اما شاید این تنها یک جنبه از شخصیت دهمین امام جمعه موقت تهران باشد که از چهلوپنجسالگی (۱۳۸۴) با حکم رهبری عهدهدار اقامه و خطابهی فریضهی ظهر جمعه شده است؛ او متولد اردیبهشت ۱۳۳۹ در سمنان است اما اصالتش به کرمان میرسد و سالهای سال است که بخش عمدهای از زندگیاش را در قم سپری میکند.
خاتمی هرچند در زمان وقوع انقلاب تنها هجدهسال داشته است، اما امروز در دفاع از نظام و برخی اهداف انقلاب ۵۷ آنقدر با شور و احساس عمل میکند که هیچ بعید نیست گاهی در ذهنمان او را در صفوف نخست راهپیماییهای بهمنماه ۵۷ مجسم ساخته باشیم یا در تصورمان عکسی سیاهوسفید از او در کمیته مشترک ضدخرابکاری با نمره بازداشت، گرفته باشیم. او هرچند بنا به گفته خودش «به علت سن کم، توفیق زندان و تبعید در رژیم شاه» را نداشته، اما «مبارزان سختکوش و مقاومان نستوه تبعیدی را که برای خدا پای در میدان نهاده بودند، سخت دوست میداشته» است. فرزندِ «آسیدمهدی» از پانزدهسالگی (۱۳۵۴) منبر رفتن را در شهرهای شوشتر، تهران و سمنان شروع میکند و خود را آغازگر جریان انقلاب در «روستای زرند ساوه و نیز آدران شهریار» میداند. او در خاطراتش از انجام سخنرانی در عید قربان سال ۵۷ علیه حکومت پهلوی یاد میکند و میگوید: «در همان سخنرانی، مسجد را که به نام شاه بود به نام امام خمینی تغییر دادم و بعد از منبر، به وسیله مردم فراری داده شدم.» خاتمی جوان در محرم همان سال به سمنان و سرخه دعوت، اما از سوی مأموران حکومت تعقیب میشود که با تلاش حسین فریدون، برادر حسن روحانی به تهران فرار میکند و بعدها، نخستین فعالیت رسمی سیاسیاش را با نمایندگی مردم کرمان در سومین دوره مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۶) تجربه میکند و امروز هم در هیئت رئیسه آن مجلس، مسئولیت سخنگویی را به عهده دارد.
با او به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب در دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری گفتوگو کردیم. خاتمی در دفتر خود پذیرای ما شد و درباره گذشته محل انجام مصاحبه، آن را یکی از «یادگارهای مرحوم هاشمی رفسنجانی برای خبرگان» نامید و ادامه داد: «اینجا در گذشته کتابخانه مجلس شورای اسلامی بود و الان دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری است و جلسات کوچکی با حضور مثلاً ۳۰ نفر از اعضا در اینجا برگزار میشود که انتخابش به عنوان دبیرخانه اقدامی بود که آقای هاشمی عملیاش کرد.»
خاتمی در این گفتوگو با اظهار نگرانی از آنچه «مدح رژیم پهلوی» مینامد، تأکید میکند که این جریان در آستانه چهلسالگی انقلاب از سوی عدهای در فضای مجازی انجام میشود و در برابر این پرسش که عملکرد مسئولان چقدر در ایجاد چنین فضایی تاثیر داشته است، میگوید: «اگر کسی بگوید ما هیچ تقصیری نداشتیم، ادعای نادرستی کرده است، ما تقصیر داشتیم و تقصیرمان این بوده که انقلاب را درست به مردم معرفی و خدماتش را درست برای آنان منعکس نکردیم.» خاتمی همچنین درباره فیلترینگ توئیتر و تلگرام نیز معتقد است: «اگر کسی بگوید فضای مجازی اصلاً نباشد، باید گفت که او نه دنیا را میشناسد و نه ایران را.» اما در عینحال تأکید میکند که «فرمان فضای مجازی باید در دست نظام باشد.»
