بایدها و نبایدها بر سر راه قیمت جهانی اونس/ طلا چگونه پناه ریسک گریزان خواهد شد؟
سال آتی میلادی میتواند سال مهمی برای طلا در بازارهای جهانی به شما می رود. از آنجا که انتظار میرود آمارهای اقتصادی در سال پیش رو به خوبی امسال نباشد، میتوان این توقع را داشت که در صورت درست بودن این انتظارات، طلا به عنوان قدیمی ترین وسیله حفظ ارزش در اقتصاد جهانی دوبار پا به عرصه رونق بگذارد و سهم بیشتری در پرتفوی سرمایهگذاران به خود اختصاص دهد.
اقتصادآنلاین – محمد امین خدابخش؛ سال 2018 در حالی رو به اتمام است که قیمت طلا در بازارهای جهانی، هم در قرار دادهای آتی بازار نیویورک و هم در بورس فلزات لندن نوسان بسیاری را در این سال تجربه کردند. این نوسانها که در سال گذشته بیش از هر چیز از نوسانات شاخص دلار و رونق اقتصادی حاکم بر بازارهای آمریکا و چین تاثیر پذیرفتند، در فراز و فرودهای خود نگاهی جدی به تحولات سیاسی و تجاری مابین قدرتهای بزرگ اقتصادی نیز داشتند. اگرچه که عوامل سیاسی در این بین تنها نبودند و تدابیری که تصمیم سازان بزرگ اقتصادجهانی، همچون فدرال رزرو و بانکهای مرکزی مهم جهان اتخاذ کردند بر افت و خیز قیمت طلا اثر گذاشتند.
این فلز گرانبها که در حال حاضر قیمتی در حدود 1260 دلار به ازای هر اونس دارد؛ درحالی سال میلادی جاری را به پایان میبرد که در اوایل این سال در قیمت 1365 دلار معامله میشد، قیمتی که در کشاکش جاه طلبی تجاری ترامپ با چین و رونق سایر بازارها چندان دوام نیاورد و طی یک ریزش قابل توجه قیمت 1160 دلار را برای خود برگزید.
به هر روی، آنچه که در سال پیش رو نقش کلیدی در بازار این فلزگرانبها ایفا میکند، ریسک سیاسی پیش روی بازارهاست که نقش تعیین کنندهای در نوسانات آتی طلا دارد.
از یک سو آتش جنگ تعرفهای آمریکا و چین که به نظر میرسد حالا به زیر خاکستر رفته میتواند آینده معادلات سیاسی و تجاری بین دو قدرت اقتصادی را تغییر دهد و از سوی دیگر برگزیت و چالشهای گونانگون پیش روی ترزا می (نخست وزیر بریتانیا) ممکن است متغییری تاثیرگذار در این راستا باشد.
اعتلای اونس جهانی در گروه ضعف اقتصادی/ چگونه خیرهسری ترامپ حال طلا را خوب میکند؟
بدون شک سخن گفتن از تغییرات قیمت اونس طلا و تحلیل روند آن بدون در نظر گرفتن نقش برجسته آمریکابه عنوان بزرگترین اقتصاد جهان، کاری بیهوده است. این قدرت اقتصادی که از پایان جنگ جهانی دوم مهمترین عامل موثر بر شکل گیری عرضه و تقاضای اونس جهانی بوده، هم اکنون و بالاخص با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور، مهم ترین عامل تاثیر گذار بر ریسک و ریسک گزیری در صحنه اقتصادی جهان است. از این رو هم بررسی تصمیماتی که در حوزههای سیاسی و اقتصادی (سیاستعای مالی) از سوی دولت این کشور گرفته میشود حائز اهمیت است و هم سیاستهای پولی که فدرال رزرو به عنوان برجستهترین نهاد پولی ایالات متحده اتخاذ میکند.
