رمان «شانزده سال» خلأ تجربه زیستی را با تجربه تاریخی پر کرده است
گروه ادب ــ حسین فتاحی در نشست نقد و بررسی «ترنم قلم» گفت: نویسنده رمان «شانزده سال» به خوبی خلأ تجربه زیستی را با تجربه پژوهشی تاریخی پر کرده است.
به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه 8 و فرهنگسرای گلستان، نشست نقد و بررسی رمان «شانزده سال» با حضور نویسنده کتاب، منیژه آرمین، حسین فتاحی و محمدرضا گودرزی از منتقدان در فرهنگسرای گلستان برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، حسین فتاحی درباره رمان «شانزده سال» گفت: به نظرم این رمان رمانی تاریخی است. رمانهای تاریخی به چند دسته تقسیمبندی میشوند؛ دسته اول، آنهایی هستند که در مورد یک شخصیت تاریخی حرف میزنند و عملاً همه چیز تاریخی است و هیچ تخیلی در آن راه ندارد. برای مثال، رمان «خداوند الموت» از جمله این آثار است. این رمانها بسیار پژوهشیاند و شخصیت محوری یک نفر را مورد بررسی قرار میدهند. علاوه بر این، همه چیز در آن واقعی و مستند است. نوع دیگری از رمانهای تاریخی آنهایی هستند که فضای داستان و دوره زمانی آن یک دوره تاریخی است. بعضی از شخصیتهای داستان نیز تاریخی هستند، اما آنچه نخ تسبیح داستان میشود تخیل نویسنده است. رمان شانزده سال جز این دسته از رمانهای تاریخی است. شاید هم بتوان گفت که این رمان ترکیبی از دو مدل رمان تاریخی است؛ چرا که در ابتدای داستان، با احمد شاه شروع میکنیم و یک حادثه واقعی پیرامون او را بیان میکنیم، اما در ادامه و در فصول 3-4 به بعد، نویسنده وارد فضای تخیلی شده و رمان آمیختهای از واقعیت و تخیل میشود.
وی به پژوهش بسیار خوب نویسنده در نوشتن این کتاب اشاره کرد و گفت: در رمانهای معمولی، صرفاً تجربه نویسنده مهم است و او براساس تجربههای خود، یک موضوع اجتماعی و سیاسی را گرفته و پیرامون آن مینویسد. البته تجربههای نویسنده در شخصیتپردازیهای او بسیار مهم است. دقت کنید که در مورد رمانهای تاریخی خیلی نمیتوانیم، تجربه زیستی داشته باشیم؛ چرا که نویسنده در آن زمان حضور نداشته است که تجربه زیستی داشته باشد. در حقیقت او زمان احمدشاه را تجربه نکرده و اتفاقات آن زمان را فقط شنیده است. آنچه میتواند جای این تجربه زیستی را بگیرد، تجربه پژوهشی نویسنده و تخیل او است. علاوه بر اینکه نویسنده داستاننویسی را به خوبی بلد بوده و به تکنیکهای آن واقف است، پژوهشگر بسیار خوبی نیز بوده است و سعی کرده تصویری نسبتاً خوب و زنده از اواخر دوره قاجار تا اوایل دوره پهلوی ارائه بدهد.
وی در ادامه بیان کرد: اطلاعاتی که نویسنده درباره این برهه از تاریخ میدهد، اطلاعات ساده و کمی نیست. او به خوبی محلههای تهران را تعریف میکند و حتی درباره درباریان، اطرافیان شاه و اتفاقات جانبی دیگر نظیر تأسیس دانشگاه تهران نیز اطلاعات داده است. ارائه این اطلاعات پژوهش بسیار دقیقی میخواهد که نویسنده موفق شده به این اطلاعات دست یابد.
فتاحی ادامه داد: شیوه پرداخت رمان شیوهای ترتیب تاریخی است. بدین معنی که حوادث به همان ترتیب که در تاریخ رخ داده، در کتاب روایت شده است. در حقیقت با یک سیر خطی روبهرو هستیم و اتفاقات سیاسی و اجتماعی براساس همان جلو میرود. از آنجا که نویسنده ترکیبی از داستان تاریخی و خیالی را بیان کرده، اگر در مواردی اتفاقات جابهجا میشد، شاید بهتر بود. به نظرم این کار باعث میشد که تعلیق داستان بهتر شود. یکی از مواردی که باعث میشود مخاطب این کتاب را با علاقه بیشتری بخواند، بیان مسائل پشتپردهای است که همه دوست دارند آنها را بدانند. بیان جزئیات باعث شده رمان جذابتر شده و مخاطب با خواندن آن خسته نشود.
