دوربینهای مردمی عمار جدیترین دشمن فساد در کشور
دبیر اجرایی جشنواره عمار همراه با کارگردانهای برگزیده این جشنواره مهمان برنامه تلویزیونی عصر شدند.
به گزارش رجانیوز، جدیدترین برنامه تلویزیونی عصر با اجرای نادر طالبزاده، میزبان تعدادی از مستندسازان برگزیده جشنواره عمار بود. سید رسول منفرد دبیر اجرایی جشنواه، میلاد گودرزی فعال تلویزیون اینترنتی، مجید رستگار کارگردان مستند «عابدان کهنز» و محمود شهبازی کارگردان مستند «دریابست» مهمانان ویژه این برنامه بودند.
در ابتدای این قسمت از برنامه عصر، کلیپی از جشنواره عمار پخش شد و پس از آن مهمان اول برنامه سید رسول منفرد دبیر اجرایی این جشنواره صحبت کرد. او ضمن اشاره به فیلمهای شجاعانهای که در جشنواره امسال حضور داشت، گفت: اولین دوره از جشنواره در سال 89 برگزار شد و اکنون 9 سال از آن زمان گذشته است. خاطرم هست که در دوره اول، کارهای خوب بسیار کمتر بود و کارهای داستانی نداشتیم اما اکنون و بعد از گذشت 9 سال، بالندگی خوبی در بچهها رخ داده است و رشد خوبی را شاهد هستیم. باید بگویم که بعضی از این کارها آن قدر جدی، عمیق و تاثیرگذار است که بعضا جریانات بسیار خوبی را در کشور و در خارج از کشور به راه انداخته است. بسیاری از این فیلمها در هفتههای فیلم ونزوئلا، آرژانتین و ... به نمایش درآمده است اما انعکاس خوبی از آن را در داخل کشور شاهد نبودیم. البته به وسیله اکرانهای مردمی، بسیاری از این فیلمها به مردم معرفی میشوند اما وقتی که با مدیران فرهنگی صحبت میکنید میبینید که بسیاری از آنان از وجود چنین آثاری بیخبر هستند.
رسول منفرد دبیر اجرایی جشنواره عمار
منفرد گفت: در اینجا جا دارد که از یکی از سوژههای جشنواره چند سال پیش یاد کنیم که اکنون دیگر در بین ما نیست و به رحمت خدا رفته است. آقای محمد حیدری یکی از هندیان ساکن ایران است که در هشت سال دفاع مقدس جانباز میشود. نام هندی ایشان، آمریک سینگ است. ایشان علیرغم این که در دفاع مقدس جانباز شد، کمتر کسی ایشان را میشناخت. مستندی که از ایشان ساخته شده بود، «ملی بدون کارت» نام داشت.
وی به مستند «ده ونک» اشاره کرد و گفت: امسال در بخش گزارشهای خبری و تلویزیونهای اینترنتی، کارهای خوبی به دبیرخانه جشنواره رسید. مستند «دهونک» راجع به زمینهایی است که مردمان آن سالیان است که در آن زندگی میکنند اما اخیرا یکی از نهادها بر روی آن دست گذاشته است و قرار بود که منازل آنان را تخریب کند. البته خوشبختانه ساخت این فیلم تا حدودی کمک کرد که این موضوع روشنتر بشود.
در ادامه برنامه، میلاد گودرزی، کارگردان این مستند وارد استودیو برنامه شد و راجع به ساخت این مستند توضیح داد. او گفت: ماجرای ده ونک یکی از صدها گرهی است که روزگاری میشد آن را با دست باز کرد و حالا به نقطهای رسیده است که شاید با دندان هم به سختی باز شود. ده ونک یکی از قسمتهای یک مجموعه برنامه تلویزیونی است که سوژه آن در ابتدا توسط خود مردم به ما پیشنهاد شد. ما به این مساله ورود کردیم و با افراد مختلف منطقه گفتگو کردیم. همچنین سراغ مسئولان دانشگاه رفتیم و با آنان صحبت کردیم.
