حاشیه های مهاجرت لادن طباطبایی و صحبت های جنجالی همسرش + بیوگرافی و عکس
منبع خبر /
بیوگرافی چهرهها /
02-12-1397
بازیگر زن مشهور سینما و تلویزیون ایران که مدتی است به همراه فرزندش راهی دیار غرب شده، از مشکلاتش در این مسیر سخن گفت.
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت : لادن طباطبایی بازیگری که مدتی است به خاطر دختر مبتلا به اوتیسمش راهی دیار غربت شده است، از سختیهایی که در مسیر مهاجرت با آن مواجه شده بود، در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
بیش از سه سال از خروج ما از ایران میگذره و دو سال و نیم هست که ساکن آمریکا هستیم. من بخاطر اینکه دخترم کارش به آسایشگاه نرسه، ناچار به ترک ایران شدم. نه بخاطر اینکه در ایران شرایط آموزش نبود، بلکه بخاطر اینکه پدر ایشون مخالف آموزش سها بود. هرچه من کلاس و تراپی برای سها فراهم میکردم،
با دوری های سه ماهه، شش ماهه و یکساله ای که به خواست پدر انجام میشد، بی ثمر میشد. هر چه سها بزرگتر میشد، پرخاشگری اش بیشتر میشد. تا پنج شش سالگی، نهایتا خودش رو مینداخت زمین و جیغ میکشید. بزرگتر که شد چنگ مینداخت، کم کم قویتر میشد و کنترلش سخت تر. بدون یک برنامه آموزشی و نظارت درست، داشت روز به روز بدتر میشد. در گیر و دار لج و لجبازی و اثبات بابای مهربون و مامان بده، بچه داشت نابود میشد. چاره ای نداشتم.
بیش از سه سال از خروج ما از ایران میگذره و دو سال و نیم هست که ساکن آمریکا هستیم. من بخاطر اینکه دخترم کارش به آسایشگاه نرسه، ناچار به ترک ایران شدم. نه بخاطر اینکه در ایران شرایط آموزش نبود، بلکه بخاطر اینکه پدر ایشون مخالف آموزش سها بود. هرچه من کلاس و تراپی برای سها فراهم میکردم،
با دوری های سه ماهه، شش ماهه و یکساله ای که به خواست پدر انجام میشد، بی ثمر میشد. هر چه سها بزرگتر میشد، پرخاشگری اش بیشتر میشد. تا پنج شش سالگی، نهایتا خودش رو مینداخت زمین و جیغ میکشید. بزرگتر که شد چنگ مینداخت، کم کم قویتر میشد و کنترلش سخت تر. بدون یک برنامه آموزشی و نظارت درست، داشت روز به روز بدتر میشد. در گیر و دار لج و لجبازی و اثبات بابای مهربون و مامان بده، بچه داشت نابود میشد. چاره ای نداشتم.
برنامه ریزی دقیق و دراز مدتی رو در پیش گرفتم که اولین قربانی اش عشق به حرفه ام بود... رفتم و اومدم و به هر بدبختی و التماس و صبوری که بود اجازه خروج از کشور سها رو به شرط عدم بازگشت گرفتم. در این بین دلشوره ها ، تنهایی ها، تهمت ها، متلک ها و... به جون خریدم. وقتی با هزار مصیبت از وسط عملیات انتحاری ترکیه، خودمونو رسوندم آمریکا، میدونستم تازه اول راهم. هر چند مثلا زبان بلد بودم، اما به شدت غریب و تنها بودم. گیج خوردن ها کلافگی ها، سیستم کاملا متفاوت اداری و بانکی، حیرانی... باید میجنگیدم، پس باید قوانین رو یاد میگرفتم. قدم به قدم ، با حوصله... در آستانه پنجاه سالگی ، تطبیق,کار چندان ساده ای نیست.
