محمدمهدی میرزایی: لندروور و تویوتا لندکروزر از همان دهههای اول تولید همواره رقیب یکدیگر بودهاند. شاید روزی که موریس ویلکز مشغول طراحی کردن طرح اولیه لندروور بود (۱۹۴۷) حتی فکرش را هم نمیکرد که چند سال بعد تویوتا با الگوبرداری از نمونه اولیه لندروور بتواند رقیبی سرسخت برای لندروور (مخصوصاً برای بازار ایالات متحده) از آب دربیاید (۱۹۵۱). امروزه با پیشرفت این دو خودرو و همچنین با داغ شدن بازار اتومبیلهای کلاسیک در ایران سعی داریم مقایسهای بدون جانبداری بین این دو غول آفرود داشته باشیم.
مقایسه لندروورهای سری یک، دو و سه با لندکروزر سری ۴۰
پیشرانه و سیستم انتقال قدرت
تویوتا پس از نه سال ساخت اتومبیل نظامی دو دیفرانسیل بالاخره در ۱۹۶۰ یک دودیفرانسیل تمامعیار ساخت. سری ۴۰ لندکروزر مجهز به موتورهای ۴ و ۶ سیلندر بودند که همگی حجمی بین سه تا چهار لیتر داشتند و مدل معروف آن موتور سری اف بود که حجمی معادل ۳,۹ لیتر داشت و بهصورت شش سیلندر خطی در دل این جانسخت جای گرفته بود و قدرتی معادل ۱۰۵ اسب بخار و گشتاوری معادل ۲۶۰ نیوتنمتر تولید میکرد که آن را ابتدا با گیربکسی سه سرعته و سپس با گیربکسی چهار سرعته به چرخهای عقب یا هر چهارچرخ منتقل میکرد.
در آن سوی میدان این پیرمرد بریتانیایی تمایلی به استفاده از موتورهای پرحجم و با تعداد سیلندر زیاد ندارد و به موتورهای چهار سیلندر با حجمهای ۲ و ۲,۲۵ لیتری با سوخت دیزل یا بنزین اکتفا کرده است؛ اما این موضوع سبب نمیشود که این پیرمرد انگلیسی از رقیب ژاپنیاش عقب بماند. بعلاوه اینکه چند مدل از این لندروورها به موتوری شش سیلندر با حجم ۲.۶ لیتر مجهز شدند.
تویوتا در سال ۱۹۷۵ موتوری جدید با کد ۲ اف طراحی کرد و بر روی لندکروزر استفاده کرد که با حجم ۴,۲ لیتر و بهصورت شش سیلندر خطی و با قدرتی معادل ۱۳۵ اسب بخار و گشتاوری معادل ۲۷۰ نیوتنمتر قلب تپندهٔ موفقی از آب درآمد و در بسیاری از لندکروزرهای سری ۴۰ در ایران هنوز هم در حال تپیدن است.
لندروور هم بیکار نماند و با روی کار آوردن موتور ۳,۵ لیتری که بر اساس موتور بیوک ۲۱۵ ساخته شده بود جانی دوباره به اتومبیلهایش داد. این موتور ۸ سیلندر خورجینی که تا سالها بعد بر روی انواع لندروور و رنجروور استفاده شد قدرتی بین ۱۴۰ تا ۱۸۰ اسب بخار (بسته به نوع سرسیلندر) و گشتاوری حدود ۲۸۰ نیوتنمتر به این افسانه بریتانیایی ارائه میکرد.
