آیین سنتی بهانهای برای صله رحم و احیای روابط خویشاوندی/قدیمیها چهارشنبهسوری را چگونه جشن میگرفتند؟
چهارشنبه سوری ، سالهایی نه چندان دور، جشنی برای سالی که گذشت و یا استقبال از بهار بود؛ جشنی که در آخرین شب چهارشنبه آخر سال برای دفع شر و بلا و برآوردن آرزوهایشان آن را برپا میکردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب چهارشنبه آخر سال در ایران برپا میشود که بهعنوان اولین جشن از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی نامیده میشود. یک یا دو روز پیش از آخرین چهارشنبه سال، مردم برای گردآوری هیزم، بوته، خاراُشتر، برگ خرما یا علف هرز به بیرون میروند و در بعدازظهر، پیش از شروع چهارشنبهسوری، هیزمها در حیاط خانه، یا خیابان یا میدان روستا یا شهر چیده میچینند.
هیزمها در غروب آفتاب یا اندکی پسازآن، آتش زده میشوند و مردان، زنان، و کودکان درحالیکه «سرخی تو از من، زردی من از تو» میخوانند، از روی آن میپَرَند؛ اعتقاد بر این است که چنین کاری، آنها را در طول سال بعد از بیماری و بدبختی مصون میدارد.
آتش در اسلام جزو مطهرات است و هر چیز ناپاکی که در آتش بسوزد پاک و طاهر میشود، از طرفی، اعراب هم چهارشنبه را نحس میدانند و نحوست این روز را بهوسیله افروختن آتش رفع میکنند.
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگیها با شستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی میآوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی میدانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیرقابل استفاده و ضدعفونی کردن محل زندگی خود میپرداختند؛ ضمن اینکه برافروختن شعلهها همراه با دود، حشرات را نیز از بین میبرد.
خراسان رضوی
به گزارش صبح توس؛ در خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزههای کهنه مقدار نمک که علامت شوربختی است و مقداری زغال که علامت سیاهبختی است و یک سکه کمارزش پول میریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر میچرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشتبام به کوچه پرت میکند و میگوید: "درد و بلای خنه ر رختم به توی کوچه" خراسانیها باور دارند که با دور افکندن کوزه تیرهبختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور میکنند.
درگذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند تخمه هندوانه، تخمهکدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بوداده و بانمک تبرک میکردند و میخوردند.
آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد، امروزه اصطلاح نمکگیر شدن و نانونمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفته است.
خانوادههایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر میکردند و در شب چهارشنبهسوری " آش ابودردا" یا " آش بیمار" میپختند و آن را اندکی به بیمار میخوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش میکردند.
زنجان
به گزارش موج رسا، یکی از رسوم استان زنجان در شب چهارشنبه آخرسال، شالاندازی است. شال اندازی یکی از مراسم شب چهارشنبه سوری است که تاکنون اعتبار خود را در شهرها و روستاهای همدان و زنجان حفظ کرده است. پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فالگوشی و گره گشایی و قاشق زنی جوانان، نوبت به شال اندازی می رسد. جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می سازند. آنگاه از راه پلکان خانه ها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل می کنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست می گیرند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می سازند.
صاحبخانه ها که منتظر آویختن چنین شال هایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده اند، در گوشه شال می ریزند و گره ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می سازند که هدیه سوری آماده است.
آنگاه شال انداز شال را بالا می کشد. آنچه در شال است هم هدیه چهارشنبه سوری است و هم فال.
اگر هدیه نان باشد آن نشانه نعمت است، شیرینی نشانه شیرین کامی و شادمانی، انار نشانه کثرت اولاد در آینده و گردو نشان طول عمر، بادام و فندق نشانه استقامت و بردباری در برابر دشواری ها، کشمش نشانه پرآبی و پربارانی سال نو و اگر سکه نقره باشد نشانه سپیدبختی است.
