رابطه ایران و پاکستان «بینظیر» نیست!
وقوع فاجعه تروریستی حمله به اتوبوس حامل مرزداران نیروی زمینی سپاه پاسداران وشهادت جمعی از آنان بار دیگر نقش و جایگاه کشور پاکستان به عنوان یک همسایه پرحاشیه را برای ایران پررنگ کرد
قانون-احسان اقبال سعید/ دانشجوی دکتری مسائل ایران
وقوع فاجعه تروریستی حمله به اتوبوس حامل مرزداران نیروی زمینی سپاه پاسداران وشهادت جمعی از آنان بار دیگر نقش و جایگاه کشور پاکستان به عنوان یک همسایه پرحاشیه را برای ایران پررنگ کرد. مرزهای شرقی ایران در چند دهه اخیر به سبب بیثباتیهای مکرر جمهوری افغانستان و پاکستان و همین گونه حضور نیروهای خارجی و گروهک های خشونت طلب قومی-مذهبی محل تردید وتردد ناامنی وخشونت، فقر و توسعه نیافتگی بوده است. اگر حساب سرزمین زجرکشیده افغانستان را به دلیل سال های مکرر جنگ داخلی وفقدان یک دولت مرکزی متشکل و قدرتمند واردوی ملی(ارتش) هماهنگ جدا بدانیم، نقش پاکستان را که از ابتدای تولدش دارای یک ارتش حجیم و آزموده در جنگ های متعدد با هندوستان است ،چگونه می توان تعریف وتوجیه کرد؟ نزدیک به 15 سال است که گروهک ریگی ودیگران دست به اقدامات تروریستی در مرزهای شرقی ایران می زنند و به داخل پاکستان می گریزند و در برخی حملات اتباع اسلام آباد هم عامل یا نقشهای دیگری برعهده دارند و این می تواند هم تبدیل به یک نقطه ضعف حیثیتی برای ایران شود وهم روند سرمایه گذاری وتوسعه وفقرزدایی را در مناطق دور از مرکز کندتر کند و پیوستگی ملی را هم محل سوال قرار دهد. به نظر می آید به نقش پاکستان در این میان باید دقیق وموشکافانه تر پرداخت؛کشوری که اسامه بن لادن دشمن درجه اول ایالات متحده را در «ابیت آباد» بیخ گوش اسلام آباد نگاه می داشت والبته در تمام این سال ها بیش ترین پول و سلاح را از ایالات متحده دریافت می کرد و سرانجام نیز عملیات قتل بن لادن در خاک کشورش را هم به روی خود نیاورد. پس از خروج بریتانیا از شبه قاره هند وقتی مسلمانان وهندوها بر سر ماندن در یک واحد جغرافیایی به تفاهم نرسیدند، دو کشور هند وپاکستان در سال 1947 به وجود آمدند. البته پاکستان تا سال 1971 بنگلادش را هم شامل می شد که در آن روزگار پاکستان شرقی مینامیدند. مقصود از نام پاکستان سرزمین پاکهاست که اشاره به مسلمان بودن آنان در قیاس با هندوها دارد.
