فرافکنی‌های برون‌مرزی نیکلاس مادورو


 فرافکنی‌های برون‌مرزی نیکلاس مادورو

نیکلاس مادرو همانند سلف خود هوگو چاوز، فعالیت سیاسی ‌اش را با تشکیل جنبشی به نام انقلاب بولیواری آغاز کرد، اما آنچه به ظهور و بروز او در فراگرد حیات سیاسی ونزوئلا شتاب بخشید، اعلام ناگهانی برنامه اصلاحات اقتصادی نئولیبرال بود

قانون- صلاح الدین هرسنی/ مدرس علوم سیاسی و روابط بین الملل

نیکلاس مادرو همانند سلف خود هوگو چاوز، فعالیت سیاسی ‌اش را با تشکیل جنبشی به نام انقلاب بولیواری آغاز کرد، اما آنچه به ظهور و بروز او در فراگرد حیات سیاسی ونزوئلا شتاب بخشید، اعلام ناگهانی برنامه اصلاحات اقتصادی نئولیبرال بود. این اصلاحات در واقع بخشی از تلاش های اعضای جوان نخبگان سیاسی جنبش بولیواری ونزوئلا برای شکستن بن بست اقتصادی موجود بود که به مدت چند سال اقتصاد کشور را به رکود کشانده بود. این اصلاحات در لوای گفتمان چپگرایی هم باید هژمونی آمریکا را در آغازین سال های هزاره سوم به چالش می‌گرفت و هم از ورود آن به حیات خلوتش یعنی آمریکای لاتین جلوگیری می کرد،اما این تکاپو در عمل جای خود را به پوپولیسم و بحران داد.

بنابر این آنچه مادرو از زمان به دست گرفتن قدرت تاکنون در حیات سیاسی ونزوئلا انجام داده و می دهد، پشت کردن به میراث بولیواریسم و چوب حراج به آرمان های سوسیالیسم ونزوئلایی است. این کنش‌های مادورو، بخشی از روند زوال دموکراسی در این کشور را به نمایش می گذارد. در واقع باید گفت که مادورو نه عامل این زوال،بلکه نشانه این زوال محسوب می شود. مهم‌ترین نشانه زوال دموکراسی در تمایلی است که او به تداوم پوپولیسم و دماگوژی نشان می دهد. به این ترتیب روزی نیست که در ونزوئلا بحرانی از جنس بحران نفوذ و توزیع، بحران مشروعیت و دموکراسی کشور را به لرزه نیندازد و موجب بی ثباتی نشود. به گونه ای که هر روز از هر طرف ونزوئلا صدای اعتراض شنیده می شود و خشم مردم رو به افزایش و فزونی است. بحرانی هم که امروزه سپهر سیاست ونزوئلا را احاطه کرده است،از جنس همان بحران های گذشته و نتیجه و محصول یک سلسله تصمیمات نادرست در حوزه اقتصاد است. البته مادورو همانند سلف خود (چاوز) هیچگاه خود را عامل این وضعیت نمی‌داند و تلاش دارد که با پناه گرفتن در زیر چتر توطئه و تئوری های نخ نما و پوسیده دایی‌جان ناپلئونی،کاستی‌ها و ضعف ها را به وجود دست های پنهان سرمایه‌داری بین‌المللی به خصوص آمریکا حواله دهد اما واقعیت چیست؟ واقعیت آن است که سیاست های واشنگتن در قبال کاراکاس ربطی به وضعیت وخیم امروز ونزوئلا ندارد. بحران ویرانگر و مخرب امروز ونزوئلا نه ساخته و پرداخته نظام سلطه، بلکه ساخته و پرداخته کاراکاس و تداوم اتخاذ سیاست های نادرستی است که از سوی مادرو و همفکرانش برای مردم ونزوئلا تدارک دیده شده است. در چنین شرایطی همه امید ها به خوان گوایدو، رییس پارلمان ونزوئلا و از رهبران اپوزیسیون است که این روز ها به جهت گرایشات راست میانه از محبوبیت زیادی در حیات سیاسی ونزوئلا برخوردار شده است و از سوی آمریکا،کانادا،برزیل،آرژانتین،پرو،گواتمالا و کلمبیا نیز مورد حمایت قرار گرفته است. درواقع اقدامات دموکراسی خواهانه گوایدو می تواند امید به بقای صدارت مادورو را به چالش گیرد و تا میزانی به سامان و ثبات سیاسی این کشور کمک کند. تحقق این امر مستلزم تقویت اپوزیسیون و همچنین مقاومت در برابر اقدامات مردم فریب مادرو است که نشانه های آن هم اینک در سپهر سیاست ونزوئلا نمایان شده است اما در کشاکش این جدال، به نظر می رسد که عزم مادورو برای حفظ کرسی قدرت در کسوت ریاست جمهوری جدی است. امید او هم برای حفظ قدرت به هوادارانی است که در بخش هایی از جامعه ونزوئلا حضور دارند و سپس حمایتی بوده که قرار است ارتش ونزوئلا از او به عمل آورد. هم اینک نشانه ها، حکایت از آن دارند که مادورو از حمایت ژنرال های ارتش برخوردار است و بدون حمایت ارتش و نیرو های امنیتی، کار مخالفان برای گذار به دولتی جدید کار آسانی نخواهد بود. تداوم این شرایط می تواند حیات سیاسی ونزوئلا را در شرایط بی بازگشت قرار دهد.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق