به گزارش گروه بین
الملل خبرگزاری میزان، بلوک کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در روزهای اخیر در حال عقب نشینی از مواضع خصمانه خود علیه سوریه هستند. اعلام آمادگی اتحادیه عرب برای پذیرفتن مجدد سوریه در این اتحادیه موید این ادعا است.
«حسام زکی» دستیار دبیرکل اتحادیه عرب، ۲۳ دسامبر به صورت تلویحی از تمایل کشورهای عربی برای رفع تعلیق کرسی دمشق در پی آغاز بحران سوریه خبر داد. پیشتر نیز منبعی در ریاست جمهوری تونس از تلاش چند کشور عربی از جمله تونس و الجزایر به منظور ارائه طرحی برای لغو تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب سخن گفته بود. پارلمان عربی نیز در بیانیهای اعلام کرده بود، این پارلمان از شورای اتحادیه عرب میخواهد که کرسی سوریه در این اتحادیه را بار دیگر به این کشور پس دهد. سفر هفته اخیر عمر البشیر رئیس جمهور سودان به عنوان اولین رئیس اتحادیه عرب به سوریه نیز در این راستا قابل تفسیر است.
بیشتر بخوانید:
گاردین به نقل از منابعی میگوید که از برخی جهات این احتمال وجود دارد که در سال آینده سوریه جایگاه خود در جهان عرب را بازیابد. منابع دیپلماتیک در گفتوگو با گاردین، از اتفاق نظر ۲۲ عضو اتحادیه عرب برای بازگشت سوریه به این اتحادیه خبر میدهند و در عین حال اعلام میکنند آمریکا، ریاض و قاهره را برای رأی گیری در این مورد تحت فشار قرار داده است.
گذشته از گفتههای گاردین، به نظر میرسد به موازات تحولات منطقهای شامل بحران دولت عربستان سعودی و محمد بن سلمان ناشی از قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی، عدم موفقیت ائتلاف تحت فرماندهی عربستان سعودی در جنگ یمن، افزایش نفوذ منطقهای ایران، مقاومت سوریه در برابر تجاوزهای داخلی و خارجی و نیز تعیین تکلیف غافلگیرانه ترامپ برای سیاست خارجی عربستان، دولت سعودی مجبور به تغییر مواضع خود شده است. این امر چرخشی آشکار در سیاست خارجی این کشور را رقم زد.
در حالی که اتحادیه عرب در سال ۲۰۱۱ همزمان با آغاز جنگ داخلی در سوریه برای مضاعف کردن فشارها بر این کشور، اقدام به تعلیق عضویت دمشق از اتحادیه عرب کرد، موافقت عربستان با بازگشت سوریه به این چارچوب عربی از چند منظر قابل بررسی است؛
نخست، در پی شکستهای متعدد ائتلافهای تحت فرماندهی این پادشاهی خلیج فارس، حال ریاض و حکمرانانش درصدد هستند تا با تغییر در سیاست خارجی منطقهای خود نقش ادعایی "رهبری منطقه" و نیز "رهبری جهان عرب" را احیا کنند. ائتلاف ضد قطری عربستان که سال گذشته برای به زانو درآوردن دوحه اقدام به محاصره این کشور کرد در نهایت با عدم همراهی اعضای ائتلاف در این امر، مقاومت قطر در برابر خواستههای نامشروع آنان و حمایتهای همه جانبه قدرتهای بین المللی و منطقهای با شکست مواجه شد.
ائتلاف سعودی در جنگ علیه یمن فقیرترین کشور منطقه غرب آسیا نیز نه تنها نتیجهای در بر نداشت بلکه به تعمیق شکافهای امارات با این کشور و ناامیدی از توان نظامی عربستان دامن زد. عربستان سعودی در پی اختلافات دیرینه با یمن در سال ۲۰۱۵ با مداخله در امور داخلی این کشور جنگی نابرابر را آغاز کرد. علیرغم حمایت قدرتهای غربی و آمریکا از عربستان در اشکال مختلف نظامی و اطلاعاتی، عربستان موفق نشد حتی اندکی به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد و نهایتاً در مذاکرات صلح سوئد با آتش بس موافقت کرد. اگرچه همچنان به حملات هوایی و توپخانهای خود در سراسر یمن ادامه داده و آتش بس را نقض میکند.