روابط دو کشور
ایران زمان پهلوی اولین کشوری بود که استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت وجالب اینکه پس از انقلاب اسلامی هم پاکستان اولین کشوری بود که نظام جدید و انقلاب را به رسمیت شناخت. در دوران پهلوی رابطه طرفین به دلیل قرار گرفتن هر دو کشور در مدار غرب در معادلات جنگ سرد روابط بسیار حسنهای بود. ایران وپاکستان هر دو عضو پیمان امنیتی ضد کمونیستی سنتو بودند و پیمان عمران منطقه ای را هم با ترکیه برای توسعه روابط اقتصادی منعقد کرده بودند. محمدرضا پهلوی کمکهای فراوان اقتصادی به پاکستان میکرد و دیدارهایش با ایوب خان و یحییخان روسای جمهوری نظامی پاکستان از پرشمارترین دیدارهایش بود. در شورش های جدایی طلبانه بلوچستان پاکستان در دهه 50 خورشیدی شاه ایران کمک های فراوانی به پاکستان کرد. در دوره ریاست جمهوری ذوالفقارعلی بوتو پدر بینظیربوتو به سبب ایرانی تبار بودن همسر بوتو خانم نصرت بیگم رابطه گرم تر هم شد. کودتای ژنرال ضیا الحق در پاکستان همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اتفاق افتاد و خانواده بوتو برای پادرمیانی حضرت امام(س) جهت جلوگیری از اعدام ذوالفقار علی بوتو به ایران هم سفر کردند اما در شلوغی های روزهای ابتدایی انقلاب راه به جایی نبردند. در دهه اول انقلاب به سبب رابطهگرم پاکستان با حکومت پهلوی چندان رابطه گرمی میان طرفین برقرار نبود اما با سقوط هواپیما ومرگ ژنرال ضیاالحق و ریاستجمهوری خانم بینظیر بوتو رابطه گرم تر شد. درپاکستان برای وفات امام خمینی(س) 10 روز عزای عمومی اعلام شد وپرچم کشور به حالت نیمه افراشته درآمد. در سالهای جنگ ایران وعراق، پاکستان امکان جابه جایی کالاهای اساسی را در بندر کراچی خود برای ایران فراهم کرد و البته ایرانیان از خدمات پزشکان پاکستانی درآن سالها خاطرات بسیار خوبی دارند. در رابطه دهه های اخیر میان ایران و پاکستان که البته نام هردو کشور هم جمهوری اسلامی را بهعنوان پیشوند خود دارند، چند عامل مهم وجود دارد که تا امروز هم در تحلیل مناسبات دوجانبه باید مدنظر قرار گیرند؛مرز،قومیت ومذهب.
وقتی در زمان سلطنت قاجار درایران و استعمار بریتانیا در شبه قاره هند به سبب ضعف وفتور ایران و مستعمره بودن شبه قاره یک ستوان بریتانیایی مامور ترسیم مرزهای شرقی دو سرزمین شد، بدون توجه به حقایق تاریخی و جغرافیایی، استخوان های بسیاری را لای زخم باقی گذاشت والبته این سنت دیرپای لندن در منطقه است. وی بلوچستان بزرگ ایران را میان ایران، پاکستان امروزی وافغانستان تقسیم کرد و مرزهای جدیدی به وجود آورد و حتی درمیان پاکستان وافغانستان هم خط مرزی «دیورند» را باقی گذاشت که تا امروز هم به یک مساله حیثیتی و خونین میان طرفین تبدیل شده است. این شرایط جغرافیایی باعث می شود سیاست پاکستان بی ثبات سازی افغانستان و شرایط عدم صلح و حمایت از گروههایی مثل طالبان یک کانون بزرگ بی ثباتی در منطقه به وجود بیاورد. تفکرات افراطی مذهبی هم از دیرباز در پاکستان ریشه داشته است. اگر به تفکرات کسانی چون مودودی و حتی روشنفکرانی چون اقبال لاهوری نگاهی بیندازیم، متوجه خط پررنگ این مساله در سرزمین سند وپنجاب می شویم. لشکر جنگوی و سپاه صحابه از افراطی های مذهبی عمده پاکستان بودند که حتی خانه فرهنگ ایران در لاهور را آتش زدند و بسیاری از کارگزاران ایرانی را شهید کردند. در فاجعه اخیر باوجود جریحه دار شدن احساسات و سوگواری مردم برای مرزداران ایرانی باید به این نکته هم توجه کرد که برای انتقام گیری وارد شدن به خاک پاکستان وانجام عملیات در آنجا می تواند با تبلیغات گسترده دشمنان ایران به عنوان یک نزاع مذهبی-قومی شناسانده شود و این ماری است که با توجه به مرزهای گسترده و پیوند با ناامنی ومواد مخدر می تواند تبدیل به یک اژدهای هولناک شود.
فقر شدید
پاکستان سرزمین بسیار فقیر با بیش از 120 میلیون جمعیت است. مگر در حوزه کشاورزی که آنهم در اختیار چند خاندان بانفوذ قدیمی(بوتو و شریف) و امرای ارتش و سیاستمداران است، منشأ درآمد دیگری وجود ندارد و هزینه بالای ارتش و فساد گسترده را هم به این موارد اضافه کنید. هر کشور و رابطه برای پاکستان یک امکان برای کسب درآمد است؛ هم از آمریکا کمک می گیرد و هم از عربستان و امارات یاری میطلبد. بخش بزرگی از کارهای رزمی و سخت در ارتش عربستان در همین جنگ ائتلاف عربی بر علیه یمن را پاکستانی ها بر عهده دارند و فرمانده ائتلاف هم یک ژنرال بازنشسته پاکستانی است! پاکستانی های بسیاری در عربستان، امارات و عمان کار می کنند و ارز این کارگرها برای اقتصاد پاکستان بسیار مهم است و برای ادامه مستمر این مستمری از هیچ اقدامی نیز پرهیز نمیکنند. جمعیت بالا و کیفیت به شدت پایین زندگی ارزش انسان را در این سرزمین نازل کرده است. اینکه تعداد زیادی از اتباعش در جنگ برای عربستان یا شرایط ناهنجار و ناعادلانه کاری جان از دست بدهند اساسا مهم نیست، در میان انبوهی که همه روزه از میان می رود دیده نمی شود. در چنین موقعیتی در ایجاد تنش با کشوری که شرایط فوق را دارد و برای دریافت منابع مالی حاضر به یراق است و البته اتلاف نفوس و شهروندانش نیز هیچ محدودیتی ندارد باید دقت کافی بهخرج داد. برای ایران با توجه به جمیع شرایط کشور تلفات انسانی بسیار حایز اهمیت است و باید راه نزدیک تر به صواب را برگزید.
چالش یک همسایه
در شرایط حاضر با توجه به شرایط خاص ایران در عرصه جهانی و نزاع عیان تر از هر زمان با ایالات متحده باید با هوشیاری بیشتری رفتار کرد.به نظر درگیری در خاک پاکستان می تواند عوارض خطرناک و ادامه داری را که در فوق به آن اشاره رفت به دنبال داشته باشد. پاکستانی ها نشان داده اند با توجه به شرایط شان اهل مذاکره هستندو هدیه را از جانب هر کس باشد نیکو قبول می کنند،چه کیف پول میلیارد دلاری محمد بن سلمان باشد و چه کمک از جای دیگر اما در کنار مشوق ها باید به اسلام آباد فهماند که اگر امنیت ایران در مرزهای شرقی مخدوش شود، نقاط شکنندگی و ضربه پذیر اسلام آباد هم بی شمار است و ایجاد یک امنیت نسبی و پایدار بهتر می تواند طرفین را به سود مشترک برساند. از یاد نبریم که گاهی اسلام آباد برای نشان دادن اهمیت و توانایی خود برای طرف هایی که از آنها پول می گیرد، بازی های امنیتی را راه می اندازد و برخی تحرکات را هم نادیده می گیرد. نکته آخر اینکه قدرت سیاستمداران را در اسلام آباد نباید چندان هم موسع در نظر بگیریم. حکومتی را که نخست وزیر پیشین خانم بوتو و بسیاری دیگر از نام آوران توسط لایه های امنیتی اش ترور می شوند وگاه افراطیون مذهبی تا پشت کاخ ریاست جمهوری هم میرسند در مناطق قبیله ای و ایلات دوردستی چون بلوچستان و سرحد نباید چندان هم جدی گرفت.