با امام جمعه موقت تهران، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان در فرصت یکساعتهای که در اختیار داشتیم، درباره احتمال وقوع بحرانهای سیاسی و اجتماعی در سال ۹۸، وضعیت دیانت و رعایت احکام آن در جامعه پس از گذشت چهل سال از عمر انقلاب و احتمال طرح نام فرد یا افرادی برای آینده رهبری در مجلس خبرگان نیز گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
حاصل انقلاب اسلامی در پایان چهارمین دهه وقوعش برای مردم چه بوده و چه مواردی را در طول چهل سال گذشته میتوان برشمرد که لزوماً از وقوع انقلاب ۵۷ حاصل شده باشند؟
برداشتم این است که در این چهل سال مطالب مستند و گویای زیادی گفته شده، اما به نظرم در این چهلمین سالگرد، کسانی خیز برداشتند که چهره رژیم سیاه و منفور و پهلوی را تبرئه کنند. این جریان را برخی از صاحبان فضای مجازی دنبال میکند و میطلبد که همه علاقهمندان به انقلاب اسلامی و مخصوصاً کسانی که در این عرصه عمل میکنند برای دفاع از انقلاب اسلامی وارد شوند. چرا اینجا دیگر حوزه جناح نیست؛ اصولگرایی و اصلاحطلبی مطرح نیست، بلکه اینجا حوزه اصل انقلاب اسلامی است و اگر قرار باشد کسانی رژیم پهلوی را که ۵۷ سال حکومتشان از سیاهترین دورانهای تاریخ ایران است، تطهیر کنند و تبرئه سازند در حقیقت با انقلاب اسلامی مقابله صریح کردهاند.
در رابطه با خدمات عمرانی که در طول این چهل سال انجام شده در مجمعی که چند هفته پیش جامعه مدرسین برای علمای بلاد داشت، بزرگی فرمود که در این ۴۰ سال بیش از ۴۰۰ سال خدمت به مردم صورت گرفته است. البته تقاضای من این است که مسئولان دلسوز نظام اسلامی به طور مستمر و بدون آنکه پردهپوشی کنند، با مقایسه به ارزیابی این موضوع بپردازند.ما اول انقلاب چقدر دانشگاه و دانشجو داشتیم و الان چقدر؟ اول انقلاب چقدر خدمات به مناطق محروم داده میشد و الان چقدر؟ قبل از انقلاب فضای سیاسی و امنیتی چه شکلی داشت و الان چه شکلی دارد؟ بنابراین فقط میخواهم به چند رهآورد مسلم و بدون تردید انقلاب اشاره کنم که حتی خود طاغوتیها هم ردش نمیکنند.
رهآورد اول، استقلال کشور است و این حقیقتی است که خود طاغوتیها هم در کتابهایشان دارند و میگویند رژیم شاه، از سال ۱۳۳۲ به آمریکا وابسته بود و قبل از آن به انگلیس وابستگی داشت بود و اگر کسی حرف من را قبول ندارد، میتواند خاطرات حسین فردوست را بخواند؛ او دوست کودکی شاه بود و به صراحت نوشته است که انگلیسیها چگونه محمدرضا را سر کار آوردند. خود محمدرضا هم در بیاناتش تصریح میکند و میگوید من آموزگار را سر کار آوردم چون میانهاش با آمریکاییها خوب بود و وقتی از ایران فرار کرد هم هرگاه اسم آمریکاییها را میشنید، میگفت کاش اینقدر حرف آمریکاییها را نمیشنیدم. ژنرال هایزر هم که یک هفته مانده به پیروزی انقلاب به ایران آمد و یک هفته بعد هم فرار کرد در خاطراتش میگوید وقتی سراغ فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش شاهنشاهی رفتم به من میگفتند دستور چیست؟ و تعجب میکردم که غیرت میهنی اینها کجا رفته است که به یک غریبه میگویند دستور چیست؛ اما امروز اگر نگویم تنها کشوری که در دنیا مستقل است ما هستیم، میتوانم بگویم حداقل مستقلترین کشور دنیا ایران است.
