به گزارش افکارنیوز،

بازخوانی تاریخچه انقلاب شکوهمند اسلامی، با خوانش ویژگی‌های رهبری امام خمینی پیوندی ناگسستنی دارد؛ هم ازاین‌روی توجه موافق و مخالف در این عرصه پژوهش تاریخی، نخست به ویژگی‌های رهبری امام جلب شده است. در گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی پور درباره این موضوع سخن گفته است.

جنابعالی در برخی از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود از حضرت امام به‌عنوان «مرد قرن‌ها» و بلکه «هزاره‌ها» یادکرده‌اید. چگونه به این تحلیل رسیدید و دلایل شما برای این تحلیل چیست؟

جهان اسلام سال‌های سال قدرت برتر جهان بود، اما به دلیل خیانت و بی‌مسئولیتی حاکمان و بی‌تفاوتی علمای اسلام، وضعیتی پیش آمد که استکبار و استعمار غرب توانست امپراتوری قدرتمند اسلامی را به کشورهای کوچک تبدیل کند و سپس بر تک‌تک آن‌ها مسلط شود و برای بیش از سه قرن، این کشورها را تحت سیطره خود بگیرد. حضرت امام با رهبری هوشمندانه خود این دور باطل را شکستند و آب‌رفته را به جوی بازگرداندند و عظمت اسلام و مسلمین را به آنان بازگرداندند. با وقوع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام، هویت و اصالت واقعی به احکام اسلامی بازگردانده شد و مساجد به‌عنوان پایگاه اسلام، مجد و شکوه دیرینه را بازیافتند. تا پیش از انقلاب اسلامی و پس از عصر ائمه اطهار (ع)، مسلمانان رهبر حاضرِ درصحنه‌ای نداشتند و لذا شاهد افول اسلام بودیم و تمام تعالیم و ارزش‌های اسلامی ــ که ضامن سعادت دنیا و آخرت هستند ــ فراموش‌شده بودند. امام توانستند غبار مهروموم‌های سال فراموشی را از چهره احکام اسلامی پاک و در جهان اسلام انقلاب ایجاد کنند.

ویژگی‌های رهبری حضرت امام ازنظر شما کدام‌اند؟

حضرت امام جزء رهبران استثنایی تاریخ جهان و مصداق بارز این فرموده پیامبر (ص) هستند که «علما امتی افضل من انبیاء بنی‌اسرائیل». رهبری امام گسترده و شامل بود؛ یعنی حتی غیرمذهبی‌ها هم در آن، جاذبه‌های خود را پیدا می‌کردند. رهبری امام درعین‌حال که در بین مردم عادی، جوانان، میان‌سالان و پیرمردان مقبولیت داشت، طیف روشنفکر و تحصیل‌کرده را نیز جذب کرد و نه‌تنها در میان ملت ما که در بین سایر ملت‌ها هم جاذبه پیدا کرد. جالب اینجاست که حتی دشمنان کینه‌توز امام هم در برابر شخصیت بلند و مقبولیت عامه رهبری ایشان سر تعظیم فرود می‌آوردند.

یکی دیگر از ویژگی‌های رهبری حضرت امام نبوغ، قدرت فکری و تسلط ایشان بر مسائل جهان اسلام و دنیا بود. همین ویژگی یکی از عواملی بود که موجب پیدایش رهبری عام و شامل برای ایشان شد.

امام همان‌قدر که بر فقه و اصول و فلسفه و عرفان تسلط داشتند، درزمینهٔ سیاست نیز از اطلاعات وسیعی برخوردار بودند، جامعه را خوب می‌شناختند و ارتباطات و مناسبات اجتماع و جهان را می‌دانستند.

از طرف دیگر، امام تسلط عجیبی بر نفس خود داشتند و در اوج عظمت و قدرت، بسیار متواضع و فروتن بودند؛ به همین دلیل قشرهای مختلف اجتماع می‌توانستند با ایشان ارتباط برقرار کنند. امام برای مردم احترام خاصی قائل بودند و صادقانه و صمیمانه می‌گفتند: من خدمت‌گزار مردم هستم. بدیهی است جامعه‌ای که همه عزت و شرف خود را از امام می‌دانست، وقتی چنین جمله‌ای را از رهبر خود می‌شنید، عشق و محبت او را در دل می‌گرفت و آماده هر نوع جان‌فشانی درراه پیروی از فرمان‌ها ایشان بود. تسلط بر مسائل مختلف و توانایی در ایجاد رابطه نزدیک با مردم، دو ویژگی برجسته رهبری امام است.

حضرت امام هیچ‌گاه پیام خود را به محدوده جغرافیایی خاصی منحصر نکردند و نگاهی جهان‌شمول داشتند؛ تحلیل شما از این ویژگی امام چیست؟

ایشان از لحظه‌ای که مبارزه خود را آغاز کردند، در کنار مبارزه با شاه و حتی بالاتر از او، اسرائیل، آمریکا و جهان استکباری را نشانه گرفتند و در تمام مدت مبارزه، لحظه‌ای از ارتباط با سایر مسلمانان جهان غفلت نکردند. ایشان از ابتدای ورود به نجف اشرف، ارتباط مستمر و همه‌ساله‌ای با مناسبت حج داشتند و با طرح حکومت اسلامی در درس‌های دقیق و موشکافانه خود در حوزه علمیه نجف، درواقع راه را برای استقرار حکومت اسلامی در تمام کشورهای اسلامی باز کردند. ارتباط مستمر با روحانیان مبارز داخل و خارج از کشور و ارتباط دائمی با مردم ایران از طریق اعلامیه‌هایی که از نجف به ایران می‌رسید، از محورهای اصلی فعالیت امام در نجف بود. به همین دلیل هم بود که وقتی امام پس از پانزده سال از نجف به پاریس رفتند، رهبر ناشناخته‌ای نبودند و توانستند نه‌تنها با مسلمانان که با مردم سراسر دنیا ارتباط برقرار کنند.

یکی از ویژگی‌های برجسته حضرت امام اعتماد به تشخیص و رأی مردم بود. این اعتماد و اتکا، چه مبنایی داشت؟

همین‌طور است؛ امام قدرت اسلام را در توجه و تشخیص عامه مردم و ارتباط وثیق و نزدیک اسلام با عامه مردم می‌دانستند. ایشان معتقد بودند مردم خیلی خوب تشخیص می‌دهند و معمولاً هم بر تشخیص عامه مردم صحه می‌گذاشتند.

به شکل مصداقی در این زمینه خاطره‌ای دارید؟

بله؛ در محرم سال 1357 که تظاهرات میلیونی در تهران برگزار شد، کمیته‌ای که تظاهرات را سازمان‌دهی کرد، مانع از سردادن شعار «مرگ بر شاه» توسط مردم شد! این کار اعتراض مردم را در پی داشت و عده زیادی به پاریس تلفن زدند و از امام خواستند رأی و نظر خود را اعلام کنند. حضرت امام وقتی شنیدند که عده‌ای مانع شده‌اند که مردم شعار «مرگ بر شاه» بدهند، بسیار عصبانی شدند و فرمودند: «این‌ها چه‌کاره هستند که برای مردم تعیین تکلیف می‌کنند؟ تشخیص مردم بسیار دقیق‌تر از تشخیص این‌هاست و آنچه را که خداوند بر زبان امت اسلامی می‌آورد، حق است و باید قاطعانه دنبال کرد».

شاید دلیل عقب ماندن دولتمردان و روشنفکران ما از مردم همین است...

دقیقاً؛ درحالی‌که آن‌ها خود را از مردم هوشیارتر و مطلع‌تر می‌دانند، مردم همیشه جلوتر حرکت کرده‌اند. مهندس بازرگان هم که به پاریس آمد، در یکی از جلسات گفت: ما در ایران باید بدویم شاید به مردم برسیم!

دفاع از مستضعفین یکی از اصول اولیه و بنیادین قیام حضرت امام است؛ تحلیل شما چیست؟

دفاع از محرومین و مستضعفین، ستون خیمه نظام آسمانی اسلام و از مهم‌ترین اصول اولیه قیام حضرت امام است؛ زیرا تمام ادیان آسمانی آمده‌اند تا «قسط» را در سطح جامعه پیاده و از محرومین حمایت کنند و با مرفه بی‌درد و متکاثرین و ابر سرمایه‌دارها بجنگند. چنین نظامی هیچ‌گاه در معرض خطر قرار نمی‌گیرد؛ زیرا از حمایت توده‌های مردمی برخوردار است. اگر نظامی بر اساس میل و اراده سرمایه‌داران بگردد، آن ثروت موجب طغیان و فساد خواهد شد؛ زیرا «کلّاً إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَی* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَی».1

تحلیل شما از شعار «مرگ بر آمریکا» و مقابله صریح و آشکار نظام اسلامی با آمریکا چیست؛ با عنایت به اینکه این فقره در سالهای اخیر، مکرر مورد خدشه و حمله برخی مسئولان قرار گرفته است؟

حضرت رسول اکرم (ص) در صدر اسلام با شعار «لا اله الا الله» درواقع علیه بت‌پرستی و اصنام مبارزه کردند. حضرت امام هم با آمریکا که برای بیشتر کشورهای دنیا حکم بت را داشت و هنوز هم در بعضی از اذهان دارد، با شعار «مرگ بر آمریکا» وارد میدان شدند. همان‌گونه که «لا اله الا الله» در صدر اسلام مظهر کفر ستیزی مسلمانان بود، «مرگ بر آمریکا» نیز در جهان مدرن مظهر مبارزه با کفر، شرک و باطل، یعنی آمریکاست که سعی می‌کند بر همه‌جا حاکمیت خود را تحمیل کند و برخی از سردمداران کشورهای مقهور این حاکمیت، بدون اجازه آمریکا آب هم نمی‌خورند؛ لذا امام با تأسی از پیامبر اکرم (ص)، نفی بت جاهلیت قرن را جزء اولین وظایف خود داشتند و مسلمانان را به مقابله با «شیطان بزرگ» فراخواندند و فرمودند: «هرچه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید» و «همه بدبختی‌های مسلمانان از امریکاست» و «رابطه ملت‌ها با امریکا رابطه ظالم و مظلوم یا گرگ‌ومیش است».

اما درعین‌حال تعلیقی را هم تحت عنوان «... مگر آنکه آمریکا آدم شود» مطرح کردند…

بله؛ ولی این‌یک تعلیق به محال است! اگر در صدر اسلام بت‌ها به ماهیتی توحیدی تبدیل می‌شدند، آمریکا هم می‌تواند تغییر ماهیت بدهد و از گرگی خون‌آشام به انسان تبدیل شود. امام به‌عنوان رهبر مسلمانان جهان نمی‌خواستند حتی بر آمریکای جهان خوار هم راه توبه و بازگشت را ببندند، اما رفتارهای آمریکا در چهل سال پس از پیروزی انقلاب نشان داده است که ظاهراً خوی استکباری آمریکا درمان‌پذیر نیست و تا جایی که بتواند، به ظلم و جور خود به مستضعفین و مظلومان جهان ادامه می‌دهد.

اشاره کردید امام به امور سیاسی جهان آگاهی کامل داشتند؛ این آگاهی چگونه حاصل می‌شد؟

ایشان از همان ابتدا دستور داده بودند تمام روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها، رادیوها و تلویزیون‌ها و کلاً رسانه‌ها بررسی شوند و هرروز خلاصه‌ای از موضع‌گیری‌های آن‌ها، علیه یا له اسلام و انقلاب به اطلاع ایشان برسد. هرروز هم تمام این اظهارنظرها را مطالعه و تجزیه‌وتحلیل می‌کردند. مضافاً بر اینکه امام از هوش فوق‌العاده بالایی برخوردار بودند. ایشان همیشه یادآوری می‌کردند ما باید تبلیغات دشمنان را دقیقاً بررسی کنیم و بدانیم چه چیزهایی موردپسند اوست تا دقیقاً خلاف آن‌ها عمل کنیم.

نمونه‌ای از برخورد امام با تبلیغات دشمنان زمانی بود که در پاریس همه نظر می‌دادند حالا وقت رفتن به ایران نیست. امام فرمودند اتفاقاً چون دشمن اصرار دارد حالا نباید رفت، معلوم می‌شود راه حق این است که بروم. کسی امید نداشت امام سالم به تهران برسند، ولی ایشان بااراده فولادین خود تصمیم گرفتند بیایند و آمدند و انقلاب هم پیروز شد.

تحلیل شما از مبارزات گروه‌های متعدد سیاسی پیش از انقلاب چیست؟ آن‌ها در فرآیند عمومی مبارزات، تا چه میزان نقش داشتند؟

قبل از پیروزی انقلاب حتی گروه‌ها و احزاب سیاسی مبارز هم، در سطح جوامع اسلامی و در کشور ما، امید و تفکر استقلال‌طلبانه نداشتند...

حتی اسلامی‌ها؟

حتی آن‌هایی هم که رنگ و لعاب اسلامی داشتند تصور نمی‌کردند با تمسک به اسلام بشود کشور را اداره کرد و هر یک به‌نوعی، وابستگی فکری به شرق یا غرب داشتند. البته غرب‌گرایان بیشتر بودند؛ چون شرق آشکارا با دین و اسلام و خدا معارضه داشت، اما غرب علی‌الظاهر کاری به دین و مکاتب آسمانی نداشت؛ لذا بسیاری از افراد و گروه‌ها سعی می‌کردند با تکیه به غرب نظام جدیدی تشکیل بدهند. فقط حضرت امام بودند که با شعار «نه شرقی، نه غربی» اسلام ناب را مطرح کردند و به مسلمانان و ملل اسلامی فهماندند که می‌توان با اتکا به احکام اسلامی حکومت تشکیل داد و کشور را اداره کرد.