دبیرخانه جشنواره فیلم فجر لیست اهالی رسانه و منتقدان متقاضی حضور در این رویداد را منتشر کرد در حالی که شاید بتوان از همین لیست به واقعیت های دردناکی در مورد چگونگی آسیب های وارده به شان خبرنگاران حوزه سینما پی برد و از سوی دیگر آشفته بازار رسانه داری را هم مورد مداقه قرار داد.

سرویس فرهنگی خبرگزاری موج- محمدصالح حجت الاسلامی: با حضور حسین انتظامی بر راس سازمان سینمایی شاهد تکرار رفتاری شجاعانه و تحسین برانگیز او هستیم. پس از تجربه‌ای نیک در معاونت مطبوعاتی، این بار در معاونت سینمایی (سازمان سینمایی) تاکید بر شفاف سازی در جهت تثبیت قانونمند تعاملات در این سازمان، از ثبت نام و صدور کارت حضور اهالی رسانه و منتقدان در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر کلید خورد. حرکتی که با تلاش مسعود نجفی، مدیر روابط عمومی این سازمان و این جشنواره طی دو سال گذشته (که خود سبقه رسانه ای قوی دارد و از خبرنگاران خوش نام این حوزه بوده) هم آغاز شد اما تا کنون به صورت بارز به منصه ظهور نرسیده بود.

در فراخوان ثبت نام اهالی رسانه، بر انتشار کلیه اسامی متقاضیان و نام رسانه و حوزه فعالیتشان تاکید شده بود. نکته ای که در همان ابتدا، با سوالی همراه با تعجب و در عین حال بارقه ای از امید از سوی خبرنگارانی که از این عدم شفافیت رنجور بودند، همراه شده بود.

اما این وعده، دو روز پیش محقق شد و پس از آنکه لیست اسامی ثبت نام کنندگان برای حضور در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر توسط سازمان سینمایی و سایت این جشنواره با شفافیت کامل منتشر شد، حیرت افراد زیادی را بر انگیخت.

یک هفته پیش و قبل از انتشار لیست ثبت نامی ها، نزدیک به چهل نفر از اهالی رسانه هم نامه ای را خطاب به رییس سازمان سینمایی منتشر کردند و درخواست عدم امکان حضور نماینده رسانه های کم کیفیت را در کاخ جشنواره داشتند. اما این لیست تایید می کند که این فیلترینگ باید دامنه بسیار وسیع تری داشته باشد تا بتواند به رفتار حرفه ای در این عرصه فرهنگی بینجامد.

جدای از تعداد و تعدد متقاضیانی که با در نظر گرفتن شرایط شفاف و قابل راستی آزمایی اعلام شده توسط روابط عمومی و دبیرخانه جشنواره فیلم فجر ، قاعدتا با کاهش نسبی روبرو شده بود، کثرت عجیب و غریب افرادی که توسط برخی از رسانه های نام آشنا و یا گمنام مجوز دار ثبت نام شده بودند، زبان همه را بند آورده بود و با خنده تلخی که از عصبیت و شگفت زدگی اصحاب رسانه بر می آمد، همراه شد.

تعداد تقاضایی که در مواردی حتی اگر فرض کنیم رسانه متقاضی، بناداشته برای هر فیلم حاضر در جشنواره یک خبرنگار اختصاصی معرفی کند، بازهم نیروی اضافه می آورد؛ بیشتر به یک شوخی و یا تکنیکی برای چانه زنی بر سر سهمیه حضور می نماید و طبیعتا مضحک به نظر می رسد.

شاید بتوان از همین لیست به واقعیت های دردناکی در مورد چگونگی آسیب های وارده به شان و جایگاه خبرنگاران حوزه سینما پی برد و از سوی دیگر آشفته بازار رسانه داری را هم مورد مداقه قرار داد.

همیشه برای بسیاری از خبرنگاران پرتلاش و زحمت کش این عرصه، تعجب برانگیز است که چرا نحوه برخورد برخی از سینماگران با سینمانگاران، مناسب تعاملی دوستانه و حرفه ای، ولو نقادانه و یا پرسشگرانه نیست؟ چرا در آستانه برگزاری رویدادهایی همچون جشنواره فیلم فجر یکی از دغدغه ها نحوه پذیرایی است؟ چرا ایاب و ذهاب و مسیر رفت و آمد و لزوم وجود پارکینگ اهمیت پیدا می کند؟ چرا اینقدر این مسائل که به نظر دم دستی هستند، مساله ساز می شوند؟

اینها سوالاتی است که پاسخی عجیب دارد. رسانه هایی که بعضا به دلیل ضعف مالی و یا طمع صاحبانش، نه تنها کمتر از کف حقوق اعلام شده وزارت کار به یک فرد تحصیلکرده (خبرنگار)، آن هم برای کاری که در بهترین حالت دو شیفت حساب می شود می پردازند، بلکه هزینه ایاب و ذهاب خبرنگار اعزامی خود به محل تهیه خبر (فرض کنید برج میلاد یا پردیس ملت و یا شاید پردیس سینمایی ایران مال که این روزها مطرح شده) را هم متقبل نمی شوند؛ اما در این ایام به دنبال خود نمایی و ایجاد روابط بیشتر با سوژه های خبری خود اعم از مدیران و یا هنرمندان هستند و یا شاید با نمایش کاذب درصدد القای قدرت رسانه ای خود.

بنابراین ما شاهد جذب نیروهایی می شویم که جشنواره فجر را فرصتی تلقی می کنند برای تفریح هیجانی ده روزه با اندکی درآمد و تماشای چند فیلم رایگان که شاید برخی را هرگز دیگر در سینما نبینند و البته لقمه نانی به عنوان نهار و شام. شاید هم سکوی پرشی برای شغلی دائم که احتمالا با وعده های مدیران مسئول و سردبیران رسانه های عجیب ما در ذهنشان شکل گرفته است.

اما طبیعتا در شرایط اقتصادی پنج شش سال گذشته، دیگر با چنین در آمدهایی نمی توان هم هزینه خورد و خوراک روزانه را داد و هم تردد به کاخ جشنواره ای که در نقطه دور دستی از شهر واقع شده است. شاید خبرنگارانی که از رسانه های بودجه دار، حقوق ومزایای خود را می گیرند، حتی بدون دریافت حق ماموریت این ده روز مهم را به انجام کار خود با کیفیت و دغدغه بپردازند اما .... .

کاش اهالی رسانه هم همچون سینماگران، اصناف منسجمی با درک صحیحی از منافع صنفی داشتند و در غالب یک تشکل صنفی هدفمند، همچون خانه سینما به تعامل با خود و دیگران در جهت تامین این منافع صنفی، فعالیت می کردند. کاش پس از این اتفاق رسانه هایی که وصفشان رفت، نسبت به عملکرد خود در محضر افکار عمومی و حتی جایی مانند معاونت مطبوعاتی پاسخگو باشند.

کاش تعاریف دقیقتری از یک خبرنگار و حقوق و وظایفش اعلام شود تا اینگونه نه فقط افراد بلکه شان قشری زحمت کش که از ارکان اصلی دموکراسی و یک جامعه مدنی معاصرند ضایع نشود.

پس از این اتفاق تحسین برانگیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بویژه یکی از خوشنام ترین مدیرانش، حسین انتظامی، حال باید مدیران و صاحب امتیازان رسانه ها اقدام به شفاف سازی کنند و بگویند چرا سعی در رفیق گرفتن با آب خزینه دارند. برخی از خبرنگاران باید با خود خلوت کنند و بگویند انتخاب این شغل و حضور در این عرصه با چه قیمتی، با کدام دستاورد؟