رهآورد دوم این است که مردم ایران خودشان سرونشتشان را تعیین کردهاند و میکنند؛ وابستگان به شاه در کتابهایی که خودشان نوشتهاند، او را به این میشناسند که بیشترین تحقیر را نسبت به ملت ایران انجام میداد. اسدالله علم در خاطراتی که دارد میگوید شاه مردم ایران را مردم پوفیوزی میخواند. شاه میگفت مردم ایران اصلاً دستورو شستنشان را بلد نبودند و پدرم اینها را آشنا کرده بود؛ یعنی اوج تحقیر نسبت به یک ملت در زمان شاه انجام میشد و برای مردم هیچ سهمی در اداره کشور قائل نبودند تا جایی که اسم کاندیداهای نمایندگی مجلس را ساواک تعیین و به نخستوزیر ارائه میکرد و نخست وزیر نیز به شاه میداد و هر کس که شاه روی اسم او خط نمیزد، نماینده بود، چه رأی بیشتر میآورد چه کمتر؛ بنابراین رأی مردم اصلاً بهعنوان اصل مطرح نبود و آنان نیز هیچ انگیزهای برای شرکت در انتخابات نداشتند، اما انقلاب این رهآورد را داشت که صاحبخانهها را به خانه برگرداند. شاه صاحبخانهها را که مردم بودند از خانه بیرون کرده بود و برای رایشان سهمی قائل نبود اما انقلاب اسلامی این صاحبخانهها را به خانه بازگرداند و بعد از انقلاب نزدیک به ۴۰ انتخابات کاملاً مردمی برگزار شده است که همهشان واقعاً انتخابات بود و واقعا هم رأی مردم تأثیرگذار بوده است و این را هم بگویم که در انتخابات سال ۸۸ مقام معظم رهبری از جمهوریت نظام دفاع کرد.
رهآورد سوم که مطرح میکنم مسئله خفقان رژیم شاه و آزادی جمهوری اسلامی است. در این باره خاطرهای شنیدم که یکی از مبارزان را در حالیکه لباس بر تن نداشت، روی اجاق گاز نشاندند و این مبارز تا آخر عمرش نمیتوانست درست بنشیند؛ چنین شکنجههای قرون وسطایی در ساواک انجام میشد. اخیرا هم خواندهام که شخصی صریحاً به شاه اهانت میکرد و حتی وقتی او را میدید پیش رویش هم به او اهانت میکرد و شاه دستور داد او را برای سیرشدن شکم شیرها در قفس بیندازند و پس از مدتی گرسنه نگاه داشتن این حیوانات او را پیش چشم شاه به قفس انداختند. من به کسانی که میگویند در ایران آزادی نیست میگویم این موارد را دیدهاید؟ آنها را خواندهاید؟ خدا را شکر امروز آزادی آمده است و هیچکس به خاطر اظهار نظر دستگیر نمیشود. البته بله؛ هر نظامی با براندازاناش برخورد میکند و اختصاصی هم به نظام ما ندارد، همه نظامهای بهاصطلاح دموکراتیک هم این کار را میکنند.مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی میگفتند کسانی که با جمهوری اسلامی مخالفند، حکومت طاغوت را نشناختهاند، اگر میشناختند، میدانستند که قدر نعمت جمهوری اسلامی چیست.
رهآورد چهارم هم حاکمیت دین است که به برکت انقلاب، دینی که منزویاش کرده بودند دوباره به صحنه آمد.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، در دیماه سال گذشته شاهد طرح شعارهایی با مضمون حمایت از رضاشاه در تجمعات تهران و شهرستانها بودیم، از دید شما علت طرح این شعارها چیست؟ آیا تنها به تهییج بخشی از جامعه در فضای مجازی مربوط و محدود میشد یا اینکه عملکردهای مجموعه نظام و مسئولان در ۴۰ سال اخیر هم در این موضوع تاثیر داشته است؟
اولاً اغتشاشات دیماه سال ۹۶، اغتشاشات بسیار غیرقابل ذکری است. از این لحاظ که وزیر محترم کشور گفته است از تمام شهرهای کشور که در آن اغتشاشی انجام شده وقتی آمار گرفتیم، مجموع آنان ۴۰ هزار نفر بیشتر نبودهاند. از یک کشور ۸۰ میلیونی با زحمت بسیار، ۴۰ هزار نفر را جمع کردهاند. ثانیاً آتشبیار این معرکه به اصطلاح آمدنیوز است که یکی از افرادی که از آمدنیوز بیرون آمده و زمانی در آن، همهکاره بوده است، تصریح میکند که حتم داشته باشید شبکههای جاسوسی بیگانه، آمدنیوز را تغذیه میکنند؛ اصلاً آتشبیار این معرکه کانال تلگرامی آمدنیوز بوده است. ثالثاً منافقین تصریح کردند که شعارهایی که در این تجمعات داده میشد را ما ساختهایم. منافقین ضدخلقی که همین حالا هم آدم میکشند. نمیدانم در فضای مجازی آنچه من درباره شکنجه کردن توسط منافقین را دیدهام، شما هم دیدهاید یا نه؟ آنان همین الان هم در اردوگاههایشان با شکنجه قرون وسطایی آدم میکشند و میگویند که این شعارها را ما ساختهایم. پس یعنی این شعارها حتی شعارهای معترضان داخلی هم نبوده است.
رابعاً با آن همه تبلیغات وقتی ۴۰ هزار نفر را توانستهاند، جمعکنند این یک شقالقمر نیست. جالب است از قول بعضی از مقامات قضایی به شما بگویم که میگفتند در جریان اغتشاشات در شهری ما ۲۰ نفر را دستگیر کردیم که همهشان پسرهای پولدارهای این شهر بودند. یعنی معترضان حتی از فقرا هم نبودند بلکه پسرهای پولدارهای عمده آن شهر بودند. بنابراین در علت اینکه چرا این شعارها مطرح شد، نمیگویم که فقط فضای مجازی تاثیر داشت اما آنکه صدای اینها را به هم رساند شبکه آلوده آمدنیوز بود. البته اگر کسی این سخن را بگوید که ما هیچ تقصیر و قصوری نداشتیم ادعای نادرستی است. تقصیر داشتیم و تقصیر ما این بوده که این انقلاب را درست به مردم معرفی نکردیم و خدماتش را درست به آنان منعکس نکردیم که من امیدوارم صداوسیمای جمهوری اسلامی در این عرصه فعالتر وارد شود که بهترین ابزار برای خنثیکردن این موارد، تبیین است. آن هم تبیین مستند از سیمای جمهوری اسلامی در ارائه خدمات انقلاب به مردم.
رهبری اخیراً به این موضوع اشاره کردند که حضور جوانان در فضای مجازی پررنگتر از گذشته شود و این در حالی است که توئیتر و تلگرام فیلتر است و برای اینستاگرام هم زمزمههایی مبنی بر فیلتر شدن شنیده میشود. حال با توجه به توصیههای رهبری برای حضور در فضای مجازی به نظرتان صداوسیما برای تبیین آنچه در نظر دارید، کافی است؟
من بر این باورم که متعهدان به انقلاب اسلامی و جوانهای حزباللهی وارد این فضا شوند، مستند بنویسند، اطلاعرسانی کنند و پاسخِ اراجیفِ پهلویساخته را بدهند. مقام معظم رهبری بر حضور جوانان تکیه دارند و به آنان امید بستهاند و این ریشه در سیره پیامبر (ص) دارد. ما امید داریم جوانان حزباللهی ما وارد شوند و با اطلاعات عمیق به صورت مستند به جنگ دروغهای خودساخته کسانی روند که میخواهند با حرفهایشان رژیم پهلوی را تبرئه کنند.
فیلترشدن شبکههای اجتماعی را چطور ارزیابی میکنید؟ از چه مسیری قرار است این اطلاعرسانی و حضور کسانی که به آنان اشاره کردید، انجام شود؟
حرف اصلی ما یک کلمه است و آن این است که اگر کسی بگوید که فضای مجازی اصلاً نه، باید بگوییم که این آقا نه دنیا را میشناسد، نه ایران را. فضای مجازی یک واقعیت است و فناوریای محسوب میشود که عامه مردم را در پوشش خود گرفته است؛ حرف ما این است که فضای مجازی آری، اما باید فرمانش دست نظام باشد. مسئولان خودشان اعتراف میکنند که ۸۰ درصد فضای مجازی در اختیار آمریکا است و این یک واقعیت است. چینیها قبل از دیگران این را فهمیدند و فضای مجازیِ - به تعبیر آنها - «کالیفرنیایی» را به چین راه ندادند. خودشان فضای مجازی بومی ابداع کردند؛ پس قصه فقط قصه ایران هم نیست، قصه جهان است. آمریکا با این فناوری میخواهد همه دولتهای جهان را متضرر کند و دولت در دولت ایجاد کند. بنابراین ما معتقد به فیلترکردن فضای مجازی نیستیم. معتقد به فیلترکردن فضای مجازی هستیم که فرمانش دست آمریکا است. ما میگوییم ماشین باید ترمز داشته باشد. آیا این حرف جای «هو کردن» دارد که بعضیها فیلتر کردن را هو میکنند؟ ما میگوییم ماشین اگر ترمز نداشته باشد به شما و سرنشینانش آسیب میزند. ما میگوییم فضای مجازی داشته باشیم، اما از مسئولان بخواهیم که این فضا بومی شود. همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند اینترنت ملی سامان گیرد. ما حرفمان این است. مثل اینکه ما بگوییم کاری کنید که آسیب فضای مجازی شما را نگیرد. اگر فضای مجازی فرماندهیاش دست آمریکا باشد قتلگاه دین، اخلاق و نظام سیاسی کشور است.
