عدالت معرفت شناختی در عرصه دانش حاکم شود/حل مشکل «کشتن معرفت»


عدالت معرفت شناختی در عرصه دانش حاکم شود/حل مشکل «کشتن معرفت»

استاد دانشگاه سنگاپور گفت: باید یک عدالت معرفت شناختی در عرصه دانش وجود داشته باشد، تا مشکل جهانی «کشتن معرفت» را حل کند.

به گزارش خبرنگار مهر، فرید العطاس استاد جامعه شناسی دانشگاه سنگاپور در افتتاحیه همایش «اخلاق علم و آموزش عالی» که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد گفت: هژمونی غرب در تولید دانش از ۵۰۰ سال پیش در عرصه دانشگاهی حاکم است، اما نکته‌ای که وجود دارد این است که در چندین دهه در غرب روندی مبنی بر اینکه می‌خواهند این هژمونی را نقد کنند شروع شده است. رویکردهای اروپامحوری در آن وجوددارد، اما متاسفانه علم در این زمینه که بتواند جایگزینی برای آن ارائه دهد پیشرفتی نداشته است.

وی افزود: یکی از مشکلات در تولید دانش، مشکل «کشتن معرفت» است.در همین زمینه ساختار شکنی‌هایی است که در ایجاد ساختار و ساختارزدایی در سنت دانش وجود دارد. یکی هم بحث کشف امریکا است درصورتیکه امریکا قبلا وجود داشته و کشف نشده است.

العطاس ادامه داد: زمانی که اروپایی‌ها وارد امریکا شدند اولین کاری که کردند این بود که به نابودی فرهنگ‌های بومی پرداختند. برای اینکه بتوانند سیستم‌های خودشان در آنجا استقرار بدهند. یک واقعه تاریخی دیگر که باعث از بین بردن ساختار دانش می‌شود بحث تجارت برده‌ها در اقیانوس اطلس بوده که نه تنها برده‌ها را از سنت‌های خودشان جدا می‌کند بلکه باعث می‌شود که ساختار سنتی دانش هم از بین برود.

وی یادآور شد: واقعه تاریخی دیگر که باعث از بین بردن دانش شده، کشتن زنان در اروپا در قرون وسطی بوده است. درآن دوران زنانی که به علم و دانش می‌پرداختند را به عنوان زنان بدکاره معرفی می‌کردند و می‌کشتد. به خاطر اینکه آنها تهدیدی برای سیستم دانش غربی بودند. درواقع در حوزه آمریکای لاتین مشارکت زیادی در این حوزه که می‌خواهد جایگزینی برای هژمونی غرب ارائه ‌دهد وجود دارد. این سلطه هژمونیک غرب در عرصه دانش کم کم باعث شده که غرب مرکزیت در عرصه دانش را به دست بگیرد.

به گفته العطاس: دیگر فعالیت مهم در کشتن دانش تسلط ساختارهای استعماری بر جهان است که توسط پرتقالی ها، هلندی‌ها و انگلیسی‌ها صورت گرته است. حتی مناطقی از جهان که تحت استعمار قرار نگرفته‌اند مثل ایران و ترکیه، سیستم استعماری دانش غربی کم کم از طریق دانشگاه خودش را در این مناطق تثبیت کرد و باعث شد سنت دانشی که در این مناطق وجود داشته از بین برود.

استاد جامعه شناسی دانشگاه سنگاپور بیان کرد: پروسه کشتن معرفت باعث شده که افراد اندکی مانند وبر، دورکیم، مارکس و ... بر جامعه‌شناسی سلطه داشته باشند. اینکه می‌گویم این کشتن معرفت باعث شده که مرکزیت غرب در دانش وجود داشته باشد، باعث شده است که افراد اندکی جزء نظریه‌پردازان جامعه شناسی باشند و این باعث شده که دانش اروپا محور و مرد محور باشد. درقرن نوزدهم هم زنان به عنوان نظریه پرداز حتی در آسیا وجود داشتند و فعالیت می کردند و به طور سیستماتیک درباره ماهیت جامعه فکر می‌کردند. بنابراین ما آنها را هم باید به عنوان بنیان‌گذاران دانش در نظر بگیریم.

وی در ادامه افزود: اما باید یک عدالت معرفت شناختی در عرصه دانش وجود داشته باشد، تا این مشکل جهانی را حل کند. بنابراین باید تلاش کنیم که این عدم موازنه تولید معرفت و دانش را در عرصه علوم انسانی تصحیح کنیم و همچنین بنیان‌گذاران غیر غربی دانش را شناسایی کنیم. همچنین تسهیل کنیم مراکز دانشی که غیر غربی هستند تا بتوانیم یک عدالت معرفت شناختی برقرار کنیم.یکی از دلایل برای اینکه این عدالت را نداریم ماهیت تولید جهانی دانش است که غرب محور و اروپا محور است. ما نظریات جایگزین غیر غربی در حوزه جامعه‌شناسی نداریم. اگر به منابع رجوع کنید افرادی مانند فارابی، ابن خلدون و بیرونی هستند که کتب بسیار کمی در این حوزه وجود دارد که اینها نمی‌توانند آن عدالت معرفت شناختی را برقرار کنند.

