روانشناسان در کشور آرژانتین چه می کنند؟
رشته و حرفه روانشناسی در آرژانتین، از ابتدای پیدایش تا به امروز، تغییراتی اساسی را شاهد بوده و این تغییرات ارتباط تنگاتنگی با وضعیت اجتماعی- سیاسی جامعه داشته است به طوری که میتوان با تأکید بر مسائل خاص، آن را به دورههای مختلف تقسیمبندی کرد.
میگنا: موضوع کلی ما بررسی چالشها و آسیبهای موجود در رشته و حرفه روانشناسی در ایران است. از جمله مواردی که در این زمینه راهگشاست، تجربههای مشابه در کشورهای دیگر است. اینکه آنها چه مسیرهایی را در زمینه کاربردیسازی روانشناسی طی کرده، چه موانعی را پشت سر گذاشتهاند و به چه موفقیتهایی در حرفه روانشناسی نائل شدهاند. در این گفتگو که در چند بخش گزارش خواهد شد با دکتر کامران علی پناهی هم صحبت شدیم. موضوع گفتگوی ما بررسی وضعیت رشته و حرفه روانشناسی در کشور آرژانتین بود که متن پیش رو بخش اول آن است.
دکتر کامران علی پناهی تحصیلات پزشکی را در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به اتمام رسانده است. وی به لحاظ حرفهای کارنامهای درخشان دارد: کارشناس ارشد نوروسایکوفارماکولوژی از دانشگاه فاوالورو در بوئنوس آیرس، کارشناس ارشد زوج و خانوادهدرمانی (رویکرد روانکاوانه) از مؤسسه دانشگاهی بهداشت روان بوئنوس آیرس، روانکاو انستیتو روانکاوی انخل گارما و انجمن روانکاوی آرژانتین وابسته به انجمن بینالمللی روانکاوی و استاد سمینارهای روانکاوی در همین انستیتو، استاد مدعو دانشگاه بوئنوس آیرس و مؤسسه نوروساینس بوئنوس آیرس، عضو کمیسیون هنر و روانپزشکی انجمن جهانی روانپزشکی. همچنین مؤلف دو کتاب به اسپانیایی به نامهای تئوری سینما و روانکاوی، نگرشی روانکاوانه بر قانون قصاص است. در کنار اینها، مؤلف چندین فصل از کتابهای مختلف با همکاری سایر روانکاوان، مؤلف مقالات مختلف روانکاوی و نوروسایکوفارماکولوژی نیز است.
موضوع بحث ما چالشها و آسیبهای موجود در رشته و حرفه روانشناسی در ایران است. از جمله مواردی که در این زمینه راهگشاست، تجربههای مشابه در کشورهای دیگر است. اینکه آنها چه مسیرهایی را در زمینه کاربردیسازی روانشناسی طی کرده، چه موانعی را پشت سر گذاشتهاند و به چه موفقیتهایی نائل شدهاند. با توجه به اینکه شما از ۱۳۸۵ تاکنون در کشور آرژانتین مشغول به ارائه خدمات رواندرمانی بودهاید و با فضای این کشور آشنایید، لطفاً کمی دربارۀ سیر تحول این رشته در این کشور توضیح دهید.
به طور کلی میتوان گفت روانشناسی در آرژانتین، از ابتدای پیدایش تا به امروز، تغییراتی اساسی را شاهد بوده و این تغییرات ارتباط تنگاتنگی با وضعیت اجتماعی- سیاسی جامعه داشته است به طوری که میتوان با تأکید بر مسائل خاص، آن را به دورههای مختلف تقسیمبندی کرد.
آرژانتین کشوری است که قدیمیترین دانشگاه را در کل آمریکای جنوبی و در کل نیمکره جنوبی دارد و دانشگاه ملی کوردوبا واقع در شهر کوردوبا از قدیمیترین دانشگاههای آرژانتین و امریکای لاتین است که در ابتدای قرن ۱۷ تأسیس شد. درس روانشناسی نیز به عنوان یک درس از چند قرن پیش بدان پرداخته میشده است؛ البته نه به عنوان یک رشته بلکه به عنوان درسی که مرتبط با فلسفه است. مسائلی که در قرن ۱۸ و ۱۹ در دانشگاه کوردوبا بیشتر به آنها پرداخته میشد، مسائل روانشناختی در آثار فلاسفه معروف مثل افلاطون و ارسطو یا حتی دیدگاههای مذهبی مثل آگوستین قدیس بوده است.
پس در واقع تا قرن ۱۹ در آرژانتین، روانشناسی به عنوان رشتهای مستقل، وجود نداشته است.
بله. تقریباً تا سال ۱۸۹۰ چیزی به نام روانشناسی وجود نداشت به جز درسهایی که به صورت پراکنده در دانشکده فلسفه ارائه میشد.
شما فرمودید که سیر تغییرات روانشناسی در آرژانتین، ارتباط بسیاری با وضعیت اجتماعی- سیاسی حاکم بر این جامعه داشته است. چگونه این شرایط بر تحولات رشته روانشناسی تأثیر داشته است؟
از حدود ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۶ نظام سیاسی حاکم در آرژانتین، کاملاً محافظه کار بودهاست و تقریباً از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۶ دورهای را شاهد ایم که آموزش نظاممند روانشناسی نه به مثابه یک رشته بلکه به عنوان کار پژوهشی در دپارتمان روانشناسی فیزیولوژیک و تجربی در دانشکده فلسفه و ادبیات دانشگاه بوئنوس آیرس دنبال میشده است.
این دپارتمان را یکی از فیزیولوژیستهای معروف آرژانتینی به نام اوراسیو پینیییرو تأسیس کرد که اولین آزمایشگاه یا لابراتوار تجربی فیزیولوژیک در روانشناسی است. این آزمایشگاه متأثر از جنبش پوزیتیویسم یا اثباتگرایی و رویکرد بیولوژیک یا زیستشناختی و پایه فیزیولوژی در روانشناسی بود و یک روش آسیبشناختی بالینی را که در فرانسه قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در کار افرادی چون پیر ژانه، شارکو و… به کار گرفته میشد وام گرفت. پینیییرو این روش را در کنار آزمایشگاه فیزیولوژیکی قرار داد که البته این هم یک مدل روانشناختی- تجربی بود که در فرانسه شخصی به نام ریبو انجام میداد و تأثیر بسیاری در آرژانتین داشته است.
بدین ترتیب حدوداً در ۱۹۰۶ آزمایشگاه پینیییرو را که اولین آزمایشگاه تجربی –فیزیولوژیک بود شخصی به نام کروگر در آرژانتین بازگشایی کرد. کروگر از شاگردان ویلهلم وونت بود. وونت، روانشناسی تجربی را در اواخر قرن ۱۹ پایه گذاری کرد. وی شاگردان زیادی داشت که در اقصی نقاط دنیا پراکنده شدند، حتی فروید هم در دوره کوتاهی از شاگردان او بود.
از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۶ نظام دولتیای کاملاً محافظهکار روی کار آمد که به مسائل روانشناختی به مثابه مشکلاتی مینگریست که باید در آزمایشگاه بررسی شود. اما از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰ تغییر عمدهای به وجود آمد و نظام محافظهکار حکومتی تغییر کرد و داشتن حق رأی و جامعه دموکراتیک این اجازه را داد که شهروندان مشارکت بیشتری در زندگی اجتماعی داشته باشند.
