کنیم تا بتوانیم از آنها در شعبههای کانون پرورش فکری استفاده کنیم. اینها قصهگوهایی هستند که بدون استفاده از هیچ ابزاری بچهها را سرگرم می کنند و به همین دلیل توانایی بالایی در آموزش و پرورش بچه ها دارند.
برومند درباره تاثیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بر رونق قصهگویی در کشور توضیح داد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از زمانی که تاسیس شد و من یادم میآید، همیشه مهمترین مرکز برای رونق فعالیت های فرهنگی و هنری از جمله فیلم، نمایش و کتاب برای بچه ها بوده است. اگر به تاریخچه این مرکز مراجعه شود می بینیم اولین فیلمها، نمایش ها و کتاب های ویژه کودکان را کانون تولید و منتشر کرده است. زمانی که در تلویزیون کار می کردم با کانون پرورش فکری تعامل داشتیم و مرتب کتاب های آنها را می خواندیم و معرفی می کردیم و با فیلمسازان و هنرمندانی که فعالیت شان حول کودک بود، مصاحبه می کردیم و این همکاری دوجانبه بود.
وی، شب یلدا را یکی از فرصت هایی دانست که می توان در آن به قصهگویی پرداخت و افزود: تا زمانی که خانه مادر و پدرم بودم، شب های یلدا پدرم قصهگویی می کرد و من خاطرات زیادی از قصههای پدرم در این شب دارم.
احترام برومند، پیشکسوت عرصه بازیگری و مجری برنامه کودک تلویزیون و داور بخش ملی بیست و یکمین جشنواره قصهگویی درباره زمان مناسب قصهگویی برای بچه ها در گفتگو با خبرنگار مهر بیان داشت: وقتی حس میشود یک بچه متوجه اطرافش است، اولین ارتباطی که بزرگترها با او برقرار میکنند از طریق قصهگویی است. گاهی اوقات بزرگترها نیز لازم نیست قصهها را جایی خوانده یا شنیده باشند، مثلا خاطرم است مادربزرگم که برای ما قصه میگفت متوجه میشدیم که این قصه ها را در ذهن خودش میپروراند و میگوید. این موضوع نشان میدهد که بزگترها می توانند به وسیله قصهگویی، درس و آداب صحیح زندگی، محبت و مهربانی را به بچهها یاد دهند. همچنین قصه گفتن، تخیل را در ذهن بچهها بارور می کند، همان طور که شخص قصهگو تخیلش بارور می شود. من همیشه و هر شب برای بچه های خودم فرهاد و لیلی قصه میگفتم مخصوصاً فرهاد که هم قصه من را میشنوید و هم قصه مادربزرگش را. حتی برای سینا، نوهام به جز قصه تا ۱۰ سالگی شاهنامه می خواندم.
وی درباره خاطره خود از اولین قصهای که شنیده است، بیان کرد: مادربزرگم اولین قصهها را برایمان تعریف میکرد. کمی که بزرگتر شدیم، پدرم به شیرینی برای ما قصه میگفت و یکی از شیرینترین خاطرات ما خواهر و برادرها زمانی است که پدرم سرحال بود و شروع به تعریف قصههای قدیمی میکرد. قصههایی که برایمان تعریف میکردند عمدتاً قصه های پهلوانان، شاهزاده و گدا و دختر چوپان و پسر پادشاه بود که نشان دهنده توجه به فاصله طبقاتی در جامعه است و همیشه سعی میشد به وسیله قصهها، این فاصله طبقاتی به یکدیگر نزدیک شود و به همین دلیل پایان این قصهها همیشه خوش بود.