سال 2018 در حال پایان مییابد که فدرال رزرو تا کنون چند بار نرخ بهره را افزایش داده تا بتواند چرخه رونق و رکود را به نحوی کنترل کند تا ضربههای ناشی از افت عملکرد اقتصاد به حداقل برساند. بر این اساس از آنجا که اقتصاد آمریکا در شرایط مطلوبی به سر میبرد و بسیاری از شاخصهای مهم همچون نرخ بیکاری و تورم، در سطح مناسبی قرار دارند، انتظار میرود با افزایش نرخ بهره، اقتصاد این کشور تحت فشار قرار بگیرد. این افزایش که مقرر شده در سال پیش رو طی دو مرحله رخ دهد باعث میشود، سرمایهگذاری و به تبع آن اشتغال در اقتصاد آمریکا در موضع ضعف قرار گیرد؛ عاملی که نقش مهمی در کاهش شاخص دلار، قیمت کامادیتیها و افت نماگرهای بازار سهام ایفا خواهد کرد. در این بین کاهش انحنای منحنی بازده نیز دیگر عاملی است که افزایش ریسک در اقتصاد آمریکا را به تصویر می کشد؛ عاملی که افزایش آن در بلند مدت به سود برگشت روند طلا خواهد بود.
بر مبنای آنچه که برخی از تحلیلگران اقتصادی میگویند بر اساس همین رابطه معکوس میان طلا و دلار، از آنجایی که اقتصاد ایالات متحده آمریکا در حال حاضر امن تر از آن است که بتواند همچون سال های 2007 و 2008 مسیر اقتصاد جهانی و به واسطه آن بازارها را به بی راهه بحران فراگیر اقتصادی بکشاند؛ انتظار نمیرود که بازار جهانی اونس بتواند تا قبل از نیمه های سال 2019 میلیادی مسیر افزایشی پر قدرتی را آغاز کند. بر اساس منطق ذکر شده آنطور که سایت کیتکو در مصاحبه با یک اقتصاددان عنوان کرد از آنجا که انتظار می رود در نیمه دوم سال میلادی آتی اقتصاد آمریکا با کاهش رشد اقتصادی رو به رو شود و در نتیجه ارزش پول این کشور دیگر قدرت فعلی را نداشته باشد؛ لذا نمی توان در مورد رشد ارزش طلا در سال آتی بد بین بود.
از متغیرهای پولی در آمریکا که بگذریم، دیگر عامل مهم و محوری که میتواند بازهم طلا را به بهشت حفط ارزش و مقصدی امن برای سرمایه گذاری تبدیل کند افزایش تنشها میان ایالات متحده و رقبای مهم تجاری آن همچون چین و اروپا است. از آنجا که دونالد ترامپ تاکنون شخصیتی غیر قابل پیش بینی از خود نشان داده این تصور که درگیری تعرفهای این کشور با چین به عنوان دومین اقتصاد مطرح دنیا همچنان ادامه یابد، دور از انتظار نیست.
بریتانیا و مصائب دموکراسی پارلمانی
تقریبا دو سال و نیم پیش بود که ماهها سخنرانی و کمپین به ثمر نشست و رفراندومی که ما حالا آن را تحت عنوان برگزیت میشناسیم برگزار شد. در جریان این رفراندوم مردم چهار سرزمین اسکاتلند، انگلستان، ایرلند شمالی و ولز طی یک همه پرسی، با نتیجه 52 درصد موافق در مقابل 48 درصد مخالف به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تن دادند. مردمی که فکر میکردند با خروج از اتحادیه اروپا و رهایی از قید و بندهای دست و پا گیر آن وضعیتی بهتر خواهند داشت با گرفتن تصمیمی ساده تن به عواقبی دادند که حتی هم اکنون پس از دو سال و نیم روشن کردن بسیاری از زوایای تاریک آن دشوار به نظر میرسد. روز پس از همه پرسی درحالی آغاز شد که با بازگشایی بازارهای جهانی پوند بریتانیا به یکباره 10 درصد از ارزش خود در مقابل دلار آمریکا را از دست داد و قیمت طلا را تنها در یک روز از 1251 دلار به 1358 دلار رساند؛ جهشی 107 دلاری که برای بازارفلزات گرانبها بسیار دور از انتظار به نظر میآمد. اما این قیمتها به ما چه میگفتند؟
بازار باز هم به بهترین شکل تمامی ریسکها و مخاطرات پیش رو را در قیمتها و شاخصهای لحاظ کرد. خروج از اتحادیه تنها یک خداحافظی ساده آن طور که مردم عادی فکر میکردند نبود، رفراندومی که طی یک روز برگزار شده بود حالا میرفت که کشمکشی چند ساله و همه جانبه را بین بریتانیا و اروپا ایجاد کند. کشمکشی که میتوانست آینده کسب و بار را در کل بریتانیا به خطر بیاندازد، چیزی که قیمتها بالاخص قیمت طلا آن را زودتر سیاستمداران و رسانهها به دنیا مخابره کرده بودند.