از طرفی مهاجرت از کشورهای دیگر به آرژانتین مسائلی را به وجود آورده بود. به این ترتیب، مشکلات معیشتی، مهاجرت، مشکلات اجتماعی و مسائلی که افراد در زندگی روزمره با آن روبرو بودند، سبب شد بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰، بر خلاف دوران قبل که رویکرد پوزیتیویستی حاکم بود و روانشناسی با تجربه آزمایشگاهی شروع شده بود، در این دوران بر زندگی اجتماعی افراد یعنی سوژهای که قبلاً منفعل بوده و در حال حاضر فعال شده، تأکید شود.
در عین حال، این رویکرد با نگرشی انسانگرایانه در دیدگاه دولتی درباره روانشناسی همزمان بود که تاکیدش بیشتر بر جنبههای و مشکلات انسانی بود و هر شهروند، سوژهای خودمختار تلقی میشد که مشارکت اجتماعی
پس بین سال های ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰ با دورانی مواجهایم که نگرش به روانشناسی در آرژانتین تغییر کرد.
بله. در این دوره کمکم موضوع شخصیت اهمیت پیدا میکند و به رفتار شهروند در مسائل اجتماعی، در قالب طبقهبندی شخصیت نگاه میشود. در عین حال، با اینکه در این دوران نوع نگرش به روانشناسی تغییر میکند، نوعی پلورالیسم یا تکثرگرایی هم به وجود آمد.
کسانی مانند الخاندرو کُرن که دنبالهرو دیدگاههای هنری برگسون در فرانسه بودند، ویتالیسم رمانتیک را به آرژانتین آوردند و کمکم نگرش به روانشناسی دربرگیرنده جنبشهای هنری هم شد. در عین حال یکی از مشکلاتی که در این دوران بهوجود آمد این بود که افزایش جمعیت و مشارکت دموکراتیک سبب شد تا نظام حکومتی از این مدل اجتماعی به شکل یک مهندسی اجتماعی یا social engineering بهرهبرداری کند.
بدین ترتیب در فاصله ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰، کُرن که به پیروی از دیدگاه برگسون، جنبه اومانیسم یا انسانگرایانه را در روانشناسی دنبال میکرد، بر ناکارآمدی روانشناسی تجربی در آزمایشگاه تأکید کرد. در این زمان، گرایش به تأثیرپذیری روانشناسی از فلسفه خصوصاً فلسفه آلمان و بقیه کشورهای اروپایی مثل فرانسه ایجاد میشود و حیث التفاتی از دید برنتانو، پدیدارشناسی از دید دیلتای و هوسرل و دیدگاههایی مثل گشتالت و روانکاوی وارد جریان روانشناسی میشوند.
با این حال در این دوران، اگرچه رویکرد آزمایشگاهی و تجربی در روانشناسی و گرایش به زیستشناسی در این رشته که مختص دوران قبل از سالهای ۱۹۱۶ بود، قدرتش را از دست داده بود، هنوز به شکل یک آزمایشگاه ادامه به کار داده و موشه کسی بود که به جای پینیییرو در این آزمایشگاه فعالیت میکرد. وی سعی کرد پیوندی را که بین پزشکی و روانشناسی وجود دارد، ادامه دهد و روانشناسی را از زاویه پزشکی و مسائل جسمی ببیند.
در این دوران وضعیت حرفه روانشناسی چگونه بود؟
در سال ۱۹۲۴ کنگرهای برگزار شد و در آن دو گروه متفاوت یعنی گروههایی که بیشتر به آزمایشگاه و علم تجربی در روانشناسی اعتقاد داشتند و گروهی که بیشتر جنبه انسانگرایی و پدیدارشناختی را در روانشناسی مورد توجه قرار میدادند، به مباحثه پرداختند. بدین ترتیب، پروژههای جدیدی مثل برنامهریزی اقتصادی برای حرفه روانشناسی شکل گرفت و مؤسسه ای به نام روانشناسی کاربردی به وجود آمد.
در ۱۹۲۵ نیز مؤسسه سایکوتکنیک در روانشناسی شکل گرفت. از طرفی بر اساس این تبادل نظرها و تغییرات سیاسی-اجتماعی، گرایش به آگاهسازی حرفهای به معنای آگاه کردن افراد هم در اینکه چه رشتهای را انتخاب کنند و هم اینکه معنای ضمنی روانشناسی چیست شکل گرفت. این گرایش کمکم زمینه پیدایش پدیدهای در روانشناسی آرژانتین، تحت عنوان تخصص گرایی را فراهم کرد.
روانشناسان در کشور آرژانتین چه می کنند؟
دکتر کامران علی پناهی تحصیلات پزشکی را در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به اتمام رسانده است. وی به لحاظ حرفهای کارنامهای درخشان دارد: کارشناس ارشد نوروسایکوفارماکولوژی از دانشگاه فاوالورو در بوئنوس آیرس، کارشناس ارشد زوج و خانوادهدرمانی (رویکرد روانکاوانه) از مؤسسه دانشگاهی بهداشت روان بوئنوس آیرس، روانکاو انستیتو روانکاوی انخل گارما و انجمن روانکاوی آرژانتین وابسته به انجمن بینالمللی روانکاوی و استاد سمینارهای روانکاوی در همین انستیتو، استاد مدعو دانشگاه بوئنوس آیرس و مؤسسه نوروساینس بوئنوس آیرس، عضو کمیسیون هنر و روانپزشکی انجمن جهانی روانپزشکی. همچنین مؤلف دو کتاب به اسپانیایی به نامهای تئوری سینما و روانکاوی، نگرشی روانکاوانه بر قانون قصاص است. در کنار اینها، مؤلف چندین فصل از کتابهای مختلف با همکاری سایر روانکاوان، مؤلف مقالات مختلف روانکاوی و نوروسایکوفارماکولوژی نیز است.
موضوع بحث ما چالشها و آسیبهای موجود در رشته و حرفه روانشناسی در ایران است. از جمله مواردی که در این زمینه راهگشاست، تجربههای مشابه در کشورهای دیگر است. اینکه آنها چه مسیرهایی را در زمینه کاربردیسازی روانشناسی طی کرده، چه موانعی را پشت سر گذاشتهاند و به چه موفقیتهایی نائل شدهاند. با توجه به اینکه شما از ۱۳۸۵ تاکنون در کشور آرژانتین مشغول به ارائه خدمات رواندرمانی بودهاید و با فضای این کشور آشنایید، لطفاً کمی دربارۀ سیر تحول این رشته در این کشور توضیح دهید.
به طور کلی میتوان گفت روانشناسی در آرژانتین، از ابتدای پیدایش تا به امروز، تغییراتی اساسی را شاهد بوده و این تغییرات ارتباط تنگاتنگی با وضعیت اجتماعی- سیاسی جامعه داشته است به طوری که میتوان با تأکید بر مسائل خاص، آن را به دورههای مختلف تقسیمبندی کرد.
آرژانتین کشوری است که قدیمیترین دانشگاه را در کل آمریکای جنوبی و در کل نیمکره جنوبی دارد و دانشگاه ملی کوردوبا واقع در شهر کوردوبا از قدیمیترین دانشگاههای آرژانتین و امریکای لاتین است که در ابتدای قرن ۱۷ تأسیس شد. درس روانشناسی نیز به عنوان یک درس از چند قرن پیش بدان پرداخته میشده است؛ البته نه به عنوان یک رشته بلکه به عنوان درسی که مرتبط با فلسفه است. مسائلی که در قرن ۱۸ و ۱۹ در دانشگاه کوردوبا بیشتر به آنها پرداخته میشد، مسائل روانشناختی در آثار فلاسفه معروف مثل افلاطون و ارسطو یا حتی دیدگاههای مذهبی مثل آگوستین قدیس بوده است.
پس در واقع تا قرن ۱۹ در آرژانتین، روانشناسی به عنوان رشتهای مستقل، وجود نداشته است.
بله. تقریباً تا سال ۱۸۹۰ چیزی به نام روانشناسی وجود نداشت به جز درسهایی که به صورت پراکنده در دانشکده فلسفه ارائه میشد.
شما فرمودید که سیر تغییرات روانشناسی در آرژانتین، ارتباط بسیاری با وضعیت اجتماعی- سیاسی حاکم بر این جامعه داشته است. چگونه این شرایط بر تحولات رشته روانشناسی تأثیر داشته است؟
از حدود ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۶ نظام سیاسی حاکم در آرژانتین، کاملاً محافظه کار بودهاست و تقریباً از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۶ دورهای را شاهد ایم که آموزش نظاممند روانشناسی نه به مثابه یک رشته بلکه به عنوان کار پژوهشی در دپارتمان روانشناسی فیزیولوژیک و تجربی در دانشکده فلسفه و ادبیات دانشگاه بوئنوس آیرس دنبال میشده است.
این دپارتمان را یکی از فیزیولوژیستهای معروف آرژانتینی به نام اوراسیو پینیییرو تأسیس کرد که اولین آزمایشگاه یا لابراتوار تجربی فیزیولوژیک در روانشناسی است. این آزمایشگاه متأثر از جنبش پوزیتیویسم یا اثباتگرایی و رویکرد بیولوژیک یا زیستشناختی و پایه فیزیولوژی در روانشناسی بود و یک روش آسیبشناختی بالینی را که در فرانسه قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در کار افرادی چون پیر ژانه، شارکو و… به کار گرفته میشد وام گرفت. پینیییرو این روش را در کنار آزمایشگاه فیزیولوژیکی قرار داد که البته این هم یک مدل روانشناختی- تجربی بود که در فرانسه شخصی به نام ریبو انجام میداد و تأثیر بسیاری در آرژانتین داشته است.
بدین ترتیب حدوداً در ۱۹۰۶ آزمایشگاه پینیییرو را که اولین آزمایشگاه تجربی –فیزیولوژیک بود شخصی به نام کروگر در آرژانتین بازگشایی کرد. کروگر از شاگردان ویلهلم وونت بود. وونت، روانشناسی تجربی را در اواخر قرن ۱۹ پایه گذاری کرد. وی شاگردان زیادی داشت که در اقصی نقاط دنیا پراکنده شدند، حتی فروید هم در دوره کوتاهی از شاگردان او بود.
از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۶ نظام دولتیای کاملاً محافظهکار روی کار آمد که به مسائل روانشناختی به مثابه مشکلاتی مینگریست که باید در آزمایشگاه بررسی شود. اما از سال ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰ تغییر عمدهای به وجود آمد و نظام محافظهکار حکومتی تغییر کرد و داشتن حق رأی و جامعه دموکراتیک این اجازه را داد که شهروندان مشارکت بیشتری در زندگی اجتماعی داشته باشند.
از طرفی مهاجرت از کشورهای دیگر به آرژانتین مسائلی را به وجود آورده بود. به این ترتیب، مشکلات معیشتی، مهاجرت، مشکلات اجتماعی و مسائلی که افراد در زندگی روزمره با آن روبرو بودند، سبب شد بین سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰، بر خلاف دوران قبل که رویکرد پوزیتیویستی حاکم بود و روانشناسی با تجربه آزمایشگاهی شروع شده بود، در این دوران بر زندگی اجتماعی افراد یعنی سوژهای که قبلاً منفعل بوده و در حال حاضر فعال شده، تأکید شود.
در عین حال، این رویکرد با نگرشی انسانگرایانه در دیدگاه دولتی درباره روانشناسی همزمان بود که تاکیدش بیشتر بر جنبههای و مشکلات انسانی بود و هر شهروند، سوژهای خودمختار تلقی میشد که مشارکت اجتماعی
فردی که کارشناسی روانشناسی داشته باشد اجازه کار کردن به طور خصوصی و دولتی، بالینی و غیربالینی در زمینههای مختلف روانشناسی را دارد
دارد، خودش مسئول رفتار و کارهایش است و تأکید بر این بود که چگونه باید به این مسائل پرداخته شود.پس بین سال های ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰ با دورانی مواجهایم که نگرش به روانشناسی در آرژانتین تغییر کرد.
بله. در این دوره کمکم موضوع شخصیت اهمیت پیدا میکند و به رفتار شهروند در مسائل اجتماعی، در قالب طبقهبندی شخصیت نگاه میشود. در عین حال، با اینکه در این دوران نوع نگرش به روانشناسی تغییر میکند، نوعی پلورالیسم یا تکثرگرایی هم به وجود آمد.
کسانی مانند الخاندرو کُرن که دنبالهرو دیدگاههای هنری برگسون در فرانسه بودند، ویتالیسم رمانتیک را به آرژانتین آوردند و کمکم نگرش به روانشناسی دربرگیرنده جنبشهای هنری هم شد. در عین حال یکی از مشکلاتی که در این دوران بهوجود آمد این بود که افزایش جمعیت و مشارکت دموکراتیک سبب شد تا نظام حکومتی از این مدل اجتماعی به شکل یک مهندسی اجتماعی یا social engineering بهرهبرداری کند.
بدین ترتیب در فاصله ۱۹۱۶ تا ۱۹۳۰، کُرن که به پیروی از دیدگاه برگسون، جنبه اومانیسم یا انسانگرایانه را در روانشناسی دنبال میکرد، بر ناکارآمدی روانشناسی تجربی در آزمایشگاه تأکید کرد. در این زمان، گرایش به تأثیرپذیری روانشناسی از فلسفه خصوصاً فلسفه آلمان و بقیه کشورهای اروپایی مثل فرانسه ایجاد میشود و حیث التفاتی از دید برنتانو، پدیدارشناسی از دید دیلتای و هوسرل و دیدگاههایی مثل گشتالت و روانکاوی وارد جریان روانشناسی میشوند.
با این حال در این دوران، اگرچه رویکرد آزمایشگاهی و تجربی در روانشناسی و گرایش به زیستشناسی در این رشته که مختص دوران قبل از سالهای ۱۹۱۶ بود، قدرتش را از دست داده بود، هنوز به شکل یک آزمایشگاه ادامه به کار داده و موشه کسی بود که به جای پینیییرو در این آزمایشگاه فعالیت میکرد. وی سعی کرد پیوندی را که بین پزشکی و روانشناسی وجود دارد، ادامه دهد و روانشناسی را از زاویه پزشکی و مسائل جسمی ببیند.
در این دوران وضعیت حرفه روانشناسی چگونه بود؟
در سال ۱۹۲۴ کنگرهای برگزار شد و در آن دو گروه متفاوت یعنی گروههایی که بیشتر به آزمایشگاه و علم تجربی در روانشناسی اعتقاد داشتند و گروهی که بیشتر جنبه انسانگرایی و پدیدارشناختی را در روانشناسی مورد توجه قرار میدادند، به مباحثه پرداختند. بدین ترتیب، پروژههای جدیدی مثل برنامهریزی اقتصادی برای حرفه روانشناسی شکل گرفت و مؤسسه ای به نام روانشناسی کاربردی به وجود آمد.
