برزخ عقل و احساس و دوزخی که در انتظار است


برزخ عقل و احساس و دوزخی که در انتظار است

یک لحظه تعلل و نگرش احساسی در زمان بازی که سبب شکست ما برابر ژاپن شد گویای بسیاری از مسائل است و می‌تواند به ما بگوید که ما نباید به احساسمان به اندازه عقلمان توجه کنیم، می‌تواند بگوید که چرا...

قانون- محمد جلالی

یک لحظه تعلل و نگرش احساسی در زمان بازی که سبب شکست ما برابر ژاپن شد گویای بسیاری از مسائل است و می‌تواند به ما بگوید که ما نباید به احساسمان به اندازه عقلمان توجه کنیم، می‌تواند بگوید که چرا همیشه حسرت می‌خوریم و برای رسیدن به اهداف بزرگ با مشکل روبه رو هستیم و پیشرفت خاصی نداریم. عده‌ای می‌گفتند که با فوتبال می‌شود مردم را شاد و آن‌ها را از فشار زندگی خارج کرد اما این را نگفتند که در فوتبال، ما همانیم که در زندگی هستیم. ایران در نیمه نهایی به مصاف ژاپن رفت و سرمربی گفته بود که با قلبتان بدوید و با عقلتان بازی کنید اما به ناگاه همه مسائل عوض شود و در آن بازی عقلمان را رها کردیم و با احساسات‌مان به سوی داور حمله کردیم و ژاپنی‌های سخت کوش و پرتلاش و به قول ما فاقد احساس و کامپیوتری رفتند و دروازه را باز کردند. مساله‌ای که در زندگی ما ایرانی‌ها و مباحث سیاسی و بین‌المللی به وفور یافت می‌شود و اصل‌ها را رها می‌کنیم و دنبال احساس و هیجان هستیم. می‌گویند قرار است برنج گران شود و آن وقت صف می‌کشیم تا آذوقه زندگی‌امان را تأمین کنیم و هیچ کس نمی‌آید بگوید که چه کنیم تا گران نشود و می‌خریم تا کمیاب و گرانتر شود. روی هیجانات و احساسات دار و ندار زندگی‌امان را می‌فروشیم تا در صف «ایران خودرو» و «سایپا» خودرو ایرانی بخریم و دو برابربفروشیم. فکری که در عمل به بار نمی‌نشیند و زرنگ‌تر از ما خودروسازانی هستند که قیمت قطعی را در زمان تحویل اعلام می‌کنند. هیجان و احساسات مربوط به مردم ایران نیست و دولتمردان نیز دست‌ کمی از مردم ندارند. گاهی عده‌ای می‌روند و می‌گویند که چرا یارانه نقدی نداشته باشیم و به فقر و غنی 45.500 تومان می‌دهند تا هر چه صندوق و بانک است در ایران خالی از پول شود و وقتی ارزش ریال پایین می‌رود از روی احساس می‌گویند که هیچ خبری نیست و دلار همان 4200 تومان است و از آنجا که در این سال‌ها هر چه که تکذیب شود یعنی مساله‌ای بوده و شاید نمی‌خواهند همه واقعیت‌ها را بگویند صف خرید دلار به راه می‌افتاد و سلطان پرورش می‌یابد. مساله دیگر بحث قرار دادن فردی به عنوان سیبل است. ما در مباحث مختلف به ویژه در موضوعات سیاسی و اجتماعی عادت کرده‌ایم که فردی را در باخت‌ها مقصر بدانیم و خود را بری کنیم از آنچه که رخ داده است. شاید چند دقیقه قبل از بازی ژاپن همه می‌گفتیم که کی‌روش بهترین است و باید قراردادش تمدید شود اما پس از بازی چه شد؟! از جواد خیابانی مجری گرفته تا تمام کارشناسان و سیاست‌مداران و ورزشی‌ها عامل را کی‌روش دانستند و چشم‌ها به روی موفقیت‌های گذشته بسته شد. نمونه بارز سیاسی آن در این روزها ظریف است کسی که برجام را به سرانجام رساند و همه رقص کنان و پای کوبان به خیابان ریختند و او را سردار ملی خواندند! اما برخی اقدامات و حضور یک رییس جمهور نامتعادل در آمریکا و پاره کردن برجام توسط او سبب شد تا ظریف را میرزا ابوالحسن خان شیرازی و ا...‌یار خان آصف‌الدوله بخوانند و برجام را عهدنامه «ترکمانچای» بنامند! باید در روزگاری که همه مسائل با صفر و یک برنامه‌ریزی می‌شود عقل‌ها را فعال کنیم و با دل‌ها، احساسات را فعال و پویا نگه داشت اما نباید جای آن را عوض کرد.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر