«صادق خرازی»، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی برنا در پاسخ به این سوال که چقدر حزب ندای ایرانیان را جوان می بینید، گفت: متوسط سن اعضای حزب ندا بین 26 تا 35 است، بنابراین حزب جوانی داریم. نمیشود گفت که ما کنشگر سیاسی هستیم و گردش به جوانانمان سوری باشد. جوانان مهمترین سرمایههای ملی ایران و مهمترین کنشگران آینده این سرزمین هستند. در جهان انفورماتیک و الکترونیک چگونه میتوان زندگی کرد و نسل جوان که ادبیاتش متفاوت از نسلهای دیگر است را، از آن غفلت کرد؟ محال است ما بدون جوانان امید به آینده داشته باشیم.
باید سن نمایندگان مجلس بین 25 تا 35 باشد
برنامه حزب ندا برای انتخابات مجلس در سال آینده چیست؟
در سراسر کشور در حال شناسایی نیروهای خود هستیم و سعی داریم کنشگران سیاسی خودمان را از میان جوانان شایسته، متخصص و متعهد انتخاب کنیم. بالاترین هدفی که برا انتخابات سال آینده داریم این است که جوانان تحصیلکرده، جوانانی که دارای فکر و اندیشه و دانش هستند روی کار بیاوریم. چطور است که نخست وزیر اتریش سنش چهل سال هم نیست؟ و یا نخستوزیر کانادا دور و بر 40 سال است؟ چطور رئیس جمهور کشوری مثل فرانسه که کشور تجربههای سیاسی بوده، سنش حدود 40 سال است اما در کشور ما این طور نیست.
در کشور ما باید سن نمایندگان مجلس بین 25 تا 35 باشد و قدرت تعامل داشته باشند. نمایندگان باید قدرت تلاش شبانه روزی داشته و روزی 20 ساعت کار فکری انجام دهند. جوان است که درد جوان را میفهمد. همین است که جوان بیکار است و پیرسالان به او اجازه حضور نمیدهند و جوان در اوج بدبختیهای خود غرق شده است، بزرگان متوجه نیستند که چه اتفاقی میافتد. این چالش و پارادوکس و این دوگانگی به این دلیل است که تصمیمگیران، پیرسالان باتجربه هستند و کنشگران، جوانانی هستند که باید کیفکش آقایان در دولت و برخی از افراد حاکمیت باشند. با این شرایط و نگاه کشور به جایی نمیرسد. کشور رئیس جمهوری میخواهد که بتواند روزی 20 ساعت کار کند، کشور وزیری میخواهد که روزی 20 ساعت کار کند و شب و روز نشناسد. زمانی که جوان بودیم، افراد بزرگی که در این کشور خدمت می کردند، در رنج سنی 20تا27 سال بودند و در آن زمان تحولات بزرگی رخ داد. کارهایی که در دوران دفاع مقدس انجام شد به این دلیل بود که جوانها محور بودند. جوانان آن روز امروز پیر شدند و باید به تربیت نسلهایشان بپردازند و کارهای مشاوری کنند، نه اینکه اجازه ندهند دیگران بیایند. حزب ندا برای مجلس بهترین جوانان را انتخاب خواهد کرد و به مردم معرفی میکند.
بسیاری از کنشگران سیاسی ما بیانیه گام دوم را نخواندند
نظر و تحلیل شما از بیانیه مقام معظم رهبری در گاه دوم انقلاب چیست؟
مهترین مخاطب بیانیه دوم رهبری مردم و جوانان هستند. متاسفانه بسیاری از کنشگران سیاسی ما بیانیه گام دوم را نخواندند، به اعتقاد من اگر در یک اتاق در بسته 50 سوال از بیانیه رهبری به مسئولین ما بدهید، مشخص میشود بخش عظیمی آنرا نخواندند و این بزرگترین ظلمی است که در حق امت و امامت میشود.