در ۱۹۲۵ نیز مؤسسه سایکوتکنیک در روانشناسی شکل گرفت. از طرفی بر اساس این تبادل نظرها و تغییرات سیاسی-اجتماعی، گرایش به آگاهسازی حرفهای به معنای آگاه کردن افراد هم در اینکه چه رشتهای را انتخاب کنند و هم اینکه معنای ضمنی روانشناسی چیست شکل گرفت. این گرایش کمکم زمینه پیدایش پدیدهای در روانشناسی آرژانتین، تحت عنوان تخصص گرایی را فراهم کرد.
روانشناسان در کشور آرژانتین چه می کنند؟
در ابتدای پیدایش روانشناسی در آرژانتین به عنوان رشته تحصیلی، به دلیل اینکه رویکرد دولت به مسائل رویکردی کلان بود، در نظام اجرایی به دوره کارشناسی رشته روانشناسی اهمیت بسیاری داده میشد که این مسئله هنوز هم در آرژانتین ادامه دارد. به عبارت دیگر، آرژانتین از معدود کشورهایی است که در آن بی اغراق، کارشناسی روانشناسی ارزش بیشتری از کارشناسی ارشد و دکتری دارد.
بدین ترتیب، فردی که کارشناسی روانشناسی داشته باشد اجازه کار کردن به طور خصوصی و دولتی، بالینی و غیربالینی در زمینههای مختلف روانشناسی را دارد. اهمیت رشته کارشناسی تا آنجایی بود که حتی طول تحصیل این مقطع ۵ تا ۶ سال به همراه دورههای کارورزی بوده است و تدریس دروس این رشته را در ابتدا روانپزشکان و روانکاوان به عهده داشتند.
با توجه به اینکه از سالهای ۱۹۳۰ به بعد شاهد تغییرات سیاسی در آرژانتین ایم، وضعیت رشته روانشناسی و روانشناسان با چه تغییراتی در این دوران روبرو بود؟
حد فاصل ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۶، از نظر اجتماعی وضعیت دموکراتیک آرژانتین با محدودیتهای بسیاری روبرو بود و حکومتهایی که در این فاصله روی کار آمدند، کمکهای مالیشان را به گروههای قبلی قطع کردند. در واقع، هم گروههایی که کارهای آزمایشگاهی و تجربی انجام میدادند و هم مؤسساتی که تازه تأسیس بودند و روی مسائلی مانند اهمیت شخصیت در رفتار اجتماعی کار میکردند و هم مؤسسات سایکوتکنیک و روانشناسی کاربردی، بودجههایشان حذف یا تقلیل پیدا کرد. در نتیجه گرایش دیگری در روانشناسی به وجود آمد و مفهوم بهداشت روان و بهداشت ذهنی mental hygiene پر رنگ شد و تقریباً از فاصله ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۶ تأکید بیشتری بر پیشگیری صورت گرفت؛ چراکه تمامی بودجههایی که باید صرف کارهای تحقیقاتی و آزمایشگاهی میشد حذف شد.
از طرفی قدرت حکومتی کمتر دموکراتیک بود و سبب شد که مقداری به شکل کلان به مسائل نگاه شود. بدین ترتیب، گرایش بیشتر به سمت بهداشت ذهنی و پیشگیری بود. در اینجا دستکاری در سیاست تشخیصی و بهداشتی جمعی به وجود میآید و در این دوران کمکم مفهوم شخصیت یا پرسونالیتی کمرنگتر شد و محوریت بحث سیاستگذاری در روانشناسی روی موضوع شخص یا person قرار میگیرد.
پس از سالهای ۱۹۴۶-۱۹۴۵، حکومت کمی دموکراتیکتر شد و فضای سیاسی- اجتماعی تغییر میکند و پس از سالها، برای اولین بار بودجه خاصی برای مسائل بهداشت و کار به وزارتخانههای مستقل کار و بهداشت اختصاص داده میشود. در نتیجه به دلیل اختصاص بودجه به این امر، مؤسسات جدیدی در این حوزه به وجود میآیند؛ مؤسساتی که روی سایکو استاتیستیک (آمارگیری) کار میکردند.
بدین ترتیب تقریباً در این دوران به طور نسبی با مرگ روانشناسی آزمایشگاهی روبهرو ایم. یعنی مسئله آمارگیری، تشخیص و برنامهریزی تشخیصی به گونهای بود که سبب شد فعالیت این آزمایشگاهها که به شکل تجربی فعال بودند و افت و خیزهایی داشتند، بسیار محدود شود و کارشان عمدتاً به پایان برسد.
با این حساب از این تاریخ انگار رویکرد روانشناسان عملگراتر میشود.
بله. بدین ترتیب روانشناسی از ۱۹۴۶ پراگماتیک یا عملگرا میشود. از طرفی تکنیکهای کاربردی وارد روانشناسی شد و همچنین روانکاوی به طور قدرتمندتری وارد عرصه
در صورتیکه اگر شخصی کارشناسی ارشد یا دکتری روانشناسی حتی در رشتههای بالینی داشته باشد، ولی کارشناسی روانشناسی از آرژانتین نداشته باشد، کار کردن برای او در آرژانتین بسیار سخت خواهد بود.
روانشناسی میشود. در سال ۱۹۴۲ انجمن روانکاوی آرژانتین را چند روانکاو که تحصیل کرده اروپا بود و در دوران جنگ جهانی فرار کرده بودند، طرح میکنند.یکی از این روانکاوان آنخِل گارما بود که اسپانیایی و تحصیلکرده روانپزشکی در آلمان بود و روانکاوی را در برلین خوانده بود. دیگری سِلِز کارکامو که تحصیلکرده پاریس بود و روانکاو دیگر، ماری لانگر از اتریش بود. تمام افرادی که در تأسیس این انجمن نقش داشتند، با استاندارد بینالمللی روانکاوی تحصیل کرده بودند، یعنی استانداری که انجمن بینالمللی روانکاوی از سال ۱۹۲۷ اجباری کرده و کماکان تا امروز هم ادامه دارد.
این استاندارد، شامل یک سه پایه تربیت روانکاو است که یک راس آن سمینارهای نظری اند، راس دیگر آن سوپرویژن کاندیدای روانکاوی که چند بیمار را تحت درمان دارد (طی دو تا چند سال تحت نظر چند روانکاو با تجربه) و مهمترین راس چندین سال روانکاوی درمانی و آموزشی خود داوطلب یا کاندیدای روانکاو شدن است.
این از ضروریاتِ شکلگیری انجمن جدید بود و در آرژانتین کسانی که تشکیل این انجمن را به عهده داشتند، تمام این ویژگیها را داشتند. کشورهای امریکای لاتین مثل برزیل هم به دنبال انجام این کار در آن زمان بودند ولی به دلیل نداشتن روانکاوانی که دارای این استانداردها باشند، این اتفاق خیلی دیرتر رخ داد. بنابراین آرژانتین اولین کشوری است که در امریکای جنوبی و در کل امریکای لاتین و در کل نیمکره جنوبی که انجمن روانکاویِ آن، طبق استاندارد انجمن بینالمللی روانکاوی تأسیس شد.
چه زمانی روانشناسی در آرژانتین به عنوان یک رشته مستقل مطرح شد؟
در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۵، شاهد شکلگیری رشته روانشناسی به طور مستقلایم. سالهای ابتدایی دهه ۱۹۵۰ در دانشگاه بوئنوس آیرس، رشته روانشناسی به عنوان یک رشته مستقل دوره کارشناسی شکل میگیرد. اگرچه به طور متفاوت از روانشناسی بالینی، این تجربه ۳۰-۲۰ سال قبل در دانشگاههای دیگری از آرژانتین هم اتفاق افتاده بود، به دلیل مسائل سیاسی- اجتماعی که سیاست کلانی در موردشان وجود نداشت، موفق نبود.
