مینی سریال «گشت پلیس» به کارگردانی مهرداد خوشبخت از آن دست مجموعه های مختصر و مفیدی بود که به جای ریتم کند و روایت داستان های کش دار و به اصطلاح آب بستن در قصه، در ۷ قسمت توانست یکی از پرونده های مهم پلیسی را مورد بررسی قرار دهد. البته خوشبخت در گفت و گویی که با بانی فیلم پیش از این داشت بیان کرده بود که بخشی از داستان برگرفته از پرونده های واقعی است که با تخیل نویسنده آمیخته شده است و تلاشش را کرده تا سریالش دچار ممیزی در پخش نشود. اما واقعیت این است که در کشور ما ساخت فیلم و سریال پلیسی چندان کار راحتی نیست و موانع بسیاری بر سر راه فیلمساز برای ارائه یک اثر ماندگار در چنین ژانری قرار دارد. به این خاطر که مشاغلی از این دست در فرهنگ ما از قداست خاصی برخوردار است. از این رو فیلمساز نمی تواند حقایق زندگی فردی را که در جامعه چنین جایگاهی دارد در یک اثر نمایشی به گونه ای بیان کند که برای مخاطب کاراکترها و ماجراها ملموس و واقعی باشند. به همین دلیل است که اغلب سریال های پلیسی ایرانی مورد توجه قرار نمی گیرد و در عوض سریال های پلیسی غیروطنی برای مخاطب جذاب است. چرا که در اینگونه آثار روسای پلیس و حتی بالاتر از آن رییس جمهور و سران یک کشور هم می توانند فاسد و یا خائن باشند. اما در سینما و تلویزیون ما چنین تفکر و نگاهی در آثار نمایشی وجود ندارد. پلیس در فیلم ها و سریال ها شخصیت مثبت و ماورایی دارد که در بدترین شرایط، همواره بهترین تصمیم را می گیرد و هیچگاه وسوسه نمی شود، حسادت نمی کند و به طور کلی نگاه فیلمساز به این کاراکتر در آثار نمایشی مثبت است. در صورتی که به چالش کشیدن چنین کاراکترهایی در موقعیت های مختلف می تواند برای مخاطب جذاب باشد و هم برای بازیگری که ایفاگر آن نقش است. اما «گشت پلیس» را می توان یکی از کارهای متفاوت پلیسی در تلویزیون دانست.
از طرفی به قدری این سریال اکشن و واقع گرا بود که سفارشی بودن آن چندان به چشم نمی آمد. گرچه این مجموعه قرار بود که در هفته ناجا روی آنتن برود و به دلایلی پخش آن به تعویق افتاد، با این حال به دلیل ریتم تند و نگاه متفاوتی که کارگردان به یک اثر پلیسی داشت، باعث شد تا از همان قسمت نخست مورد توجه قرار بگیرد. علی رغم برخی سریال ها که باید یکی دو هفته ای از پخش سپری شود و بعد داستان وارد اتفاقات و ماجراهایی شود تا بتواند مخاطب را با خود همراه و ذهنش را درگیر کند، شاما «گشت پلیس» توانست از همان قسمت نخست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند. گرچه این مجموعه نیز به دلایلی که در اغلب سریال های تلویزیونی وجود دارد، نقاط ضعفی هم داشت. با این حال در جذب مخاطب تا حدودی موفق بود.
مهرداد خوشبخت کارگردان این مجموعه از آن دست افرادی است که علاقه بسیاری به تجربه در ژانرهای مختلف در تلویزیون دارد. این را به راحتی می توان از آثاری که برای این رسانه ساخته متوجه شد. «شهر دقیانوس» و «غیر علنی» از جمله سریال هایی است که این کارگردان برای تلویزیون ساخته که در زمان خود حکایت از نگاه متفاوت و خاص این کارگردان به سریال سازی دارد. ضمن اینکه خوشبخت در دورانی که تله فیلم های بسیاری ساخته و پخش می شد، توانست تله فیلم های خوش ساختی را برای مخاطب تلویزیون بسازد و مورد توجه هم قرار بگیرد. او در «گشت پلیس» توانست از ابزار و امکاناتی که معمولا در اختیار نیروهای پلیس قرار دارد، به درستی در سریال خود استفاده کند.
ضمن اینکه در انتخاب بازیگران هم تلاشش را کرد تا از بازیگرانی دعوت به همکاری کند که در این ژانر کمتر دیده شده اند و سعی کرد بازی متفاوتی از آنها بگیرد. به عنوان مثال برزو ارجمند که مدتی است در تلاش است تا نقش های متفاوت و جدی را ایفا کند. او در این سریال یکی از پلیس هایی بود که در ابتدا به دلیل نوع رفتار و خلقیاتی که داشت، برای همکارانش چندان دوست و همکار محبوبی به نظر نمی آمد و همواره یک دفترچه و قلم به همراه داشت تا مواردی را یادداشت کند. ارجمند که آخرین حضورش در تلویزیون بازی در مجموعه «سر دلبران» و ایفای یک روحانی جوان بود، با توجه به انتخاب هایی که این اواخر در تلویزیون دارد، به نظر می رسد که به پختگی خاصی در انتخاب ها و بازی رسیده است. در کنار او امیررضا دلاوری نیز یکی دیگر از پلیس های این داستان بود که از قضا با باجناقش مشکلاتی داشت و گاهی هم به همکارش حسادت می کرد. ضمن اینکه به خاطره گویی نیز علاقه بسیاری داشت. اما هر بار که قصد داشت خاطرات چابهار را تعریف کند، مورد بی مهری همکاران و دوستانش قرار می گرفت. دلاوری در بازی اش نمک خاصی دارد که در این سریال و ایفای این نقش خیلی به کمک بازی اش می آمد و شخصیتش را شیرین می کرد.