در بین این پیشرانهها موتور ۲,۲۵ و ۳.۵ لیتر بنزینی بیشتر در ایران دیده میشود که هنوز هم پس از دههها در حال تپیدناند. ناگفته نماند که موتور ۲.۲۵ با اینکه شتاب و سرعت خوبی ندارد ولی موتوری پر گشتاور و راست کار آفرود سواران است (در ۱۵۰۰ دور به ماکزیمم گشتاور میرسد). بعلاوه اینکه گیربکس چهار سرعته این سری از لندروور دارای ضرایب سنگین است که در آفرود بههیچوجه شما را نامید نمیکند (بسته به نوع دیفرانسیل معمولاً سرعت از ۱۱۰ تجاوز نمیکند)
طراحی داخلی و خارجی
هر دوی این غولها در طول تمام سالهای تولیدشان طراحی داخلی بسیار زمخت و نخراشیده و البته کاربردی داشتهاند و در بیرون نیز همانند یک جعبه مکعبی که با چند ضربه چکش کمی فرم داده شدهاند به نظر میرسند اما بههرحال بهعنوان پیرمردهایی که سن و سالی از آنها گذشته است باز هم زیبا و سرحال به نظر میرسند. هنوز هم اگر بهجای جای تمام شهرهای کشورمان نگاهی بیندازیم لندروور و لندکروزرهایی را میبینیم که با رسیدگی صاحبانشان بسیار زیبا و تر و تمیز ماندهاند هنوز هم شمار بسیاری از این دو اتومبیل در نمایشگاههای خودروهای کلاسیک دیده میشوند.
عملکرد و کارایی
خودروهای مورد بررسی ما یک لندکروزر سری ۴۰ مدل ۱۹۷۸ و یک لندروور مونتاژ ایران ساخت ۱۳۶۵ شمسی است. برای شروع ابتدا در هوای سرد نزدیک صفر درجه قلب تپنده این دو رقیب را روشن میکنیم. موتور ۴,۲ لیتری (با همان کد ۲ اف) پس از چند بار استارت خوردن بالاخره روشن میشود ک نباید از یک خودروی کاربراتوری در این هوای سرد انتظار بیشتر از این داشت. کمی بعد اینجا بود که این پیر بریتانیایی خودی نشان میدهد و با یک استارت شروع به کار میکند. صدای موتور لندروور چه در داخل و چه در خارج کابین چنگی به دل نمیزند اما صدای موتور تویوتا کمی بیشتر گوش را نوازش میدهد و شما را تحریک میکند که تا آنجا که میشود به این ژاپنی سرسخت گاز بدهید. بر روی جاده این دو خودرو نسبتاً خوب عمل نمیکنند و نباید هم انتظار چندانی از آنها بر روی جاده داشت چون آنها برای جاده ساخته نشدهاند.
سیستم تعلیق هر دو خودرو به دلیل استفاده از فنر شمش و اکسل یکپارچه بسیار خشک عمل میکند و نهایت سرعت لندروور حدود ۱۱۰ و لندکروزر حدود ۱۵۰ کیلومتر بر ساعت است (با لاستیکهای فابریک روی هر دو خودرو و پولوس خلاص کن) اما ب شما پیشنهاد میکنیم که این با این دو خودرو این سرعتها را تجربه نکنید چون ترمزها خوب عمل نمیکنند (مخصوصاً بر روی لندروور)
وقت رفتن به سراغ جادههای ناهموار و بیراهه نوردی است. جایی که میشود به قابلیتهای واقعی این دو خودرو پی برد. ابتدا از چند تپه با شیبهای نسبتاً زیاد بالا میرویم که نیازی به استفاده از چهارچرخ محرک یا دنده سنگین بر روی هیچکدام از خودروها نیست.
با بیشتر شدن شیب تپهها حتی این غولها هم کم میآورند و مجبور به استفاده از دنده سنگین و چهارچرخ میشویم که بر روی لندکروزر سیستم ترنسفر کیس (همان چهارچرخ محرک) و دنده سنگین با یک اهرم و بر روی لندروور با دو اهرم (زرد برای چهارچرخ و قرمز برای دنده سنگین) قابل انجام است.
در ادامه مسیر نیز این دو غول آفرود به طرزی عجیب از پس هر مسیر آفرودی برمیایند و با اینکه فاقد هر نوع سیستم کمکی مثل دیفلاک یا ترکشن کنترل و… هستند عملکرد بسیار خوبی دارند.
هرجایی که احساس کردید مسیر صعبالعبور است فقط کافی است کمی پدال گاز را بیشتر فشار دهید و مطمئن باشید شاسی و سیستم تعلیق مستحکم این دو خودرو از پس هر ناهمواری و با هر سرعتی برمیایند!
منتظر قسمت بعدی این جدال یعنی مقایسه لندکروزر سری ۵۵ و رنجروور باشید.
نویسنده: محمدمهدی میرزایی