وقتی در مورد ترند شدن یک هشتگ یا موضوع در رسانه اجتماعی توئیتر صحبت میکنیم اول باید بدانیم دقیقاً چه اتفاقی را میخواهیم بررسی کنیم. به عبارت دیگر باید بدانیم توئیتر برای ترند شدن یک هشتگ یا موضوع چگونه عمل میکند و سیاستهایش به چه صورتی اعمال میشود.
اگر کسی روزانه میزان تعداد توئیت ارسال شده بر روی هشتگهای ترند در سطح جهانی را نگاهی بیاندازد متوجه میشود که به صورت طبیعی بین ۱۰ هزار تا ۵۰ هزار توئیت بر روی این هشتگها ارسال شده است. برای ترند شدن البته صرف تعداد توئیتها مهم نیست و عوامل دیگری همچون بازه زمانی ارسال این تعداد توئیت(سرعت رشد و انتشار)، گسترش هشتگ یا موضوع به سایر پیامرسانها و رسانههای اجتماعی و به طور قطع برخی سیاستها و اولویتهای مالی و تبلیغاتی خود شرکت توئیتر نیز دخالت دارد.(اگر کسی روند تبلیغات توئیتری را مستقیماً با خود شرکت توئیتر پیش ببرد و هزینه تبلیغ یک محتوای خاص را به آن بدهد، توئیتر خوشبینانه به آن نگاه میکند و برخی محدودیتها را برایش حذف میکند.)
براین اساس میتوان پیشبینی کرد به آسانی و با ارسال تنها حدود ۱۰ هزار توئیت در یک بازه زمانی کوتاه بر روی هشتگ یا موضوعی که با سیاستها و اولویتهای توئیتر هماهنگ بوده و احتمالاً تأمین هزینههای تبلیغاتی آن نیز مستقیماً با شرکت توئیتر انجام شده است یک هشتگ، ترند جهانی بشود.
بازی رباتها
توئیتر با آزاد گذاشتن API هایش(آدرس رابط بین توئیتر و رباتهای مدیریت حساب کاربری و انتشار) مدتها اجازه استفاده از رباتها برای ارسال محتوا را در دسترس همگان قرار داده بود. اما چند ماه پیش بود که این شرکت همه API هایش را بست و اعلام کرد از این پس اجازه استفاده از این امکان را تنها به افراد یا مجموعههایی میدهد که ابتدا نوع فعالیت و اهدافشان را برای توئیتر روشن کرده و اسناد هویتی خودشان را نیز ارائه بدهند.
این مسئله در نگاه اول به معنای پایان یافتن انتشار رباتیک گسترده در توئیتر به نظر میرسید اما از همان روزهای اول اعمال این سیاست جدید، همچنان انتشار گسترده و تبلیغاتی(به اصطلاح انتشار Spamming) برخی محتواها در فضای توئیتر انجام میشد که نشان از آن داشت که برخی رباتها بدون نیاز به API توئیتر و با اتصال مستقیم همزمان به چند حساب کاربری همان روند مدیریت حسابهای کاربری و انتشار گسترده را انجام میدهند.
بنابراین باید گفت ترند شدن رباتیک یک هشتگ یا موضوع در رسانه اجتماعی توئیتر امری دست نیافتنی و ناممکن نیست به طور مثال تنها کافی است حداقل ۲۰۰ کاربر با رباتهایی که هرکدام ۱۰ حساب کاربری را تحت کنترل دارند، و به ازای هر حساب کاربریشان ۵ توئیت انتشار دهند و محتواهای از پیش آماده شدهای را در بازه زمانی کوتاهی بر روی یک هشتگ خاص ارسال کنند و همزمان نیز توئیتهای دیگر حسابهای کاربری همسو با خود را بازنشر(ریتویت) کنند.
علاوه بر این هزینههای تبلیغاتی توئیتر نیز به گونهای تأمین شده باشد و محتوا با سیاستها و اولویتهای این شرکت مغایرتی نداشته باشند. در این صورت رباتیک بودن یک عملیات انتشاری را میتوان از بررسی محتواها(اینکه گستره موضوعی موافق و مخالف آن و میزان پستهای مشابه یا تقریباً مشابه هم چقدر است؟!) و همچنین نسبت تعداد دنبالکنندهها (Follower) به دنبالشدههای (Following) حسابهای کاربری فعال بر روی هشتگ پیدا کرد. باید توجه داشت که حتی خرید حسابهای کاربری آماده با نسبت دنبالکننده به دنبالشده پایین برای استفاده در عملیات رباتیک توئیتری نیز در اینترنت بسیار آسان است و با صرف هزینههایی اندک دیگر نیاز به زحمت برای ساخت این تعداد حساب کاربری وجود ندارد!
