جامعهشناسی مردم مدینه از نگاه حضرت فاطمه(س)/انقلاب اسلامی و فهم بهتر تاریخ
گروه معارف ـ در نشست جامعهشناسی مردم از نگاه حضرت فاطمه(س)، موارد انحراف جامعه مدینه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) از دستور الهی براساس بافت اجتماعی و ویژگیهای مردم مدینه از نگاه حضرت فاطمه(س) بررسی شد.
به گزارش ایکنا از خوزستان، نشست «جامعهشناسی مردم مدینه از نگاه حضرت فاطمه(س)» با حضور حجتالاسلام آیت عادلینژاد مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز و حجتالاسلام محمد انصاری مدرس حوزه و دانشگاه در تحریریه ایکنای خوزستان تشکیل شد.
در این نشست که به مناسبت ایام فاطمیه برگزار شد، حجتالاسلام عادلی نژاد، فضایی از شهر مدینه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) ترسیم کرد و انحراف تاریخی جامعه اسلامی از دستور خداوند و رسولش را در بافت اجتماعی آن دوره تحلیل کرد. حجت الاسلام انصاری نیز با استناد به خطبه حضرت زهرا(س) این انحراف را از نگاه حضرت و با بررسی ویژگیهای نخبگان جامعه اسلامی در آن دوره بررسی کرد.
حجتالاسلام عادلینژاد در ابتدای سخنان خود با اشاره به وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) گفت: این سؤال همیشه مطرح است که بعد از رحلت پیامبر(ص) چه اتفاق افتاد که جامعه به توصیه و دستور ایشان عمل نکرد؟ چون مسأله ولایت امیرالمؤمنین(ع) مسأله نوظهوری نبود. آنچه در غدیر اتفاق افتاد اعلان رسمی آن چیزی بود که قدمت 23 ساله داشت.
با مطالعه منابع دینی میبینیم از همان زمان که پیامبر(ص) مأموریت پیدا کردند دعوت خود را علنی کنند، در جلسهای که با نزدیکان خود برگزار و نبوت خود را اعلام کردند در همان زمان موضوع جانشینی خود را مطرح کردند. شاید این موضوع با معادلات امروزی جور درنیاید، شاید فکر کنیم که تو الان در جامعه یک نفر هستی، بگذار کار گسترده شود بعد مسأله جانشینی را مطرح کن. اما میبینیم پیامبر(ص) از همان ابتدا مسأله جانشینی خود را مطرح میکنند. طرح این موضوع در دورههایی فراز و نشیب داشته است ولی دائماً به عنوان یکی از مباحث ثابت در تاریخ است. بعد از فتح مکه این موضوع پررنگتر و در غدیر به شکل رسمی اعلام میشود.
بعد از فتح مکه، تعداد مسلمانها بیشتر میشود و بخشهایی از شبه جزیره مسلمان میشوند که دوره مکه را تجربه نکرده بودند، شاید امیرالمؤمنین(ع) را با رشادتهایی که از آغاز اسلام داشته نمیشناختند. لذا در غدیر برای همه مسلمانان این موضوع اعلام عمومی میشود. کمتر از سه ماه بعد از غدیر، پیامبر(ص) رحلت فرمودند. جامعهای که از همان اول دستور پیامبر(ص) را شنیده است در کمتر از سه ماه دچار یک تغییر میشود. جامعه آن دوره هم جامعهای نیست که نصاب دینداریش پایین باشد. این خیلی مهم است؛ یعنی ما با آدمهایی مواجهیم که برای انقلاب پیامبر(ص) هزینه پرداخت کردند. اینها محاصره را تحمل کردند، تحریم را تحمل کردند، در جهاد شرکت کردند. پس کسانی هستند که نصاب دینداری آنها بالا است.
جمهوری اسلامی به ما کمک کرد نه تنها تاریخ؛ بلکه قرآن را بهتر بفهمیم
این یک سؤال جدی تاریخی است که در این بزنگاه تاریخی با وجود افرادی که آیات قرآن و دستور پیامبر(ص) را شنیدهاند، چرا دستور قرآن و پیامبر(ص) بر زمین میماند؟ فکر میکنم امروز انقلاب اسلامی خیلی به ما در فهم تاریخ کمک میکند. یعنی وقتی ما وارد فضای اجتماعی دینی میشویم، میتوانیم شبیهسازیهای اجتماعی انجام دهیم؛ یعنی میتوانیم شرایط آن موقع را درک کنیم که گویی میشود در یک جامعه ظرف 48 ساعت نگاه مردم نسبت به مسألهای از یک نقطه به سمت دیگری برود. امروز جمهوری اسلامی به ما کمک کرده است نه تنها تاریخ، بلکه قرآن را بهتر بفهمیم؛ به برخی آیات که نگاه میکنیم گویی همین الان در متن جامعه محقق میشوند.
