اخیرا دو عکس در فضای مجازی از فردی منتشر شده است. این فرد با اسم و هویت واقعی در توییتر هم اکانت دارد. در عکس دوم او در حال حمله است و در عکس اول بهعنوان کارشناس رسانه در صداوسیما حاضر شده.
در توضیحات عکس دوم آمد بود که او یکی از حملهکنندگان به سفارت عربستان بوده که بعدا بهعنوان کارشناس در صداوسیما هم دیده شده، اما خودش در توییتر با بازنشر این عکسها نوشته که آن عکس مربوط به عاشورای 88 است و نه سفارت عربستان.
سیدپویان حسینپور در توضیحات بیشتری در توییتر نوشته است: «پروندهسازی میکنند که یکی از عوامل حمله به سفارت عربستان شناسایی شده و... این عکس برای حمله به سفارت عربستان که من از مخالفانش بودم نیست و مربوط به عاشورای ۸۸ است». بعد هم درباره عکس اول نوشته است: «عکس حضور بنده در شبکه افق، درکل یکبار در سال ۹۴ اتفاق افتاده، نه الان...». بعد هم در توضیح بیشتری درباره عکس دوم نوشته است: «اگر درست یادم مانده باشد، جایی حوالی خیابان بهار و خیابان سمیه... عکس اصلی که بزرگتر و کاملتر هم بود، عکسی حرفهای و شبهپانوراماست که روز بعدش منتشر شد و کل عرض خیابان و جزئیات زیادی را ثبت کرده بود...».
چهرههایی مانند مسعود دهنمکی در دهه 70 به همراه حسین اللهکرم در قالب جمعیت انصار حزبالله پرچمدار حمله به تجمعات یا مراسمها و برنامههایی بودند که بابمیلشان نبود و هرازگاهی هم تجمعات خیابانی برگزار میکردند. آنها در آن زمان به گروه فشار معروف بودند. دهنمکی سالهاست که از انصار حزبالله جدا شده و به فیلمسازی روی آورده است. او برخلاف همتایش؛ یعنی حسین اللهکرم که هنوز گاهگاهی در خیابان دیده میشود، دیگر به خیابان بازنگشت. گرچه گفته شده که از وادی فیلمسازی هم خداحافظی کرده است، اما هیچ اطلاعی مبنیبر قصدش بر بازگشت به خیابان هم در دست نیست.
برخی مانند محمدعلی ابطحی اصلاحطلب معتقدند که تغییر ابزار اعتراضی چهرههایی مانند دهنمکی از خشونت فیزیکی خیابانی به دوربین فیلمسازی رخدادی است که باید به استقبال آن رفت. ابطحی گفته بود: «خوشحالم دهنمکی از آتشزدن سینما به فیلمسازی رسیده است». این اتفاق میتواند و ممکن است تکرار هم بشود؛ مانند همان دو تصویری که از سیدپویان حسینپور در رسانههای مجازی منتشر شده است. این تحلیل اما در فضای مجازی مخالفانی هم دارد؛ مثلا یک کاربر توییتری نوشته است: «میلیاردها تومن از جیب مردم دادن که فیلمساز بشه، حالا به آسدپویان هم تریبون و رسانه بدن؟ تا کِی باید از جیب مردم خرج اینها بشه تا چهره شناختهشده بشن و دیگه نیان مارو بزنن؟!».
فضای مجازی اگر تا همین دو، سه سال قبل در اختیار کاربرانی بود که با جریانهای تحولخواه و اصلاحطلب احساس نزدیکی میکردند، اما حالا چهرههایی از جریانهای اصولگرایی تند یا کندرو هم آنجا زیاد دیده میشوند. خیلیها معتقدند که این حضور نتایج مثبتی دارد و باعث تقویت گفتوگو بین جریانهای مختلف سیاسی و هوادارانشان میشود و نزاع را از کف خیابان و رابطه نابرابر دو سوی طیف به فضای بالنسبه برابر در فضای مجازی میکشاند. در این شرایط هر دو گروه مجبور به شنیدن حرف هم هستند و هیچ گروهی برای حذف دیگری دستبالا را ندارد.
اما برخی از کاربران شبکههای اجتماعی هم معتقدند که فقط زمین بازی تغییر کرده، ولی در قاعده بازی تغییری رخ نداده است. گروههای فشار همچنان ابزارهای تهدید و خشونت را با خود به فضای مجازی آوردهاند و امکان حذف رقیب حتی اینجا هم برایشان میسر است. بسیاری از کاربران توییتر از این ایده که حضور چهرههایی از گروه فشار در فضای مجازی و رسانه را باید به فال نیک گرفت استقبال نکرده و معتقدند حضور آنها در عرصههایی مانند فیلمسازی یا صداوسیما باز هم به مدد حمایتها و رانتهای ویژهای است که از آن برخوردارند و همچنان از این امکان بهرهمندند که همان ایدههای خود را در قالبی جدید و ظاهری زرقوبرقدار و موجه به خورد مخاطب دهند.
23302