این دو مورد از عمدهترین ائتلافهای منطقهای بودند که عربستان، ابتکار و سرکردگی آنها را به منظور ارائه نقش خود برعهده داشت که هر دو با شکست مواجه شدند.
دو، عدم تبعیت کشورهای منطقه از عربستان سعودی و اتخاذ تصمیمات مستقل توسط حتی نزدیک ترین متحدان و اقمار ریاض از این کشور، مورد دیگری است که عربستان را به چالش کشیده است. خروج قطر از اوپک، سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک که عربستان مدعی ریاست بر آن است، ضربهای جدی برای عربستان محسوب میشد. علاوه بر این عدم حضور امیر قطر در نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس در ریاض علیرغم دعوت رسمی شخص پادشاه عربستان آن هم در شرایطی که به این اقدام به عنوان شاخه زیتونی برای صلح مینگریست بر وخامت اوضاع افزود.
از سوی دیگر امارات مهمترین متحد منطقهای عربستان در جنگ یمن با تخطی از سیاستها و مشی از پیش تعیین شده عربستان در این جنگ به مخالفت با ریاض برخاست و سودای ارضی خود را در یمن جست و جو کرد.
سه، افزایش روزافزون نفوذ منطقهای ایران، برای ریاض که به دلیل درگیریهای متعدد با کشورهای منطقهای تضعیف شده، زنگ هشدار را به صدا درآورد. حمایت معنوی ایران از دولت قانونی سوریه و نیروهای مردمی یمن و تحکیم روابط در عرصه بین المللی از سوی دیگر سبب افزایش حوزه نفوذ تهران شد. این امر نگرانیهای فراوانی را در عربستان سعودی برانگیخت.
چهار، به بن بست رسیدن اقدامات به اصطلاح اصلاحی محمد بن سلمان برای ارائه چهرهای مدرن و پیشرو در وهله اول از خود و سپس از کشورش در پی قتل وحشیانه جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد سعودی و نیز دستگیری و قتل فعالان حقوق بشری، نویسندگان، فعالان حقوق زنان، روحانیون، سیاستمداران و طیف وسیعی از مخالفان و منتقدان دولت از دیگر تحولات ناخوشایندی در عرصه داخلی عربستان بودند که پیامدهای بین المللی گستردهای را به دنبال داشتند.
قتل خاشقجی بیش از سایر موارد با فرو انداختن نقابها از چهره بزک شده عربستان، این کشور را به چالش کشید. محکوم کردن این اقدام در سطوح بین المللی اگرچه از سوی قدرتهای غربی به دلیل منفعت طلبی آنان به مجازاتهای جدی منجر نشد، اما موج گستردهای از مخالفتها با عربستان را به راه انداخت که سبب شد ریاض متوجه محدودیتهای خود در زمینه ادعای نقش رهبری شود.
پنج، رویکرد دولت آمریکا به عنوان مهمترین متحد عربستان نسبت به این کشور، ضربه سنگینی به حیثیت منطقهای و جهانی ریاض وارد ساخت. اظهارات بی پروای ترامپ در مورد عربستان چه در دوران مبارزات انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا که عربستان را به گاوی شیرده توصیف کرده بود که در صورت تمام شدن شیرش باید سرش را برید، چه در دوران ریاست جمهوری اش که اعلام کرد در صورت عدم همراهی واشنگتن با ریاض، این کشور قادر به دفاع از خود نخواهد بود، تحقیری تمام نشدنی برای این کشور به دنبال داشت.
