افزایش سن ازدواج میتواند برای جامعه ما مفید باشد
یک پژوهشگر حقوق زنان گفت: افزایش سن ازدواج برای ما به عنوان جامعه ای که مهارتهای لازم را به فرزندان خود آموزش نمیدهیم و آنها را برای ورود به یک زندگی مشترک آماده نمیکنیم طبیعتا میتواند مفید...
یک پژوهشگر حقوق زنان گفت: افزایش سن ازدواج برای ما به عنوان جامعه ای که مهارتهای لازم را به فرزندان خود آموزش نمیدهیم و آنها را برای ورود به یک زندگی مشترک آماده نمیکنیم طبیعتا میتواند مفید باشد.
زهرا داور در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه «در جامعه ما ازدواج از ارزش و هنجارهایی برخوردار است و نگاهها و دیدگاههای مختلفی در رابطه با آن وجود دارد»، اظهار کرد: در قانون ما حداقل سن ازدواج ۱۳سال ذکر شده است اما باید در این میان عرف جامعه را دید. آیا عرف اجتماعی، تربیت و وضعیت دختر ۱۳ساله ایجاب می کند که او در این سن ازدواج کند؟ آیا دختر ۱۳ساله ما به آن حد از بلوغ روانی و فکری رسیده است که بتواند آمادگی پذیرش یک ازدواج و تشکیل خانواده را داشته باشد؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه «در شرایط فعلی که بسیاری از ازدواجها در سنین بالا صورت میگیرد»، عنوان کرد: بر اساس آمار خوش بینانه ای که از سوی مسئولان ارائه میشود از هر ۵ ازدواج یکی به طلاق منجر میشود و یا در شهری مانند تهران از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق می شود. این آمار اصلا خوشحال کننده نیست. آمار بسیاری نگران کننده ای است که با کم لطفی و بی توجهی مسئولان هم مواجه میشود. چرا باید آمار طلاق این چنین بالا باشد؟ این افراد در چه سنی ازدواج می کنند؟ آیا مسئولان در این زمینه آسیب شناسی کردند؟
وی، خاطرنشان کرد: واقعیت این است که جوانان ما آماده ازدواج نیستند و مفهوم خانواده را به درستی درک نمیکنند. به همین دلیل به راحتی به طلاق اقدام می کنند. بسیاری از جوانان ما مهارت های زندگی را نیاموختهاند و به همین دلیل با کوچکترین مشکلی به طلاق روی میآورند. حال یک دختر ۱۳ساله را در نظر بگیریم که تازه دبستان را تمام کرده و وارد دبیرستان شده است. بلوغ فکری چنین فردی و آمادگی وی برای ازدواج در چه حدی است که تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد؟ تازه این در حالی است که فرض کنیم هیچ مشکل دیگری در بین نباشد. نباید جامعه را از روی ذهن فعال خود بسنجیم و باید واقعیتهای جامعه را ببینیم.
داور، تصریح کرد: لازم است در واقعیت جامعه، دختران دبیرستانی را بسنجیم و ببینیم چند درصد آنها آمادگی ازدواج را دارند. ازدواج کردن با بحث بلوغ جنسی زودهنگام بسیار متفاوت است. نمیتوانیم به این صورت برای جامعه نسخه بپیچیم و جامعه را ملتهب کنیم. واقعا چند درصد از جامعه ما میتوانند چنین شرایطی را فراهم کنند؟ دختر ۱۳ ساله با پسر چند ساله باید ازدواج کند؟ از نظر روانشناسی و عرف اجتماعی حداکثر اختلاف سن باید بین ۵ تا ۷ سال باشد. یک پسر ۲۰ ساله چه امکاناتی برای ازدواج دارد؟ آیا به سن کار رسیده است؟ حال به فرض در یک مدینه فاضله هستیم و چشممان را هم بر آمارهای بیکاری ۲۹ و چند دهم درصدی ببندیم. یک پسر بیست ساله با کدام مهارت سر کار برود. برای تامین زندگی چه چیزهایی دارد؟ حرفهای شعاری زدن و شعار دادن با واقعیات اجتماعی تطبیق ندارد.
این وکیل دادگستری، اضافه کرد: ما باید دو سر یک طیف را در نظر بگیریم و دلایل هر دو سو را مورد بررسی قرار دهیم. یک سر طیف کاهش ازدواج، و بالا رفتن سن ازدواج دختران و پسران و افزایش مجردان قطعی در کشور است. سر دیگر طیف هم که خیلی کمرنگ تر است ازدواج های زیر ۱۸ سال و زیر سن قانونی است. در بروز هر دو سر طیف عواملی مانند فقر موثر است. باید آسیب شناسی کنیم و ببنیم مشکل تشکیل خانواده و علاوه بر آن دوام خانواده در کشور چیست. خانواده ای که باید حافظ ارزش های جامعه، عامل انتقال ارزش ها، هویت بخشی به جامعه و به قول قانون اساسی سنگ بنای جامعه باشد با چه معضلاتی مواجه است؟ مشکل اصلی این موضوع است که با حرفهای شعاری و هیجانی حل نمی شود. باید بررسی کارشناسی شود و مسائل اجتماعی را با دیدی همه جانبه بنگریم. شاید بتوان به این صورت به نتیجه بهتری رسید و آمار ازدواجهای این سر طیف و آن سر طیف را متعادل کرد.
