بازنمایی 8 سال بحران سوریه در قالب یک رمان
گروه بینالملل ـ رمان «لاتبک ..یا بلدی الحبیب» (گریه نکن ای سرزمین محبوبم) نوشته حسن حمید نویسنده، ناقد ادبی و رماننویس فلسطینی است که در آن، 8 سال بحران سوریه را در قالب رمان به تصویر کشیده است.
به گزارش ایکنا، حسن حمید، متولد سال 1955 میلادی در منطقه «کراد البقاره» شهر «صفد» واقع در فلسطین اشغالی است وی مراحل آموزشی خود را در شهرهای «قنیطره» و «دمشق» گذرانده و دارای مدرک لیسانس فلسفه و جامعهشناسی از دانشگاه دمشق و لیسانس زبان عربی از دانشگاه عربی بیروت است.
حسن حمید پس از گذراندن مرحله کارشناسی ارشد، موفق به دریافت دکترای ادبیات عربی از دانشگاه لبنان در سال 2002 میلادی شد.
این نویسنده و رماننویس فلسطینیالاصل مدتی نیز بهعنوان معلم در دمشق تدریس کرد و عضو انجمن داستان و رمان این کشور است و برخی از رمانهای وی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، فارسی، چینی و ارمنی ترجمه شده است.
وی همچنین به جوایز متعددی از جمله جایزه «نجیب محفوظ»(از جوایز ادبی ادبیات عرب) و جایزه «حنا مینه»(جایزه ادبی وزارت فرهنگ سوریه) دست یافته است.
حسن حمید؛ ناقد و رماننویس فلسطینی
حسن حمید در رمان «گریه نکن ای سرزمین محبوبم» که آن را به شهدای سوریه تقدیم کرده است، با زبانی ادبی به بازخوانی حوادث 8 ساله کشور سوریه، جنگ و درگیریهای این کشور در قالب رمان(داستانهای کوتاه) پرداخته است.
در این رمان که در سال 2018 میلادی به چاپ رسیده و «منیر الرفاعی»، نظارت فنی آن را برعهده داشته است، به مسائلی مختلفی از جمله چرایی آغاز این بحران، نتایج و پیامدهای انسانی ناشی از آن، حضور بیگانگان، ارتباط این حوادث با اعتقادات دینی و اماکن مذهبی، قتل و انفجار و مشکلات مربوط به آوارگان سوری و .... پرداخته است.
روی جلد رمان «گریه نکن ای سرزمین محبوبم»
نویسنده در این رمان 340 صفحهای و در ضمن تقسیم آن به داستانهای کوتاه، سعی دارد، وضعیت مردم سوریه، دشمنان و حامیان آنها و درگیریهای داخلی را بازنمایی کند.
وی در مقدمه این رمان آورده؛ «اعتراف میکنم که نمیدانم چگونه این دست نوشتهها با خطی سخت، پیچیده و ناخوانا به فواز التوبه (ابو لیلی) رسیده که آن را نزد من آورد و گفت: خواهش میکنم این کاغذها را از من بگیر زیرا مرکب آن میخواهد من را خفه کند و گفتهها و حوادث آن نزدیک است روحم را از من بگیرد و دردها و زخمها و خون مرا نابود کند! جوابی ندادم و به فواز نگفتم بشین تا ببینم در این کاغذها چیست! و چرا از آن میترسد، و برای کیست و اصلا برای چیست؟ و از چه چیزی حرف میزند. تنها میدانم که او این کاغذها را مقابل من گذاشت، مثل آرد یا لوبیا و یا هر چیز دیگری و رفت. و میگفت: اگر مرا دوست داری، اینها را از من بگیر! تو استاد مدرسه هستی و بیشتر از من در خواندن و نوشتن و علم میدانی، شاید در آن چیز به درد بخوری باشد...چیزی بیشتر از این در مورد اینها نمیدانم، زیرا مشغلههایم زیاد است، غمهایم زیاد است....
