لزوم بازنگری دیدگاه‌ها و پافشاری نکردن بر برخی تعصبات


لزوم بازنگری دیدگاه‌ها و پافشاری نکردن بر برخی تعصبات

شاید حال که کمی از هیجانات روزها و هفته‌های قبل از مراسم سالگرد 22 بهمن کاسته شده است، بتوان با ذهنی شفاف، عاری از هیجانات گوناگون و تعصب به پدیده انقلاب پرداخت

قانون-کوروش الماسی/ پژوهشگر

شاید حال که کمی از هیجانات روزها و هفته‌های قبل از مراسم سالگرد 22 بهمن کاسته شده است، بتوان با ذهنی شفاف، عاری از هیجانات گوناگون و تعصب به پدیده انقلاب پرداخت. چالش‌های روابط خارجه، اقتصادی، معیشتی، فرهنگی، آموزشی و... که مدیریت سیاسی با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، دیگر قابل کتمان یا انکار نیست. چالش‌هایی که در صورت حل و فصل نشدن می تواند کشور و نظام را با مخاطرات غیر قابل پیش‌بینی مواجه کند. کارآمدی، تداوم و اقتدار نظام بی‌شک نیازمند اذهان صادق، دلسوز ، واقع‌بین و تحلیلگر و نه دلسوزان متعصب با اذهان غیر شفاف یا غیر صادق است. به باور نگارنده و به گواه شواهد بی شمار، دلسوزان متعصب نمی‌توانند به کارآمدی نظام کمک کنند. حال آنکه کارآمدی پیش شرط تداوم، ثبات و اقتدار هر حکومتی است.

تعصب‌های بحران‌زا

بی‌شک تبیین پدیده انقلاب بسیار پیچیده و فراتر از توان این نوشته‌ است. این موجز تنها تلاش می‌کند تا به منطق و ساختار کلی پدیده انقلاب اشاره‌ای سطحی کند تا از این طریق نشان دهد، کارآمدی، تداوم، پویایی، ثبات و اقتدار انقلاب منوط به حمایت و دفاع افراد واقع‌گرا که توانایی ارائه راهکارهای عملی بر اساس تحلیل عینی شرایط کشور، منطقه و جهان را دارند و نه افراد متعصب است. حمایت و دفاع تعصبی خطرناک‌ترین آفت و آسیب به انقلاب و زمینه‌ساز سوء استفاده برخی عوامل سوداگر و به فرموده مقام معظم رهبری عوامل نفوذی در صف میهن دوستان و دلسوزان انقلاب خواهد بود.

اهمیت خرد جمعی

به باور نگارنده، متاعی که مدیریت سیاسی شدید به آن نیاز دارد «خرد جمعی» است؛ چراکه عرصه سیاسی مملو از خرد فردی و جناحی است. مخاطبان احتمالی این نوشته دلسوزان «صادق» انقلاب هستند. افرادی که نظام را تبلور اراده، نیازها، خواسته ها، تمایلات و آرزوهای همه شهروندان ایران زمین می‌دانند. این موجز تبیین پدیده انقلاب از بعد نظری و نه مولفه ها و ویژگی های میدانی، اجرایی یا عینی است.اصلی ترین دلیل ناکامی بیشتر انقلاب‌ها بعد از چند دهه پافشاری بر ادامه و اعمال راهکارها، اندیشه ها، طرح های و راهبردهای بنیادین انقلاب صرف نظر از تحولات عینی اجتماعی، منطقه ای و جهانی و عدم پویایی و تحول مدیریت سیاسی-انقلابی با شرایط عینی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... است. عالم هستی به صورت عام و امور طبیعی، اجتماعی و انسانی به صورت خاص به شکل یک ساختار وجود دارند. ساختارها از هر نوعی مرکب از تعدادی عناصر و بر اساس یک منطق و سازوکار چیده‌مان شده اند.

زمانی که به هر دلیل عناصر تشکیل دهنده ساختار از یک سازوکار و منطق پیروی نکند، ساختار دچار اخلال، بی نظمی و ناکارآمدی شده و در نهایت از بین می رود. به بیانی بی نظمی، اخلال و ناکارآمدی دریک ساختار از هر نوعی که برآیند تضعیف منطق یا سازوکار پیوستگی عناصر یک ساختار است، زمینه‌ساز تحول بنیادین، دگرگونی یا انقلاب در ساختار می‌شود. حال بر اساس این تعریف نظری و کلی به تبیین پدیده انقلاب می‌پردازیم.

