از حذف شریعت از مسیحیت توسط پولس تا نگاه مقدس به کاج کریسمس
گروه فرهنگی - از آنجا که در دین مسیحیت، شریعت توسط پولس برداشته شد مسئله وجوب و حرمت و حلال و حرام جایگاهی ندارد و راه یک نوع اباحی گری مطلق، در این دین باز شده و هیچ نوع تقیدی در آن وجود ندارد.
به گزارش ایکنا از همدان، عیسی مسیح یا عیسی ناصری در شهر بیتلحم، از شهرهای ایالت ناصره منطقه یهودیه به دنیا آمد، مادر وی مریم به اراده خدا و بدون همسر باردار شد و پسری به دنیا آورد که مسیحیان وی را خداوند در جسم میدانند.
در آن عصر، یهودیان به شکل نامطلوبی زیر یوغ بیگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم غیر قابل تحمل بود، نهضتهای بی فرجامی در گوشه و کنار فلسطین برخاست، اما بیرحمانه شکست خورد و شاگردان و پیروان او با عزمی استوار به نشر آیین وی پرداخت.
این آیین بازماندگان نهضتهای پیشین را به خود جلب کرد و اکنون دین مسیحیت یا ترسایی با جمعیت حدود 2.5 میلیارد بیشترین پیرو را در سرتاسر جهان داراست، پیروان این دین بر این باورند که مسیح بر صلیب کشیده شد، سپس از مردگان برخاست و به آسمان عروج کرد و دوباره در پایان برای برقراری صلح جهانی به زمین باز خواهد گشت.
در بخشهای مختلفی از انجیل، عیسی به خورشید ربط داده شدهاست، بر پایه یک پیشگویی که از ملاکی نقل شدهاست، عیسی به عنوان «خورشید عدالت» دانسته میشود: «تا آنکه تو، خورشید عدالت بالا بیایی و درمان در میان بالهای او است» یوحنا، عیسی را به «روشنایی جهان» تشبیه کردهاست، چنین نمادگرایی خورشیدی برای عیسی مسیح باعث میشود تا بیش از یک روز برای تولد او محتمل شد.
اگر کمی در تاریخ دقیق شویم، در مییابیم که مردمان مسیحی ادوار گذشته میان مراسم مذهبی بزرگداشت روز میلاد حضرت مسیح و تاریخ واقعی روز میلاد مسیح تفاوت قائل میشدند، این در حالی است که تاریخ دقیق و مشخصی از روز میلاد حضرت مسیح در دست نیست، جالب این جا است که حتی در انجیل هم به طور مفصل در مورد تولد حضرت مسیح صحبت شده اما هیچ تاریخ دقیقی ار آن ذکر نشده است.
فرضیات دینی و محاسبات جشن کریسمس
فرض محاسبات کریسمس به یک روز مقدس که پیش از آن است مربوط است، این روز که بر ۲۵ مارس منطبق است روز حلول مسیح است، به عبارت دیگر پس از حلول مسیح، ۹ ماه محاسبه شده و بعد روز کریسمس در نظر گرفته شدهاست، امروزه روز ۲۵ مارس با نام روز بشارت مسیح یا مژده به بانوی ما شناخته شدهاست، این روز در سده ۱۷ میلادی مقدس اعلام شد و ۹ ماه پیش از کریسمس است همچنین این روز با روز اعتدالین هم منطبق است اما به قضیهٔ حلول مسیح مرتبط نیست، چون در آن زمان به فراموشی سپرده شده بود.
شاید بتوان با قاطعیت گفت که سال نو یا کریسمس بدون بابانوئل هیچ معنایی ندارد، بابانوئل در واقع یک کشیش مسیحی به نام سنت نیکولاس بوده که در در حدود سده چهارم میلادی در منطقه ترکیه امروزی زندگی میکرده است، او به دلیل اینکه با کودکان رفتار بسیار مهربانی داشت در آن زمان شهرت پیدا کرد و همین رفتار او باعث شد تا در میان مسیحیان این اعتقاد به وجود بیاید که شب سال نو سنت نیکولاس که امروز او را با نام بابانوئل میشناسند بیاید و برایشان هدیههایی بیاورد.
درخت کاج در جشن کریسمس
امروزه در تمام جهان درخت کاج نماد مهم کریسمس است، اما درخت سرو در آئینهای پاکان و فرهنگ قدیم ایران نیز بسیار مهم بوده و درخت جاودانگی تلقی میشدهاست هنوز در بسیاری از نقاط ایران به درخت کاج با نگاه تقدس نگریسته میشود.
اسلام و مسیحیت از ادیان ابراهیمی به شمار میآیند،به این معنا که اصل دین مسیحیت دین توحیدی است که خداوند متعال آن را به وسیله حضرت مسیح(ع) برای هدایت بشر فرستاده بود و اسلام نیز دین توحیدی است که با نبوت حضرت محمد(ص) بعد از دین مسیحیت برای هدایت بشر نازل شده است.
از دیدگاه قرآن، دین خداوند در نزد خداوند فقط یک دین بیشتر نیست که آن همان اسلام است، لذا خداوند در قرآن کریم فرموده است: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ؛ هر آینه دین در نزد خدا دین اسلام است»(آل عمران/ آیه 19).
در جای دیگر نیز پروردگار میفرمایند: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرین؛ و هر کس که دینی جز اسلام اختیار کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیاندیدگان خواهد بود»(آل عمران/ آیه 85).