این نویسنده و منتقد بیان کرد: در فصل 14، یک اتفاق مهم تاریخی رخ میدهد. در آنجا تیمورتاش که یکی از نزدیکان شاه بوده است، مورد غضب او قرار گرفته و رضاشاه او را میکشد. در این بخش میبینیم که نویسنده بدون هیچگونه مقدمهای وارد شده و ماجرای کشتن را شرح داده است، در حالی که اگر از چند روز قبلتر شروع میکرد و مروری بر ذهنیات شاه برای کشتن یا نکشتن او داشت، خیلی زیباتر میشد. در حقیقت، میخواهم بگویم حالا که نویسنده داستان تاریخی تعریف میکند، چه بهتر میشد که این داستان همراه با کمی تحلیل و جزئیات بیشتر بود.
وی به نقط قوت این داستان اشاره کرد و گفت: در این رمان سعی شده تمام ابعاد زندگی رضاشاه به تصویر کشیده شود. در حقیقت، تمام اتفاقات زندگی رضا شاه پوشش داده شده و اقدامات او برشمرده شده است. این مسئله باعث شده نگاه او به این بخش از تاریخ یک بعدی نباشد و مخاطب با خود بگوید که با یک داستاننویس و پژوهشگر منصف روبهرو هستم. علاوه بر این، احساس میکنم که رضا شاه و اطرافیان او به خوبی معرفی شدهاند و جزئیات زندگی و اقدامات آنان به خوبی مطرح شده است.
وی تصریح کرد: این رمان، یکی از بهترین رمانهای تاریخی است. رمانی که هم تاریخ را به خوبی دیده و هم از نظر تکنیک ادبیاتی بسیار قوی است. دلیل این موضوع این است که نویسنده هم رمان را به خوبی بلد است و هم پژوهش بسیار دقیق و چندبعدی انجام داده است.
در ادامه این جلسه، محمدرضا گودرزی گفت: تاریخ از نظر روایتشناسی یک روایت است. یعنی ایدئولوژی و جهانبینی در آن تأثیر دارد. اگر یک مورخ بیاید و بگوید که من کاملاً بیطرف نوشتم، دروغ میگوید؛ چرا که بیطرفی کامل وجود ندارد و هر مورخی یک جهانبینی دارد که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر روی روایت او از واقعه تأثیرگذار است. من هم معتقدم که این رمان بیشتر تاریخی است. در مورد رمان تاریخی کلاسیک به نوع پوشش، اعمال شخصیتها، اتفاقات و ... توجه ویژهای میشد. اما بعد روانی شخصیتها بدون بررسی میماند. این مسئله در رماننویسی جدید بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مزیتی برای آن به شمار میرود. منیژه آرمین نیز این کار را در رمان خود انجام داده است. متأسفانه خیلی از نویسندهها به نگاه امروز به سوژه تاریخی خود نگاه میکنند، در حالی که نباید اینگونه باشد. ما باید گذشته را در شکل خودش بازسازی کنیم. دقت کنید که یک سری از رفتارها وجود دارد که مختص همان دوره است و در دورهای دیگر آن اعمال تغییر میکند. مثلاً نوع برخورد شاه با کارگران در آن دوران به یک صورتی است، در حالی که آن برخورد امروز فرق کرده است. این مسئله در رمان شانزده سال به خوبی مدنظر قرار گرفته است.
وی ادامه داد: نویسنده خطوط کلی تاریخ را بیان کرده و درباره دیگر شخصیتهای فرعی صحبتی نکرده است. به نظرم این موضوع به گونهای یکی از حسنهای داستان است. از این منظر، نویسنده روی دو شخصیت متمرکز شده است؛ اولی رضاخان است و دیگری خانواده آن مبارز (رضا داد) است. شما در این کتاب میبینید که نوعی گذار تاریخی نیز روایت شده است و در کنار نمایش رضاخان و اقدامات او، گذر تاریخی از قاجار به رضاشاه و سپس به محمدرضاشاه روایت شده است.