در شب چهارشنبه سوری معمولاً خانوادهها به همراه برنج، خورشتی بنام «ششانداز» درست می کنند که ترکیبی است که از روغن، پیاز،خرما، کشمش، گردو، تخممرغ وشیره انگور است کنار شیش انداز، رشته پلو یا زعفران پلو ( بسته به استطاعت خانواده) پخته میشود . یکی از دلایلی که مردم برای مصرف این غذا،طب گرم آن است که به خاطر شرایط اب و هوایی سرد زنجان طبخ می شود.
رحمتی مدیر کل میراث فرهنگی زنجان می گوید:مجموعه آیین های نوروزی از مهم ترین آیین های است که نزد ایرانیان گرامی داشته می شود.
وی ادامه می دهد: چهار شنبه سوری نیز یکی از این آداب و رسوم است و از رسومات این روز می توان به رسم شال سالاماخ اشاره کرد این رسم کهن علاوه بر اینکه روابط بین افراد را تحکیم می بخشد ارتباطات اجتماعی آن جامعه، روستا یا شهر را نقویت می کند.
یزد
به گزارش یزدرسا، در ایام باستان، در چهارشنبه سوری در فضای باز هیزم جمع میکردند و با غروب خورشید، آتش میآفروختند و شعر میخواندند و معتقد بودند با این کار به سوی سلامتی و تندرستی حرکت می کنند.
آنها خاکستر باقی مانده از آتش را دور نمیریختند، بلکه به جلوی خانههای مردم میبردند و در می زدند و در جواب صاحبخانه که میپرسید کی هستی و از کجا آمده ای و چه آورده ای ؟ میگفتند: من هستم، از عروسی آمدهام و تندرستی آوردهام. در آتش اسپند میریختند و اعتقاد داشتند که با این کار از چشم زخم مصون می مانند.
سیب زمینی کلوخک
همچنین از باقی مانده آتش، مراسم «کلوخک» را برگزار می کردند. کلوخک اینگونه بود که مقداری سیبزمینی زیر آتش باقی مانده قرار میدادند تا پخته شود و میخوردند.
قاشق زنی
در رسمی دیگر، برخی پارچه بلندی بر سر و روی خود میکشیدند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میرفتند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه میآمد و به کاسههای آنان آجیل و شیرینی، شکلات، نقل و پول میریخت.
این آیین قاشقزنی احتمالاً نشات گرفته از این عقیده است که ارواح نیک درگذشتگان در رستاخیز آخر سال به میان زندگان بازگشته و به شکل افرادی که رویشان پوشیدهاست به خانه بازماندگان سر میزنند و زندگان برای یادبود و برکت به آنان هدیهای میدهند.
آجیل مشکل گشا
همچنین دور هم جمع می شدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخمه هندوانه، تخمه کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخمه خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش بو داده و نمک می زدند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد.
احتمالا اصطلاح نمکگیر شدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
کوزه نو
در اقدامی دیگر داخل کوزههای کهنه سکه میانداختند و آن را از پشت بام به پایین پرت میکردند و معتقد بودند برخی اشیای کهنه را باید از بین برد تا نحسی آنها از بین برود. نیازمندان، سکههای داخل کوزه پس از شکسته شدن را برمیداشتند. این سنت احتمالاً بر یک اصل بهداشتی نیز متکی بودهاست
زیرا ایرانیان قدیم بر این باور بودهاند که ظروف سفالین را بیش از یکسال در خانه نباید نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک میشد و شب سوری میرسید، ظروف سفالین را که در خانه داشتند، میشکستند. دلین این کار اینست که ظروف سفالین چون لعاب ندارند، بزودی چرکین و آلوده میشوند و چون قابل شستن و پاک کردن نیستند یگانه چاره برای دفع زیان آن، شکستن آن است.
کرمانشاه
به گزارش مرصاد، در کرمانشاه باستانی هم همچون سایر نقاط کشور قبلا رسم بر این بوده که پیش از طلوع آفتاب هر خانواده هیزم هایی را که قبلا فراهم کرده اند روی بام یا داخل حیاط خانه و یا در کوچه در چندین نقطه جمع می کردند و با غروب آفتاب و تاریک شدن آسمان، زن و مرد، پیر و جوان گردهم جمع می شدند و هیزم ها را آتش میزدند.