عقل نیز حکم میکند که دین خداوند در تمام زمانها باید دارای یک حقیقت باشد، چرا که انسان در هر دوره و زمانی دارای یک حقیقت و یک فطرت است لذا با این یگانگی در حقیقت و فطرت انسان به هدایت و رستگاری یک سان نیازمند است
با توجه به اینکه حقیقت انسان و بشریت در تمام ادوار دارای یک حقیقت بوده و از فطرت یکسان برخوردار می باشند لذا همگی با تفاوتی از این جهت در بین آنها وجود ندارد، از طرف دیگر از خدای واحد و عالم و حکیم برای بشر با نیازمندی یکسان آنها، نزول ادیان مختلف و متضاد برخلاف حکم عقل است.
مسیحیت هیچ منافات و تضادی با دین اسلام ندارد
لذا دین مسیحیت در اصل به گونهای بوده که هیچ منافات و تضادی با دین اسلام ندارد به جزء برخی تفاوتهایی که در شریعت آنها بنا بر اقتضای زمان وجود داشته است، اما این دین با تحریفات و دستبردهای انسانهای مغرض از اصل خود دور شده و به شکلی در آمده است که با دین اسلام تفاوتهای بسیاری در حد تضاد و تنافی پیدا کرده است.
فرق اساسی بین این دو دین در مورد شخصیت و هویت حضرت مسیح(ع) است، دین اسلام حضرت مسیح (ع) را انسان و بندهای از بندگان خدا معرفی نموده که به عنوان پیامبر اولوالعزم با داشتن کتابی آسمانی به نام انجیل از طرف خداوند برای اعتلای کلمه توحید و عبادت پروردگار یکتا در راستای هدایت بشر به سوی رستگاری مبعوث گردیده است.
درباره خلقت و تولد حضرت مسیح نیز هیچ ابهامی در دین اسلام وجود ندارد و قرآن کریم خلقت حضرت مسیح(ع) را شبیه خلقت حضرت آدم(ع) دانسته و میفرماید: «إِنَّ مَثَلَ عیسی عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُون؛ مثَل عیسی در نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو، پس موجود شد»(آل عمران/ آیه 59).
قرآن کریم اوصاف بسیاری را به حضرت مسیح (ع) نسبت داده ازجمله اینکه عیسی(ع) بنده خدا، پیامبر خدا، رسول بنی اسرائیل و یکی از پیامبران اولوالعزم صاحب شریعت و کتابی به نام انجیل، که خدای تعالی نام او را مسیح عیسی نهاد.
اما در دین مسیحیت حضرت مسیح (ع) شخصیت مبهم و چند پهلو دارد، در انجیل، حضرت مسیح (ع) یکبار پسر یوسف نجار، و بار دیگر پسر روح القدس و در موارد متعدد پسر خدا پنداشته شده است در نتیجه اعتقاد مسیحیان بر این مطلب متمرکز گردیده که حضرت مسیح پسر خداست و پیامبر نبوده و کتابی هم نداشته است بلکه کلام خدا در او تجسد یافته است.
از این رو، مسیحیان بر این باورند که حضرت مسیح پسر خدا است که در روی زمین به شکل، پسر انسان تجسم پیدا کرده است و از تمامی جهات دارای صفات خدایی و الوهی میباشد، در انجیل یوحنا بر این مطلب تصریح شده است که: «در ابتداء کلمه بود و و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود همان که در ابتداء نزد خدا بود همه چیز به واسطه او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت»، بنابراین الوهیت و خدایی حضرت مسیح (ع) در دین مسیحیت اساس این دین را تشکیل میدهد.
تفاوت دیگر این دو دین که از تفاوت نخست ناشی می شود این است که دین اسلام مبتنی بر توحید و یگانگی خداوند است و غیر از آن هر اعتقادی را نسبت به خدا شرک و کفر آمیز می داند، اما دین مسیحیت بر اعتقاد به تثلیث استوار است، به این معنا که خدای پدر و خدای پسر و روح القدس جملگی یک خدا را می سازند.
از تفاوتهای دیگر این اسلام و مسیحیت آن است که دین اسلام در عین حالی که دین مسیح را منسوخ و در نزد خدا از رسمیت افتاده میداند اعتقاد به رسالت حضرت مسیح و کتاب انجیل را از شرایط ایمان به دین اسلام میداند در حالی که مسیحیت، پیامبر اکرم(ص) به هیچ عنوان قبول ندارد.
در دین اسلام شریعت الهی محفوظ بوده لذا دستورات خداوند در ابعاد عبادی، و اجتماعی و سیاسی، اقتصادی و... مورد تمسک در عمل قرار گرفته و بر این اساس فقهای اسلام در راستای استنتاج احکام الهی با تلاشهای بسیاری کتابهای فقهی گرانبهایی را تحویل امت اسلامی داده اند بنابراین بر طبق شریعت الهی در دین اسلام حلال و حرام و وجوب و حرمت در موضوعات مختلف وجود دارد.
اما از آنجا که در دین مسیحیت، شریعت توسط پولس برداشته شد مسئله وجوب و حرمت و حلال و حرام جایگاهی ندارد و راه یک نوع اباحی گری مطلق، در این دین باز شده و هیچ نوع تقیدی در آن وجود ندارد، در این دین فقط آن مقدار از شریعت تورات و موسوی که در اناجیل تکرار شده است قابل اعتنا است و آن هم منحصر در ده فرمان است که یک سلسله احکام اخلاقی نسبت به همسایگان میباشد.
یادداشت از لیلا خدائی، خبرنگار ایکنا
انتهای پیام