حالا دو سال و چند ماه از ان روزها میگذرد، آشی که مسن ترها برای جوانان بریتانیایی پخته همچنان در حال روغن انداختن و جوشیدن است. آینده اقتصادی جزیره در گرو مذاکراتی است که همچنان بر سر مسائلی مثل تعرفه گمرکی و آینده روابط تجاری ادامه دارد و پارلمانی که احزاب آن به احتمال زیاد با توافق به دست آمده خانم مِی موافقت نمیکنند. حاصلش هرچه که باشد در صورتی که این کشور از اتحادیه خارج شود باید هزینه آن را بپردازد؛ هزینهای که بیشتر آن در غالب افزایش نرخ بهره، کاهش رشد اقتصادی، و کمتر شدن قدرت خرید از جیب موافقان ساده لوح و مخالفان ناگزیر پرداخت خواهد شد. خروجی که میتواند با حواشی خود نقشی اثر گذار بر نوسانهای پیش روی قیمت طلا در سال 2019 ایفا کند، مخصوصا اگر سیاستهای پولی بانک انگلستان نتواند طبعات منفی این خروج را مهار کند.
اروپا زیر تیغ نارضایتیها
در داخل اتحادیه اروپا نیز وضعیت جای زیادی برای خوشبینی باقی نمیگذارد. از یک سو ممکن است نارضایتیها در فرانسه و دردسری که جلیقه زردها برای مکرون ساختهاند، ثبات سیاسی را در این کشور دستخوش تغییر کند و از سویی دیگر زاویهای که سیاستمداران پوپولیست ایتالیایی با اتحادیه اروپا دارند،میتواند ریسکهای موجود را افزایش دهد. همه اینها به کنار حالا شنیدهها کم کم از پایان عصر مرکل در بزرگترین قدرت اقتصادی اتحادیه یعنی آلمان حکایت دارد، عاملی که درصورت وقوع به خودی خود خبری منفی برای سرمایهگذاران به شمار میرودو و از میزان ریسکپذیری آنها حداقل در بازارهای مالی اروپا خواهد کاست.
جنس ریسکهای پیش رو اتحادیه اروپا اغلب از نوع سیاسی است و از آنجا که قدرتهای اصلی اتحادیه اغلب سردمدارانی متفکر تر از سایر قدرتهای اقتصادی جهان دارند انتظار نمی رود که در سال پیش رو شاهد تنشهایی باشیم که نقشی موثر و روند ساز در حرکت پیش روی اونس جهانی ایفا کنند.
بنا برآنچه که پیشتر گفته شد و با در نظر گرفتن چشمانداز ناخوشایند رشد اقتصادی در کشورهای مهم همچون چین و هند در سال میلادی پیش رو، انتظار میرود که با تضعیف شاخصهای اقتصادی و بیشتر شدن فاصله آنها از رونق، اونس جهانی طلا با اقبال بیشتری از سوی سرمایه گذاران روبه رو شود و بتواند نسبت به سال جایگاه بهتری در داد و ستدها را از آن خود کند.