حدود سال ۱۹۵۴ رشته روانشناسی در دانشگاه بونئوس آیرس تحت تأثیر مکاتب روانشناسی از قبیل کالچرالیسم در امریکا، تعامل گرایی نمادین، پدیدارشناسی مرلوپونتی، انسانگرایی، مادیگرایی دیالکتیک فرانسه، ساختارگرایی خصوصاً ساختارگرایان فرانسوی زبان و بیش از همه تحت تأثیر روانکاوی شکل گرفت. البته روانکاوی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی که بیشتر روانکاوی انگلیسی یعنی دیدگاه ارتباط با ابژه از ملانی کلاین و رونالد فیربرن بود. بعدها از اوایل دهه ۷۰ دیدگاه ژک لکان هم به آن اضافه میشود.
در این دوران یعنی ابتدای پیدایش روانشناسی به عنوان رشته تحصیلی، به دلیل اینکه رویکرد دولت به مسائل رویکردی کلان بود، در نظام اجرایی به دوره کارشناسی رشته روانشناسی اهمیت زیادی داده میشد که این مسئله هنوز هم در آرژانتین ادامه دارد. به عبارت دیگر، آرژانتین از معدود کشورهایی است که در آن بی اغراق، کارشناسی روانشناسی ارزش بیشتری از کارشناسی ارشد و دکتری دارد.
بدین ترتیب، فردی که کارشناسی روانشناسی داشته باشد اجازه کار کردن به طور خصوصی و دولتی، بالینی و غیربالینی در زمینههای مختلف روانشناسی را دارد؛ در صورتیکه اگر شخصی کارشناسی ارشد یا دکتری روانشناسی حتی در رشتههای بالینی داشته باشد، ولی کارشناسی روانشناسی از آرژانتین نداشته باشد، به دلیل این دیدگاه اجتماعی که از دهه ۵۰ میلادی کارشناسی روانشناسی را مهم قلمداد میکند، کار کردن برای او در آرژانتین بسیار سخت خواهد بود.
اهمیت این رشته کارشناسی تا آنجایی است که حتی طول تحصیل این مقطع ۵ تا ۶ سال به همراه دورههای کارورزی و تدریس دروس این رشته در ابتدا به عهده روانپزشکان و روانکاوان بوده است. نظام روانشناسی در آرژانتین، کشوری یا فدرال نیست بلکه استانی است و در استان بوئنوس آیرس عملاً پس از بازگشت دموکراسی به آرژانتین در سال ۱۹۸۳ ایجاد شد.
لازم به ذکر است که در دهه ۷۰ در آرژانتین در ۱۹۷۳ فدراسیون روانشناسان استان بوئنوس آیرس تأسیس شد ولی چند سال بعد کودتای نظامی سال ۱۹۷۶ با تعلیق فعالیتهای سندیکای حرفهای روانشناسان همراه شد. در ۱۹۸۰ قانونی به نام “سه نه” تصویب شد که فعالیت روانشناسان و اجاره فعالیت آنها را در این زمینهها را بسیار محدود کرد: “نه بر رواندرمانی، نه بر روانکاوی و نه بر استفاده از داروهای سایکوتروپیک” که به این ترتیب این فعالیتها را منحصر به پزشکان کرد، اگرچه در دوران قبل روانشناسان هم به آن میپرداختند.
نظام روانشناسی عملاً بعد از بازگشت دموکراسی در ۱۹۸۳ شکل گرفت و بسیاری از قوانین تصویب شده در دوران قبل ملغی شدند. تا ۱۹۸۴، انجمن روانکاوی آرژانتین به هیچ وجه اجازه نمیداد که افراد غیرپزشک در رشته روانکاوی تحصیل کنند.
پس از چه سالی روانشناسان توانستند کار درمانی انجام دهند؟
از سال ۱۹۸۴ این سیاست تغییر کرد و اجازه دادند که روانشناسان هم وارد نظام انجمن روانکاوی شوند تا به عنوان کاندیدای روانکاوی پذیرفته شوند و دورههای لازم را بگذرانند. تا قبل از این زمان به دلیل اینکه روانشناسان استاندارد انجمن بینالمللی روانکاوی را نداشتند، اجازه ورود به روانکاوی در این انجمن را نداشتند؛ اگرچه خارج از آن مؤسساتی بودند که به تربیت رواندرمانگر میپرداختند.
اما در ۱۹۸۴ به روانشناسانی که پزشک نبودند و کارشناسی روانشناسی داشتند و از ۱۹۵۰ تحصیلاتشان را در روانشناسی گذرانده بودند، به دلیل آشنایی آنان با روانکاوی و مطالعه در این حوزه و از آنجا که خودشان نیز روانکاوی شده بودند، اجازه ورود به عرصه روانکاوی داده شد.
بدین ترتیب تعداد زیادی از روانشناسان در آرژانتین، تحصیلات روانکاوی انجام دادند، به گونهای که تعداد روانشناسان یا پزشکانی که تخصصهای دیگر داشتند و وارد عرصه روانکاوی شده بودند، بسیار افزایش پیدا کرد و موضوعات مرتبط با روانکاوی به طور گسترده در دانشگاهها خصوصاً دانشگاه بوئنوس آیرس تدریس شد درحالیکه در دانشگاههای دیگر بیشتر رویکرد گشتالت و رفتارگرایی حاکم بود و کمتر با روانکاوی در ارتباط بودند. از ۱۹۸۷ تا امروز نیز اتفاقات دیگری افتاده است که در نوبت آتی به آن اشاره میشود.
تاثیر
در آرژانتین، در حیطه حرفه روانشناسی، داشتن کارشناسی روانشناسی، شرط لازم است
روانکاوی بر دوره کارشناسی روانشناسی در آرژانتین و تاثیر فرهنگ بر شکل حرفه روانشناسی فرهنگ آرژانتین طی هفتاد و چند سال گذشته سبب شده است نیاز به روانکاوی شدن وجود داشته باشد ولو برای هر روان شناس بالینی که رویکردش روانکاوی نیست. به عبارت دیگر، آن اندازه این فرهنگ در سطح اجتماع گسترده شده که حتی یک روانشناس که از روانکاوی به عنوان ابزار کاری اش استفاده نمیکند، برای رفع مسایل روحی خودش مجبور به روانکاوی شدن است.
این مسئله در آرژانتین بسیار شایع بوده و از راننده تاکسی تا کارگر ساده و کارمند معمولی، روانکاوی میشوند. بر عکس در کشوری مانند امریکا و اکثر کشورهای اروپایی، روانکاوی به نوعی تجملی و لوکس به حساب میآید و فقط قشر خاصی از جامعه میتوانند روانکاوی شوند.
رشته روانشناسی در آرژانتین بنا به دلایل خاص تاریخی که قبلاً هم اشاره شد، تفاوت نسبتاً بسیاری با دیگر نقاط دنیا دارد. یکی از این تفاوتهای عمده، طول دوره کارشناسی در این رشته و نیز حجم مطالب درسی مربوط به آن است. طول دوره کارشناسی روانشناسی نزدیک به ۶ سال است و نیز حجم مطالب در بخش نظری و عملی مرتبط با رواندرمانی و عمدتاً روانکاوی، بسیار است.
البته رویکردهای دیگر روانشناسی نیز جای خودشان را دارند اما بنا به دلایل تاریخی، روانکاوی در آرژانتین نقش برجستهای دارد و به همین دلیل حجم بسیاری از مطالبی را که دانشجوی روانشناسی ملزم به مطالعه است و نیز جزء موارد اجباری درسی است در برمیگیرد.