فواز کارگر بیمارستان امام خمینی(ره) در سوریه بود که صبح تا شب کار میکرد و برای این که وضعیت مالیاش را بهبود بخشد، اضافه کار میکرد.. او در یک انفجار در بیمارستان رفت، تکه تکه شد و جسمش پاره پاره شد و تنها از روی لباسهای سوختهاش او را شناختند. مرگ او مثل زنگی دائم بر سرم میکوبید و هشدار میداد تا ببینم در آن کاغذهایی که پیش من رها کرده، چیست!
پشت جلد رمان
وقتی که دیگر رفت.. به سراغ آن کاغذهایی که در کیسه پلاستیکی سیاه برایم گذاشته بود، رفتم، در آن چیزی یافتم که باعث شگفتی من شد، آنها نوشتههایی از جنگ و وضعیت جنگ بود و اینکه چگونه آغاز شد و به کجا رسید! نوشتههایی از ترس، درد، سوز، آتش، مرگ، قبرستان، کودکان اردوگاهها و خیمهها و از منطقه «سیده زینب» دمشق و تلاش برای انفجار و آتش زدن آن و کشتن و آواره کردن اهالی این منطقه.
صحبت از مدافعان این مکان متبرک بود، و از کسانی که ناپدید شدند و ربوده شدند و کسانی که مردند. از زنان و مردانی که در فراز و فرودشان چنگ در چنگ طوفان متغیرات شیطان بودند، و از ترسی که عرش خود را در سینه، قلب و خانههای ما بنا کرده بود.. در گامهای ما، در کلام ما و در خواب و بیداریمان....»
حسن حمید در این رمان در جستجوی این است که حقیقت چیست؟ کجا آن را بیابیم و چگونه آن را بشناسیم؟ حقیقت در این رمان، اساس و منشأ مسأله سوریه و حوادث آن است که نویسنده میخواهد با آن زندگی کند و در جستجوی پاسخ به حیرت و شگفتی خود و عذابهای شخصی و رنجی است که خاطر وی را میآزارد. حسن حمید در این رمان تلاش دارد این حوادث تلخ انسانی را به مصایب مردم فلسطین پیوند بزند و با کنکاشی عمیق در صفحات تاریخ، سرّ دردهای انسانی این سرزمینها و ارتباط آن با حوادث دیگر تاریخ همچون تاریخ عاشورای حسینی را آشکار سازد.
این رماننویس فلسطینی در این رمان، رابطه ذات انسانی با جهان را از گذر زبان بیان میکند و با زبان رمز، طریقت اسوه صبر و پایداری حضرت زینب(سلام الله علیها) را بازخوانی میکند. این رمان در واقع خوانشی دیگر از آن جمله مشهور حضرت زینب(س) است که میگوید: «به ساربان بگویید ما را به کربلا ببرد تا با شهیدانمان تجدید عهد کرده و سرهای بیتن و جسمهای پاره پاره را دفن کنیم».
از جمله عناوین برخی داستانهای این کتاب «رشدی البیک»، «الإیرانی (1)»، «الإِیرانی (2)»، «حمادة الصیاد»، «الدکتور عبود النایف»، «شکریة» .. است که در قالب این عناوین، بحران 8 ساله سوریه را به تصویر کشیده است.
تاکنون آثار متعددی از حسن حمید، ناقد و نویسنده فلسطینیتبار منتشر شده که برخی از آنها عبارتند از: مدینة الله (شهر خدا)، أنین القصب (ناله نی)، جسر بنات یعقوب (پل دختران یعقوب)، دویّ الموتی (غوغای مردگان)، العودة إلی البیت (بازگشت به خانه)، مساء صباح (شامگاه صبح)، مطر وأحزان وفراش ملوّن (باران و غمها و بستری رنگین)، قرنفل أحمر.. لأجلها (گل سرخ قرنفل.. بخاطر او)، حمّى الکلام (تب سخن)، تعالی نطیّر أوراق الخریف (بیا تا برگهای پاییز را به پرواز در آوریم)....
انتهای پیام