گردش آزاد غیر رسمی اطلاعات برگ برنده مردم شده است!
اصلاحطلبی و اصولگرایی جنسیت نیست بلکه صفت است و صفت هم در فرآیند زمان و مکان دچار تغییر می شود؛ بنابراین لازم است که...
قانون-امید فراغت/ کارشناس ارشد علوم سیاسی
اصلاحطلبی و اصولگرایی جنسیت نیست بلکه صفت است و صفت هم در فرآیند زمان و مکان دچار تغییر می شود؛ بنابراین لازم است که متناسب با ادبیات جامعه امروز نسبت به زیست های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ...کنش و واکنش معقول داشت. این درست است که گذشته آینده را می سازد اما نکته مهم تر اینکه گذشته به پایان رسیده و اکنون میتواند آغازی برای حرکت به سوی فردا و فرداها باشد؛ اینکه پیوسته به دنبال توجیه عملکردهای گذشته هر دو جریان موثر ساختار سیاسی کشور بود، دوای درد جامعه امروز نیست!
شاید بتوان با روایت ها افراد و جریان ها را به عقبنشینی وادار کرد یا اینکه با روایت آفرینی به دنبال تحقق خواست و مطالبات جریانی بود اما باید پذیرفت که واقعیت موجود محصول تصمیم سازیها و تصمیمگیریهای گذشته است و واقعیت امروز میتواند به عنوان متر و قیاسی برای ارزیابی گذشته هر دو جریان باشد! از نقطهای که قدرت فضای اینترنت در قالب شبکههای اجتماعی بروز و ظهور کرد و گردش آزاد غیر رسمی اطلاعات به عنوان برگ برنده ای در ذهن مردم قابل درک شد و بر همین اساس نقد و انتقادهای جدی به ادبیات قدرت تحمیل شد، در واقع ادبیات قالب گونه و جامد قدرت، دچار آب رفتگی و خیسی شد و این رطوبت بناهای پیشین را در معرض آسیب قرار داد؛ بر همین اساس موثرین هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به دنبال واکاوی و مهم تر به دنبال توجیه و منطق تراشی آنچه در گذشته اتفاق افتاده، برآمدند! و هر کسی بر اساس گپ و گفت های گعده ای و محفلی به دنبال بازآفرینی روشن از ابعاد تاریکخانه تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هاست. نکته مهم اینکه تقابل روایتها نه تنها دوای درد جامعه امروز نیست بلکه جامعه را به نوعی دل آزرده ایام گذشتهای می کند که ادبیات گذشته به عنوان نظریههای الهامبخش اکثریت مردم را به حماسه سرایی و همراهی واداشته بود و تصور بر این بود که ادبیات قدرت فقط برای خدمت بوده است! اما واکاوی گذشته در این نقطه از زمان و مکان که هنوز بخشی از جامعه رخت گذشته بر تن دارد، نه تنها تولیدگر انسجام و اتحاد نیست بلکه نوعی اندیشه و هوشمندی می آفریند که نسبت به ادبیات های موجود نیز با شک و تردید نگاه داشته میشود؛ بنابراین می شود اکنون را به عنوان نقطه آغازی در باز تولید و بازتعریف ادبیات های پیشین با استفاده از ادبیات توسعه یافتگی دانست و مهم تر اینکه خرد عمومی جامعه راکه مردم به این خرد یکپارچه متصل شده اند،شناخت و بر اساس خواست و مطالبات اکثریت جامعه و آینده خوانی تصمیمگیری کرد! در شرایطی که در سیاست خارجی تعامل قابل عرضهای با برخی کشورهای موثر منطقه و جهان نداریم، نمیتوان در فضای آینده خوانی مناسب حضور پیدا کرد! در نقطهای که در برابر برخی خواست ها و مطالبات بدیهی جامعه مقاومت غیر کاربردی وجود دارد، نمی شود به دنبال اتحاد و انسجام حداکثری رفت و در فضایی که اقتصاد دولتی نتوانسته عدالت و رضایت نسبی را به سطح جامعه تزریق کند، نمی شود در امتداد شعار حضور داشت و در جغرافیایی که به زعم کارشناسان کمبود آب و مخاطره محیط زیست جامعه را تهدید میکند، نمی شود با ادبیات های پیشین به دنبال برونرفت منطقی از فضای موجود بود!
نگارنده به دنبال ایجاد فضای سفید و سیاه نیست بلکه در کنار نقاط قوت جامعه، نقاط ضعفی هم وجود دارد که قابل تامل بوده و می تواند به ضرب المثل هزار دوست کم و یک دشمن هم زیاد است، استناد کرد! بنابراین در کنار تهدیدهای بیرونی باید به تهدیدهای درونی هم توجه ویژهای داشت. تهدیداتی که در شرایط امروز از زبان موثرین جامعه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ...بیان میشود و نباید به راحتی از کنار این نقد و انتقادها عبور کرد.