العطاس با اشاره به اینکه عدم صداقت دانشگاهی مانعی برای کشف عدالت معرفتی شناختی است گفت: عدم صداقت دانشگاهی یکی از دلایل واقعی است که عدالت دانشگاهی در جوامع اسلامی توسعه پیدا نمی کند و این مشکل خیلی مهمی است. به عنوان نمونه یکی سرقت علمی است. در خیلی از این جوامع ترجمه هایی است که از متون انجام می شود و آن ترجمه را به عنوان دانش خودشان معرفی می‌کنند.

وی یادآور شد: مشکل اصلی دیگر رابطه ارباب- رعیتی است که بین استاد و دانشجو وجود دارد. نمونه دیگر سایه نویسی است. این فرایند عدم صداقت دانشگاهی باعث می‌شود که دانشجویان نتوانند دانش خودشان را توسعه دهند. نکته در این است که ما در فعالیت‌هایی که می کنیم از واژه‌هایی مانند اخلاق و پای‌بندی به اصول اخلاقی صحبت می کنیم، اما در عمل در دانشگاه‌ها عدم صداقت دانشگاهی را می‌بینیم. پر کردن این شکاف برای ما خیلی سخت است. کشف عدالت معرفت‌شناختی و صداقت دانشگاهی نیازمند یک اراده سیاسی است. مثلا ما باید یک وزیر علوم خیلی خوب داشته باشیم، یا مثلا سیاست را از عرصه دانشگاهی جدا کنیم مستلزم این است که وزیر علوم افراد درست را به عنوان روسای دانشگاه ها معرفی کند. مستلزم این است که محققان واقعی روسای دانشگاه شوند.

العطاس در پایان گفت: مشکلات ما واقعا مشکلات عملی هستند. مشکل اخلاقیات در علم، سیاسی است. اگر این مشکل سیاسی حل نشود علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی نمی‌تواند مشکلات خودش را حل کند. ما می‌دانیم که در جامعه اسلامی هیچ دانشگاهی نداریم که به خوبی آکسفورد یا از این دست باشد. درواقع عادت کرده‌ایم که مدام علم غربی را نقد کنیم اما هیچ وقت سعی نکرده‌ایم که با همدیگر متحد شویم برای اینکه یک دانشگاه برجسته غیر غربی را عرضه کنیم.


به گزارش خبرنگار مهر، فرید العطاس استاد جامعه شناسی دانشگاه سنگاپور در افتتاحیه همایش «اخلاق علم و آموزش عالی» که به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد گفت: هژمونی غرب در تولید دانش از ۵۰۰ سال پیش در عرصه دانشگاهی حاکم است، اما نکته‌ای که وجود دارد این است که در چندین دهه در غرب روندی مبنی بر اینکه می‌خواهند این هژمونی را نقد کنند شروع شده است. رویکردهای اروپامحوری در آن وجوددارد، اما متاسفانه علم در این زمینه که بتواند جایگزینی برای آن ارائه دهد پیشرفتی نداشته است.

وی افزود: یکی از مشکلات در تولید دانش، مشکل «کشتن معرفت» است.در همین زمینه ساختار شکنی‌هایی است که در ایجاد ساختار و ساختارزدایی در سنت دانش وجود دارد. یکی هم بحث کشف امریکا است درصورتیکه امریکا قبلا وجود داشته و کشف نشده است.

العطاس ادامه داد: زمانی که اروپایی‌ها وارد امریکا شدند اولین کاری که کردند این بود که به نابودی فرهنگ‌های بومی پرداختند. برای اینکه بتوانند سیستم‌های خودشان در آنجا استقرار بدهند. یک واقعه تاریخی دیگر که باعث از بین بردن ساختار دانش می‌شود بحث تجارت برده‌ها در اقیانوس اطلس بوده که نه تنها برده‌ها را از سنت‌های خودشان جدا می‌کند بلکه باعث می‌شود که ساختار سنتی دانش هم از بین برود.

وی یادآور شد: واقعه تاریخی دیگر که باعث از بین بردن دانش شده، کشتن زنان در اروپا در قرون وسطی بوده است. درآن دوران زنانی که به علم و دانش می‌پرداختند را به عنوان زنان بدکاره معرفی می‌کردند و می‌کشتد. به خاطر اینکه آنها تهدیدی برای سیستم دانش غربی بودند. درواقع در حوزه آمریکای لاتین مشارکت زیادی در این حوزه که می‌خواهد جایگزینی برای هژمونی غرب ارائه ‌دهد وجود دارد. این سلطه هژمونیک غرب در عرصه دانش کم کم باعث شده که غرب مرکزیت در عرصه دانش را به دست بگیرد.