بدین ترتیب دانشجوی رشته روانشناسی باید با همه رویکردهای مهم روانکاوی در سطح بینالمللی از قبیل روانشناسی من، بینادرونیت، ارتباطی، فروید، لکان و… آشنایی داشته باشد. فقط در یک یا دو دانشگاه در آرژانتین به دانشجو اجازه داده میشود که بین رویکرد شناختی و رویکرد رواندرمانی تحلیلی، یک مورد را انتخاب کند و تقریباً در بقیه دانشگاهها حجم وسیعی از مطالب در برنامه درسی دانشجو گنجانده میشود.
دلیل چنین رویکردی در دانشگاههای آرژانتین چیست و چرا تأکید بسیاری بر روانکاوی میشود؟
این مسئله دلیلی تاریخی دارد که به پیدایش رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی برمیگردد. بدین ترتیب که رشته روانشناسی برای اولین بار، به عنوان رشتهای مستقل در مقطع کارشناسی، حدود ۱۰ سال پس از تأسیس انجمن روانکاوی آرژانتین که وابسته به انجمن بینالمللی روانکاوی بوده است شکل میگیرد.
تا قبل از این، تأکید بر تربیت روانکاوان بوده و این مسئله از نظر تاریخی سبب شد تا تعداد بسیاری از اساتید اولیه دانشکده روانشناسی، روانکاوان انجمن روانکاوی آرژانتین باشند که تقریباً همه روانپزشک یا متخصص در رشتههای دیگر پزشکی بودند. با توجه به اینکه تا ۱۹۸۴ میلادی (۱۳۶۲ شمسی) انجمن روانکاوی آرژانتین، اجازه تحصیل در روانکاوی را فقط به روانپزشکان یا پزشکان میداد، در نتیجه تمامی اساتید روانکاو رشته روانشناسی، پزشک یا روانپزشک بودند. این سنتی است که تا امروز نیز تا حد بسیاری ادامه دارد.
اگرچه اضافه شدن رویکردهای دیگر به روانشناسی، منجر به تغییرات بسیاری در این موضوع شده است، جایگاه اولیهای که روانکاوی در آموزش و شکلگیری رشته روانشناسی داشته کماکان در مباحث درسی کارشناسی در دانشگاهها حفظ و سبب شده است با اضافه شدن رویکردهای دیگر، حجم درسیشان اضافه و طول دوره هم افزایش یابد.
این موضوع چه عواقبی برای حرفه روانشناسی داشته است؟
بر عکس مدل آموزشی در کشورهای دیگر که مقطع کارشناسی ارشد و دکترا در رشته روانشناسی از نظر حرفهای از اهمیت بسیاری برخوردار است، در آرژانتین بنا به دلایل تاریخی، مقطع کارشناسی اهمیت دارد. به عبارتی در آرژانتین، در حیطه حرفه روانشناسی، داشتن کارشناسی روانشناسی، شرط لازم است؛ یعنی اگر کسی کارشناسی یا حتی ارشد یا دکتری روانشناسی را از کشورهای دیگر گرفته باشد، امکان ارزیابی مدرک و امکان کار کردن وی در آرژانتین بسیار سخت و در اکثر موارد غیرممکن میشود.
این مسئله نشاندهنده اهمیت مقطع کارشناسی روانشناسی در آرژانتین است که علاوه بر تعداد بسیار ساعات درسی و حجم گسترده مطالب درسی، تجربه کار بالینیشان هم بسیار است؛ کار بالینی چه در بیمارستانهای روانی و چه در بیمارستانهای دیگر در بخشهای مختلف جراحی و داخلی. البته این موضوع به اهمیت روانکاوی و بیماریهای روان تنی در آرژانتین برمیگردد و اینکه برای اولین بار، روانکاوها اساتید دانشکده روان شناسی شدند.
اگر ممکن است کمی بیشتر در این مورد توضیح بفرمایید.
تقریباً حدفاصل سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۵، اوج فعالیت پزشکی روان-تنیPsychosomatic medicine و رویکردهای مختلف روان تنی مرتبط با روانشناسی بود که این خود موجب تقویت ارتباط میان پزشکان، روانپزشکان و روانشناسی آرژانتین شده است و تا حد بسیاری تا کنون نیز ادامه دارد. بدین ترتیب، تخصصی شدن نیز اهمیت پیدا کرد.
در کشوری مانند امریکا، پزشکی روان-تنی تقریباً حدود دهه ۳۰ یا ۴۰ میلادی، اهمیت بسیاری یافت اما کمکم به حاشیه رانده شد. در آرژانتین از دهه ۴۰ میلادی تا دهه ۶۰، پزشکی روان-تنی اهمیت بسیاری داشته و تأثیر عمیقی بر آموزش روانشناسی گذاشته است.
به عبارتی علاوهبر کاری که دانشجویان روانشناسی در سطح بیمارستانی به عنوان کارآموز انجام میدهند، قراردادهایی نیز بین دانشگاهها و مؤسساتی که در این زمینهها کار میکنند، منعقد میشود. برای نمونه میتوان به قراردادهای بین دانشگاه بوئنوس آیرس و انجمن روانکاوی آرژانتین اشاره کرد. این انجمن البته انجمنی خصوصی است و زیر نظر وزارت علوم نیست زیرا حرفه روانکاوی، حرفهای دانشگاهی نیست.
البته انجمن روانکاوی بوئنوس آیرس که آن هم وابسته به انجمن بینالمللی روانکاوی هست و سی و پنج سال پس از انجمن روانکاوی آرژانتین تأسیس شد امروزه یک دانشگاه زیر نظر وزارت علوم است اما تجربه موفقی نبوده و فعالیت کاری آن نسبت به انجمن روانکاوی آرژانتین بسیار محدودتر است. کلینیک روانکاوی انجمن روانکاوی آرژانتین، محل کارآموزی دانشجویان روانشناسی است که میتوانند قسمتی از ساعات کار آموزشیشان را آنجا بگذرانند.
مثال دیگری که ممکن است کمی عجیب باشد، رشتههایی است که شاید مرتبط با تجربه بالینی تخصصیتر روان شناسی باشد ولی با این حال دانشجویان در سطح کارشناسی در آن کارآموزی میکنند، مانند تصادفشناسی روانشناختی که شامل مطالعات روانشناسانه
روانشناسی فقط روان درمانی نیست. موارد مهمتری نیز برای روانشناسان وجود دارند.
تصادفات رانندگی قطار و هواپیما است که روانشناس، فردی را که اخیراً تصادف کرده از نظر عاطفی مورد حمایت قرار داده و به او در درمان آسیب روانیای که علت انسانی یک تصادف را منجر میشود، کمک میکند.بدین ترتیب، یک مؤسسه تصادفشناختی روانشناختی با رویکردی روانکاوانه در آرژانتین موجود است که دانشجویان روانشناسی در آنجا کارآموزی میکنند. البته به جز روانکاوی، در رویکردهای دیگر هم این اتفاق میافتد اما از آنجاکه تاریخچه روانکاوی وضعیت خاصی را در آرژانتین بوجود آورده و پیدایش روانشناسی، سالهای بعد از شکلگیری روانکاوی در این کشور بوده، تأثیر انجمن روانکاوی بر آموزش روانشناسی بسیار مشخص است.
از نظر شما طولانی بودن دورههای آموزش روانشناسی در مقطع کارشناسی، چه معضلاتی را در پی داشته است؟
طولانی بودن دورهها سبب شده محوریت روی رواندرمانی باشد، اگرچه روانشناسی فقط روان درمانی نیست. موارد مهمتری نیز برای روانشناسان وجود دارند. به عبارتی نظام روانشناسی در آرژانتین بر این اساس استوار بود که روانشناس باید با الگوی رواندرمانی محور آموزش ببیند حتی اگر مطالعاتش در سطح کارشناسی ارشد و دکترا ارتباطی به روان درمانی نداشته باشد.
اما این مسئله جنبه ظاهری قضیه است. آنچه مهمتر و کلیدی تر است، فرهنگ “روانکاوی شدن” در آرژانتین خصوصاً در شهر بوئنوس آیرس است، زیرا تأثیر بسیاری بر کار روانشناسان داشته است.
منظورتان از اینکه فرهنگ روانکاوی شدن بر روان شناسی تأثیر داشته چیست؟ یعنی چگونه تأثیر داشته است؟
فرهنگ آرژانتین طی هفتاد و چند سال گذشته سبب شده است نیاز به روانکاوی شدن وجود داشته باشد ولو برای هر روان شناس بالینی که رویکردش روانکاوی نیست. به عبارت دیگر، آن اندازه این فرهنگ در سطح اجتماع گسترده شده که حتی یک روانشناس که از روانکاوی به عنوان ابزار کاری اش استفاده نمیکند، برای رفع مسایل روحی خودش مجبور به روانکاوی شدن است.
این مسئله در آرژانتین بسیار شایع بوده و از راننده تاکسی تا کارگر ساده و کارمند معمولی، روانکاوی میشوند. بر عکس در کشوری مانند امریکا و اکثر کشورهای اروپایی، روانکاوی به نوعی تجملی و لوکس به حساب میآید و فقط قشر خاصی از جامعه میتوانند روانکاوی شوند.
در آرژانتین به دلایلی که مرتبط با انجمن روانکاوی این کشور است و همچنین دلایل سیاسی، اجتماعی و تاریخی که وجود داشته، فرهنگ روانکاوی شدن، اقشار مختلف جامعه را در برگرفته است. به این ترتیب، مراجعان از روانشناسان حتی اگر رویکردشان روانکاوانه نباشد، انتظار دارند روانکاوی شده باشند زیرا میدانند که نزدیکان، آشنایان و دوستانشان روانکاوی میشوند.
در نتیجه این سبب شده که روانشناس بالینی که فارغالتحصیل مقطع کارشناسی از دانشگاههای آرژانتین است، بدون محدودیتهای قانونی، پس از گذراندن کارآموزی در بیمارستان، کار درمانی انجام دهد.
تاثیر فرهنگ بر تعداد روانشناسان و محبوبیت این رشته در آرژانتین
در آرژانتین فرهنگی وجود دارد که برای خدمات روانشناختی ارزش قائل است. تعداد روانشناس به ازای جمعیت به مقداری است که مقام اول را در سطح دنیا دارد. پاپ در واتیکان آرژانتینی است، رئیس جمهور آرژانتین و پاپ هر دو ادعا داشتند که روانکاوی شدهاند و این اطلاعات را در معرض عموم قرار دادند.
محدودیتهای کار حرفهای در حوزه روانشناسی در آرژانتین چگونه است؟
روانشناس بالینی که فارغالتحصیل مقطع کارشناسی از دانشگاههای آرژانتین است، بدون محدودیتهای قانونی، پس از گذراندن کارآموزی در بیمارستان، کار درمانی انجام میدهد. اگرچه از نظر قانونی برای یک روانشناس بالینی در سطح کارشناسی، محدودیتی وجود ندارد، در صورتی که بخواهد آزادانه در هر رشته تخصصی روانشناسی کار کند، از نظر عملی محدودیتهای بسیاری برای او وجود خواهد داشت.
این موضوع بر میگردد به اینکه در آرژانتین، ورود به دانشگاه چه در سطح کارشناسی و چه سطوح ارشد و دکتری، تقریباً به جز موارد خاصی، بدون کنکور است. در مواردی که برای زمینه تحصیلی ضروری است، مصاحبهای انجام میشود. اما در سطح ورود به دانشگاه به جز موارد محدودی در برخی دانشگاههای دولتی، رقابت مانع ورود دانشجو نمیشود.
البته به این معنا نیست که همه کسانی که وارد دانشگاه شدند فارغالتحصیل میشوند، بلکه این سبب شده تعداد کسانی که در رشتههای روانشناسی در سطح کارشناسی، ارشد و دکتری وارد رشته میشوند ولی درسشان را تمام نمیکنند، افزایش یابد. به عبارت دیگر، فشاری که بر دانشجو وارد میشود، بیشتر در مسیر تحصیل است تا در زمان ورود. در برخی موارد حتی در مسیر تحصیل هم نیست و بیشتر در زمان کار کردن است، یعنی در بسیاری از موارد، ورود به حیطه کار، نیاز به کنکور دارد.
برای مثال، برای کار در بیمارستان نیاز به کنکور است. بیمارستان این استقلال را دارد که برای ورودی افرادی که بخواهند در حوزه روانشناسی بالینی کار کنند، کنکور بگذارد ولی در طول سیستم آموزشی این مسئله موضوعیت ندارد. در کشور آرژانتین به دلیل برخی مسائل سیاسی- اجتماعی تشویق به تحصیل بسیار مهم است ولی علیرغم اینکه ورود به رشته روانشناسی، ساده و پایان دادن به آن سخت است، تعداد روانشناس به ازای جمعیت بسیار است؛ بطوری که مقام اول را در سطح دنیا دارد، خصوصاً در شهر بوئنوس آیرس تعداد روانشناسها و نیز تعداد روانکاوها بسیار است. تقریباً در انجمن بینالمللی روانکاوی از هر پنج روانکاو در دنیا یک روانکاو آرژانتینی است که این خود آمار فابل توجهی است.
با توجه به تعداد قابل توجه روانشناس و روانکاو در آرژانتین، این رشته از لحاظ شغلی چه وضعیتی دارد؟
فرهنگ درمانی در آرژانتین سبب شده زمینه کاری برای روانشناسان در سطوح مختلف کارشناسی، ارشد و دکتری فراهم بوده و با وجود میزان بالای رقابت، بیکاری وجود نداشته باشد. نوآوری و تقاضا برای کار از طرف جامعه به اندازهای زیاد است که این موضوع جنبه فرهنگی پیدا کرده است و سبب شده با وجود درصد قابل توجه روانشناسان، بازار کار در این زمینه موفقیتآمیز باشد.
آرژانتین کشوری است که از نظر فرهنگی بسیار تأثیرگذار است. پاپ در واتیکان آرژانتینی است، رئیس جمهور آرژانتین و پاپ هر دو ادعا داشتند که روانکاوی شدهاند و این در حالی است که این اطلاعات در معرض عموم قرار داده شده است. مردم عادی میدانند روانکاوی چیست و مدت درمان چه میزان طول میکشد. یعنی این فرهنگ، درونی
روانشناس بالینی که فارغالتحصیل مقطع کارشناسی از دانشگاههای آرژانتین است، بدون محدودیتهای قانونی، پس از گذراندن کارآموزی در بیمارستان، کار درمانی انجام میدهد.
شده و تأثیر بسیاری در گرایش مردم به درمان روانشناختی داشته است. این تفاوتها دربرگیرنده مسائل مهم حرفهای و تحصیلی در روانشناسی معاصر است.آرژانتین و روانکاوی
بنابراین طبق فرمایش شما، فرهنگ در آرژانتین نقش مهمی را در حوزه روانشناسی بازی میکند.
