به مخاطب غیرایرانی هم توجه کرده ایم/ کار با کودکان هیجان انگیز است
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست پرسش و پاسخ فیلم نتهای مسی یک رویا با حضور رضا فرهمند (کارگردان)، مرتضی شعبانی (تهیه کننده)، ستاره بنیادی (تدوین گر)، حمید احمدی (صدابردار) و حسن مهدوی (صداگذار) با حضور منصور ضابطیان به عنوان مجری برگزار شد. رضا فرهمند در ابتدای این نشست در پاسخ به سوالی در مورد ساخت این مستند در خارج از کشور گفت: من...
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست پرسش و پاسخ فیلم نتهای مسی یک رویا با حضور رضا فرهمند (کارگردان)، مرتضی شعبانی (تهیه کننده)، ستاره بنیادی (تدوین گر)، حمید احمدی (صدابردار) و حسن مهدوی (صداگذار) با حضور منصور ضابطیان به عنوان مجری برگزار شد.
رضا فرهمند در ابتدای این نشست در پاسخ به سوالی در مورد ساخت این مستند در خارج از کشور گفت: من اساسا چهار یا پنج سال است که درگیر بحرانهای خارجی هستم. به سوریه رفتم و تصمیم گرفتم برای زنان سوری مستندی بسازم، اما بخاطر مسائل امنیتی نشد. در ادامه، اما توانستیم به این سوژه در مورد کودکان برسیم.
مرتضی شعبانی تهیه کننده این مستند، گفت: من پنج یا شش کار را در خدمت آقای فرهمند بودم. تیم قوی و سوژههای خوبی که ایشان انتخاب میکنند باعث تولید کارهای قوی میشود.
شعبانی در مورد توجیه اقتصادی در ساخت مستند در خارج از کشور برای تهیه کننده گفت: اگر ما توجه مان در کنار مخاطب ایرانی، به مخاطب غیرایرانی هم باشد، حتما این توجیه ایجاد میشود.
حسن مهدوی صداگذار فیلم در مورد اینکه آیا صدایی به مستند اضافه کرده است یا نه گفت:صدا گذاری روی مستند سخت است، چون بهتر است که همه چیز طبیعی باشد با این حال، اما در سینمای جهان درام دیگر با مستند قاطی میشود و وقتی پای درام به مستند باز میشود، صداگذاری هم جزو جدایی ناپذیر آن است. صداگذاری به فضای مستند کمک میکند. در این فیلم همه صداها سر صحنه گرفته میشد. صدای اضافهای در این کار استفاده نشد و فقط صدای باد بود که ما برای نشان دادن حالت خرابی از آن استفاده کردیم.
فرهمند در مورد خطراتی که در سوریه گروه مستندسازی را تهدید میکرد گفت: منطقه یرموک سه ماه بود که آزاد شده بود و منطقه پر از تلههای انفجاری و بمبهای دستی بود. ما نمیدانستیم که وقتی پای مان را زمین میگذاریم چه اتفاقی برای ما میافتد و این کابوس همیشه همراه ما بود. با این حال خدا را شکر اتفاقی نیفتاد و کار فیلم پیش رفت.
فرهمند ادامه داد: کار کردن با بچهها چالشهای خاص خودش را دارد. بچههایی که علاقه مندیهای خاصی هم به دوربین دارند. با این حال من به بچههای گروه گفتم که ما داریم وارد چاهی میشویم که انتهایش معلوم نیست، زیرا بچهها پس از چند روز از فیلمبرداری و این مسائل خسته میشوند. نکته دیگر این است که پرسوناژ فیلم اگر نتواند در روزهای اول با دوربین کنار بیاید دیگر امکان ندارد کار شکل بگیرد. من هیچ چیزی به آنها یاد ندادم و هر حرف بزرگی که زدند را از خودشان گفتند.
شعبانی تهیه کننده فیلم در پاسخ به سوالی در مورد پخش جهانی فیلم گفت: فیلم دارد مسیر خودش را طی میکند و برنامه داریم که به زودی فیلم را در خارج از کشور نمایش دهیم، اولین هدف مان انشاالله جشنواره کن است.
فرهمند در پاسخ به سوالی در مورد علقه کودکان به فلسطین گفت: ما با بچههایی طرف بودیم که هنوز چندان وارد این معادلات نشده اند با این حال در بین بعضی هایشان این حس بی وطنی و آوارگی وجود داشت. مثلا در فیلم یکی از بچهها هم میگفت که میخواهم وطنم را آزاد کنم. این نشان میداد که کم و بیش چنین حسی وجود داشت.
کارگردان فیلم در مورد اینکه آیا سکانس پایانی فیلم نشان دهنده رویا بودن این فیلم و خواستههای کودکان است گفت: من هم با رویا بودن این قصه موافقم، زیرا با کودکانی طرف بودیم که همه آرزوها و زندگی شان را از دست رفته میدیدند و چیزی جز رویا نداشتند.
مهرداد امین تصویربردار مستند در مورد تعداد تکرارهای یک برداشت، گفت: ما معمولا برداشتها را زیاد تکرار نمیکردیم. به غیر از پلانهایی که مجبور بودم تنها و بدون پرسوناژ بگیرم، چندبار تکرار میکردیم، اما اکثر صحنههای فیلم را بدون تکرار توانستیم بگیریم و آن چیزی که آقای فرهند در ذهنش بود را توانستیم پیاده کنیم. آن هم در جلساتی که قبل از فیلم برداری با آقای فرهمند داشتیم مشخص میشد.
فرهمند در مورد اینکه پدر چگونه وارد این ماجرا شد، گفت: حضور پدر در فیلم کاملا غیرقابل پیش بینی و ناگهانی بود. وقتی ما وارد خانه ناصر شدیم، پدر به صورت ناگهانی وارد داستان شد و همین باعث شد که من همان روز کار را تعطیل کنم، چون اتفاق غیر مترقبهای افتاده بود. بعدا در ادامه من با پدر صحبت کردم و گفتم که من میخواهم زندگی شما را در این مستند به تصویر بکشم، او هم موافقت کرد و چندان هم سخت نبود.