پرهیز از تقلیل قومی فرقهایِ شعارها، از عوامل اصلی موفقیت انقلاب مقابل وهابیت و تکفیر است
ثمرحسینی با بیان اینکه بزرگترین جهاد با جریانهای افراطی و تکفیری آن است که همه خصوصاً مسئولان با کردارشان الگوی عملی مسلمانان باشند، گفت: پرهیز از تقلیلِ قومی، فرقهای و یا نژادی شعارهای اصلی، از عوامل مهم توفیق انقلاب مقابل وهابیت بوده است.
خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: «انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن قابلیت پذیرش استعمار و استبداد در جامعه ایرانی، به پیروزی رسید. همین امر طرح مسئلهای مشابه برای ملتهای اسلامی ایجاد میکرد. امروزه هدف اصلی افرادی چون ترامپ و مایک پمپئو از فشارهای اقتصادی به ایران، در چارچوب عملیات روانی بزرگتری برای بازگرداندن قابلیت پذیرش استعمار در میان ملل اسلامی خصوصاً ایرانیان است. استعمارگران زمانی قادر به سلطه میشوند که قابلیت سلطه خود را از طُرُق مختلفی، خصوصاً گروههای مرجع ایجاد کنند؛ یعنی بتوانند معیار قضاوتها و ارزیابیهای یک جامعه را تغییر دهند.»
این جملات بخش هایی از مباحث «کامیار صداقت ثمر حسینی»، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره نقش انقلاب اسلامی در ایجاد وحدت میان مذاهب اسلامی است، در ادامه بخش کامل گفت وگوی شبستان با این اندیشمند تقدیم حضورتان می شود:
با توجه به پژوهش های متعددی که در حوزه فرق اسلامی داشتید، نخستین سوال ما از شما این است که به نظرتان انقلاب اسلامی، چه قدر توانست با رویکردهای افراطی نظیر آنچه که در جریان فرقه ضاله وهابیت و جریان های نظیر داعش شاهد بودیم، مبارزه کند؟
انقلاب اسلامی ایران، در دوران موسوم به جنگ سرد، با شعار اسلام به پیروزی رسید و اذهان مسلمانان را بهمثابه الگویی نه شرقی و نه غربی، جلبِ خود کرد. این امر با منافع شوروی و آمریکا؛ و عواملِ وابستهای چون حزب بعث عراق و یا آل سعود در تضاد بود؛ لذا دشمنان وحدت اسلامی فعالیتهای تفرقهانگیز خود را در امور مذهبی و نژادی تشدید کردند که گاهی در قالب تحریکات قومی و اقداماتِ گروهکهای تروریستی در داخل کشور، گاهی به شکل تهاجم نظامی به کشور، گاهی در قالب فعالیتهای رسانهای و انتشاراتی وسیع با رویکردِ تکفیر شیعیان امامیه و گاهی نیز در قالبِ فعالیتهای وسیع جریان های تروریستی مسلح در منطقه پیرامونی کشورمان، مانند القاعده و داعش و نظایر آن نمایان شده است.
یکی از دلایل موفقیتِ انقلابیون ایران در انتقال پیامهای انقلاب اسلامی، پرهیز از تقلیل شعارهای اصلی انقلاب به شعارهایی قومی، فرقهای و یا نژادی بود؛ لذا عجیب نیست که دوستان انقلاب در جهان اسلام، مدافع تقریب مذاهب اسلامی؛ و دشمنانِ انقلاب، دشمنان تقریب مذاهب و وحدتِ مسلمانان هستند.
انقلاب اسلامی ایران با از میان بردن قابلیت پذیرش استعمار و استبداد در جامعه ایرانی، به پیروزی رسید. همین امر طرح مسئلهای مشابه برای ملتهای اسلامی ایجاد میکرد. امروزه هدف اصلی افرادی چون ترامپ و مایک پمپئو از فشارهای اقتصادی به ایران، در چارچوب عملیات روانی بزرگتری برای بازگرداندن قابلیت پذیرش استعمار در میان ملل اسلامی خصوصاً ایرانیان است.