به گفته العطاس: دیگر فعالیت مهم در کشتن دانش تسلط ساختارهای استعماری بر جهان است که توسط پرتقالی ها، هلندی‌ها و انگلیسی‌ها صورت گرته است. حتی مناطقی از جهان که تحت استعمار قرار نگرفته‌اند مثل ایران و ترکیه، سیستم استعماری دانش غربی کم کم از طریق دانشگاه خودش را در این مناطق تثبیت کرد و باعث شد سنت دانشی که در این مناطق وجود داشته از بین برود.

استاد جامعه شناسی دانشگاه سنگاپور بیان کرد: پروسه کشتن معرفت باعث شده که افراد اندکی مانند وبر، دورکیم، مارکس و ... بر جامعه‌شناسی سلطه داشته باشند. اینکه می‌گویم این کشتن معرفت باعث شده که مرکزیت غرب در دانش وجود داشته باشد، باعث شده است که افراد اندکی جزء نظریه‌پردازان جامعه شناسی باشند و این باعث شده که دانش اروپا محور و مرد محور باشد. درقرن نوزدهم هم زنان به عنوان نظریه پرداز حتی در آسیا وجود داشتند و فعالیت می کردند و به طور سیستماتیک درباره ماهیت جامعه فکر می‌کردند. بنابراین ما آنها را هم باید به عنوان بنیان‌گذاران دانش در نظر بگیریم.

وی در ادامه افزود: اما باید یک عدالت معرفت شناختی در عرصه دانش وجود داشته باشد، تا این مشکل جهانی را حل کند. بنابراین باید تلاش کنیم که این عدم موازنه تولید معرفت و دانش را در عرصه علوم انسانی تصحیح کنیم و همچنین بنیان‌گذاران غیر غربی دانش را شناسایی کنیم. همچنین تسهیل کنیم مراکز دانشی که غیر غربی هستند تا بتوانیم یک عدالت معرفت شناختی برقرار کنیم.یکی از دلایل برای اینکه این عدالت را نداریم ماهیت تولید جهانی دانش است که غرب محور و اروپا محور است. ما نظریات جایگزین غیر غربی در حوزه جامعه‌شناسی نداریم. اگر به منابع رجوع کنید افرادی مانند فارابی، ابن خلدون و بیرونی هستند که کتب بسیار کمی در این حوزه وجود دارد که اینها نمی‌توانند آن عدالت معرفت شناختی را برقرار کنند.

العطاس با اشاره به اینکه عدم صداقت دانشگاهی مانعی برای کشف عدالت معرفتی شناختی است گفت: عدم صداقت دانشگاهی یکی از دلایل واقعی است که عدالت دانشگاهی در جوامع اسلامی توسعه پیدا نمی کند و این مشکل خیلی مهمی است. به عنوان نمونه یکی سرقت علمی است. در خیلی از این جوامع ترجمه هایی است که از متون انجام می شود و آن ترجمه را به عنوان دانش خودشان معرفی می‌کنند.

وی یادآور شد: مشکل اصلی دیگر رابطه ارباب- رعیتی است که بین استاد و دانشجو وجود دارد. نمونه دیگر سایه نویسی است. این فرایند عدم صداقت دانشگاهی باعث می‌شود که دانشجویان نتوانند دانش خودشان را توسعه دهند. نکته در این است که ما در فعالیت‌هایی که می کنیم از واژه‌هایی مانند اخلاق و پای‌بندی به اصول اخلاقی صحبت می کنیم، اما در عمل در دانشگاه‌ها عدم صداقت دانشگاهی را می‌بینیم. پر کردن این شکاف برای ما خیلی سخت است. کشف عدالت معرفت‌شناختی و صداقت دانشگاهی نیازمند یک اراده سیاسی است. مثلا ما باید یک وزیر علوم خیلی خوب داشته باشیم، یا مثلا سیاست را از عرصه دانشگاهی جدا کنیم مستلزم این است که وزیر علوم افراد درست را به عنوان روسای دانشگاه ها معرفی کند. مستلزم این است که محققان واقعی روسای دانشگاه شوند.

العطاس در پایان گفت: مشکلات ما واقعا مشکلات عملی هستند. مشکل اخلاقیات در علم، سیاسی است. اگر این مشکل سیاسی حل نشود علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی نمی‌تواند مشکلات خودش را حل کند. ما می‌دانیم که در جامعه اسلامی هیچ دانشگاهی نداریم که به خوبی آکسفورد یا از این دست باشد. درواقع عادت کرده‌ایم که مدام علم غربی را نقد کنیم اما هیچ وقت سعی نکرده‌ایم که با همدیگر متحد شویم برای اینکه یک دانشگاه برجسته غیر غربی را عرضه کنیم.

کد خبر 4497498

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بهترین فیلم‌ها و سریال‌های سال 2024 به انتخاب مجله تایم