میلاد گودرزی فعال تلویزیونهای اینترنتی
وی افزود:ده ونک، 3 قسمت است که در قسمت اول صحبتهای مردم را میشنویم، در قسمت دوم، این حرفهای مردمی را از دیدگاه یک وکیل حقوقی مورد بررسی قرار میدهیم و در قسمت سوم نیز موضع حقوقی دانشگاه الزهرا را میشنویم. یکی از نکاتی که برایم جالب بود این است که همیشه در چنین قضایایی از رسانهای مثل ما میپرسند که به شما چه؟! یک دعوای حقوقی است که یک طرف آن مردم است و طرف دیگر دانشگاه است. در حقیقت هنوز برای خیلیها سوال است که یک مستندساز در کجای این قصه قرار دارد؟ یکی از موضوعاتی که باید فرهنگسازی بشود این است که ما در انقلاب اسلامی، به تو چه و به من چه نداریم. هم من مستندساز نمیتوانم بگویم که به من چه و هم زمانی که وارد این قصه میشویم، نباید بگذاریم کسی به ما بگوید به تو چه. خاطرم هست که در یکی از قسمتهای دیگر برنامه، به سراغ بدهیهای بانکی رفتیم و یکی از بدهکاران بزرگ بانکی را مورد بررسی قرار دادیم. این شخص بعد از آن که مجبور شد بخش زیادی از آن بدهی بانکی را بپردازد از من شکایت کرد. به دادسرا رفتم؛ حتی این سوال برای بازپرس پرونده نیز مطرح بود و از من میپرسید که شما در کجای این قصه هستید؟ در حقیقت احساس کردم که این سوال برای او وجود داشت که چرا خود را وارد این دعوا کردی و به تو چه ربطی داشت؟ به نظرم جشنواره عمار اکنون به سمت مبارزه با همین به من چه و به تو چهها رفته است. دقت کنید که ما باید سطح جدیدی از خبرسازی و کار رسانهای را انجام بدهیم. بدین معنی که مستند و کار خبری را از روایت صرف به سمت حل مساله ببریم و خود مستندساز وارد مساله بشود و نقش ایفا کند. چنین رسانهای درگیر مساله شده و با بررسی اسناد موجود و شفافسازی آن، به حل موضوع کمک میکند.
وی به فضای تاریکی که در حل موضوعات این چنینی وجود دارد، اشاره کرد و گفت: دقت کنید که فضای تاریک باعث حل نشدن این موضوعات میشود و لابیها، اعمال نفوذها و ... در فضای تاریک، میتواند رخ بدهد. زمانی که شما منور را انداختید و رسانه جز به جز آن کار را پیگیری کرد، اهالی لابی خودشان عقب مینشینند. اگر بخواهیم ایدئولوژیک نگاه کنیم، باید بگوییم که انقلاب اسلامی زمانی پیشرفت کرده است که مردم به میدان آمدند. بنابراین من و گروهم با خود فکر کردیم که چگونه میتوانیم مردم را وارد اتفاقات روز کشور کنیم؟ به این نتیجه رسیدیم که رسانهای مثل ما میتواند به عنوان یک واسطه بین حادثه و مردم عمل کند. ما به نمایندگی از مردم، وارد صحنه میشویم، پیگیری میکنیم، خروجی رسانهای میدهیم. حالا در این مرحله است که مردم در ادامه ما قرار میگیرند و مطالبه عمومی شکل میگیرد. بنابراین باید بگویم که تنها راه ورود مردم به حل مسائل جامعه از طریق لنز دوربین بچههای مستندساز صورت میگیرد.
گودرزی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: امیدوارم که جشنواره عمار به این سمت برود که داوران جشنواره، یک مستند را به واسطه دستاوردهای آن در حل مساله مورد نقد و بررسی قرار بدهند. یک نفر بیاید و بگوید که من مستند ساختم و مشکلات کارگران هفت تپه را حل کردم، دیگری بیاید و بگوید که من مشکل دهونک را حل کردم و ... بدین معنی که داوران علاوه بر موضوع فرم و محتوا بنشینند و یک اثر را به واسطه خروجی آن ارزشگذاری کنند. به نظرم جشنواره عمار ایدهال چنین است که البته در سالهای اخیر به سمت آن رفته است. امیدوارم روزی برسد که فانوس اول جشنواره عمار به مستندسازی برسد که بیاید و بگوید که من مشکل این تعداد نفر آدم را با ساخت این مستند حل کردم.
