انقلاب بیش از تاملات فقهی، محصول خردورزی فیلسوفانه امام خمینی(ره) است
یوسفی راد تاکید کرد: بسیاری پدیده انقلاب اسلامی را حاصل تاملات فقیهانه می دانند اما من معتقدم این انقلاب شکوهمند، حاصل تاملات و خردورزی هایِ فیلسوفانه امام خمینی(ره) و اندیشمندانی همچون شهید مطهری، علامه جعفری و دیگران بود.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: چندی قبل کتاب «تاملات فلسفی در ایران معاصر» اثر «مرتضی یوسفی راد» در بیستمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر شایسته تحسین شناخته شد.
در این مراسم از مجموع یک هزار و ۱۷۲ اثر که به دبیرخانه همایش کتاب سال رسیده بود در نهایت ۵۱ اثر، برگزیده، شایسته تحسین و شایسته تقدیر شناخته شدند و ۴ اثر عنوان برگزیده را کسب و ۲۱ اثر، جایگاه شایسته تقدیر را احراز کردند.
کتاب «تاملات فلسفی در ایران معاصر» تاکید دارد که فضای فکری و سیاسی اجتماعی ایران معاصر بهدلیل ورود افکار و ایدئولوژی های عصر مدرن و پیدایش مطالبات جدیدی که با اقتضائات سنت فکری و اعتقادی جامعه ایران متفاوت بوده، تأملات فلسفی خاصی را از مفاهیمی چون عدالت و آزادی و قانون و شریعت از سوی عالمان و متفکران اسلامی طلبیده است.
این تأملات بهدلیل متفاوت بودن متعاملین آنها به دو مقطع انقلاب مشروطه و پهلوی دوم تا انقلاب اسلامی تقسیم شد. در مقطع اول تأملات عقلی صورت گرفته از آشفتگی معنایی و مبنایی برخوردار بوده اما در مقطع دوم بهدلیل برخورداری فیلسوفان از مبادی و مبانی قوی، مواجهۀ آنان با چالشهای پیش آمده قوی بوده و زمینهها و بسترهای نظری و مبنایی مطالبه نظم جدیدی را از طریق انقلاب اسلامی فراهم میسازند.
بر آن شدیم به مناسبت انتخاب این اثر در همایش کتاب سال حوزه با «مرتضی یوسفی راد»، نویسنده کتاب و عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت وگویی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن تقدیم حضورتان می شود:
«تاملات فلسفی در ایران معاصر»، عنوان جدیدترین اثر شماست. در مورد انگیزه تان از پرداختن به این موضوع بگویید.
دغدغه ام این بود که نشان دهم تاملات فلسفی سیاسی پایه گذار ترسیم و تعریف و تعیین یک فلسفه زندگی است و شرایط تحقق این مهم در ایران معاصر، با ورود فیلسوفان اسلامی بعد از پهلوی دوم تا انقلاب اسلامی (منظورم از دوره معاصر این برهه است) فراهم شد و چون تاملات فیلسوفانه بر پایه های محکمی استوار است، مبنا دارد و مبتنی بر نیازهای بیرونی و با ابتنا بر پایه های فلسفه اسلامی و اعتقادات دینی شکل گرفته است، در نتیجه این قابلیت را تولید کرده که بسترهای فکری و مبنایی انقلاب اسلامی را فراهم کند.
این قابلیت و بسترسازی برای یک انقلاب از دریچه نگرش فیلسوفانه چگونه ممکن شد؟ به بیان دیگر چه طور به این نتیجه رسیدید؟
ببینید، یک فیلسوف سیاسی با تاملات و خردورزی هایی که از نیازهای جامعه ایران معاصر انجام می دهد و از سوی دیگر از نوع مواجهه با انتظارات و مطالباتی که حاصل دستاوردهای تمدن جدید غرب در فضای ایران معاصر تولید شده به نتایجی می رسد و بر آن اساس حرکت می کند.
