بانکداری اسلامی با بانکداری فقهی متفاوت است
گروه اندیشه ــ یک کارشناس دینی بیان کرد: بانکداری اسلامی با بانکداری فقهی متفاوت است و در واقع اگر تمام مسائل فقهی نیز رعایت شود اما اخلاق مورد توجه نباشد در این صورت بانکداری اسلامی نیست و فقهی است.
به گزارش ایکنا؛ جلسه بررسی «فقه و نیازهای اقتصادی جامعه بعد از انقلاب»، امروز، ۳ بهمن، با سخنرانی حجت الاسلام بهاری و در مدرسه علمیه امام کاظم (ع) برگزار شد.
وی بیان کرد: هنوز در تعریف اقتصاد اسلامی به یک جمعبندی مطلوب نرسیدهایم که بگوییم اقتصاد ما اسلامی است یا نیست. همچنین یک وقت بحث اجرا است و یک وقت آن چیزی است که در قانون وجود دارد، اما چیزی که در مورد آن میتوان قضاوت کرد عملکرد مجریان قانون است.
وی با اشاره به بحث بانکداری تصریح کرد: بحث بانک نیز یکی از نمودهای اقتصاد است که امروزه بانک یکی از مظاهر تمدن محسوب میشود، مانند بورس و بیمه که امروزه جوامع درگیر آنها هستند. اما سؤال اینجا است که آیا اگر بحث دیرکرد را کنار بگذاریم و عملکرد نیز درست باشد میتوان گفت بانکداری اسلامی است یا خیر؟
بهاری تصریح کرد: یک وقت میگوییم بانکداری فقهی، اما یک وقت هم بانکداری اسلامی را مطرح میکنیم، اما اسلام از اخلاق نیز حرف دارد و اعم از اخلاق است؛ لذا وقتی اخلاقیات در بانکداری رعایت نشود، باز هم اسلامی نیست. علاوه بر آن، مسائل فقهی نیز دارد که به وجود آمده و مخلوط شده است.
وی با طرح این سؤال که چه زمان میتوان گفت بانکداری اسلامی؟ بیان کرد: در اینجا باید به چند بحث اشاره داشته باشیم. یکی بحث فقه نظامات است که آیا فقه نظامات داریم یا نداریم. درگیریهایی اخیرا در قم رخ داد که برخی گفتند فقه نظامات نداریم و برخی گفتند داریم و عمده نزاع نیز روی عبارت نظام بود که نظام به چه معنا است. یک کسی براساس تفسیر خود از نظام میگفت که این نوع فقه را نداریم و یک نفر میگفت داریم. پس باید در ابتدا نظام را تبیین کنیم که چه چیزی است.
بهاری تصریح کرد: نکته قابل توجه دیگر این است که باید یک نگاه سیستمی به پدیدههای اجتماعی داشته باشیم یعنی بانک را یک مرکب از اجزاء مختلف و پراکنده نبینید. بانک را یک امر شخصی بدانید که یک سیستم است و فعالیت دارد و اگر یکی از اجزاء را از او بگیرید بانک نخواهد بود؛ لذا در این نگاه بانک یک سیستم خاص میشود. این قانون بانکداری با این نگاه سیستمی نوشته نشده است، بلکه به صورت جزیرههای مختلفی دیده شده و برای اینکه بحث ربا را حل کنند قرض را مطرح کردهاند و به همین صورت جلو آمدهاند؛ بنابراین در اجرا نیز مشکل به وجود آمده است. دلیل این مسئله نیز شاید این باشد که بانکداری بحث نویی بوده و اگر بخواهد این نگاه مطرح شود و بعد از مطرح شدن نیز سر آن نزاع و سپس اثبات و نهادینه شود زمان زیادی میبرد.
وی در ادامه با ارائه مثالی افزود: برای نمونه یک زندگی فقهی و یک زندگی اسلامی داریم، زندگی فقهی مبتنی بر حقوق زوجین است که هر یک حق خود را میگویند، اما آیا با این نگاه زندگی شکل میگیرد؟ خیر. چون فقه با اخلاق کاری ندارد و حقوق را بیان میکند، اما زندگی اسلامی آنجا است که اعتقادات اسلامی باشد و رفتار و اخلاق نیز فقهی باشد که در این صورت نزاع در زندگی مطرح نمیشود.