آنگاه از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی هیزم های افروخته می پریدند تا ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند.
مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی همچون «سرخی تو از من، زردی من از تو» را می خواندند و عقیده داشتند که خاکستر چهارشنبه سوری نحس است زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن زردی و بیماری خود را به آتش سرایت می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند.
از دیگر مراسم چهارشنبه سوری مراسم کوزه شکنی، فالگوش نشینی، قاشق زنی و... است که هر یک برای خود فلسفهای داشته و همچون ترقه بازیهای بیمعنا و مفهوم امروزی و صرفا از سر تخلیه هیجان نبوده است.
رسم زیبای قاشقزنی یکی از رسوم این شب بوده که بر اساس این رسم جوانان قاشق به دست میگیرند و برای اینکه دیده نشوند، خود را میپوشانند و با زدن قاشق به هم به در خانهها میروند و از صاحب خانه عیدی میخواهند.
همچنین در میان کُردها رسم براین است که در شب چهارشنبه سوری مردم به دور آتش ههلپهرکی (رقص محلی) میکنند تا سالی سرشار از شادی داشته باشند.
از دیگر رسمهای مردم کرمانشاه این است که بزرگ خانواده برای رفع نحسیهایی که در آن سال دامن خانواده را گرفته است، در شب چهارشنبه سوری کوزۀ کهنۀ خانه را میشکند.
اما در برخی نقاط هم رسم فالگوشی دارند و نیت میکنند و پشت دیواری می ایستند و به صدای رهگذران گوش میدهند تا بر اساس صحبت های آنها جواب نیت خود را بگیرند.
متاسفانه امروزه برخی از این آیین ها و رسوم کهن ماهیت خود را از دست داده و جشنی همچون چهارشنبه سوری به بهانه ای برای آزردن دیگران تبدیل شده است.
همدان
به گزارش نافع، چهارشنبه سوری در همدان مانند شهرهای دیگر ایران نیز رسومات خاص خود را داشته و برگزار میشده است.
زنان همدان از اول اسفند شروع به دودهگیری و تمییز کردن خانه میکردند و کرسیها را برمیداشتند و تمام اسباب و وسیلهای که دیگر کهنه شده بود را جمع کرده و در همین چهارشنبه آخر سال با روشن کردن آتش، میسوزاندند، در برخی از روستاهای همدان مردم در چهارشنبه سوری جاروهای کهنه خود را روی پشت بامها میبردند و آتش روشن میکنند و جوانها از روی آتش میپریدند.
همچنین کوزههای خود را که دیگر کهنه شده از پشت بام به پایین میانداختند تا بشکند و یک کوزه نو و تازه را جایگزین آن می کردند.
یکی دیگر از رسمهای رایج در شهرها و روستاهای همدان فال گرفتن با کوزه بوده که یکی از دختران به چشمه میرفت و کوزهای را از آب پر میکرد و زنها و دختران دم بخت دور آن جمع میشدند و هر کدام یک نشانی مانند یک دگمه، سکه، سنجاق و پارچههای داخل کوزه میانداختند، سپس یک دختربچه یکی یکی این نشانهها را بیرون میآورد و یکی از زنان شعر و ابیاتی را میخواند که مضمون آن بیت، فال ان شخص محسوب میشد.
یکی دیگر از رسمها قاشقزنی بود که دختران و پسران جوان کاسه و قاشق به دست، چادری بر سر کرده و به در خانه دوستان و همسایگان خود میرفتند و با زدن قاشق بر روی کاسه به صاحبخانه میفهماندند که باید جلوی در بیاید و در کاسه آنها آجیل، نقل، شیرینی و یا پول بریزد.
همچنین فال گوشی که مختص دختران جوان بود یک رسمی شیرین و جذاب به حساب میآمد که دختران دم بخت در چهارشنبه آخر سال نیتی میکردند و در پشت دیوار یا در دم پنجره میایستادند به طوری که دیده نشوند و به سخن اولین رهگذری که رد میشد گوش میدادند و صحبت ان رهگذر را برای نیت خود تفسیر میکردند.