منفرد، راجع به مستند «ده ونک» گفت: این مستند نظر هیئت داوران را به خود جلب کرد و جایزه بهترین اثر تلویزیونی را به خود اختصاص داد. حمایت از این کارها اهمیت دارد چرا که از یک طرف آقای گودرزی میجنگد تا این دست معضلات حل بشود و در مقابل، ایشان در فضای مجازی تلاش میکند تا جریانی را به راه بیندازد که بتواند در برابر بسیاری از اتفاقات غیر مهم دیگر که بسیار پررنگ هم هستند، ایستادگی کند. بنابراین حمایت از ایشان، لطف نیست بلکه یک وظیفه است.
دبیر اجرایی عمار در ادامه به مستند «عابدان کهنز» اشاره کرد و گفت: ما در فضای رسانه نتوانستهایم که انسان انقلاب اسلامی را درست روایت کنیم. همچنین تاکنون تلاشی نیز در این جهت انجام نشده بود. کارها عمدتا جنبه رسانهای داشت و پژوهش مناسبی را در پشت خود نمیدید. راجع به این مستند باید بگویم که در محله کهنز شهریار مسجدی وجود دارد که توسط یک سری از افراد تاسیس میشود که بیایند و دست نوجوانان را بگیرند. نوجوانان بسیاری در این مسجد شروع به فعالیت میکنند و ماحصل آن این است که این مسجد، 3 شهید مدافع حرم و تعدادی جانباز مدافع حرم تقدیم میکند. در حقیقت، این فیلم بلند، رمز موفقیت این تجربه را بیان میکند. باید بگویم که برای ساخت این مستند، گروهی بزرگ، به مدت 2-3 سال پژوهش انجام دادند.
سپس، مجید رستگار، کارگردان مستند عابدان کهنز صحبت کرد و توضیحاتی را راجع به ساخت این مستند داد. او گفت: نحوه آشنایی من با محله کهنز از طریق یک کتاب بود. کتابی در حوزه تاریخ شفاهی پیرامون شهید صدرزاده در حال نگارش بود که در آن اطلاعات بسیار خوبی قرار داشت. همزمان با نگارش این کتاب، از من خواسته شد تا مستندی پیرامون شهید صدرزاده ساخته بشود. وقتی با این پیشنهاد روبهرو شدم، در ابتدا خوشحال شدم اما بعدا ترسیدم چرا که میخواستم راجع به یک شهید بزرگوار فیلم بسازم که قبلا نیز کارهای زیادی برای ایشان ساخته شده بود. با خود گفتم که چگونه باید فیلم بسازم که حرف جدیدی در آن زده شود. بررسی این مطالب و پژوهش آن 6 ماه به طول انجامید که در بین آن، 3 صفحه بسیار قابل توجه بود. این 3 صفحه راجع به مردم کهنز، تاریخچه مسجد آن و ... بود. به این مساله ورود کردیم و با تحقیقات زیاد به مستند عابدان کهنز رسیدیم. در حقیقت باید بگویم که از قبل با این منطقه آشنا نبودم.
مجید رستگار کارگردان مستند «عابدان کهنز»
وی به موضوع تربیتی که در این مستند مورد اشاره قرار گرفته است، اشاره کرد و گفت: در این مستند با شهدای بزرگی روبهرو هستیم که هر کدام یک درس برایمان هستند اما در این بین یک سوال مهم وجود داشت و آن هم این است که چه مسائلی باعث شد که شهید مصطفی صدرزاده و دیگر شهدا به چنین مرحلهای برسد؟ وقتی بررسی کردیم، متوجه شدیم که این موضوع به تربیت آنان در مسجد برمیگردد. حاج آقا بهرامی، بعد از جنگ، جهاد را ادامه میدهد و در مسیر جهاد فرهنگی قدم میگذارد. او در ابتدا منزل خود را برای این کار انتخاب میکند، سپس یک پایگاه بسیج ایجاد میشود و در نهایت این ظرفیت این قدر گسترده میشود که به مسجد امیرالمومنین ختم میشود. تکتک کسانی که وارد این مسجد میشوند، به خوبی تربیت شده و اکنون مسئولیتهای بسیار مهمی دارند. از دل همین مسجد، شهید صدرزاده، شهید عفتی و شهید آژند بیرون میآید و در کنار آنان، دهها استاد دانشگاه، چهرههای فرهنگی و ... نیز به جامعه معرفی میشوند.
این کارگردان و مستندساز در مورد آهنگسازی این مستند گفت: نگاه ما به این فیلم، نگاه بینالمللی بود. بنابراین موضوع کپیرایت به وجود میآمد و باید آهنگهایمان اورجینال میبود. از این رو سعی کردیم که آهنگی مناسب برای این فیلم ساخته شود و چه کسی بهتر از آقای نصیرنژاد برای این آهنگسازی بود. به نظرم آهنگهای این کار یکی از بهترین موسیقیهای ساخته شده برای یک فیلم مستند سینمایی در ایران است و امیدواریم که بتوانیم آهنگهای این فیلم را در قالب یک آلبوم منتشر نماییم.
رسول منفرد دبیر اجرایی جشنواره عمار راجع به این مستند گفت: به نظرم یکی از ویژگیهای خوب این مستند این است که وقتی در مواجهه به شهدا قرار میگیرد، یک روایت پاستوریزه از آنان ارائه نمیدهد. بالاخره آنان با مشکلاتی درگیر میشوند که نیاز است حل کنند. به نظرم همین موضوع، رمز استقبال از این اثر بود. باید بگویم که ما بلیطفروشی اختیاری در این جشنواره داشتیم بدین معنی که هر کس که از فیلم خوشش میآمد، میتوانست بلیطی تهیه کند تا از فیلمساز استقبال کند. بیشترین فروش جشنواره، اختصاص به همین فیلم داشت و دو میلیون و دویست هزار تومان پول جمع شد. به نظرم از هماکنون به بعد میتوانیم این مستند را به عنوان معرفی کننده یکی از افراد انقلاب اسلامی به جهانیان عرضه کنیم.
سید رسول منفرد به دیگر مستند خوب جشنواره عمار، مستند «دریابست» اشاره کرد و گفت: در سواحل خلیج فارس و در روزهایی که اجازه صید وجود ندارد، از لفظی به نام «دریابست» استفاده میکنند. این اصطلاح در سالهای اخیر به دلیل کم شدن ماهیها در خلیج فارس بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و روزهای بیشتری دریابست میباشد. دلیل این موضوع از اتفاقاتی است که از چند سال پیش شروع شده و آن هم به ماجرای صید غیرقانونی کشتیهای تجاری در زمان دریابست برمیگردد. تاکنون صدای این مردم به جایی نرسیده بود اما حالا تصاویر بسیار بکری از این اتفاق گرفته شده است و ماجرای پیگیری این مساله به جریان افتاده است. فیلمساز خودش را به خطر انداخته است اما تصاویری را به نمایش گذاشته است که بسیار تاثیرگذار است. این مساله، رمز موفقیت این فیلم بود.
محمود شهبازی و عابد قاسمی، عوامل ساخت مستند دریابست مهمان بعدی برنامه عصر بودند. در ابتدا محمود شهبازی، تهیهکننده و کارگردان این مستند صحبت کرد و گفت: یک سری خبرهایی از صیادان مناطق مختلف جنوبی کشور میشنیدیم مبنی بر این که یک سری کشتیهای چینی با پرچم این کشور به خلیج فارس آمدهاند و صید میکنند. برای همه سوال بود که مگر ممکن است که یک کشتی خارجی چینی با پرچم خود بتواند وارد این منطقه بشنود؟ این مساله برایم یک سوال شده بود و میخواستم به پاسخ آن برسم. بنابراین وارد منطقه جاسک شدم و تحقیقاتی میدانی را در این منطقه آغاز کردم. متوجه شدیم که این اتفاق درست است و چیزی که صیادان میگفتند درست بوده است. این مساله باعث شده بود که سفره صیادان خالی بشود و آنان شرایط سختی را تجربه کنند. برای مثال، صیادی که تا پیش از این با هر بار توراندازی، 600 کیلوگرم ماهی صید میکرد، صید او به 20 کیلوگرم رسیده بود.
محمود شهبازی کارگردان مستند «دریابست»
وی ادامه داد: در ابتدا به صورت چراغ خاموش به این منطقه رفته بودم چرا که میدانستم مشکلات و موانع زیادی برایمان ایجاد خواهد شد. مافیای بزرگی پشت این قضیه بود و آدمهایی در این قضیه دست داشتند که افراد با نفوذی بودند و حتی در شیلات حضور داشتند. به همین دلیل کسی نمیتوانست وارد این مساله بشود. خاطرم هست که تا 9 فروردین در این منطقه حضور داشتم و حتی آن صحنهای که مربوط به بیرون کشیدن تور صیادان بود، در شب سال تحویل گرفته شد. بعد از نیمه فروردین نامه زدم و به سراغ مسئولان شهر رفتم. در ابتدا به سراغ ائمه جمعه شهرستان و شیلات آن رفتم. باید بگویم که تنها کسی که به این مساله ورود پیدا کرده بود، امام جمعه شهرستان جاسب بود و من با دلگرمی ایشان وارد این موضوع شدم. ایشان وارد منطقه شدند و با تکتک صیادان به صحبت پرداختند و ما از آن گفتگوها تصویربرداری کردیم. در گام بعدی به سراغ شیلاتیها رفتیم و آنان به ما گفتند که اجازه مصاحبه نداریم. چند روزی در آنجا بودم و پس از آن تدوین اولیهای بر این فیلم زدم. از آنجا که میخواستم این مسئله تبدیل به یک مطالبه عمومی بشود، گفتگوهایی را با رسانهها انجام دادم و بسیاری از هنرمندان و رسانهها همکاری بسیار خوبی با ما داشتند. همین مساله باعث شد تا بتوانیم این موضوع مهم را در فضای مجازی تبدیل به یک مطالبه عمومی نماییم. از اینجا بود که آقای عابد قاسمی با من تماس گرفت. ایشان مطلع شده بود که من چنین مستندی را ساختهام و در صحبتی که با من داشت، گفت که میخواهم یک سری اسناد را در اختیار شما قرار بدهم.
عابد قاسمی به توضیح این ماجرا پرداخت و گفت: از آنجا که من خبرنگار صدا و سیما بودم، تعداد زیادی از صیادان به من مراجعه میکردند و میگفتند که ظاهرا تعدادی کشتی گشت در خلیج فارس وجود دارد که به صورت انبوه صید میکنند. آنان صید خطرناکی به نام صید ترال را انجام میدهند که ضربات سنگین و جبران ناپذیری را به اکوسیستم دریایی وارد میکند.آنان ظرفیت انجماد ماهی به اندازه 20 تن در هر روز را داشتند و همین مساله باعث میشد که عملا هیچ ماهی برای مردم منطقه باقی نماند. در سال 93 و 94 دریا به شدت ضعیف شد و از طرف مقابل، تعداد این کشتیهای گشت نیز افزایش یافت. باید بگویم که نگرانی من از این مساله است که این حجم زیاد از ماهی که صید میشود به کشور ما نمیآید و صادر میشود. البته شیلاتیها میگویند که این ماهی وارد کشور میشده است اما باید گفت حالا که 4 ماه است این صید متوقف شده است، چرا ماهی در کشور نایاب نیست و روند مثل گذشته است؟ بنابراین باید بگویم که ماهیهای کشور ما توسط همین صیادان و به روشهای سنتی صید و تامین میشود. دقت کنید که این صید نادرست باعث شده بود که صیادان ما به خلیج عدن در سومالی بروند و با پرداخت پول به دزدان دریایی و دریافت اماننامه، به صید بپردازند. در حقیقت آنان با این کار با جان خود بازی میکردند چرا که راهی نداشتند.
سید رسول منفرد در بخش پایانی این برنامه به معرفی فیلم کوتاه «بازی 80 میلیونی» پرداخت و گفت: این فیلم کوتاه توسط دو نوجوان در یکی از مدارس شهر تهران ساخته شده است. بخشی از جسارتی که یک فیلمساز در جشنواره عمار برای نقد نیاز دارد، به خود او برمیگردد که وارد مساله شده و کار کند. متاسفانه عدهای قصد دارند تا اعتماد به نفس بچه حزبالهیها را کم کنند اما ما خوشبختانه اکنون به طبقهبندیها و دستهبندیهای خوبی رسیدهایم که در حوزههای مختلف کار میکنند. اکنون مدرسه سینمایی عمار با هدف استعدادیابی چهرههای مستعد و جوان فیلمسازی، کار خود را آغاز کرده است و تلاش دارد تا با برگزاری کلاس و ارائه یک پروژه، امکان رشد به آنان را بدهد.
انتهای پیام/