به عنوان نمونه میتوان به عملیات توئیتری اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که هشتگ #WeSupportPolandSummit توانست ترند جهانی شود.
برخی کارشناسان غیرایرانی این حوزه نظیر Ge off Golberg با شناسایی حسابهای کاربری فعال بر روی این هشتگ و آنالیز شیوه انتشاری آنها نشان داده که این هشتگ توسط یک عملیات انتشاری رباتیک ترند شده است. کارشناسان دیگری نیز با آنالیز نوع انتشار این محتواها و ترسیم گرافهایی روشن کردند که انتشار واقعی و استاندارد انجام نشده است.
سیاستهای توئیتری سعودی
فارغ از نگاه فنی و سایبری، این مسئله را میتوان از نظرگاههای دیگری نیز کنکاش کرد:
اولاً، چندی پیش با آشکار شدن ائتلاف عربستان سعودی با معارضین خارجنشین جمهوری اسلامی ایران روشن شد که پس از این تأمین مالی این جریانات توسط آلسعود بهطور کامل انجام میشود و از لحاظ مالی این جریان به صورت گسترده رشد خواهد کرد.
لذا هزینهکردنهای معارضان وطنفروش با دلارهای نفتی سعودی علیه منافع ملی امر بعیدی نیست. فعالیتهای رسانهای نیز از جمله فعالیتهای براندازان وابسته به عربستان است. این الگو دقیقاً مشابه همان الگویی است که حاکمان سعودی با هدف کنترل افکار عمومی در توئیتر در کشور خودشان به دست گرفتهاند. در حال حاضر بررسی بلندمدت هشتگهای ترند شده در عربستان سعودی نشان میدهد تقریباً هیچ هشتگ معارضی با وجود تعداد توئیتهای زیاد امکان ترند شدن را ندارد و نهایتاً در صورت موفقیت مدت کوتاهی ترند باقی میماند.
بارها مشاهده شده است که با وجود توئیتهای زیاد بر روی یک هشتگ معارض، وقتی آن هشتگ در توئیتر جستجو میشود در عین ناباوری توئیتر هیچ محتوایی مربوط به آن هشتگ را نمایش نمیدهد. عربستان سعودی در ضمن سرمایهگذاری در شرکت توئیتر و خرید بخشی از سهام آن، مجموعههای بزرگی همچون مرکز «اعتدال» را با هدف کنترل فعالان رسانههای اجتماعی راهاندازی کرده است که با فعالیتهای رباتیک به کنترل موضوعات مطرح در این رسانهها و حتی ردگیری و شناسایی فعالان معارض یا هجمه گسترده برای بستن حسابهای کاربری معارض اقدام میکنند.
فریب کنفرانس لهستان
از سوی دیگر اگر چه در بیانیهها و اهداف نشست وزیران برای «آینده صلح و امنیت در خاورمیانه» در لهستان هیچ نامی از ایران برده نشده است جریانی رسانهای تلاش کرده است تا چنین وانمود کند که این نشست ضد ایرانی است. در همین راستا بارها مسئولان لهستانی تأکید کردهاند که قرار نیست این نشست برنامهریزی علیه منافع جمهوری اسلامی ایران باشد .
توجه به اقدامات ماههای اخیر ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که عملیات روانی و موجسازی روی افکار عمومی اصلیترین محور این فعالیتها بوده است بدون آنکه ثمره عملی دیگری بتوان برای این قبیل اقدامات امریکایی تصور کرد.
اگر نشست لهستان را نیز - که با فشار امریکا برنامهریزی و اجرا شده است- در همین راستا تحلیل کنیم، میتوان گفت هدف از آن صرفاً فضاسازی رسانهای و عملیات روانی علیه ایران با هدف هدایت ذهن جامعه و تصمیمگیران به سمت عکسالعملهای خاص و القای تهدید بوده است. بنابراین ترند شدن هشتگی با موضوع این نشست نیز صرفاً در همین راستا و با هدف مشغول کردن ذهن جامعه ایرانی و تصمیمگیران کشور انجام شده است و لازم است مورد توجه و اهمیت قرار نگیرد و این مسئله درک شود که اینگونه اقدامات به مثابه عملیات فریب هستند و هیچ ثمره عملی در جهان خارج شبکه مجازی ندارند.