الهی به مردان مجلس قسم
به خمیازه و خواب و فس فس قسم
به آن ناسزاهای خوش آب و رنگ
به مشت و لگد موکشیها و چنگ
به آتش که سر میکشد در کلاس
نماینده اما ندارد حواس
شرر میزند شعلههای سیاه
نینداخت مسئول ما یک نگاه
به دعوای از بیخ و بن زرگری
سر مشکلات زری و پری
به لفظ نمایندهی مملکت
عجب بهرهای میبرد از لغت
موجه کند کار خود از اساس
که اینجا نشد میروم در کلاس
که تقطیع کرده یکی ماجرا
گُهر گفتم و «ر» شد از آن سوا
فقط مانده از مدرسه خاک و دود
یکی بود و برد و یکی هم نبود
خدایا به اجداد پاکان قسم
که آتش نزد خوابشان را بهم
فقط حسنشان گفتم و از قضا
بریدند آن را به جان شما
مُقطّع شده شعر در بین راه
وگرنه شما خوب هستید و ماه
6060