اما یکی از مهمترین رسوم مردم همدان، شالاندازی بود که البته در برخی از روستاهای همدان برگزار میشود. در این مراسم جوانان بعد از پریدن از روی آتش نیت میکردند و بعد با چند دستمال حریر و ابریشمی که به هم گره میزدند طنابی را درست کرده و روی پشتبام میرفتند و از دودکش خانه دیگران آویزان میکردند و با صدا در آوردن یا سرفه کردن صاحبخانه را متوجه خود میکردند و صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شالهایی بود هر آنچه از آجیل، نقل و شیرینی و ...آماده کرده بود گوشه شال میریخت و آن را گره میزد و صاحب شال آن را بالا میکشید و جوان هر چیزی را که در شال بود برای نیت خود تفسیر میکردند اگر شیرینی و نقل بود نشانه شادکامی، اگر گردو بود نشانه طول عمر، کشمش نشانه پرآبی، نان نشانه برکت و ...بود
برخی از بانوان در این شب نیز آجیلهای چون گردو و بادام شکسته شده برای عید را روی آتش افروخته شده برای چهارشنبه سوری بو میدادند و برای عید آماده میکردند، در برخی از مناطق نیز آش مخصوصی را میپختند و دور هم کنار آتش در آن شب میخوردند.
همه این رسم و رسومها جدای از اینکه چقدر میتواند کاربرد داشته باشد، موجب شادی و نشاط در بین اهالی خانواده میشد و روزهای پایانی سال را برای آنها ماندگار میکرد اما امروزه چهارشنبه آخر سال تنها به برافروختن آتش بسنده کرده و به جای ایجاد یک فضای شاد و فرحبخش تبدیل به یک فضای خطرآفرین شده است. جشنها و آیین گذشتگان ما به دنبال ایجاد آرامش، نشاط و سرزندگی بودند که متأسفانه گذر زمان چهره مهربان آنها را کمرنگ کرده و چه زیبا است که در شب چهارشنبه آخر سال به سنت گذشتگانمان احترام بگذاریم و جشن آن شب را همانند آنها پرشور، بانشاط و بیخطر برپا کنیم.
کردستان
به گزارش کردتودی، ایرانیان باستان روشن کردن آتش را نماد برکت و آسایش و رویش می دانستند و هر سال جشنی را به این نیت برپا می کردند به نام جشن سده که امروز با عنوان چهارشنبه سوری برگزار می شود. لازم به اشاره است که در گذشته در کردستان مراسم «کوله چووار شهمه» برگزار میشد که خانوادهها جارویی را که کارآیی خود را از دست داده در عصر روز چهارشنبه جلوی در منزل آتش میزدند و دیگر خبری از فشفشه و نارنجک دستی نبود.
زردی من از تو، سرخی تو از من
یکی از شهروندان سنندجی با اشاره به برنامههای شب چهارشنبه سوری در سنندج می گوید: جوانان کردستانی بعد از جشن و پایکوبی، شال اندازی می کردند و با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن و گفتن «زردی من از تو و سرخی تو از من»، سعی میکردند بیماری و درد را از خود دور کنند .
«محمد اصلانی» در ادامه میافزاید: امروزه بسیاری از آداب و رسوم در کردستان رنگ دیگری به خود گرفته است. از جمله با آوردن وسایل خطرناک آتش بازی و محترقه که هر سال شاهد حوادث ناگواری هستیم.
وی اضافه می کند: در گذشته مردم کردستان قبل از شروع شب چهارشنبه به حمام می رفتند و نظافت میکردند. از آن طرف هم همسایه ها و اهالی محل از صبح چوب و نفت و ... را آماده و عصر آتش چهارشنبه سوری را روشن میکردند. بعد از اتمام چهارشنبه سوری وقتی که دیگر آتش کم کم در حال خاموش شدن بود زنهای همسایه در باقیمانده آتش اسپند می ریختند و دود میکردند و اعتقاد داشتند که این دود آنان را از هر زخم چشمی باز می دارد .
این شهروند سنندجی اظهار میکند: مردم باید در این شب مواظب باشند که حادثهای برای کسی اتفاق نیفتد و از خرید لوازم آتش بازی نیز خودداری کنند.