در نهایت فرهاد قائمیان که در رأس این گروه بود نیز مثل همیشه توانست خاطره خوب دیگری را در ذهن مخاطب ماندگار کند. آن هم به دلیل توانایی است که در ایفای کاراکترهای متفاوت دارد. گرچه لحن قائمیان در اغلب فیلم ها و سریال هایی که حضور داشته، چندان متفاوت نبوده، اما به دلیل نکات مثبتی که در بازی اش وجود دارد، لحن و شیوه بیانش چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. به این دلیل که قائمیان هم ویژگی خاصی در نوع بازی اش دارد که مورد توجه مخاطب قرار می گیرد. از این رو خوشبخت را می توان یکی از کارگردانانی دانست که ملاک انتخاب بازیگر را نزدیکی به نقش و توانایی بازیگر می داند. آن هم در شرایطی که اغلب بازیگران به باند بازی و گروه بندی و تیمی کار کردن برخی کارگردانان معترضند، خوشبخت در کارهایی که تاکنون ساخته سعی کرده کست تکراری نچیند. فارغ از بحث انتخاب بازیگر و کارگردانی که در این سریال که تا حدودی نمره قبولی کسب می کند، شیوه روایت و داستان گویی نیز در هر اثر نمایشی و به خصوص در ژانر پلیسی بسیار حائز اهمیت است. نکته مهمی که اغلب بازیگران هم به آن در گفت و گوهایشان با رسانه ها تاکید دارند و اشاره می کنند. گویا تلویزیون نسبت به سریال پلیسی، اکشن و رزمی روی خوشی نشان نمی دهد که مخاطب جای چنین آثاری را در این رسانه خالی می بیند.
این در حالی است که در گذشته مهدی فخیم زاده سریال های خوبی را در این زمینه ساخت که مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت. با این وجود به نظر می رسد که سینما و تلویزیون ما فاقد ژانر اکشن است. آن هم در شرایطی که نیاز ساخت و تولید چنین آثاری در سینما و به خصوص در تلویزیون احساس می شود. به این دلیل که ژانر پلیسی و اکشن یکی از گونه های پرطرفدار محسوب می شود و مخاطبان بسیاری به دیدن این گونه کارها علاقه مند هستند. با این وجود کمتر کسی سعی می کند سریالی معمایی و یا پلیسی و اکشن بسازد. البته مهمترین مسئله ای که مانع از ساخت اینگونه آثار در سینما و به خصوص تلویزیون می شود، مشکلات مالی و بودجه هایی است که باید به چنین کارهایی اختصاص پیدا کند، اما این اتفاق در عمل نمی افتد. ضمن اینکه در تلویزیون در کنار مسائل مالی و بودجه، محدودیت ها و خطوط قرمز هم مانع مهمتری در ساخت آثاری از این دست محسوب می شود. بنابراین مخاطب کمتر شاهد سریال ها و فیلم های پلیسی ماندگار و جذاب است و هر از گاهی یک سریال در این زمینه ساخته و پخش می شود و خیلی زود هم به فراموشی سپرده می شود. گرچه متن و فیلمنامه خوب و حرفه ای و شخصیت پردازی دقیق و پیچیده و جذاب هم در این زمینه حرف اول را می زند و در نهایت کارگردانی که بتواند از دریچه نگاه خاصی به این مقوله بپردازد. به عنوان مثال پوریا آذربایجانی که چندی پیش سریال «نوار زرد» را برای تلویزیون ساخت و جزو کارهای خوب و متفاوت پلیسی در تلویزیون محسوب می شد اما در پخش دچار ممیزی بسیاری شد.
تاجایی که ممکن است این کارگردان جوان و خوش فکر علاقه ای به همکاری با تلویزیون نداشته باشد. یا مهرداد خوشبخت که قابلیت ساخت آثار پلیسی پرمخاطب را دارد. از این رو خوب است به جای سلیقه ای عمل کردن برخی مدیران تلویزیون و مانع تراشی بر سر راه فیلمسازان، توجه بیشتری به خواست و سلیقه مخاطب داشته باشند و از افرادی در این زمینه دعوت به همکاری کنند که تخصص و تجربه لازم را دارند. همین موضوع نیز باعث می شود بازیگران هم انگیزه بیشتری برای فعالیت در این رسانه داشته باشند. از طرفی سطح سلیقه مخاطب نیز با تولید آثار ماندگار و حرفه ای ارتقاء پیدا می کند.