مهاجرت، یعنی شروع از صفر، با زبان و فرهنگی که نمیشناسی. اما بین کسانی که همگی مثل تو هستند، تو میتونی بهترین باشی. مشروط براینکه حق و حقوق قانونیت رو بشناسی ... دو هفته پیش تفاوت بین گریه کردن و اشک ریختن رو فهمیدم. سه روز تمام بی اختیار اشکم سرازیر بود. غذا میپختم، خرید میکردم، لباس میشستم... فرقی نمیکرد. تک تک سلولهای بدنم فریاد میزد. با هر بار چنگی که سها میزد، انگار قلبم رو پاره میکرد... امروز اما روز زیباییه. موفق شدم چیزی رو که پنج سال به امیدش خوابیدم و پاشدم، برای سها بگیرم. یک پلان آموزشی جامع و درست که آینده مطمئنی رو برای سها رقم بزنه، اگر خدا بخواد.
نمیدونم زندگی چه چیزهایی برامون خواهد داشت. اما اینو میدونم که آخرین لحظه قبل از طلوع خورشید، سیاهترینه... پ.ن.یک زندگی یک بسته کامل از انتخابه... بسته هیچ دو نفری مثل هم نیست. مجموعه انتخاب هر شخص، اگر در جهت هدفش باشه ، میتونه اون رو در رسیدن به مقصد کمک کنه..
لادن طباطبایی پس از انتشار مصاحبه همسر سابقش سعید تهرانی نسبت به صحبت های وی در اینستاگرام واکنش نشان داد.
چند روز گذشته خبری در رسانه ها منتشر شد و حکایت از صحبت های جنجالی سعید تهرانی همسر سابق لادن طباطبایی داشت. سعید تهرانی همسر خانم بازیگر در یک گفتگو ادعاهای زیادی در خصوص رفتار نامناسب لادن طباطبایی با فرزندشان مطرح کرده بود . این صحبت های سعید تهرانی بار دیگر لادن طباطبایی را به واکنش وا داشت.
پاسخ لادن طباطبایی به ادعاهای همسر سابقش
لادن طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون در پاسخ به ادعاهای همسر سابقش در اینستاگرام نوشت:« این یک جوابیه نیست. اگر می خواستم جواب دهم ، کافی بود یک برگ تعهد محضری را که هنگام تحویل گرفتن سها، پدرشان از من گرفته اند منتشر کنم. تعهدی که شرط آن خروج فوری من و سها از کشور و بازنگشتن ما ، و عدم درخواست نفقه طفل بابت گذشته و آینده بود.
چه بگویم که آبروی دخترم نرود؟ آبروی من اگر با چنین حرف هایی رفتنی است؛ همان بهتر که برود. اما حتی پدری که طی دو سال گذشته حاضر نشده عکس و خبری از دختر خود دریافت کند، باید آبرویش حفظ شود.
این موضوع فقط به من یادآوری کرد که از چه جهنمی گذشتم و از چه گردابی دخترم را نجات دادم. یادم آورد که بیشتر شکرگزار درگاه خدا باشم؛ که اگر مانده بودم خودم اکنون زیر خاک و دخترم دست و پا بسته در آسایشگاه بود.
باقی همه حرف اضافه است. واقعیت را هر روز میبینم و با یارانم به اشتراک می گذارم. خداوند همه ارواح پریشان را آرامش دهد.»
بخشی از ادعاهای جنجالی همسر سابق لادن طباطبایی به شرح زیر است :
سعید تهرانی در این گفتگو درباره ماجرای جدایی اش از لادن طباطبایی گفت :در اوایل تربیت فرزندم متوجه شدم که فرزندمان با اختلالی روبه رو است که ده سال قبل با واژه اوتیسم برای اولین بار آشنا شدم. با توجه به این که 70 واحد روانشناسی در دانشگاه پاس کرده بودم به تحقیق درباره این بیماری پرداختم و تا حدودی اطلاعاتی کسب کردم. بیماران مبتلا به اوتیسم ظاهر خوب و سالم و سرزنده دارند اما اختلال در یادگیری دارند و تا دو سالگی تشخیص آن سخت است.
