سپندارمذگان روز زن، زمین و مادر
سپندارمذگان نشانه ای از صبوری اهورامزداست که در جهان مادی نگهبان و حامی زمین و موجودات آن است و بیشتر از این رو این روز را روز زن هم میگفتند و مقام زن را به دلیل صبوری گرامی می داشتند
قانون-ساغر پاکسرشت
دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه است.
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن. عشق، غذا خوردن یک گرسنه است و دوست داشتن «همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن» است. عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق. عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن. عشق بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد، عشق، تملکِ معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
«دکتر علی شریعتی»
دوست داشتن و عشق ورزیدن یکی از نشانه های خلق و خوی مخلوقات زمین است. زمانی که پرنده ای نر پرنده ماده را در لانه میگذارد و به دنبال غذا می رود یعنی عشق می ورزد به همنوع خود به مونس خود و پرنده ماده ای که غذا را تکه تکه در دهان جوجه خود می گذارد او هم عشق می ورزد و روح خود را ارضاء میکند. این دوست داشتن و عشق ورزیدن در انسان ها دوچندان است چون انسان اشرف مخلوقات است.
همه ما مناسبت ها را هرچند کوچک بهانه می کنیم تا به اطرافیان با ارزش خودمان عشق بورزیم و ثابت کنیم که برایمان با ارزشاند؛ این مناسبت ها گاه رسمی است و گاه شخصی.
روزهایی چون روز مادر، روز پدر، روز دختر، روز پسر، روز سالمند و... هر یک روزهایی رسمی هستند که همه با رسیدن این روزها به اطرافیان خود عشق می ورزیم و بعضی از مناسبتها بهانهای محکمتر و شیرین تر دارد، مثل سالگرد ازدواج و یا تولد اعضای خانواده که هر یک با سلیقه و فرهنگ خاص خودمون این روزها رو جشن میگیریم.
روز عشق ورزی روزی نیست که قدمتی 100 ساله یا 200 ساله داشته باشد. همه مردم جهان با توجه به قدمت کشور خودشون روزی برای عشق دارند و در ایران ما که قدمتی طولانی دارد روز عشق ورزی به قرن ها قبل از میلاد برمی گردد که مصادف با 29 بهمن است و در ایران باستان این روز را «سپندارمذگان» یا «اسفندارمذگان» نامگذاری کردهاند. سپندارمذگان لقب ملی زمین است. زمینی که نشانه عشق و امید است. زمینی که با فروتنی و تواضع، بد و خوب و زشت و زیبا را به یک چشم می بینید و با گذشت همه را همچون مادری عاشق در دامان پروردن لطف خود قرار می دهد و از این رو در ایران باستان سپندارمذگان را نماد عشق می دانند.
جشن سپندارمذگان در پنجم اسفند برگزار و در آن روز به مقام زن ارزش می گذاشتند و مردان به زنان و دختران خود هدیه می دادند و این روز را به عنوان روز زن گرامی می داشتند و از زنان خود اطاعت میکردند و در چنین روزی زنان حکمفرمای خانه خود میشدند. در فرهنگ ایران باستان سپندارمذگان نشانه ای از صبوری اهورامزداست که در جهان مادی نگهبان و حامی زمین و موجودات آن است و بیشتر از این رو این روز را روز زن هم میگفتند و مقام زن را به دلیل صبوری گرامی می داشتند زیرا نقش سپندارمذگان نقش زنانه و مادرانه ای بوده که فرزندان خودش را با عشق علاقه و صبوری و فداکاری نگهداری میکرده!
پس چرا باید چنین سنت ریشه دار و آیین باستانی ما که قدمتی چنین طولانی دارد دستخوش غربزدگی شود!؟ چرا چنین روزی که برای ما ایرانیان نماد عشق و مهرورزی ست کمرنگ می شود و «ولنتاین» جایگزین این تاریخ ریه دار می شود؟! آیا این نشان از تمدن دارد؟! آیا تمدن هر کشوری به ریشه های اون نیست؟ پس بیاییم اگر ریشه محکم و استوار کشورمون اعتقاد داریم از آیین های باستانی پیروی کنیم و با پر رنگ کردن آنها به همه دنیا نشان دهیم که تمدنی چند هزار ساله داریم که همین نشان از ریشه دار بودن ایران و ایرانی است و عشق ورزیدن از نشانه های ایرانیان است.
دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه است.
(دکتر علی شریعتی)
دوست بداریم تا دوست داشته شویم.