برای مثال شهید مطهری، علامه طباطبایی(ره)، علامه جعفری و ... و خود امام خمینی(ره) چنین بودند، این دسته از افراد تولیدات و انتظارات و مطالباتی را که تفکر جدید غرب در فضای روشنفکری و غیرروشنفکری ایران معاصر تولید کرده بود، گرفته و با محیط بیرون خود ارتباط برقرار کردند اما دریافت های خود را مبتنی بر مبانی دینی عرضه کرده و متناسب با آن مبانی به نیازهای امروزین جواب دادند. برای مثال در موضوعاتی نظیر عدالت، آزادی، موضوع حق و تکلیف و دموکراسی و مردم سالاری که از جمله مطالبات جامعه بوده و خاستگاه غربی داشتند، تاملات فیلسوفان سبب شد تا مطالبات به نتیجه برسد و متناسب با نیازهای حوزه های فرهنگی و با سابقه دینی جامعه در قالب یک چارچوب و یک نظم بدیل جایگزین نظام پهلوی شود.
این ویژگی یک فکر فلسفی است، تا قبل از دوره معاصر (که حدود زمانیِ آن را اشاره کردم) فقیهان تامل ورزی می کردند و با مسائل بیرونی و افکار شرقی و غربی مواجه شدند اما چون فکر فلسفی در مواجهه با آن نداشتند، نتوانستند به ترسیم یک نظم بدیل جایگزین پهلوی برسند و چارچوب منطقی ترسیم کنند اما در دوره پهلوی دوم به دلیل اینکه فیلسوفان به خردورزی پرداختند فلسفه سیاسی جدیدی مبتنی بر اعتقادات خودمان ترسیم شد که امام خمینی(ره) پرچمدار آن بود بنابراین نظریه یک نظام سیاسی تعریف وجایگزین نظام سابق شد.
آیا می توانیم بگوییم این تحولات در سایه پرچم فیلسوفانه به نتیجه رسید؟
بله، این قابلیت نظام فیلسوفانه بود. ایده من نیز در این کتاب آن است که در دوره پهلوی با آشفتگی مفهومی مواجه هستیم، در نتیجه قابلیت مقابله با نظام پهلوی و شکل دهی نظم جدید فراهم نشد اما در دوره پهلوی دوم که همزمان با دوره روی کار آمدن فیلسوفان است به جهت قوت فکرِ فلسفی و انسجام، مفاهیمی که از غرب وارد فضای سیاسی اجتماعی ایران می شوند به مبانی دینی عرضه شده و یک انسجم مفهومی تولید شده که حاصل آن یک فلسفه زندگی جدید و منجر به جایگزینی نظام جدید به جای نظام پهلوی می شود.
بنابر این، فیلسوفان توانستند این ظرفیت را ایجاد و مفاهیم جدید غربی را گرفته و به فرهنگ دینی خودمان عرضه کنند و نیازهای اصلی جامعه خودی را پاسخ گفته و در عین حال فلسفه سیاسی تولید کنند.
امام خمینی(ره) چگونه دیدگاهی نسبت به این مواجهات جامعه ایران با غرب داشتند؟
امام راحل نیز نگاه فلسفی بسیار دقیقی داشت. اگر حیثیت فلسفی را از اندیشه امام(ره) بگیریم، معلوم نبود که تاملات فقیهانه صرف امام خمینی(ره) به تنهایی بتواند قابلیت ایجاد یک نظریه سیاسی را داشته باشد. پشتوانه مبانی کلامی و فلسفی اندیشه امام خمینی(ره) بود که این قابلیت را خلق کرد تا در راستای براندازی نظام سابق یک انسجام فکری را هم برای خود هم برای شاگردان و پیروان تولید کند و از دل آن و متناسب با آن نظریه سیاسی به نام نظریه سیاسی ولایت فقیه را عرضه کند.
این ایده من است که در کتابم مطرح کرده ام، بسیاری پدیده انقلاب اسلامی را حاصل تاملات فقیهان می دانند اما من معتقدم این انقلاب شکوهمند، حاصل تاملات و خردورزی های فیلسوفانه امام خمینی(ره) و فیلسوفانی چون شهید مطهری، علامه جعفری و دیگران بود.
پایان پیام/248