انقلاب و انواع آن

اینکه انقلاب یک پدیده اجتماعی محسوب می‌شود، به چه معنی است؟ پدیده به این معنی که انقلاب در یک جامعه، توسط یک ملت خاص در یک فرهنگ، در یک زمان و مکان خاص رخ می دهد. بنابراین جامعه،ملت، فرهنگ، زمان و مکان زمینه ای است که انقلاب در آن به وقوع می پیوندد. جهان عینی پیوسته و بی وقفه در حال حرکت، تحول، تغییر و تکامل است. اذهانی که به هر دلیل نتوانند با قاعده حرکت، تحول، تغییر و تکامل که بنیاد جهان عینی، اجتماعی و انسانی است همراهی کنند، به ضرورت نمی‌توانند برای امور گوناگون و انواع چالش‌های اجتماعی و انسانی راهکارها، طرح‌ها و راهبردهای کاربردی، سودمند، کم هزینه، پایدار و... تولید کنند. به باور نگارنده یگانه و بنیادی‌ترین عامل ناکامی، پرهزینه بودن، بی ثباتی، ناکارآمدی تمامی انقلاب‌های تاریخ جوامع به دلیل عدم درک و همراهی نخبگان به ویژه نخبگان سیاسی با قاعده حرکت، تحول، تغییر و تکامل در جهان هستی، اجتماعی و انسانی بوده است. شاید بر اساس مقدمه فوق و شواهد تاریخی بتوان دو نوع انقلاب را متصور شد.

1-انقلاب های طبیعی که تکاملی و گام به گام رخ می‌دهند که ریشه های زیست شناسی و هستی شناسی دارند. انقلاب‌های طبیعی برآیند مستقیم بی‌نظمی وناکارآمدی ناشی از فقدان راهبرد کلان مبتنی بر یک چشم انداز توسط مدیریت سیاسی یک کشور است.

2- انقلاب‌های مصنوعی که بر اساس تعریف نظری فوق در یک زمینه خاص فرهنگی، ملی و جغرافیایی رخ نمی‌دهند، بلکه عوامل و نیروهای فرا ملی و در راستای تحقق اهداف خاص اقتصادی و سیاسی، پدیدآورندگان آن‌ها هستند.

از این رو به منظور «پویایی و تداوم» انقلاب که تنها مسیر ممکن برای کارآمدی نظام و برون رفت از انواع چالش‌های اجتماعی و ملی است، لازم و ضروری است تا به جای حمایت و دفاع کورکورانه و گاهی غیر صادقانه با انگیزه‌های سوداگرانه از انقلاب به خرد و واقع‌گرایی رجوع کنیم. خرد و واقع‌گرایی که تنها و کم هزینه‌ترین مسیر پویایی، تداوم، کارآمدی و اقتدار نظام است، منوط به این واقعیت انکار ناپذیر است که درک کنیم و بپذیریم که انقلاب «فعل یک ملت و نه یک گروه یا جناح خاص»بوده و است. به گواه سرنوشت همه انقلاب‌های تاریخ، تنها انقلاب‌هایی که فعل یک ملت و نه فعل یک گروه و جناح خاص بوده‌اند، توانسته اند پویایی، کارآمدی و اقتدار خود را حفظ کنند.میهن‌دوستان و دلسوزان صادق نظام و انقلاب باید بپذیرند که شهروندان و شرایط ایران، خاورمیانه و جهان در 1397 هیچ شباهتی به شهروندان و شرایط ایران، خاورمیانه و جهان 1357 ندارد. تنها به همین دلیل ساده و بسیار بدیهی، دفاع و حمایت از انقلاب و نظام با توسل به اندیشه ها، راهکارها، طرح‌ها و راهبرد های 57 برای مدیریت سیاسی کشور، براساس همه اصول و ارزش‌های قابل فهم، امری غیر محتمل است. بدیهی ترین گواه این استدلال مدیریت سیاسی ناکارآمد، بدون چشم انداز ، افسرده و واکنشی است. ساختار مدیریتی، روابط خارجه، فرهنگ، آموزش و پرورش و... به شدت نیازمند افق‌های دید به‌روز شده، منطقی و متناسب با شرایط عینی و روزمره کشور، خاورمیانه و جهان است. تشخصی عینی و کاربردی امور پیرامون شرایط بقای تمامی موجودات زنده از جمله انسان‌ها، ملت ها و حکومت‌هاست.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق