روزِ فیلم‌هایی که از جشنواره اعتبار می‌گیرند


روزِ فیلم‌هایی که از جشنواره اعتبار می‌گیرند

یلدا (مسعود بخشی)فیلمی که حتی ضد مضمون محوری‌اش (لذت عفو و بخشش) عمل می‌کند. شخصیت گناهکار فیلم آن‌قدر آنتی‌پاتیک و طلبکار است که حتی مخاطب شاید بدش هم نیاید که قصاص شود

قانون- حسام نصیری

یلدا (مسعود بخشی)

فیلمی که حتی ضد مضمون محوری‌اش (لذت عفو و بخشش) عمل می‌کند. شخصیت گناهکار فیلم آن‌قدر آنتی‌پاتیک و طلبکار است که حتی مخاطب شاید بدش هم نیاید که قصاص شود. فیلم در کلیت به شدت بی‌هدف و بی‌منطق است و با اطلاعات غیرواقعی چون 20 میلیون شرکت کننده پیامکی کمی جهت‌دار به‌نظر می‌رسد. جُنگ ماه‌عسل در سینما که گویا این بار نه برای مخاطب داخلی بلکه برای مخاطب خارجی بسته‌بندی و تزیین شده است.

جمشیدیه (یلدا جبلی)

نام فیلم تنها به خاطر خیابانی است که تصادف محوری فیلم آن‌جا رخ می‌دهد. مثلا می‌توانست سهروردی یا جوادیه باشد. در مرحله شخصیت اصلی ترانه(سارا بهرامی) دچار عذاب وجدانی می‌شود بدون آنکه منطق روایی و روابط درونی این شخصیت از قبل مهیا شده باشد. گویی کپی‌ای دست‌ چندم از فیلم «بدون تاریخ،بدون امضا» و «می خواهم زنده بمانم» است . از یک جایی به بعد فیلم تبدیل به مانیفست و بیانیه‌ای برای جامعه می‌شود که مثلا آی مردم به همدیگر فحش ندهید و ناسزا گفتن بد است؛ فیلمی که حتی نصیحت کردن هم بلد نیست و با ورود کیومرث پوراحمد به کمدی ناخواسته بدل می‌شود. شخصیت‌ها گویی همگی آی‌کیویی پایین دارند و حتی شخصیت وکیل هم رفتارش تناسبی با شغلش که حداقل ذکاوت را می‌طلبد ندارد و متاسفانه فیلم به‌طرزی باور نکردنی الکن و ابتدایی است و مطلقا در حد جشنواره فیلم فجر نیست. از آن دست فیلم‌هایی محسوب می‌شود که تنها از اعتبار شرکت در جشنواره فجر می‌خواهد برخوردار شود و حتی بنا به دلایل نامعلومی سوءاستفاده کند، شاید چون کسب شهرت یا در کانون توجه دورهمی‌ها بودن به ‌عنوان فیلمسازی که در جشنواره فیلم فجر فیلم داشته و... .

مردی بدون سایه (علیرضا رییسیان)

فیلم با صدایی تنش‌زا آغاز می‌شود. صدای زنی که تند تند نفس می‌کشد ربطی به تصویری که بعدش می‌آید ندارد. بعد مشخص می‌شود که شخصیت اصلی مرد که نقشش را علی مصفا بازی می‌کند یک مستند‌ساز است و این مقدمه‌ سبوعانه‌ ابتدایی هم مستندی است که او برای تلویزیون ساخته که بنا به دلایل کاملا عقلانی و انسانی، تلویزیون مانع پخش آن شده است. در ابتدا این صحنه‌هایی که به عنوان فیلم مستند پخش شده به‌هیچ روی فیلم مستند نیستند ، بلکه حرکت دوربین و تعقیب زن و نمای پایانی هلی‌شات، نماهایی داستانی‌هستند. در مرحله بعد خلاف ادعای علی مصفا ،فیلمش به‌هیچ‌وجه مبلغی مناسبِ ضدخشونت نیست ، بلکه دقیقا برعکس است.