وی بیان کرد: به هر حال تشکیل خانواده چیزی است که خواه ناخواه مشکلات و تخلفاتی در ارتباط با آن وجود دارد. چه شوهر دادن زودهنگام دختران و چه دیر ازدواج کردن آنها. یک جوان کار، درآمد، خانه و امکانات رفاهی ندارد و هنوز وابسته خانواده است. بنابراین ازدواج برای او معنی ندارد. اما یک بعد هم بعد فرهنگی است. تعهدات سنگین مالی، مخارج بسیار بالا، رواج یک فرهنگ وارداتی عجیب و غریب تحت عنوان همزیستی بدون ازدواج باعث کاهش ازدواج میشود. وقتی عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در کنار یکدیگر قرار می گیرند این دو سر طیف روز به روز تشدید میشود. این شعارها عملا دردی را دوا نمی کند.
داور در رابطه با ارائه طرح کودک همسری در مجلس، رد آن توسط کمیسیون حقوقی مجلس و تلاش برای ارائه طرح جامع تر در این راستا، با طرح این سوال که با توجه به نسبت تعداد این نوع ازدواج ها در کشور، آیا ارائه این طرح اولویت حقوق کودک ما است؟ گفت: ما بحثی داریم با عنوان حقوق کودک در شرایط عادی و یک بحث دیگر داریم با عنوان حقوق کودکان در معرض خطر. شرایط کودکان در وضعیت عادی بسیار مهم است تا بدانیم حقوق کودک شامل چه زمینه هایی می شود که نمونه هایی از آن حق بر آموزش و حق بر بقا و رشد است که از حقوق مسلم کودک محسوب می شوند.
این وکیل دادگستری با اشاره به حادثه فوت ۴ دانش آموز دختر پیش دبستانی در یک مدرسه غیرانتفاعی در زاهدان، تاکید کرد: در اینجا بحث حق برخورداری از امکانات مناسب، بقا و آموزش مطرح می شود. آیا در مقایسه با کودکانی که زیرسن قانونی ازدواج می کنند این مسائل از اهمیت برخوردار نیست تا ببینیم در آموزش و پرورش چه خبر است؟ همه جا و همیشه گفتم حتی یک مورد نقض حقوق کودک هم زیاد است. بنابراین ما در جامعه الاهم فی الاهم را یاد نگرفتیم یا سیاسی برخورد کردیم که هر دو غلط است.
داور، عنوان کرد: اینکه چرا و به چه دلایلی کمیسیون حقوقی مجلس طرح کودک همسری را رد کرده نمی دانیم زیرا اعلام نکردند تا ما جامعه حقوقی بدانیم این امر به چه دلیلی بوده است. از طرف دیگر اصرار نمایندگان بر این مساله را نیز واقعا نمی دانیم. اگر هر دو گروه موافق و مخالف دلایل خود را برای ما مشخص کنند ما به عنوان جامعه حقوقی راحت تر می توانیم نظز خود را بیان کنیم.
این وکیل داگستری در رابطه با نظر شخصی خود مبنی بر افزایش سن ازدواج، تصریح کرد: افزایش سن ازدواج برای ما به عنوان جامعه ای که مهارتهای لازم را به فرزندان خود آموزش نمی دهیم و آنها را برای ورود به یک زندگی مشترک آماده نمی کنیم طبیعتا می تواند مفید باشد. اما واقعیت های اجتماعی خود را هم اگر نگاه کنیم متوجه می شویم که ازدواج کودکان به چه دلایل و عواملی صورت میگیرد. به عقیده من ما در قوانین خود در رابطه با حقوق کودک تعارض داریم. در قوانین ما حداقل سن کودکی برای دختران هنوز ۹ سال قمری است. طبیعتا افزایش تا ۱۳ سال شمسی گام بسیار مثبت و منطبق با یکسری واقعیت های اجتماعی بود. اما سوال این است که این افزایش سن چرا ۱۷ سال یا ۱۸ سال نیست؟
وی در پایان، افزود: اگر اینها برای ما روشن شود شاید بتوانیم بهتر نظر بدهیم. افزایش سن ازدواج وقتی می تواند تاثیرگذاری مثبتی در تامین، تضمین و حمایت حقوق کودک داشته باشد که همه زمینه ها در آن سنجیده شود و همه عوامل موثر دیده شود. آن زمان است که ما می توانیم بگوییم قانونی با قابلیت اجرا و ضمانت اجرای مناسب داریم.