چرا باور نمیکنیم آب نداریم؟!
«موضوع آب، موضوع بقا انسانها است و آگاهی انسانها در این زمینه حیاتی است.»
تابستانها خشکسالی یکی از بزرگترین بحرانهای موجود است و در پاییز و زمستان بعد از چند بارش پیدرپی کمآبی به یک توهم تبدیل میشود؛ این وضعیت سالهای اخیر ایران است.
وضعیت بارندگیها در چند ماه اخیر در ایران بسیاری را امیدوار کرده که دیگر خشکسالیها در ایران از بین رفته و میتوان بحران ایرانی که به وضعیت وحشتناکی رسیده را حل شده دانست.به طور کلی بارشهای کشور نسبت به میانگین دورههای مشابه درازمدت (۹۱.۲ میلیمتر) ۳۰.۴ درصد افزایش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (۳۶.۱ میلیمتر) ۲۲۹.۴ درصد افزایش پیدا کرده.
به طور کلی میزان بارندگی وابستگی مهمی با میزان کمآبی کشورها دارد و این افزایش بیش از ۲ برابری بارش در ایران نسبت به سال گذشته موضوعی است که سوالات زیادی را در رابطه با میزان بحران به وجود آمده به وجود میآورد. اینکه آیا باران توانسته مشکل ایران را حل کند.
در همین رابطه با علی میرچی استاد مهندسی منابع آب دانشگاه ایالتی اوکلاهوما گفتگویی با خبرآنلاین داشت که خلاصه آن را میتوانید اینجا بخوانید:
دوباره بارندگی ها در مناطق مختلف ایران شده و حالا بسیاری بر این باورند که ما دیگر درگیر بحران آب، خشکسالی و ... نیستیم. اساسا شما موافق این نوع حرف ها هستید؟
من مخالف این نوع نگاه هستم. مشکل کمآبی ما دیگر مزمن شده و با ورشگستگی آبی روبرو هستیم. اینکه بخواهیم بگوییم چون امسال میزان بارش بسیار بیشتر از سال پیش بوده پس دیگر کمآبی نداریم، مثل این است که تاجری که ۱میلیارد بدهی داشته با یک سود ۵۰میلیونی ادعا کند که تمام مشکلاتش حل شد.
برای فهم ورشکستگی آبی کشور تمرکز ما باید به کاهش شدید آب باشد نه فقط دورههای ترسالی و خشکسالی که تجربه میکنیم که اطلاعات غیرکاملی از وضعیت منابع آبی کشور میدهد.
اگر بخواهیم به طور کلی حرف بزنیم، بحث ورشکستگی آبی، اصلا چقدر به بارندگی بستگی دارد؟
ببینید بارندگی مولفه اصلی آب تجدیدپذیر است، در شرایط وخیمی که اکنون تجربه میکنیم هر میزان بارندگی بالاتر از میانگین به کاهش کسری آب کمک میکند اما باید به این موضوع هم توجه کنیم که نوع باران هم مهم است. اصولا ما دو نوع مخزن طبیعی برای آب داریم که عبارتاند از برف درون کوهها و آب زیرزمینی درون آبخوانها.
پس میتوان گفت با توجه به کاهش چشمگیر یخچالها و کاهش تراز آب زیرزمینی میتوانیم بگوییم مشکل ورشکستگی آبی کشور جدی است.
میزان این بارندگیها باید چقدر باشد تا این مشکلات جبران شود؟
این سوال بسیار سختی است، برای پاسخ یک مثال میزنم تا ابعاد ماجرا مشخص شود. حوزه دریاچه ارومیه را در نظر بگیرید که مساحت آن ۱۰ درصد میانگین آن کاهش پیدا کرده. اگر همین امروز برداشت آب را در داخل این حوزه را ۲۰ درصد کاهش دهیم که اقدام بسیار سختی است و از سویی شرایط ترسالی را هم حاکم کنیم حداقل ۵ سال طول میکشد که تراز دریاچه به میزان اکولوژیکش برسد. اما تاکید میکنم این تصویر ایدهآل و غیرواقعی است، در شرایط اقلیمی نزدیک به نرمال احیای دریاچه ۱۰ تا ۱۲ سال طول میکشد و اگر خشکسالی داشته باشیم باید میزان برداشت را تا ۴۰درصد کاهش بدهیم که در این صورت احیای دریاچه حداقل ۱۶سال طول میکشد و در حال حاضر فکر میکنیم همین عدد ۱۶ یا ۲۰ سال به واقعیت نزدیکتر است.
اما دریاچه ارومیه فقط یک نمونه است برای اینکه بگوییم مشکل کم آبی حل شده، باید ذخایر برف فراوان داشته باشیم، دریاچهها پر بشوند و تراز آب زیرزمینی به حالت قبلی برگردد، مجموعه این شرایط وخامت اوضاع را به خوبی به تصویر میکشد.
شما میگویید در چنین شرایطی ما از خشکسالی خارج میشویم، اما آقای دکتر اساسا تعریف خشکسالی چیست؟
تعاریف و به همین منظور شاخصهای مختلفی برای ارزیابی خشکسالی وجود دارد. در کشور ما مجموعه خشکسالیهای هیدرولیژیکی، هواشناسی، کشاورزی با خشکسالی اقتصادی و اجتماعی و سوءمدیریت توام شده و یک خشکسالی انسانساز را به وجود آورده چراکه رشد نیاز آبی کشور بدون توجه به میزان آب موجود رخ داده.
با همه این حرفها چرا هنوز بارها در رابطه با اینکه خشکسالی وجود ندارد، بحث میشود؟
ببینید این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که قطعا یک دلیل آن کمبود آموزش در این زمینه است.
شما چندین سال است که در آمریکا استاد دانشگاه هستید، در مناطق خشک آنجا چقدر این باور وجود دارد؟
ممکن است چنین چیزی در کشورهای مختلف هم وجود داشته باشد اما به جرات میتوانم بگویم در آمریکا چنین چیزی بسیار کمتر از ایران است. مردم در مناطق گرم و خشک آمریکا نسبت کمآبی اطلاعات خوبی دارند. این وضعیت به خاطر تلاشهای دامنه دار متولیان مدیریت آب و رسانهها برای آموزش همگانی مردم اتفاق افتاده.
موضوع آب، موضوع بقا انسانها است و آگاهی انسانها در این زمینه حیاتی است.