عادلینژاد در ادامه با اشاره به سوره احزاب و امکان تطبیق شرایط مسلمانان آن دوره با جامعه امروز گفت: جمهوری اسلامی به عنوان یک پدیده الهی که استمرار انقلاب پیامبر(ص) است فهم ما را از آنچه در تاریخ اتفاق افتاد واقعیتر میکند. در این شرایط میتوان برخی مسائل مربوط به آن دوره را بهتر تبیین کرد از آن جمله این سؤال که چطور میشود در مدت سه ماه یک جامعه دچار خطا شود و دستور خدا و پیامبرش(ص) را انجام ندهد.
فضای طمأنیه و منطق بر سخنان حضرت زهرا(س) حاکم است
حجتالاسلام انصاری با بیان اینکه تحلیل این شرایط را میتوان در خطبه حضرت زهرا(س) که به خطبه فدکیه معروف است، دید، گفت: محتواهای مهمی در این خطبه وجود دارد و میتوانست نام بهتری داشته باشد. کلمات این خطبه الهام گرفته شده از وحی الهی و یک سند باارزش در دست شیعه است.
تمام این ابهامات با تورق این خطبه مفصل از حیث معرفتی و تحلیلی روشن میشود. در این خطبه حضرت در ابتدا حمد و ثنای الهی را با یک بیان بسیار زیبا بر زبان جاری میکنند. این حمد و ثنای زیبا و عاشقانه به درگاه الهی نشان دهنده طمأنینه ایشان هنگام سخن گفتن است: «اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها ...»(حمد و سپاس خداى را برآنچه ارزانى داشت، و شکر او را در آنچه الهام فرمود، و ثنا و شکر بر او بر آنچه پیش فرستاد، از نعمتهاى فراوانى که خلق فرمود و عطایاى گستردهاى که اعطا کرد ...).
با نگاهی به خطبه میبینیم، اینطور نیست که حقی غصب شده و حال ایشان بخواهند دستپاچه و شتابزده عمل کنند؛ بلکه فضای منطقی حاکم بر سخنان حضرت از ابتدا روشن است. پس از آن، حضرت شرح ماوقعی را بیان میکنند و سابقه تاریخی مردم مدینه را یادآوری میکنند. ایشان ابتدا نقاط قوت و امتیازات مردم مدینه را برمیشمارند و آنها را نسبت به نعمتهایی که خدا به آنها ارزانی داشته متذکر میسازد و آنها را به درون خود رجوع میدهد که شما اینها هستید، حالا چه شده که دچار وارونگی شدهاید؟ یکی از نقاط قوت مردم مدینه که حضرت فرمایش میکنند این است که مدینه مهد اولیه حرکت پیغمبر(ص) و دین بوده است: «حَضَنَهَ الْاِسْلامِ.»
در ادامه حضرت زهرا(س) میفرمایند: شما کسانی بودید که اسلام در آغوش شما رشد کرد و پرورش یافت؛ خاستگاه دین شما بودید. در مدینه به برکت تلاشهای پیامبر(ص)، ارتقاء علمی و فرهنگی به وجود آمده بود، از همین رو حضرت میفرماید: شما کسانی هستید که «ذوالعدد و العده» هستید؛ از حیث منابع انسانی تأمین هستید و دارای قدرت نظامی شدهاید و ادامه میدهند: «موصوفون بالکفاح» شما انسانهای جبان و ترسویی نیستید، امتحان پس دادهاید. «معروفون بالخَیرِ والصّلاحِ والنُخبَة» انسانهای اهل خیر و اهل مصلحتاندیشی و نخبههای جامعه هستید. حضرت فاطمه(س) در خطبه خود این نکات را مفصل بیان میفرمودند؛ اما در عین حال وقتی میبینیم نسبت به یک اتفاق و انحراف خیلی بزرگی مثل به انزوا کشاندن حضرت امیرالمؤمنین(ع) و فراموشی بیعت غدیر، سکوت میکنند، حضرت عوامل این انحراف را مطرح میکنند که این عوامل در تمام انقلابهایی که تا به امروز وجود داشته صادق هستند.
عوامل انحراف یک انقلاب از نگاه حضرت فاطمه(س)/ فدک سنگ محکی برای شناخت جریان حق و باطل بود
توجه به این موارد برای شناخت عوامل انحراف یک انقلاب مهم است. حضرت فرمودند: شما این دزدی آشکار و عیان را میبینید. فدک هر چند از نظر ظاهری یک پشتوانه اقتصادی برای اهلبیت(ع) بود؛ اما آنها به جهت مادی با ثروتی که خود تولید میکردند و توانمندی که خود داشتند و توانمند کردن دیگران، از نظر مادی نیازی به فدک نداشتند. وقتی ماجرای فدک پیش میآید نشانه بینیازی اهلبیت(ع) این است که تمام عوائد این باغ را بین فقرا تقسیم میکنند. فدک به تعبیر ما سنگ محکی بود برای اینکه جریان حق و باطل شناخته شود.
چون فدک، حق روشن و واضحی بود که در زمان حیات پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) واگذار شده است. حضرت، فدک را سنگ محکی قرار میدهند برای انحرافی که صورت گرفته است؛ به این معنا که این دزدی آشکار صورت گرفته، جایگاه خلافت غصب شده است، باغ فدک غصب شده، القاب غصب شده، اینها دزدیهای آشکاری است که همه میبینید و متوجه میشوید؛ اما چرا سکوت اختیار کردید؟ حضرت عوامل این سکوت را در ادامه خطبه بیان میفرمایند.
گاهی کسی سنگبنای یک انحراف را میگذارد فضا را هم غبارآلود میکند و تصور میکند بقیه متوجه نمیشوند. اما این مسأله آشکار و روشن بود. اینکه حضرت روی فدک تأکید میکرد به جهت این بود که خیلی روشن بود. بیعت غدیر خیلی آشکار بود. حضرت فاطمه(س) به آنها فرمود: «ألا و قد اری ان قد اخلدتم الی الخفض و أبعدتم من هو احق بالبسط و القبض و خلوتم بالدعه و نجوتم من الضیق بالسعه» این جامعهشناسی مردم مدینه است.
حضرت نقاط ضعفشان را بیان میکنند: بعد از مدتی سختی و مشقت و انواع محاصرههای اقتصادی و حتی اجتماعی، دوره آرامشی حاکم شده و شما رفاهی را تجربه میکنید و این سبب ایجاد روحیه عافیتطلبی در شما شده است. سخن حضرت به این معناست که به سمت راحتی و آسایش بیدردسر روی آوردید. علیالقاعده وقتی عافیتطلبی باشد، روحیه خوشگذرانی هم به تبع آن میآید. فرمود: «خلوتم بالدعه» شما خوشگذران شدهاید، قبلاً اینطور نبودید، الان این روحیه در شما به وجود آمده آن هم به واسطه پیشرفتهایی که اسلام برای شما مهیا کرد.
همچنین فرمودند: «نجوتم من الضیق بالسعه» از سختیها دور شدید و به تجملات دنیا روی آوردید. در مدینه آن روز، این آسیبها رخنه کرده است. فرمودند: «مَعاشِرَ النّاسَ الْمُسْرِعَةِ إلی قیلِ الْباطِلِ الْمُغْضِیَةِ عَلَی الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِر» ای مردمی که سریع به طرف سخنان باطل رفتید و در مقابل کار زشتی که زیانبار است، چشم خود را بر هم گذاشتند؛ به عبارتی باطلگرا شدهاید.
با تأمل در این نکات میبینیم عواملی که حضرت برمیشمارند بر هم مترتب هستند، وقتی کسی عافیتطلب شد، خوشگذران شد، وقتی زهد، برای کسی متاع بیقیمتی شد، باطلگرا میشود. تا کسی حرف باطل به زبان بیاورد سریع آن را میپذیرید، چون با روحیه عافیتطلبی و خوشگذرانی او سازگارتر است و از حق روگردان میشود.
مسأله دیگری که حضرت در این خطبه به آن تصریح کردهاند، روحیه بیتفاوتی است؛ اینکه انسان خود را در معادلات اجتماعی سهیم نداند؛ حضرت خطاب به مردم مدینه میفرماید: «الْمُغْضِیَةِ عَلَی الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِر» بیتفاوت شدهاید. عمل زشت را میبینید، اما هیچ واکنشی نشان نمیدهید. این انحراف بزرگ اینجا رقم میخورد. این آسیبها بر مردم مدینه حاکم شده است.