بهاری بیان کرد: فقه ما از همان زمانی که تاسیس شد تا الآن نیز به جرات همین است، فقه ما فقه جزئی و فردی است و این مسئله شاهبیت همه حرفها است که فقه ما جزئینگر است. یکی از مهمترین عواملی که فقه کلینگر نداریم نیز این است که موقعیتی نداشتهایم که سر آن بحثی داشته باشیم و اصلا نیازش احساس نمیشد.
وی در ادامه افزود: این فقهی که ما داریم این سنخ از فقه را شامل است. اگر بخواهیم بعد از انقلاب، نیاز جامعه را که نگاه نو به فقه است، برآورده کنیم باید نگاه خود را تغییر دهیم. قبل از انقلاب وقتی فقه میخواندید جوابگوی نیازها بود، چون کسی نمیپرسید که این بانک چطور است و ...، بانک بود و نظام نیز طاغوتی بود و بحث آن نیز مطرح نمیشد. چون یک بانک نیز بیشتر نداشتیم و بعد تکثیر شدند.
بهاری تصریح کرد: مردم نیز در آن زمان گوش به حرف روحانیت میدادند، اما الان به دلیل سبک زندگی نیازها نیز متفاوت شده است. البته نه اینکه ما بخواهیم فقه را تغییر دهیم، بلکه باید دید ظرفیت فقه چقدر است. الآن برخی میگویند فقه همین است و چیزی بیش از این نیست، اما برخی میگویند ظرفیت فقه بالاتر است و میتواند نیازها را پاسخ دهد. برخی میگویند باید فقه فردی را مطرح کنیم تا مشکل حل شود، اما برخی نیز میگویند که باید نگاه سیستمی داشته باشیم؛ لذا باید از درون فقه از جزءها، کلیاتی را بیرون کشید تا نظام اقتصادی، اسلامی شود و بر اساس آن کشور اداره شود.
وی در ادامه افزود: بنابراین قید اسلامی بودن نیاز به اخلاق و اعتقادیات و فقه دارد که اگر جمع شدند اسلامی است و چون جمع نشدند مطرح نیست. حالا اگر جمع شدند باز هم الآن آیا اسلامی است؟ فرض کنید که در بانک رفتار و ... درست شود، اما باز هم اسلامی است؟ اینجا نگاه سیستمی مطرح میشود.
بهاری در ادامه به این بحث که آیا اقتصاد اسلامی داریم یا خیر اشاره و بیان کرد: در اینکه علم اقتصاد اسلامی داریم یا نداریم اختلاف شدیدی وجود دارد و این زیرمجموعه بحث علوم انسانی اسلامی است. علم اقتصاد میآید از متغیرهای اقتصادی و سیاستهای اقتصادی بحث میکند. مثلا اینکه عوالم تورم چیست و قواعدی مطرح شده که اگر این اتفاق بیفتد تورم به وجود میآید و اینکه برای از بین بردن تورم نیز راهکارهایی ارائه شده است.
وی با اشاره به مکتب اقتصادی تصریح کرد: ما مکتب اقتصادی داریم. سند الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت را اگر مطالعه کنید میبینید که در آن، مبانی بینشی مطرح شده است که اعتقاد ما این چنین است و ...، چرا اینها را مطرح کردهاند؟ چون اگر بخواهیم به مکتب برسیم از اعتقادات باید شروع کنیم و شما اگر مکتب اقتصادی سرمایه داری را در نظر بگیرید از مکتب کمونیستی نشات گرفته است. یعنی انسانمحوری مورد توجه است و با این اعتقاد تمام گزارههای اقتصادی خود را تعریف میکند. گزاره او ملاک منافع دنیوی فرد است، یعنی اصالت را به فرد میدهد. ولی اگر از خدامحوری شروع کنیم مالکیت من در طول مالکیت خدا است و اعتباری میشود و با این نگاه برخی از گزارههای فقهی ما نیز تفسیر میشود که شما در بیع مکاسب جایی را دارید که در بحث معاطات، شیخ اشارهای به این مسئله دارد که یک جاهایی که انسان مالک نیست خدا اجازه داده در آن تصرف کند.
بهاری بیان کرد: اینها همگی از این فقه استخراج میشود. با همین نگاه این گزارهها تفسیر میشود و از نظر حقوقی نیز مانعی نخواهد داشت؛ لذا مکتب از اعتقادات و اخلاق و فقه تشکیل میشود، اما اینکه نظام هست یا نیست را باید مطالعه کرد و به جمعبندی رسید. در واقع در نظام و علم اقتصاد اسلامی اختلاف است، اما در مورد مکتب این نظر وجود دارد.
انتهای پیام