اما توییت اخیر ترامپ در مورد بازسازی سوریه توسط عربستان، پا از تحقیر فراتر نهاده و به نوعی برای سیاست خارجی این کشور تعیین تکلیف کرده است. عربستان که خود را در عمل انجام شده دید، هنوز واکنشی به ادعای ترامپ مبنی بر پذیرش هزینههای بازسازی سوریه از سوی عربستان نشان نداده است.
با در نظر داشتن موارد فوق، اعلام خبر موافقت عربستان با بازگشت سوریه به اتحادیه عرب چندان جای تعجبی باقی نمیگذارد. برخی از تحلیل گران بر این باورند که اکنون عربستان به دلیل عدم توانایی مخالفت با تصمیم ترامپ و در نظر داشتن شرایط نامطلوب خود در منطقه، تلاش میکند تا با پذیرش ناچارانه این نقش، شانس خود را برای کم کردن نفوذ ایران در سوریه بیازماید. عربستان که به دلیل مقاومت دولت و نیروهای سوری در جنگ داخلی، خود را بازنده دیپلماسی در این عرصه میبیند، با تغییر آشکار در رویکردهای خود وعدههای تجاری و بازسازی سوریه را دنبال میکند.
براساس برآوردهای مقامات سوری و نیز کارشناسان خارجی بازسازی سوریه به مبلغی حدود ۴۰۰ میلیون دلار نیازمند است. از دیدگاه ترامپ، درآمدهای نفتی عربستان یا باید صرف خرید تسلیحات از آمریکا شود یا هزینه ادعای ابرقدرتی آمریکا را بپردازد. بازسازی سوریه با توجه به کاهش قیمت نفت، برای عربستان که به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به متوقف ساختن شماری از پروژههای خود شد، به نظر بسیار دشوار و غیر ممکن میرسد. حال عربستان مجبور است با پذیرش شکست مواضع خود در برابر سوریه هزینههای بازسازی این کشور را نیز بپذیرد تا مبادا خللی به روابطش با آمریکا وارد شود.
«توبیاس اشنایدر» تحلیلگر دفاعی و تحلیلگر مؤسسه سیاست عمومی جهان در برلین بر این باور است که " سران عرب در خلیج فارس مدتها است که با ایده باقی ماندن بشار اسد در قدرت، موافق هستند. … اسد در حال تلاش برای جذب نیروهای گوناگون منطقهای است: گامهای بهبودبخش در جهت عادی سازی روابط بدون ریسک در مورد بقای خود در رقابت جدید منطقهای. "
بشار اسد رئیس جمهور سوریه در ماه اکتبر در گفتگویی با روزنامه کویتی اعلام کرد سوریه پس از سالها خصومت کشورهای عربی، توانست آنان را به درکی متقابل برساند. اظهارات خالد بن احمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری، در این راستا قابل درک است. وی خاطرنشان کرد آنچه در سوریه اتفاق میافتد بیش از هر کس دیگری در جهان، ما را تحت تأثیر قرار میدهد. پیش از هر چیزی، سوریه یک کشور عربی است.
بازگشایی سفارت امارات و بحرین به عنوان حامی دیپلماتیک عربستان در دمشق به باور ناظران بین المللی تقویت کانال ارتباطی عربستان و در پی آن کشورهای عربی با سوریه محسوب میشود.
بازگشایی یک گذرگاه مرزی توسط اردن، تلاش رژیم صهیونیستی برای کاهش تنش با روسیه که نقش مهمی در سوریه دارد و پیشنهاد همکاری ترکیه با سوریه همه و همه مهر تأییدی بر مؤثر بودن مقاومت سوریه در جنگ داخلی هفت ساله این کشور هستند. افقهای سیاسی دولت قانونی سوریه در سایه تلاشهای این کشور برای مقابله با تجاوزها و بحرانهای داخلی به موازات همدلیهای ایران و روسیه، تأمین شده و حال این همسایگان عرب دمشق و مهمتر از همه عربستان است که باید برای بازیافتن نفوذ از دست رفته خود تلاش کنند.