ما معتقد به فیلترکردن فضای مجازی نیستیم. معتقد به فیلترکردن فضای مجازی هستیم که فرمانش دست آمریکا است. آیا این حرف جای «هو کردن» دارد که بعضیها فیلتر کردن را هو میکنند؟ رهبری مدتی پیش درباره طرح «تابستان داغ» آمریکاییها برای ایران سخن گفتند و اخیراً هم زمزمههایی مطرح شده است که بحرانهایی را در سال ۹۸ داشته باشیم، آیا امکان دارد که این بحران در سال آینده رخ دهد؟ و اینکه اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آمادگی نظام برای برخورد با این موضوع چطور است؟
تابستان داغی که آنها انتظارش را میکشیدند اتفاق نیفتاد اما پیشبینی رهبری نشان از دوراندیشی این رهبر بزرگوار دارد که حتی برخی از رسانههای غربی نام مقام معظم رهبری را «دوراندیشترین رهبر جهانی» گذاشتهاند. ایشان فضای کشور را ارزیابی و پیشبینی میکنند که چه بسا دشمن در پی شیطنتهایی باشد که نشانههایش یکی حرفهای خود ترامپ است که هم علنی و هم محرمانه گفته که ما در پی براندازی نظام ایران هستیم. پمپئو وزیر خارجه او هم به دورهگردی افتاده و به صراحت به کشورهای همسایه ما میگوید که بیایید با همدیگر متحد شویم تا نظام ایران را نابود کنیم؛ ائتلاف و نشست اخیری که قرار بود در لهستان برگزار شود هم در همین راستا است.
وقتی آنان اینچنین وارد عرصه شدهاند و از سوی دیگر وقتی وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود که ما در خود ایران و از نیروهای خود ایران استفاده میکنیم که علیه نظام اسلامی عمل کنند، به نظر میرسد که اصل این پیشبینی درست است که دشمن در پی ایجاد بحران است، اما اینکه این اتفاق خواهد افتاد یا نه، بنده عرض میکنم چند مورد اگر رعایت شود قطعاً دشمن راه به جایی نمیبرد؛ یکی آنکه عوامل ایجادکننده انقلاب همچنان سر جای خود باشد. یعنی ایمان مردم و اطاعتشان از رهبری و بصیرتشان وجود داشته باشد. صداوسیمای جمهوری اسلامی هم تبیین بایسته داشته باشد. انشاءالله این گردنه را هم پشت سر خواهیم گذاشت و امیدوارم در سال آینده و در چنین زمانی بگوییم که اینها میخواستند سال ۹۸ سال اغتشاش باشد، اما خدا را شکر دودشان به چشم خودشان رفت. البته این را هم میگویم که هشتسال دفاع مقدس، نظام جمهوری اسلامی را در عرصه تهاجم بیگانه بیمه کرده است. این روزها کمتر میشنویم که بگویند «همه گزینهها روی میز است» به خاطر اینکه هشت سال دفاع مقدس نشان داد بازی با ایران، بازی با دم شیر است. قصه حماسه نهم دی سال ۸۸، ایران اسلامی را در فتنه تهاجم داخلی نیز بیمه کرد و خدا را شکر که مسئولان ما، نیروهای انتظامی ما و بسیجیانمان کولهباری از تجربه را دارند. فتنه سال ۸۸ در زمان خود جدید بود اما الان با کولهباری از تجربه، نیروهای انتظامی و بسیجی ما نخواهند گذاشت که ضدانقلاب به کام خود برسد.