گودرزی به ویژگیهای مثبت این رمان اشاره کرد و گفت: رمان «شانزده سال» در 24 قسمت روایت شده و به 16 سال حکومت رضاشاه پرداخته است. راوی آن دانای کل و در بعضی از بخشها تبدیل به راوی محدود به ذهن شده است. به نظرم این داستان میتوانست چند راوی داشته باشد و هر فصل توسط یک راوی روایت میشد. راوی داستان در 3 جا تبدیل به اول شخص شده است. با این حال، در مجموع باید گفت که راوی این کتاب، دانای کل است. این رمان، سیاسی نیز هست؛ چرا که شخصیتهای غیر تاریخی و در عین حال سیاسی نیز معرفی شدهاند. رمان به خوبی ستم، استبداد، رشوهخواری، زورگویی و حماقت و خونریزی رضاخان را به خوبی روایت کرده است و این را به مخاطب میفهماند که یک قدرت برای تداوم خود از هیچ راهی رویگردان نیست.
این نویسنده و منتقد در بخش دیگری از سخنان خود به نقاط ضعف این کتاب اشاره کرد و گفت: در مواردی رمان میتوانست کوتاهتر شود. در آن موارد، بعضی اتفاقات حاشیهای بیهوده بیان شده و بخش زیادی را گرفته است در حالی که اگر آن را حذف کنیم لطمهای به داستان نمیزند. یکی از مهمترین ایرادات فنی این داستان، به تأخیرانداختن بیهوده اطلاعات است. اگر دقت کنید میبینید که هر فصل به معرفی یکی از افراد میپردازد. بنابراین در همان خط اول باید گفته میشد که این فصل راجع به فلانی است. این موضوع در حالی است که 2-3 صفحه گذشته است و نویسنده تازه شخصیت را معرفی کرده. این موضوع چه دلیلی دارد؟ دقت کنید که این تأخیر کاذب است و نویسنده باید تلاش کند تا از راه دیگری مخاطب را با خود همراه کند. به نظرم یکی از دلایلی که باعث ضعف رمانهای ایرانی در برابر رمانهای خارجی شده همین موضوع است. در رمانهای ایرانی همیشه دنبال فهمیدن روابط بین آدمها هستیم، در حالی که در رمانهای خارجی این مسئله از همان ابتدا مشخص است. یکی دیگر از موارد اشکال این است که در مواردی به صورت بیدلیل، زمان رمان عوض شده است.
منیژه آرمین، نویسنده رمان «شانزده سال»، در پایان نشست نقد گفت: بعضی از ابهاماتی که از سوی منتقدان مطرح شد، مربوط به دو کتاب دیگری است که قبل از آن به چاپ رسیده است. برای مثال، شخصیت خوان ریزه، مربوط به «شب زقلندر» و «شب آویز» است. البته برداشتهایی که این دو نفر از این شخصیتها داشتند، بسیار نزدیک بود و آنان بدون این که این دو کتاب را بخوانند، برداشتهای زیبایی داشتند. من توصیه میکنم که مخاطبان این دو کتاب را حتما بخوانند تا شیرینی و حلاوت «شانزده سال» را بهتر درک کنند. چرا که بسیاری از شخصیتهایی که در این رمان میبینید، قبلاً در دو رمان دیگر معرفی شده و داستان زندگیشان بیان شده است.
وی در مورد نقش اجتماعی زنان در گذشته گفت: بر طبق تحقیقاتی که در خاطرات و سفرنامهها داشتم، متوجه شدم که زنان در گذشته نیز فعالیتهای اجتماعی خوبی داشتند، اما به دلیل شرایط خاصی که وجود داشته، اسم آنان هیچگاه ثبت نشده است. برای مثال در کتاب تاریخ موسیقی ایران دیدم که زنان در گذشته در حوزه موسیقی حضور داشتند. به همین دلیل هم بود که دو زن موسیقیزن را در این رمان قرار دادم. علاوه بر این، در دوران پس از مشروطه، زنان نقش زیادی در حوزه فعالیتهای مطبوعاتی داشتند.
انتهای پیام