برومند در پاسخ به اینکه چرا قصهگویی نسبت به گذشته از رونق افتاده است، توضیح داد: طبیعی است که نباید از بچههای ۹ سال به بالا توقع داشته باشیم بنشینند و قصه بشنوند، چراکه خیلی چیزها مثل نمایش، فیلم، انیمیشن و فیلم های عروسکی به کمک قصه آمده است. مدیاهای دیگر آنقدر زیاد است که قصهگویی منِ مادربزرگ و پدرها و مادرها از رونق افتاده است. البته خوشبختانه دیدهام کتاب خواندن خیلی رواج دارد و خیلی از بزرگترها را در حال خرید کتاب برای بچههایشان می بینیم. همچنین بچههای بسیاری را هم دیدهام که رغبت زیادی به کتاب نشان میدهند که از جمله آن فضای کتاب کودک در باغ کتاب است که استقبال خوبی را شاهدیم. زمان ما اینطور نبود که مطابق با روحیه ما کتاب قصه وجود داشته باشد و قصههای ما یا در کتاب درسیمان بود یا از زبان بزرگترها میشنیدیم، اما الان برای بچهها چندین ساله و حتی برای آنهایی که نمی توانند بخوانند، کتاب های تصویری و مناسب حال شان وجود دارد. بنابراین کتابخوانی نیز امروزه به کمک قصهگویی آمده است و من فکر میکنم کتابخوانی از رونق نیفتاده و فقط به نوعی شیوه قصهگویی تغییر کرده است.
برومند در ادامه در مورد اهمیت قصهگویی برای بچهها و بزرگسالان گفت: اهمیت قصهگویی از آنجایی برای کودکان مشخص میشود که خودش را جای قهرمان داستان قرار میدهد. همچنین بچه قصهگویی را شروع می کند و اول از همه برای عروسک یا اسباب بازیهایش قصه میگوید و تمام خواستههایش را در قالب قصه بیان می کند. ما نیز وظیفه داریم تا می توانیم اطراف بچهها را پر از اتفاقات خوب و رنگ و شادی کنیم چون ذهن بچه لطیف است. کودکان به واسطه قصهگویی به آرامش می رسند و همچنین با استفاده از قصهگویی می توان تخیل کودکان را پروراند.
این بازیگر در پاسخ به اینکه چه می توان انجام داد تا قصه های متنوع تری برای بچه ها تعریف کنیم، اظهار کرد: اگر بخواهیم قصه را متنوع کنیم، می توانیم آن را با حرکات نمایشی یا عکس تلفیق کنیم تا هیجان بچه را در بر داشته باشد و به همین دلیل در تلویزیون، قصه را با عکس، فیلم و انیمیشن مخلوط می کنند. اما من فکر میکنم قصهگویی همان قصهگویی است یعنی اگر قرار باشد شب برای بچهای قصه بگوییم و این قصه را با حرکات و روشی که بچه را به هیجان بیاورد، مخلوط کنیم، مسلماً برای زمان خواب بچه خوب نیست. بنابراین قصهگویی باید به نوعی به بچه آرامش دهد نه اینکه او را به هیجان بیاورد.
وی، برگزاری جشنواره قصهگویی را موثر بر رونق قصهگویی در کشور دانست و گفت: در جریان برگزاری این جشنواره می توانیم در تمام کشور قصهگوها را شناسایی و انتخاب کنیم تا بتوانیم از آنها در شعبههای کانون پرورش فکری استفاده کنیم. اینها قصهگوهایی هستند که بدون استفاده از هیچ ابزاری بچهها را سرگرم می کنند و به همین دلیل توانایی بالایی در آموزش و پرورش بچه ها دارند.
برومند درباره تاثیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بر رونق قصهگویی در کشور توضیح داد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از زمانی که تاسیس شد و من یادم میآید، همیشه مهمترین مرکز برای رونق فعالیت های فرهنگی و هنری از جمله فیلم، نمایش و کتاب برای بچه ها بوده است. اگر به تاریخچه این مرکز مراجعه شود می بینیم اولین فیلمها، نمایش ها و کتاب های ویژه کودکان را کانون تولید و منتشر کرده است. زمانی که در تلویزیون کار می کردم با کانون پرورش فکری تعامل داشتیم و مرتب کتاب های آنها را می خواندیم و معرفی می کردیم و با فیلمسازان و هنرمندانی که فعالیت شان حول کودک بود، مصاحبه می کردیم و این همکاری دوجانبه بود.
وی، شب یلدا را یکی از فرصت هایی دانست که می توان در آن به قصهگویی پرداخت و افزود: تا زمانی که خانه مادر و پدرم بودم، شب های یلدا پدرم قصهگویی می کرد و من خاطرات زیادی از قصههای پدرم در این شب دارم.