در آستانه چهلسالگی انقلاب، موضوع رعایت دیانت را در جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
سوال این است که وضعیت دیانت و تدین در کشور ما خوب است یا نه؟ پاسخ این است که کشور ما کشور نظرسنجیها است. نهادهای مختلف هرروز، هرهفته و هرماه مسائل مختلفی را نظرسنجی میکند. در این نظرسنجیهای اخیر یکی از سوالات مشترک نظرسنجیها بهخصوص از جوانان پایبندی به دین بوده است و بین ۸۰ تا ۹۰ درصد اعلام کردند که به دین پایبندند، به ارزشها پایبندند و نمود آن هم مثلاً اعتکاف است که اکثریت معتکفان را جوانانمان تشکیل میدهند یا برگزاری عزاداری سیدالشهدا؛ این هیئتها را چه کسانی اداره میکنند؟ شبهای قدر در همین تهران تقریباً خودم اکثر مجالس را یا سخنرانی کردهام و یا سر زدهام و دیدهام که جداً جوانان جمعیت بسیار انبوهی را در آنها تشکیل میدهند؛ اینها نشانه این است که اصل دینداری آسیب ندیده است اما اینکه دشمنان تلاش میکنند آسیب ببیند جای شک نیست.
یک جلوه کماعتناییها به دین، بدحجابیها و بیحجابیها است که جای نگرانی دارد ولی مطلبی را مقام معظم رهبری در بجنورد فرمودهاند با این مضمون که نمیتوان گفت همه اینها (بدحجابان) اردوگاه دلشان جای دیگری است. باید توجه داشت برخی از همین کسانی که ظواهر را رعایت نمیکنند - و از خدا میخواهیم به دلشان بیندازد که ظواهرش را هم رعایت کنند - اردوگاه دلشان با دین است و با ارزشها همراه هستند؛ بنابراین من خوشبینی مقام معظم رهبری را بیجا نمیدانم و معتقد هستم که خدا را شکر قشر عظیمی از مردم عزیز و جوانان عزیزمان همچنان اردوگاه دلشان اردوگاه دین و ارزشهای دینی است اما باید کار بیشتر انجام دهیم، صداوسیمای ما در مسائل ارزشی کار عمیقتر و هنریتر انجام دهد، همهمان به وظیفهمان عمل کنیم و خداوند هم دینش را حفظ خواهد کرد.
برنامههای آینده مجلس خبرگان با توجه به اصلیترین وظایف این مجلس مبنی بر انتخاب رهبری و نظارت بر او، چیست؟ خودتان هم در نشست خبری سال گذشته در قم گویا به شکلگیری کارگروه تعیین رهبری در خبرگان اشاره کرده بودید.
متاسفانه از آن حرف گذشته بنده، سوء برداشت شد. از من سوال کردند در رابطه با رهبری، تدبیر خبرگان چیست؟ من هم آمدم و تدبیر را گفتم اما اینچنین منتشر کردند که خبرگان در پی انتخاب رهبر جدید هستند و مقدماتش را هم فراهم کردهاند. این یک سوءاستفاده بود. خدا را شکر، رهبری ما در با نشاطترین وضعیت خودشان قرار دارند و اهل ورزش و پیادهروی هستند اما طبیعی است که باید به فکر آینده نظام هم بود. حال اگر از من بپرسید شخص خاصی را در نظر گرفتهاید، بنده که عضو کمیسیون تحقیق خبرگان، عضو هیئت رئیسه خبرگان و سخنگوی هیئت رئیسه هم هستم، میگویم که مطلقاً یک فرد هم در این زمینه مطرح نشده است. این را هم به صراحت و شفافیت میگویم. نه؛ اصلاً اینکه فرد خاص یا افرادی باشند، مطرح نشده است. این را گفتم برای اینکه هم شما و هم کسانی که این مصاحبه را میخوانند توجه داشته باشند که من بیاطلاع نیستم و اگر اطلاعی در این رابطه وجود داشته باشد یکی از کسانی که باید مطلع باشد بنده هستم که میخواهم سخنگوی آقایان در خبرگان باشم. اما مجلس خبرگان باید راهکار و تدابیرش را در این عرصه داشته باشد و دارد.
(درباره آینده رهبری): بنده که عضو کمیسیون تحقیق خبرگان، عضو هیئت رئیسه خبرگان و سخنگوی هیئت رئیسه هم هستم، میگویم که مطلقاً یک فرد هم در این زمینه مطرح نشده است. این را هم به صراحت و شفافیت میگویم.
در مجلس خبرگان چه برنامههایی را برای آینده تدوین کردهاید؟
ما سالی دو اجلاس داریم و یکی از آنها در اسفندماه امسال برگزار خواهد شد. کمیسیونها هم در مجلس خبرگان فعال هستند و هیئت اندیشهورز هم فعال است و مدام هم جلساتمان برگزار میشود. ما درباره مسائلی که دغدغه خبرگان است با توجه به سخن رهبری درباره انتخابات که دستور دادند انتخابات هم در مجلس خبرگان و هم در مجلس شورای اسلامی باید بازنگری و مشکلاتش بررسی شوند تا این موارد کاهش یابد، موضوع را در خبرگان نیز پیگیری میکنیم.