بله. به عنوان نمونه در دانشکده روانشناسی دانشگاه بوئنوس آیرس، رشته موسیقی درمانی در مقطع کارشناسی چند سال قبل تأسیس شده درحالیکه تأسیس آن در دانشگاههای دیگر به نزدیک بیست سال و شاید بیشتر میرسد. این رشته تاریخچهای مرتبط با روانکاوی در آرژانتین دارد.
در حال حاضر موسیقی درمانگر یکی از اعضای کادر درمانی در بیمارستانها برای بیمارانی است که بستری میشوند. یکی از دلایلی که میتواند مهم باشد، دلایل فرهنگی در ارتباط با موسیقی درمانی است. چون این رشته نیازمند قابلیتهایی است که درصد بسیاری از روانشناسان آن را ندارند. بنابراین، درصد محدودی از روانشناسان هم علاقه و هم قابلیت کار کردن با موسیقی را دارند؛ بطوری که هم مطالعاتشان در زمینه موسیقی باشد و هم تسلط به نواختن یک ساز و آشنایی با موسیقی داشته باشند که این متفاوت از تحصیلات مدرسه یا دانشگاه در حد کارشناسی است. بدین ترتیب، به دلیل زمینههای فرهنگی مرتبط در آرژانتین، این حوزه گسترش یافته است که در صورت وجود محدودیت در مدارس یا جامعه در زمینه آموزش موسیقی، امکان رشد حوزه موسیقی درمانی وجود نداشت.
شما از تأثیری که پزشکی و روانپزشکی بر روانشناسی داشته صحبت کردید، آیا در حال حاضر نیز شاهد چنین تأثیری هستیم؟
بله به عنوان مثال میتوان به علوم اعصاب اشاره کرد که متفاوت از روانشناسی است. در این زمینه شاید بر خلاف تصوری که در دیگر نقاط جهان درباره ارتباط این رشته با پزشکی وجود دارد یا آن را زیر شاخه خاصی از روان شناسی میدانند، در آرژانتین، رشتههایی در مقطع کارشناسی ارشد، تأسیس شده که طول دوره آنها از لحاظ نظری و بالینی طولانی بوده و در آنها امکان آشنایی روانشناسان با نوروساینس در حد سلولی مولکولی به عنوان یک رشته تخصصی وجود داشته است و این امر منجر به ایجاد امکانات بین رشتهای روانشناسی و پزشکی و رشتههای دیگر شده است.
همچنین امکان تحصیل روانشناسان در رشتههای نوروسایکو فارماکولوژی و جنبههای دارویی نوروساینس و نیز نوروسایکو ایمونواندوکرینولوژی که ترکیبی از ایمونولوژی و اندوکرینولوژی و ساختار عصبی مطالعه در این سیستمها است و به عنوان رشتههای تخصصی در زمینه نوروساینس زیست شناختی محسوب میشوند وجود دارد؛ هم در زمینههای تحقیقاتی و هم در زمینههای بالینی که این موضوع با تأثیر پزشکان و روانپزشکان در آموزش روانشناسی در تاریخ روان شناسی، مرتبط است.
وضعیت سیستم نظارتی در رشته روانشناسی چگونه است؟ اگر برای مراجعان مشکلی پیش بیاید چه سیستم نظارتی وجود دارد؟ سازمانی برای گرفتن پروانه کار و نظارت بر کار روانشناسان در کشور آرژانتین وجود دارد؟
کالج روانشناسان این مسئولیت را به عهده دارد. سیستم کاری در آرژانتین شامل بخش فدرال و غیر فدرال است و بخشی از مسائل، محدود به خود استان است. در مورد خود روانشناسی نیز یک سیستم و نظام روانشناسی وجود دارد که این نظارت را برعهده دارد.
در مورد رشتههای تخصصیتر یا متفاوتتر با روانشناسی بالینی نیز این نظارت وجود دارد ولی نه به طور نظاممند. برای مثال، انجمن درمان سیستماتیک در آرژانتین معمولاً امور مربوط به خانواده درمانی و زوج درمانی را به طور نظاممند، تحت نظارت دارد اما نه در حد یک نظام کاری.
رشتههای دیگری مثل موسیقی درمانی نیز بدین گونهاند. یعنی مسیرهای متفاوتی وجود دارند که تحت نظارت این سیستم نیستند. به عبارتی امکان دارد کسی از مسیر غیرروانشناسی مثل پزشکی وارد این حوزه شود و در نتیجه، با توجه به اینکه هم پزشک و هم روانشناس در سطح کارشناسی، امکان کار بالینی دارند، در نتیجه مسئله نظارت محدود میشود.
مشکلی که ایجاد میشود مربوط به رشتههای تخصصی است که آموزششان محدود به آموزش دانشگاهی نیست و نیاز به آموزش حرفهای جدا از دانشگاه دارند مثل روانکاوی. کسانی که رشتههای بالینی را در دانشگاه تحصیل کرده و سوپرویژن میشوند، این امر جزء برنامهی بالینی آنهاست ولی درمان شدن جزء برنامه کاری شان نیست.
اگرچه دانشگاههای آرژانتین، واجد کارشناسی ارشد روانکاوی یا رشته بالینی روانکاوی اطفالاند، جامعه بر این امر آگاه است که فارغالتحصیل این رشتهها به تنهایی قابلیت کار کردن ندارد و باید از مسیری غیردانشگاهی بر تواناییهای خود بیفزاید؛ به عبارتی خودش نیاز به درمان شخصی دارد. معمولاً به همین دلیل کسانی که در این رشتههای دانشگاهی تحصیل میکنند، افرادیاند که یا به طور خصوصی درمان شده یا روانکاوانی اند که در این رشته تحصیل میکنند تا علاوه بر کارشان، مدرک دانشگاهی داشته باشند.
به نظر شما آیا این امر نهایتاً منجر به ناهماهنگی در نظام نظارتی نمیشود؟
درست است. این مسئلهای است که در زمینه نظارت، مقداری ناهماهنگی ایجاد میکند. با این حال، آنچه در نظارت کار بالینی بیشترین وزن را دارد، خود نظام روانشناسی است. زیرا روانشناس بالینی در حد کارشناسی، قابلیت انجام امور درمانی از نظر قانونی را دارد. اما اینکه در سطح حرفهای به او کار داده شود یا از او تجربه و تحصیلات بیشتری خواسته شود، موضوع دیگری است.
به هر حال با توجه به اینکه در آرژانتین، از نظر قانونی، روانشناس بالینی در حد کارشناسی امکان انجام امور درمانی را دارد، مسئولیتش با همان نظام روانشناسی است. البته اگر پزشک یا روان پزشک باشد از سیستم دیگری نظارت میشود. به عبارت بهتر در آرژانتین، برای مقاطع ارشد، سیستم نظارتی وجود ندارد، زیرا تصور میشود کسانی که در مقطع ارشد یا دکتری تحصیل کردهاند، اگر رشته شان بالینی هم باشد، پس از گذر از مقطع کارشناسی به این مرحله آمدهاند و نه یکباره.
این از جمله دلایلی است که اجازه کار به فردی که دارای کارشناسیارشد یا دکتری روان شناسی بالینی یا رشتههای وابسته است ولی کارشناسی او بالینی نیست، داده نمیشود. به عنوان مثال اگر فردی کارشناسی اقتصاد یا فلسفه یا مهندسی داشته و کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته روان شناسی بالینی گرفته باشد، اجازه کار بالینی به او داده نمیشود.
منبع: سایت بردار