رییسیان داستانش را با این مقدمه و بیکار شدن مصفا آغاز می‌کند و همسرش(لیلا حاتمی) گویی در شرایطی که زمینه‌اش از قبل مهیا شده ، سر کار می‌رود و او به مردی خانه‌دار که از فرزند کوچک‌شان مراقبت می‌کند تبدیل می‌شود. نشانه‌های روایی طوری گذاشته شده‌اند که چنین مردی که خود علیه خشونت فیلم می‌سازد و حتی با رویی باز از سر کاررفتن و همین‌طور مسافرت کاری همسرش استقبال می کند، در پایان به‌ مردی که سوژه فیلمش بود، تبدیل می‌شود. کنه و هسته محوری فیلم همین نکته است که مردان ایرانی چه روشنفکر و مبلغ ضد خشونت، چه پایین شهری همگی ضد زنند و زنان خود را کتک می‌زنند. خود این گزاره شاید محل بحث باشد که درواقعیت مردان ایرانی چه روشنفکر و چه عامی فرقی در رفتارشان نیست و هردو ضد زنند. اما در سینما این گزاره باید سینماتیکی شود. یعنی نمی‌شود با سوژه‌هایی مفروض و با استفاده از اطلاعات بیرونی مخاطب قصه تعریف کرد. وقتی علی مصفا چنین پرداخت و حتی شغلی انتلکتی دارد باید برای تحولش و تبدیل به چنین حیوانی که تنها از غریزه اش تبعیت می‌کند زمینه‌سازی کرد تا برای مخاطب مشخص باشد، او که حتی هنگام سفر همسرش با همکاران مرد به اسپانیا هیچ مشکلی نداشته در این سه،‌چهار روز چه اتفاقی افتاده که تبدیل به این موجود دهشتناک شده است.

مساله این است که یک هدیه از سمت کارفرما و اینکه از فرودگاه او را به خانه رسانده، برای چنین مردی که سال‌هاست با همسرش زندگی کرده و یک دختر پنج ساله دارد نباید منطقا و عقلا کافی و عقلانی و باورپذیر باشد. یعنی برای خراب کردن رابطه‌ای که چنین قدمتی دارد باید مقدمه‌ای بزرگ و منطقی و باورپذیرتر مهیا کرد. اما در فیلم اساسا تفاسیر ذهنی مبتنی بر واقعیت بیرونی است که روابط علی‌و‌معلولی را می‌سازد. چرا باید کارفرما چنین کار مسخره‌ای مانند فیلم گرفتن با موبایل از زنی متاهل که تابه حال تنها رابطه کاری داشته‌اند، انجام دهد. منظورم این است که هیچ‌کدام از آدم‌های فیلم شخصیت‌پردازی حتی مشابه واقعی هم ندارند و همگی کاریکاتورند. حتی فرهاد اصلانی هم روی هواست. او کارآگاه پلیس است؟ قاضی است؟ یا کارآگاه خصوصی؟ یا دختری که با مصفا در مهمانی حرف می‌زند کیست؟ او منظورش از اینکه سرانجام کشفت می‌کنم چیست؟ چرا همه چیز فیلم باید تا این حد تخیلی باشد؟ متاسفانه فیلم آقای رییسیان با وجود موضوع مهمش، حرف و مفهومی که می‌خواهد از آن دفاع یا جلوگیری کند را بلد نیست. سینمایی کند و نتیجه‌ کاریکاتوری خنده‌آور می‌شود که دقیقا ضد همین مفاهیم عمل می‌کند. یعنی بعضی وقت‌ها نگفتن یکسری مواردی که طریقه چگونه گفتنش را نمی‌دانیم بهتراست تا مستمسک خنده و استهزای همین جامعه مردسالار قرار نگیریم که از لکنت روایی و زبانی ما سوءاستفاده کنند در توجیه رفتارهای اشتباه مردانه‌شان. دقیقا همین نگاهی که زنان در هرموردی مقصرند، اگر مردی مزاحمت ایجاد کرد، مقصر زنانند چرا که احتمالا یک‌جای کارشان می‌لنگد و مثلا پوشش‌شان این اجازه را به مردان مزاحم می‌دهد و یا اگر مردی زنش را کتک هم بزند حتما زن مقصر است چرا که بی شک یک‌کاری کرده که کتک خورده است. فیلم در نقد این افعال به شدت سترون است و حتی ضد خود عمل می‌کند.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

زیباترین سفره های شب یلدا را ببینید + عکس