«کوله چووارشهمه»؛ سنتی دیرین
یکی دیگر از شهروندان سنندجی می گوید: چهارشنبه سوری در کردستان نسبت به اعیاد و مراسم دیگر از جایگاه متفاوت تری برخوردار است .زیرا ما این شب را با نام «کوله چووار شهمه»میشناسیم و رسم بر این بود که در این شب تنها جارویی که کوتاه شده بود را آتش میزدند.
«امید زندی» میافزاید: با این کار هیچ آلودگی در محیط ایجاد نمیشد و مردم با خوشی و شادی مراسم این شب را برگزار میکردند.
وی اضافه می کند: کسانی که بیماری در خانه داشتند با لباس مبدل یا زیر چادر به پشت در خانه همسایگان می رفتند و ظرف مسی را با قاشق میزدند تا صاحب خانه بشنود و غذا یا پولی در کاسه آنها بریزد. آن غذا یا خوراکی را به بیمار میدادند تا شفا یابد .
زندی می گوید: مراسم روز چهارشنبه آخر سال همیشه یکی از روزهای بسیار پرخطر در تمام طول سال است و جوانان زیادی به دلایل مختلف راهی بیمارستان می شوند. عمده ترین مشکلاتی که جوانان با آن روبرو هستند سوختگی های شدید، جراحات سخت بر اثر ترکش های مواد منفجره و در موارد شدیدتر قطع عضو یا مرگ گزارش شده است.
وی ادامه می دهد: این آیین امروزه با انواع مواد محترقه خطرناک برگزار می شود و حوادث جبران ناپذیری به بار می آورد و باعث می شود که بسیاری از خانواده ها سال نو را با غم و اندوهی فراوان شروع کنند و خاطره بسیار بدی از شب چهارشنبه آخر سال در ذهن خود جای دهند. هر چند که، چند سالی است پلیس با شگردهای خاص با فروشندگان مواد محترقه برخورد و مانع از این بازی های خطرناک می شود، ولی باید شهروندان این مسأله را برای خود فرهنگسازی کنند چرا که چنین بازی هایی خطرناک و ویرانگر است و شادی و رضایت خاطر را تبدیل به یک عمر پشیمانی می کند.
تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پژوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در مواقع گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آن ها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آن ها ، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود . رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچکدام از این آیین ها دیده نمی شود .
بهتر است بگوییم کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف میگیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند. با این که هنوز چند روزی به چهارشنبه سوری باقی مانده است، در گوشه و کنار بازار همچنان خرید و فروش این مواد خطرناک به چشم میخورد. امیدواریم مردم استان از خطرات این مواد آگاه شوند و از استفاده از آن ها خودداری کنند.
سیستان و بلوچستان
خسرویان کارشناس تاریخ در گفتگو با عصرهامون، ضمن اشاره به پیشنه طولانی این جشن ملی در استان سیستان و بلوچستان گفت: در این استان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به دور هم می پیچند و آن را در شب چهارشنبه آخر سال آتش می زنند، و معتقدند با این کار نحسی ها از بین می رود.
خسرویان یکی از رسوم رایج این شب در سراسر کشور را پریدن از روی آتش عنوان کرد و افزود: نقل های زیادی بر این جشن مطرح است که از جمله آن ها می توان به گذر سیاوش از آتش، پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک، شکار هوشنگ و خلق آتش، رهایی بیژن از دل چاه و قیام مختار ثقفی در کوفه به خوانخواهی از حسین بن علی (ع) اشاره کرد که در روز چهارشنبه شروع شده و هواداران وی برای اعلام همراهی در قیام بر بام خانه هایشان آتش روشن کردند.
اردبیل
به گزارش سبلان ما، چهارشنبه سوری در دیار سبلان هم آیینی خاص دارد؛ با اینکه جشن رسمی چهارشنبه سوری در اردبیل اندکی بعد از غروب خورشید آخرین سه شنبه سال است اما آیین چهار شنبهسوری از ظهر روز سه شنبه آخر سال شمسی در اردبیل آغاز می شود.
تهیه قورقا تا شب چهارشنبه سوری
بانوان اردبیلی که خانه تکانیهایشان را از "کول چرشنبه سی "یعنی از یک چهارشنبه مانده به چهارشنبه آخر سال شروع و تمام رفت و روبشان را تا "گول چرشنبه سی"(چهارشنبه سوری) انجام داده اند در عصر آخرین روز سه شنبه سال دست به کار می شوند تا به رسم دیرینه گندم برشته درست کنند.
گندم برشته که در زبان محلی به آن "قورقا" گفته می شود بنا به طبع هر خانواده با شاه دانه، نخود و کشمش برشته مخلوط می شود تا در شب چهارشنبه سوری در سفره خاص خانواده های اردبیلی قرار بگیرد.
شام چهارشنبه سوری در اردبیل هم خاص و متفاوت است، همه خانواده های اردبیلی چنین شبی را ماهی دودی با پلو می پزند.
چهارشنبه سوری و رسم بایراملیق در اردبیل
در خانوداه هایی که دختر یا پسر نامزد دارند وضعیت به گونه ای دیگر است؛ بعد از ظهر آخرین سه شنبه سال یا شب چهارشنبه سوری خانواده داماد برای تبریک پیشاپیش عید به خانه عروس رفته و هدایای را هم پیشکش می کند که به این رسم "بایراملیق یا بایرام پایی " می گویند.
پارچه، طلا، لباس های نو، سفره هفت سین،آجیل مخصوص، انواع میوه و آینه و شمعدان کوچک هدایایی هستند که معمولا دراردبیل برای بایراملیق به خانه عروس برده می شود.
جزئیات سفره هفت سین چهارشنبه سوری در اردبیل
چیدن سفره هفت سین خاص چهارشنبه سوری نیز رسمی است که در بین اردبیلی ها از قدیم الایام تاکنون بوده و هست؛ آینه، قران، آب، شمع، سیر، سماغ، سرکه، سنجد و سکه، تخم مرغ رنگ کرده، انواع سبزه هایی که بیشتر توسط خود خانم ها کاشته می شود و انواع آجیل و قورقا(گندم برشته شده) چیزهایی هستند که در سفره چهارشنبه سوری در اردبیل چیده می شوند.
البته در قدیم به جای چیدن هفت سین در سفره ، هفت سین ها در "مَجمِی" که همان سینی بزرگ است چیده می شدند اکنون نیز در برخی خانه های اردبیل همچنان این سبک و سیاق ادامه دارد.
جمع شدن اهالی خانه دور مجمعی قارشیغ
ب یکی از این خوردنیها «قارشیغ» آجیل مخلوطی از کشمش، نخودچی، نقل رنگین، کشمش سبزه قلمی، مغز بادام، مغز گردو، مغز بادام پوست کنده، پسته، تخمه، تخم کدو، تخم هندوانه، سنجد، انجیر، خرمای زرد خشک، برگه هلو و فندق است.
این ترکیب که «چرشنبه قارشیغی» خوانده میشد بهنوعی آجیل شیرین امروزی است و همچنان در چهارشنبهسوری در فروشگاههای اردبیل به فروش میرسد.
به گفته کهنسال اردبیلی رسم بود که قارشیغ را در مجمعی اغلب مسی میریختند و وسط اتاق میگذاشتند و اطراف آن شمع روشن میکردند.
عیدی دختران خانه بخت رفته اردبیلی
عیدی دختران اردبیلی که ازدواج کرده اند هم در شب چهارشنبه سوری با سیاقی خاص برده می شود؛ این هدیه که معمولا طلا، پارچه و یا پول نقد است همراه با شام چهارشنبه سوری و آجیل و تنقلات به خانه دختران ازدواج کرده اردبیلی برده می شود.
البته رسم است خانواده دختر برای دخترانی که سال اول ازدواجشان است سنگ تمام بگذارد.
از قدیم الایام رسم براین بوده که در چنین شبی برادرها به خواهرانشان عیدی بدهند این هدیه نیز معمولا پول نقد، پارچه و یا طلا است.
انگشتر انداختن دختران
نزدیک غروب آخرین سه شنبه سال دختران دمبخت مراسم خاص" انگشتر انداختن " در چهارشنبه سوری را برگزار می کنند؛ آنها دور هم جمع می شوند و انگشترهایشان را درون یک کاسه آب می اندازند و روی آن را با پارچه سفید می پوشانند و بعد از کودکی می خواهند تا انگشتری را از توی کاسه بردارد انگشتر هرکس بیرون آمد آن دختر اولین نفری است که در سال جدید ازدواج خواهد کرد.
فالگوش ایستادن در چهار شنبه سوری رسمی است که امروزه رنگ کهنگی به خود گرفته اما هنوز هم کسانی هستند که اوایل شب چهارشنبه در خانههای خود می ایستند و از لای در سخنانی رهگذران را به عنوان فال تعبیر و تفسیر میکنند.
شال سالاماق آیینی قدیمی در اردبیل
در قدیم رسم بر این بود که پسرهای جوان کمربندهای پارچه ای یا دستمال خود را از پنجره اطاق که معمولا در سقف خانه ها قرار داشت، به درون اطاق می انداختند صاحبخانه بدون آنکه درصدد شناختن هویت آن برآید، مقداری آجیل یا شیرینی بر دستمال یا گوشه کمربند میبست و به طرف صاحب آن میانداخت اما امروزه این رسم در سطح شهر کمتر دیده می شود و در روستا ها رواج دارد و البته شکل آنها تغییر کرده است.
امروز بچه ها روسری و شال را به درخانه ها می بندند و زنگ در را می زنند و خود در گوشه ای پنهان می شوند و صاحبخانه ها با برداشتن شالها پول یا آجیل به گوشه آن می بندد تا صاحب شال آن را بردارد.
سرزدن به بزرگتر ها رسمی دیگر در چهارشنبه سوری
شادباش گفتن و سر زدن به خانه بزرگتر ها از رسوم دیگری است که در اردبیل همچنان در شب چهارشنبه اجرا می شود.ا
اشعار خاص چهارشنبه سوری در اردبیل
تمامی آداب و رسوم گفته شده مربوط به چهارشنبه سوری در اردبیل است اما رسمیت جشن چهارشنبه سوری اندکی بعد از غروب خورشید آخرین سه شنبه سال است که در گذشته نه چندان دور مردم اردبیل در چنین ساعاتی بوته های گون و خار را در پشت بام یا حیاط خانه آتش می زدند از روی آن می پریدند و می گفتند:"آغریم، اوغریم، توکولسون اُودا دوشوب کول اولسون" (تمام بلا و گرفتاری هایم در آتش بسوزد و با سلامتی و تندرستی سال نو را آغازکنم).
جوانان دم بخت با پریدن از روی آتش آرزوی گشایش در بختشان را می کردند.و این شعر را می خواندند "آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چر شنبه "
خراسان شمالی
به گزارش عصر اترک، اهالی خراسان شمالی در شب "چهارشنبهسوری"، آخرین چهارشنبه سالاز نیاکان خود آیین های متنوعی را به یاد دارند که هنوز نیز اعتقاد زیادی برای به جای آوردن این سنت ها دارند.
آیین "ملاقه زنی "
یکی از این سنتهای قدیمی که هنوز در بیشتر شهرستانهای خراسان شمالی رایج است و نوجوانان و جوانان زیادی رغبت به اجرای آن دارندآیین "ملاقهزنی" است.
نوجوانان پسر در این روز با برسر کردن چادر و پوشاندن سر و صورت، ملاقه به دست به پشت در خانهها رفته و با خواندن ترانههای محلی، آمدن بهار را نوید میدهند.
"خلهخله خلتمه به، سوا گلیم یمرتمه به" با برابرهای فارسی "خاله خاله عیدی من را بده، فردا نیز میآیم تخممرغی بده"، " خلهخله خلته گلده، اینچنه کلچه گلده"، " خاله خاله عیدیم را بده، کیسهای آمد کلوچهای بگذار" از جمله ترانههایی است که جوانان در آیین ملاقهزنی شب چهارشنبهسوری در پشت در خانهها زمزمه میکنند.
نواهایی چون "چله چخته بهار گلده خربزه و خیار گلده"، "چلهرفت و بهار آمد خربزه و خیار آمد" گویی تلنگر زنده شدن طبیعت و شادی آمدن عید نوروز را به همگان میدهند.
شال اندازی
شالاندازی نیز یکی دیگر از آداب چهارشنبهسوری بود، که پس از مراسم آتش افروزی جوانان به بام همسایگان و خویشان میرفتند و از روی روزنهی بالای اتاق (روزنه بخاری) شال را به درون میانداختند، صاحب خانه میبایست هدیهای در شال میگذاشت.
از دیگر مراسم چهارشنبه سوری فالگوش بود و آن بیشتر مخصوص کسانی بود که آرزویی داشتند، مانند دختران دمبخت یا زنان در آرزوی فرزند.
در خراسان شمالی هنوز بخش از آیینهای چهارشنبهسوری همچون بسیاری از نقاط ایران معمول است و کوچک و بزرگ در آخرین چهارشنبه سال برای دور کردن نحسی این آیین را گرامی میدارند.
در برخی از روستاهای این استان با افروختن آتش جوانان دور آن جمع شده و توپ آتش را به اطراف پرتاب میکنند.
ساکنان محلات قدیمی و روستانشین خراسان شمالی در این روز با گذشتن از روی آتش ترانههایی از قبیل "سرخی تواز من زردی من از تو" را زمزمه و اعتقاد دارند که با پریدن از روی آتش بلا، درد، بیماری و نحسی از آنان تا آخرین چهارشنبه سال آینده از آنان دور میشود.
این اهالی همچنین با سوزاندن و دودکردن اسفند و کندر، افشاندن گلاب و مواد خوشبوکننده و سوزاندن خار و خاشاک و شاخههای خشک درختان در آخرین چهارشنبه، شب را به خوشی میگذرانند.
میر نوروزی ( خان خان)
در شهرستان بجنورد تا چند ده سال پیش، در ایام نوروز مراسمی اجرا می شده است که در اصطلاح محلی به آن " خان خان " می گویند.
در این مراسم، مسخره یی را عنوان خان داده برای او بارگاهی در میدان مرکزی شهر می آراستند، کسی را وزیر او می کردند و به مدت سیزده روز تمام حکومت بر شهر، یکسره در اختیار او نهاده می شد.
بجنوردیان مراسم" خان خان "را با غرور تمام (نوعی نقد اجتماعی بسیار پیشرفته) می شمردند:زیرا خان چند روزه ، علی الرسم حق داشته است در مسایل اجتماعی قضاوت کند:و احکام او(جز در موارد پیچیده ای نظیر قتل نفس) به اجرا گذاشته می شده و این خود فرصتی به دست او می داده است تا در مدت کوتاه فرمان فرمایی خویش،شیوه حکومت و عدالت خان های محلی را با درجه زیادی از بزرگنمایی،زیر ذره بین طنز به باد ریشخند و استهزا بگیرد!
شکستن کوزه
از دیگر آیینهای شب چهارشنبه سوری در بین مردم بجنورد شکستن کوزه بوده است، در گذشته اکثر مردم جهت آشامیدن آب از کوزه استفاده میکردند، لذا کوزههایی که در طول سال در اثر استفاده، دسته آنها میشکست یا ترک برمیداشت و به نحوی قابل استفاده نبود، اهل خانه آن را در چهارشنبه آخر سال دور سرخود چرخانده و هر یک مقداری آب دهان در کوزه انداخته و چند عدد سکه50 دیناری، یک ریالی و چند تکه زغال داخل کوزه میریختند و از پشت بام به طرف کوچه پرتاب میکردند و میگفتند؛ «سال نو، کوزه نو».
اما چهارشنبه سوری امروزه دست خوش تغییرات زیادی شده و تبدیل به یکسری از آتش بازی های صرفا خطرناک شده که نه تنها باعث شادی و جشن عموم مردم نمی شود، بلکه رعب و وحشت بین مردم و همچنین آسیب رساندن به یکدیگر را ایجاد می کند
انتهای پیام/