بیوگرافی
لادن طباطبایی
لادن طباطبایی و همسرش سعید تهرانی
بارها به لادن طباطبایی درباره رفتار با فرزندمان تذکر و سفارش کردم اما او به گمان این که دخترمان لجبازی می کند با شعار فرزند عزیز است و تربیت آن عزیزتر دخترمان را تنبیه بدنی می کرد تا بیشتر یاد بگیرد. بیمار مبتلا به اوتیسم مطلقا نباید تنبیه بدنی شود چون مانند گنجشکی می ماند که وقتی می ترسد جمع شده و کوچک می شود و پرواز یادش می رود. حتما تجربه داشته اید که در خیابان گنجشکی در حال پریدن است و نمی تواند پرواز کند وقتی او را در دست می گیرید و گرما و محبت دست شما را لمس می کند ناگهان بعد از بازکردن دستتان پرواز می کند. گنجشک چون پروازش به شکل غریزی است بر می گردد اما وقتی در حال آموزش به فرزند هستی و غذا خوردن را به سختی به او یاد می دهید، وقتی او را کتک بزنید از ترس دیگر آن یادگیری برنمی گردد.
من هرچقدر در این باره تذکر دادم طباطبایی کار خود را انجام داد و گوش نکرد با این که پرستار 24 ساعته هم برای نگهداری دخترمان داشتیم و پنجشنبه ها شب پرستار به خانه می رفت و جمعه بر می گشت اما او برای همین چند ساعت نبود پرستار هم اعصاب نگهداری فرزندمان را نداشت و فرزندمان را کتک می زد. بعضی اوقات متوجه می شدم که فرزندمان حال دیگری دارد اما نمی دانستم چنین کاری می کند اما روزی که من این موضوع را با چشم خود دیدم تصمیم گرفتم که فرزندم را نجات دهم بنابراین از او خواهش کردم که نگهداری فرزند را به من بسپارد. سپس وی به امریکا رفت و با شرکت در سیمنارهای مربوط به بیماری اوتیسم متوجه شد که من درست گفته ام و از این که از این بیماری اطلاع داشتم تعجب کرده بود.
برای نگه داشتن زندگی با لادن طباطبایی بسیار تلاش کردم. برخلاف آن چه لادن طباطبایی در رسانه ها اعلام کرده بود فرزندم را در سال 91 رها کرد و به آمریکا رفت. من به تنهایی از دخترم نگهداری کردم و فعالیت خودم و موسسه فیلمسازی ام متوقف شد. این در حالی بود که مادرم هم برای نگهداری از دخترم به کمکم آمد و با توجه به این که نگهداری از بیماران مبتلا به اوتیسم دقت، سختی و صبوری زیادی نیاز دارد فشار زیادی به مادرم وارد شد و با توجه به این که 4 مدال طلای ورزشی داشت در سلامت کامل در حالی که به حرف زدن با هم مشغول بودیم ناگهان درگذشت که شوک شدیدی بر من وارد شد.
در نهایت لادن طباطبایی یک سال و نیم پیش وقتی از آمریکا برگشت گفت که ویزای آمریکا گرفته و می خواهد دخترم را ببرد اما متاسفانه این کار را نیز انجام نداده بود و ویزایی نداشت بلکه وی ماه های زیادی را در ترکیه اقامت گزید تا ویزا دریافت کند و مجددا به آمریکا رفت. او در حال حاضر در آمریکا از دخترم سرپرستی می کند البته او قبلا هم با فرزندی که از شوهر اولش داشت هم برخورد درستی نمی کرد. البته من از زندگی با لادن طباطبایی راضی بودم. او همسر خوب و نجیبی بود اما برای یک زندگی فقط زن بودن مهم نیست بلکه مادر بودن نیز مهم است. مسئله ای که شاید امروزه کمرنگ شده است.