خطبه حضرت فاطمه(س) برای امروز است
اینها صحبتهایی نیست که برای گذشته باشد و امروز نتوانیم از آنها دستاورد و برداشت داشته باشیم. انقلاب اسلامی یکی از توفیقات الهی بود؛ منتها خداوند هیچ عقد اخوتی با انقلاب اسلامی ما نبسته است و این را بارها حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری بیان کردهاند. انقلاب ما هم میتواند دچار انحرافاتی که در انقلابهای گذشته بود، بشود. به فرموده حضرت امام ممکن است بدتر هم بشود، اگر خدایی نکرده حواس ما جمع نباشد. اگر به درسها و عبرتهای فاطمی ملتزم نشویم، این بار اسلام ضربهای میخورد که تا صدها سال نتواند جبران کند.
مقام معظم رهبری نیز بارها این مطلب را فرمودهاند. باید به این نکات واقف شویم تا احیاناً مبتلا به این روحیات اشرافیگری، عافیتطلبی و خوشگذرانی نشویم؛ مسائلی که تذکر مقام معظم رهبری را در پی داشته همچون حقوقهای نجومی، نادیده گرفتن زاغهنشینها و به تعبیر امام، پابرهنگان و محرومان و ... مسائلی است که اگر کسی آنها را جدی نگیرد، آن مقطع چه بسا ما هم خدایی نکرده مبتلا به سرنوشت انقلابهای گذشته شویم. اینها پیغامی از حضرت فاطمه زهرا(س) برای جوانان انقلابی امروز است.
عادلینژاد در ادامه گفت: برای پاسخ دادن به آن استفهام تاریخی درباره آن جامعه مؤمن یک مقدار باید به آن تاریخ برویم و ببینیم چه شد که آن جامعه به حکم الهی توجه نکرد و تحلیلهای اشخاص را به حکم الهی تفوق و برتری داد؟ هر جامعه یک فرصتها و تهدیدهایی دارد؛ برخی از امور را میتوان به عنوان فرصت یا تهدید نگاه کرد. بافت اجتماعی که آن دوره یک بافت قومی و قبیلهای بوده است. ما امروز رطوبتی از آن بافت را در جامعه خودمان میبینیم. بافت فرهنگی آن دوره قبیلهای بوده یعنی اگر رأس آن قبیله تصمیمی میگرفت، زیرمجموعه او از آن حمایت میکردند. فرهنگ این چنین بود. پیامبر(ص) از این فرهنگ به عنوان یک فرصت استفاده کردند.
بعد از رحلت پیامبر(ص)، تحلیلهای مختلفی هست؛ پیامبر در آن دوره 63 سال داشتند که سن شیخوخیت و بزرگی بود. پیامبر(ص) مؤسس یک حرکت بزرگی بودند اما امیرالمؤمنین(ع) حدود 34 سال سن داشتند که قرار بود رهبری را بر عهده بگیرند.
عدهای دیگر مسأله اجماع را مطرح میکنند؛ مثلاً خلیفه اول در احتجاجات خود اظهار میکند که مسلمانان در مورد من اجماع کردند و از پیامبر(ص) شنیدهام که فرمودند: امت بر خطا اجماع نمیکند. امیرالمؤمنین(ع) پاسخ میدهند: در این اجماع آیا بنیهاشم، سلمان، ابوذر، عمار و عباس هستند؟ اصحاب بزرگ پیامبر(ص) کجای این اجماع قرار دارند؟ این تحلیلها وجود دارد. اما شاید واقعیترین تحلیل همان بافت اجتماعی جامعه آن دوره است که براساس قبیله شکل میگیرد؛ یعنی اگر بزرگ قبیله بیعت کرده، بقیه براساس فرهنگ عمومی جامعه باید بپذیرند. بعد از رحلت پیامبر(ص) همین اتفاق میافتد. ابتدا مقاومتهایی صورت میگیرد؛ ولی حاکمیت به قول امروزیها، فضا را امنیتی میکند و در یک فضای کاملاً امنیتی، با بزرگان قبایل به توافق رسیدند و سهم هر کسی را از قدرت پرداخت کردند، آن وقت میشود جامعه را مدیریت کرد.
از طرفی معترضان همه از اصحاب بزرگ پیامبر(ص) هستند، ویژگی اینها، این است که یا از بنیهاشم هستند و یا از افرادی هستند که در این فضای اجتماعی عقبه قومی و قبیلهای ندارند. افرادی مثل سلمان فارسی، ابوذر، عمار، بلال، از اصحاب بزرگ پیامبر(ص) هستند، شاخص و تأثیرگذار هستند؛ اما آن عقبه اجتماعی را ندارند که بتوانند در جامعه موج ایجاد کنند. در نتیجه حاکمیت، میتواند با امنیتی کردن فضا در یک مقطع زمانی قدرت را به شکل غیر حق از جای خود منحرف کند. در تاریخ هم فضا چنین است. اصحاب بزرگ مخالفند، مخالفت خود را ابراز میکنند. بخشی از بنیهاشم هم مخالفند. تاریخ میگوید قبایل دیگر هم مخالفند ولی چون سهم آنها پرداخت میشود، فضا امنیتی میشود، آرام آرام احساس میکنند، این اعتراضات به نتیجهای نمیرسد و این انحراف بزرگ تاریخی در جامعه به وجود میآید.
(به فرموده قرآن انحرافی که در جوامع به وجود میآید از دل جوامع به جود میآید و از بیرون نیست؛ نمونههای آن را در قرآن هم میبینیم) البته پیامبر اکرم(ص) بسیار هوشمندانه از این فرهنگ در بسط دین و معنویت استفاده کردند؛ اما در آن بازه زمانی کسانی که معترض بودند که چرا جامعه حکم خدا را کنار گذاشته است، پایگاه اجتماعی به معنای متعارف آن روز نداشتند.
فرزندان انقلاب در نقاط قوت و ضعف جامعه مدینه در کلام حضرت زهرا(س) تأمل کنند
انصاری در ادامه با اشاره به تحلیل حضرت فاطمه(س) از شرایط اجتماعی مدینه آن روز گفت: حال میخواهیم به این سؤال بپردازیم که اگر ما در چنین شرایطی گرفتار شویم، راه نجات چیست؟ امروز فرزندان انقلاب باید در نقاط قوت و ضعف جامعه مدینه در کلام حضرت زهرا(س) تأمل کنند. مباحث قومی را اگرچه تحلیلگران تاریخی بیان میکنند، منتها اینها شرایطی هستند که شاید علت اصلی محسوب نشوند.
عافیت طلبی با حرکت اصیل انقلابی سنخیت ندارد
حضرت زهرا(س) لُبّ مطلب را فرمودند: چه اتفاقی میافتد که کسی به سمت قبیلهگرایی میرود؟ روحیه دنیاطلبی و عافیتطلبی؛ فرد با این روحیه از حق گریزان میشود و به گفته امروزیها دیگر به دنبال دردسر نیست. اما اینها سنخیتی با حرکت اصیل انقلابی ندارند. مردم انقلابی ما باید نسبت به این آسیبها هوشیار باشند. ما این موارد را تنها بعد از رحلت پیامبر(ص) نمیبینیم. این موارد را در کلماتی که حضرت علی(ع) 25 سال بعد فرمودند و پس از آن در سخنان حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع) میبینیم. یعنی این موارد اصلاح نشدند؛ بلکه عمق بیشتری هم پیدا کردند. طبیعی است وقتی کسی به عافیتطلبی گرایش پیدا کند وضعیت جامعه و مردم برای آنها بیاهمیت است.
حضرت زهرا(س) فرمودند: «أخلدتم الی الخفض» این تعبیر دقیقی است؛ این روحیه عافیتطلبی و دنیازدگی و بیتفاوتی نسبت به حق، همه دست به دست هم میدهد که پدیده انحراف رقم بخورد. استدلالهای قرآنی حضرت فاطمه(س) در این خطبه قابل توجه است. غالب کلام ایشان، کلام قرآن است و اصلاً قابل تفکیک نیست.
پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خود، توجهها را سمت حضرت زهرا(س) جلب میکنند و بارها فرمودند: «هر کس فاطمه(س) را بیازارد مرا آزار داده است» لذا برخی مهاجران در زمان حیات پیامبر(ص) نزد ایشان میآمدند و میپرسیدند آیا شما از ما راضی هستید؟ علت این کار این بود که حضرت فاطمه(س) قطبنمای حق بود. حضرت فاطمه(س)، امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان مسیر هدایت در جامعه معرفی میکنند و از فضایل ایشان؛ سبقت در اسلام، فضیلت علمی، از جهت نسب و ... سخن میگویند.
اگر کسی مسیر ولایت را از ابتدا تاکنون مدنظر قرار دهد، شاید دیگر به تب و تاب افتادنهای تشخیص حق که برخی اوقات آن را سخت میکند، نیفتد چراکه قرآن و اهلبیت(ع) مسیر صحیح را به ما نشان میدهند.
انتهای پیام