استعمارگران زمانی قادر به سلطه میشوند که قابلیت سلطه خود را از طُرُق مختلفی، خصوصاً گروههای مرجع ایجاد کنند؛ یعنی بتوانند معیار قضاوتها و ارزیابیهای یک جامعه را تغییر دهند. اینگونه فعالیتهای خصمانه و همهجانبه علیه انقلاب اسلامی نشان میدهند که حضور ایران در منطقه و جهان اسلام خصوصاً در میان ملتها و در کانون مقاومت اسلامی موفق بوده است.
رویکرد انقلاب در مواجهه با اندیشه های متفاوت چگونه بوده است که امروز بعد از گذشت چهار دهه همچنان پابرجا مانده و در عین حال می تواند همزیستی مسالمت آمیزی را میان اقوام مختلف پدید آورد؟
انقلاب اسلامی ایران در دوره شکوفایی اندیشه اسلامی در جامعه شیعی به پیروزی رسید و تداومِ آن نیز در گرو رونق چنین اندیشهای بوده و خواهد بود؛ برای مثال، در دورانِ منتهی به انقلاب اسلامی، علّامه عبدالحسین امینی کتاب عظیم الغدیر را با محوریت ولایتِ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نگاشت که تحولی عمیق در تحقیقات معاصر درباره حدیث شریف غدیر و به طور کلی در تحقیقاتِ تاریخ اسلام بود. آیتالله سیّد عبدالعزیز محقق طباطبایی و آیتالله سید مرتضی عسکری از دیگر شخصیتهای علمی تأثیرگذار بودند که تألیفاتشان سطح گفتگوهای علمی بین مذاهب اسلامی را ارتقا بخشید.
همچنین با حمایت آیتاللهالعظمی «سیّد حسین بروجردی»، جمعی از علمای تقریبی گرد هم آمدند و از دارالتقریب قاهره حمایت کردند. جالب توجه است که اغلب روحانیان انقلابی، از پیروان تقریب مذاهب اسلامی در چارچوب نظر شریف مرحوم آیتالله العظمی بروجردی بودهاند.
انقلاب اسلامی ایران با شکوفایی مطالعات قرآنی نیز همراه بود. علّامه سیّد محمدحسین طباطبایی جریان عظیمی در تفسیر قرآن پدید آورد و علاوه بر تألیف کتابِ المیزان فی تفسیر القرآن، دهها مفسر قرآن را تربیت کرد. در کنار جریان فکری علّامه طباطبایی، آیتالله حاج شیخ «محمدهادی معرفت» نیز با تدریس و تألیف کتاب التمهید فی علوم القرآن، مکتب فکری نوینی در علوم قرآنی ایجاد کرد. در برخورد علمی با شبهات و اندیشههای ناسالم، شخصیتهایی نظیر آیات علّامه طباطبایی؛ شهید سیّد محمدباقر صدر؛ شهید مرتضی مطهری؛ شهید بهشتی، علّامه محمدتقی جعفری و ... ظاهر شدند که اهمیت کار آنان صرفاً نقد نظریات غربگرایان نبود، بلکه پیش از آنکه درصدد ردّ مثلاً عقاید مارکسیسم باشند، درصدد تبیین اندیشه اسلامی بودند؛ یعنی آنان نگاهی تأسیسی داشتند، نه آنکه صرفاً واکنشی به شبهات نشان داده باشند؛ چنانکه در کنار رد مارکسیم به ارائه طرحهای خلاقانه اقتصاد اسلامی و بانکداری اسلامی مبادرت کردند.
همچنین دوران انقلاب اسلامی ایران، دوران حضور نسل اوّل شاگردان مکتب آیتاللهالعظمی حاج شیخ «عبدالکریم حائری یزدی» است؛ نظیر آیات عظام «سیّد محمدرضا گلپایگانی»، «سیّد شهابالدین مرعشی نجفی»، حاج میرزا «خلیل کمرهای» و ... و دوران شاگردان مکتب فقهی مرحوم آیتاللهالعظمی سیّد حسین بروجردی و دوران شاگردان مرحوم آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خویی که درمجموع یکی از موفقترین دورهها در تدریس و تألیف اصول و فقه امامیه را رقم زدند. حضرت امام خمینی در چنین فضایی علمی چونان خورشیدی تابان درخشیدند و انقلاب اسلامی ایران را هدایت کردند و این نشان از عظمت مقام علمی و معنوی ایشان دارد. بدیهی است که ارائه اسامی همه علما در اینجا مقدور نیست و آنچه بیان شد صرفاً تعدادی از ایشان بودند. رحمت خدا بر همه آن عالمان وارسته باد!
موفقیت علمی شیعیان در برابر وهابیان، حاصل چنین رونقی در تألیف و تدریس بوده است و تداوم این موفقیت در گروِ تداوم چنین مرجعیت علمی است. علمای امامیه همواره میان سوء نیّت با سوء تشخیص فرق گذاشته و روش برخورد علمی و عملی با هریک را به اقتضای آن مطرح کردهاند و این امر بر پویایی آثار ایشان میافزود.
اینک در آستانه چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران، همانطور که باید نقاط درخشان تجربه چهلساله انقلاب اسلامی را دید، از نقاط ضعف آن نیز باید درس گرفت و با توجه به هشدارهای استادان وارسته و دانشمند کشور، از تکرار اشتباهات خودداری کرد. مثلاً تبوتاب مدرکگرایی، تب و تاب مقاله سازی بنام مقالاتِ علمی – پژوهشی؛ و خریدوفروش نامشروعِ کتاب و پایاننامه و ... مهمترین مشکلاتی است که موجب میشود تا اندیشههای ناسالم امکان ماندگاری بیابند.
علاوه بر جمهوری اسلامی دیگر کشورهای مسلمان باید چه رویکردی داشته باشند تا بتوان در منطقه از غلبه جریان های افراطی تکفیری جلوگیری کرد؟
از میان موارد متنوعی که در این زمینه قابل طرح است، آنچه بهعنوان یک ضرورت و نیاز مبرم به انقلاب اسلامی ایران احساس میشود، و طبعاً شامل سایر ملتهای اسلامی نیز میشود، ضرورت توجه به تقویتِ حقطلبی و عدالتخواهی از طریق کردار و نه صرفاً گفتار است. بزرگترین جهاد با جریانهای افراطی و تکفیری در منطقه آن است که همگی، خصوصاً مسئولان کشور با کردارشان الگوی عملی مسلمانان باشند؛ یعنی باید قاطعانه با انواع فساد در جامعه مبارزه کرد و اقتصاد و بانکداری را به مسیر سالم خود بازگرداند.
رونق کار جریان های افراطی و تکفیری در برخی کمکاریهای ماست. اینکه پروندههای فساد بانکی کشور و اخبار ناخوشایند آن در سالهای اخیر، در وبگاهها و منابع خبری وهابیان بازتاب بسیاری دارد، حاکی از کوششی است که آنان برای انصراف مسلمانان از پیام انقلاب اسلامی میکنند.
در نقطه چهلسالگی انقلاب اسلامی ایران باید به فکر آینده و چهل سال بعدی بود. نقاط قوّت و ضعف خود را شناخت و از آن درس گرفت. مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، انقلاب اسلامی ایران را پیچی از تاریخ میدانست که با نام اسلام گرهخورده است. آتش افروختهای است که باید جویندگان الله را در کنار خود گرم نگاه دارد و طبعاً مسئولیت ما را بیشتر میکند. معیار صدقِ گفتار ما، «کردار» ماست که سند قضاوت آیندگان در طول تاریخ خواهد بود؛ لذا باید راه عالمان بزرگ دین و شهیدان عزیز انقلاب اسلامی را با کردار و نه اکتفا به شعار دنبال کرد.
پایان پیام/248