به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ماتریالیسم» نوشته تری ایگلتون بهتازگی با ترجمه رحمان بوذری توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است. این ناشر، پیشتر ترجمه کتابهای «پیشدرآمدی بر نظریه ادبی»، «والتر بنیامین یا به سوی نقد ادبی» و «ویلیام شکسپیر» را از این نویسنده چاپ کرده است.
از نظر تری ایگلتون، ماتریالیسم یا همان مادهگرایی انواع و ابعاد گوناگون دارد؛ ماتریالیسم سفت و سخت داریم و ماتریالیسم آبکی. این نویسنده در کتاب پیش رو تلاش کرده تا با استفاده از نظریات مارکس، نیچه، فروید و ویتگنشتاین، حقیقت ماتریالیسمی را که بر فعالیتهای جسمانی زندگی روزانه انسان حاکم است، تشریح کند.
کتاب «ماتریالیسم» درباره جسم است؛ ولی نه آن نوع جسمی که در مطالعات فرهنگی امروزی باب شده است؛ نه جسمی که وقتی از آن بحث میشود، تصوری کوتهبینانه و انحصارگرا از آن میشود و جز تکرار مکررات کسالتبار چیزی نیست.
تری ایگلتون در توضیحی که درباره مطالب این کتاب داده، مینویسد: آنچه اینجا درباره جسم میگوییم همانقدر در کامبوج صادق است که در انگلستان، همانقدر درباره زنان بلژیک صادق است که درباره مردان سریلانکا. اگر درباره هیلاری کلینتون صادق باشد، به همان اندازه درباره سیسرو نیز صادق بوده. فقط جزماندیشان پستمدرنی که از نظرشان، عجبا، همه دعاوی کلی سرکوبگرند، البته به استثنای همین دعوی کلی، احتمالا با چنین رهیافتی رسوا خواهند شد.
مطالب کتاب «ماتریالیسم» در پنج فصل اصلی تدوین شدهاند که عناوینشان به ترتیب عبارت است از: انواع ماتریالیسم، راسو هم روح دارد؟، رهاسازی حواس، شادمانی، زمین ناهموار
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مارکس میداند که جسم فانی است، رنج میکشد و مشروط است به عواملی خارج از کنترل جسم. او در یکی از آثار اولیهاش مرگ را پیروزی نوع بر فرد میداند. با این حال، بنیان فهم او از نوع بشر مقوله عاملیت است. همانطور که جان مکموری فیلسوف اسکاتلندی میگوید، «شناخت ما از جهان در وهله اول جنبهای از عمل ما در جهان است». نزد مارکس، صورت اولیه این عمل کار است. آدمیان تنها با کار بر محیط اطراف خود به حیات خویش ادامه میدهند، و سرشت خاص جسمهای ایشان است که به آنها اجازه چنین کاری میدهد. مثلا، این واقعیت که انسانها حیوانات واجد زباناند، بدان معناست که میتوانند برنامههای مشترکی بریزند که لازمه بازتولید حیات مادی آنهاست. پس آنچه برای مارکس مهم است چیزی است که او «شاکله فیزیکی [انسانها]... و در نتیجه رابطه مابقی طبیعت» مینامد، طبیعتی که او در جایی آن را «جسم غیرارگانیک انسان» وصف میکند. بنا به تاکید او، همه پژوهشهای تاریخی «باید از این پایههای طبیعی و تغییر وضعشان در طی تاریخ از طریق فعالیت انسانها آغاز کنند.» جسم مسلما منشا تاریخ انسان است. انسانها خبر از نوعی طبیعت مادی میدهند (یا آنطور که مارکس مینامد، «وجود نوعی») که شامل قابلیت تحقق نفس و بازتولید آنها، و در نتیجه دگرگون کردن شرایط هستی آنهاست. این است معنای تاریخ داشتن.
این کتاب با ۱۵۴ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار و ۲۰۰ تومان منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ماتریالیسم» نوشته تری ایگلتون بهتازگی با ترجمه رحمان بوذری توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است. این ناشر، پیشتر ترجمه کتابهای «پیشدرآمدی بر نظریه ادبی»، «والتر بنیامین یا به سوی نقد ادبی» و «ویلیام شکسپیر» را از این نویسنده چاپ کرده است.
از نظر تری ایگلتون، ماتریالیسم یا همان مادهگرایی انواع و ابعاد گوناگون دارد؛ ماتریالیسم سفت و سخت داریم و ماتریالیسم آبکی. این نویسنده در کتاب پیش رو تلاش کرده تا با استفاده از نظریات مارکس، نیچه، فروید و ویتگنشتاین، حقیقت ماتریالیسمی را که بر فعالیتهای جسمانی زندگی روزانه انسان حاکم است، تشریح کند.
کتاب «ماتریالیسم» درباره جسم است؛ ولی نه آن نوع جسمی که در مطالعات فرهنگی امروزی باب شده است؛ نه جسمی که وقتی از آن بحث میشود، تصوری کوتهبینانه و انحصارگرا از آن میشود و جز تکرار مکررات کسالتبار چیزی نیست.
تری ایگلتون در توضیحی که درباره مطالب این کتاب داده، مینویسد: آنچه اینجا درباره جسم میگوییم همانقدر در کامبوج صادق است که در انگلستان، همانقدر درباره زنان بلژیک صادق است که درباره مردان سریلانکا. اگر درباره هیلاری کلینتون صادق باشد، به همان اندازه درباره سیسرو نیز صادق بوده. فقط جزماندیشان پستمدرنی که از نظرشان، عجبا، همه دعاوی کلی سرکوبگرند، البته به استثنای همین دعوی کلی، احتمالا با چنین رهیافتی رسوا خواهند شد.
مطالب کتاب «ماتریالیسم» در پنج فصل اصلی تدوین شدهاند که عناوینشان به ترتیب عبارت است از: انواع ماتریالیسم، راسو هم روح دارد؟، رهاسازی حواس، شادمانی، زمین ناهموار
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مارکس میداند که جسم فانی است، رنج میکشد و مشروط است به عواملی خارج از کنترل جسم. او در یکی از آثار اولیهاش مرگ را پیروزی نوع بر فرد میداند. با این حال، بنیان فهم او از نوع بشر مقوله عاملیت است. همانطور که جان مکموری فیلسوف اسکاتلندی میگوید، «شناخت ما از جهان در وهله اول جنبهای از عمل ما در جهان است». نزد مارکس، صورت اولیه این عمل کار است. آدمیان تنها با کار بر محیط اطراف خود به حیات خویش ادامه میدهند، و سرشت خاص جسمهای ایشان است که به آنها اجازه چنین کاری میدهد. مثلا، این واقعیت که انسانها حیوانات واجد زباناند، بدان معناست که میتوانند برنامههای مشترکی بریزند که لازمه بازتولید حیات مادی آنهاست. پس آنچه برای مارکس مهم است چیزی است که او «شاکله فیزیکی [انسانها]... و در نتیجه رابطه مابقی طبیعت» مینامد، طبیعتی که او در جایی آن را «جسم غیرارگانیک انسان» وصف میکند. بنا به تاکید او، همه پژوهشهای تاریخی «باید از این پایههای طبیعی و تغییر وضعشان در طی تاریخ از طریق فعالیت انسانها آغاز کنند.» جسم مسلما منشا تاریخ انسان است. انسانها خبر از نوعی طبیعت مادی میدهند (یا آنطور که مارکس مینامد، «وجود نوعی») که شامل قابلیت تحقق نفس و بازتولید آنها، و در نتیجه دگرگون کردن شرایط هستی آنهاست. این است معنای تاریخ داشتن.
این کتاب با ۱۵۴ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۲۲ هزار و ۲۰۰ تومان منتشر شده است.