یکی از مشکلاتی که ما در مجلس خبرگان داشتیم این بود که برای نامنویسی افراد، در نظر گرفته نشده بود تا کسانی که کاندید میشوند چه چیزی عرضه کنند که اسمشان نوشته شود. مثلاً برای مجلس شورای اسلامی فوق لیسانس را در نظر گرفتهاند اما در روز ثبتنام طرف که میآمد اگر فوقلیسانس نداشت اسم او را برای نامزدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمینوشتند، آن وقت طرف میرفت و در خبرگان اسم مینوشت! این وهن خبرگان بود. ما باید یک کفی را تعیین میکردیم تا کسی که میخواهد کاندیدای خبرگان شود، آن را داشته باشد. از این به عنوان کف تعبیر میکنم چون اگر کسی میخواهد وارد مجلس خبرگان شود امتحان نیز باید بدهد. این موارد در کمیسیون آئیننامه تصویب شده و باید بعد از تصویب در آنجا به صحن علنی بیاید که هنوز این اتفاق نیفتاده است ولی قرار بر این است کسی که اسم برای خبرگان مینویسند، مدرک سطح چهار حوزه را داشته باشد که برابر با دکتری میشود؛ حالا اگر پیرمردهای ۷۰، ۸۰ سالهای بودند که این دورهها را طی نکرده باشند به مدیر حوزه این اختیار را دادیم که ارزیابی کنند که این افراد در حد سطح چهار هستند یا نه. این موضوع مهمی است که ما باید انتخابات خبرگان را سامان دهیم و پیش بینی من این است که این بند رای میآورد.
مسئله دیگر این است که حداقل سن برای ورود به خبرگان چند باشد؟ اگر طلبه ۱۸ سالهای آمد و از عهده همه امتحانات برآمد آیا او را بپذیریم یا نه؟ این را باید قانون برای ما تعیین کند که حداقل سن چقدر است. به هر حال بین مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی فرق وجود دارد و تکریم جوانان هم سر جای خودش است. پیامبر اکرم جوان ۱۸ سالهای به نام اسامه را به عنوان فرمانده لشکر انتخاب کرد اما این خبرگان میخواهند رهبری را تعیین کنند که همه مردم حرفش را بشنوند. من اوایلی که به مجلس خبرگان رفته بودم چون هنوز محاسنم سفید نشده بود، به آیتالله مشکینی عرض کردم که حاجآقا! مردم به رهبری اعتماد میکنند که شما ریشسفیدها انتخاب کردهاید. جوانگرایی آری ولی در جای خود. در عرصه مدیریت اگر جوان بیاید نشاط ایجاد میکند اما در عرصه انتخاب رهبر اگر کسی میخواهد سر کار بیاید تا همه گوش به حرفش باشند، نمیگویم فقط ۶۰ سالهها و ۷۰ سالهها میتوانند ولی فکر میکنم هر کسی باور دارد که ما یک حداقل سنی را باید در نظر بگیریم. یک نظر این است که ۴۰ سالگی را در نظر بگیریم که کمتر از آن هم مطرح شده و بیشتر از آن نیز مطرح شده اما این باید در صحن علنی تصمیمگیری شود.
یک آییننامه خوبی برای خبرگان نوشته شده است، و قبل از اینکه آییننامه تنظیم شود مطالب پراکندهای را که بود در دو سال اخیر تصمیم گرفتیم که سامان دهیم و این اتفاق رخ داد. همچنین قانون اساسی ویژگیهایی را برای یک رهبر نظیر مدیر و مدبر بودن و شجاع بودن و غیره برشمرده است و مقام معظم رهبری در دیداری به ما گفتند که خبرگان برود و شاخصهای رهبری را تعیین کند، مثلاً شاخص شجاعت، مدیریت و تدبیر رهبری چیست؟ که این را هم به فضل خداوند پس از بررسی در کمیسیون تحقیق مشخص کردیم. در مسائل روز هم امام راحل فرمودند که مجلس خبرگان تقویت رهبری است و من معتقدم که- به اصطلاحِ طلبگی ما - این یک انشاء است، اِخبار نیست. یعنی «باید» تقویت رهبری انجام شود که خدا را شکر در طول سالیانی که گذشت به خصوص در جریان فتنه ۸۸ مجلس خبرگان رهبری تمامقد به حمایت از مقام معظم رهبری آمد و عرض میکنم که تنها شخصیتی که در حال حاضر لباس رهبری بر قامت او زیبنده است فقط و فقط مقام معظم رهبری است.
در مسائل روز امام راحل فرمودند که مجلس خبرگان تقویت رهبری است و من معتقدم که- به اصطلاحِ طلبگی ما - این یک انشاء است، اِخبار نیست. یعنی «باید» تقویت رهبری انجام شود که خدا را شکر در طول سالیانی که گذشت به خصوص در جریان فتنه ۸۸ مجلس خبرگان رهبری تمامقد به حمایت از مقام معظم رهبری آمد.
به نظر شما چگونه باید نسبت میان جمهوریت و اسلامیت نظام برقرار شود؟
ما در فلسفه دو گونه ترکیب داریم، یکی ترکیب انضمامی و یکی ترکیب اتحادی است. ترکیب انضمامی مثل ترکیبی است که یک کتابخانه دارد. مثلا در یک قفسه کتابها را چیدهاید که به آن ترکیب انضمامی میگویند. یک ترکیب هم ترکیب اتحادی است، مثل چایی که توی آن شکر میریزید و دیگر نمیتوان شکر را از چای جدا کرد که به این ترکیب اتحادی میگویند. تعبیر مقام معظم رهبری این است که جمهوری اسلامی ترکیب اتحادی است، نه جمهوریت را میشود از اسلامیت جدا کرد، نه اسلامیت را میتوان از جمهوریت جدا دانست. اسلامیت چارچوبه نظام است که تمام قوانین در جمهوری اسلامی باید بر اساس اسلام باشد. شورای نگهبان را هم گذاشتهاند تا از این اصل پاسداری کند. در این چارچوب مردم، سالار هستند. رهبر را با واسطه خبرگان، مردم تعیین میکنند، همچنین رئیسجمهوری و نمایندگان مجالس را هم مردم تعیین میکنند که این یعنی مردمسالاری دینی، یعنی جمهوری دموکراتیک غرب نه، که چارچوب، اصل و فرعاش مردم هستند. در مقابل این، چارچوبهای که اسلام مشخص کرده، باید در آن قرار داشته باشیم و خارج از آن اگر چیزی باشد، مشروع و مقبول نیست و در این چارچوب، میزان رأی ملت است.
جالب است بگویم مقام معظم رهبری فقط سال ۸۸ از جمهوریت نظام دفاع نکرد. در سالی که آقای خاتمی انتخاب شد نیز کسانی رفتند و به آقا گفتند که یک کاری باید کرد. آقا فرمودند چه کار؟ مردم رای دادهاند. آقای خاتمی رئیسجمهوری است. یعنی قصه دفاع از جمهوریت نظام را مقام معظم رهبری در جاهای مختلف داشته و دارد و حقیقت هم همین است. ما پذیرفتهایم که نظاممان مردمسالارِ دینی است و آنان هستند که حرف اول را میزنند. بله! باید تبیین و روشنگری هم باشد تا انتخابها، انتخابهای بابصیرتی باشند ولی سرانجام در چارچوب نظام اسلامی باید به رأی مردم تمکین کرد.
با توجه به گذشت چهل سال از انقلاب و اینکه مسئولان و نسل نخست جمهوری اسلامی یا سنشان بالا رفته یا از دنیا رفتهاند، آیا پیشنهادی برای «جانشینپروری» در کلیت نظام مطرح است؟
این پیشنهاد چند بار از سوی افرادی در مجلس خبرگان مطرح شده که من آن را به کادرسازی تعبیر میکنم و آن را کادرسازی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی میدانم اما هنوز نهادی - نه نهاد روحانی و نه نهاد دیگری - در عرصههای مختلف، تدبیری در این عرصه نچیدهاند ولی به تدریج که زمان پیش میرود چهرههای شاخص هم خود را نشان میدهند و استعدادهایشان را از قوه به فعل در میآورند و خودبهخود شناخته میشوند، ولی باید اعتراف کنیم که در این عرصه باید یک کار سامانیافته دقیق در حوزههای مختلف صورت دهیم.
انتهای پیام