دنیای مدرن با 200 حزب به صحنه سیاسی نمیآید
اخیرا شاهد تشدید اختلافات سیاسی بین احزاب هستیم چرا احزاب به نتیجه ای نمی رسند و دلیل این همه اختلاف چیست؟
جنگ قدرتهاست. 30 گروه اصلاح طلب با هم به نتیجه نمیرسیدند چون جنگ منافع است. با مفاهیم و گفتمان سی سال پیش میخواهند درباره حال صحبت کنند. نمیشود با ژیان و فولکس در میدان مسابقه با مازراتی مسابقه داد، مشکل ما نقص فنی است. هواپیما که با نقص فنی بلند شود معلوم نیست بتواند بنشیند. کنشگران سیاسی ما همه با نقص فنی صحبت از سیاست میکنند. کسانی که ادعای جامعه مدنی دارند هنوز قوانین و قواعد جامعه مدنی را نمیدانند. آن کس که ادعای جامعه دموکراتیک دارد برای جامعه دموکراتیک خودش حاضر نیست، وقت بگذارد. چگونه به اینجا رسیدیم خدا میداند، ولی میتوانم بگویم جنگ قدرت ما بسیار ناجوانمردانه است و خودزنی میکند.
در حال حاظر فاقد قدرت رهبری در جریانات سیاسی هستیم. وقتی جریان و جناح سیاسی فاقد رهبری شود یا رهبری یک جریان سیاسی فاقد جسارت و قدرت کافی باشد، نتیجهاش همین دعواها و کش مکش ها میشود که در نهایت 30 یا 40 گروه سیاسی مرجع به وجود میآید که همهشان هم یکدیگر را خنثی میکنند. من معتقدم همه احزاب اصلاحطلب باید یکی شوند، همه احزاب اصولگرا باید یکی شوند، همه احزاب مستقل باید یکی شوند و کشور با دو سه حزب فرایند تصمیمگیریهای خودش را طی کند؛ همان طور که دنیای مدرن دارد پیش میرود. دنیای مدرن با 200 حزب به صحنه سیاسی نمیآید. دنیای مدرن یا با دو سه حزب سیاسی کارآمد وسط میآید و یا به لحاظ پارلمانتاریسمی سرنوشت کشور را رقم میزند. ما کشور عجیبی شدیم، از زیباییها و دشواریهای دموکراسی، مردمسالاری و استبداد هرچه بدی بوده گرفتیم و خوبیهایش را رها کردیم. باید یک روزی به این موضوع برسیم که کشور با دو سه حزب و در نهایت 4 حزب اداره شود.
آقای ظریف دوست دار سردار سلیمانی است
نقش ظریف در دستگاه دیپلماسی را چطور می بینید؟ حضورش در کنگره حزب ندا مورد انتقاد برخی گروه های سیاسی قرار گرفت. از دیدگاه شما علت استعفای دکتر ظریف چه بود؟ هجمه ها چه تاثیری در استعفای دکتر ظریف داشت؟
آقای ظریف یک شخصیت ویژه بینالمللی است، خرابش نکنیم. آقای ظریف را حراج نکنیم. این کار درستی نیست. آقای ظریف را در جدولبندیهای سیاسی نمیتوان گنجاند. در کنگره حزب ندا صحبت های آقای ظریف صحبت ملی بود و صحبت حزبی نداشت. خیلی از مواقع وزرای خارجه در جلسات حزبی در سراسر دنیا حضور یافتند، از جمله در ایران و اولین بار هم نبود که این اتفاق می افتاد. آقای ظریف مبنای اختلاف انگیزی با حاکمیت، نیروی قدس و سردار سلیمانی را نداشت. من میدانم آقای ظریف دوست دار سردار سلیمانی است. نیروی قدس و وزارت خارجه دو بال موتور سیاست خارجه هستند. آقای سلیمانی و بچههای قدس با وزارت خارجه هماهنگ هستند و وزیر خارجه را مجری و کاپیتان اصلی سیاست خارجه میدانند. گاهی وقتها خستگیها افزون میشود و سوتفاهم به وجود میآید. به نظر من این ماجرای استعفا یک سوء تفاهم با برداشت نادرست بود و خیلی زود حل شد. شما دیدید که این سوتفاهم طولانی نشد و ابعاد نداشت ، عقبه و عطف هم نداشت. قانون مشخص کرده وزارت خارجه مجری سیاستهای اصلی نظام است. وزارت خارجه محور هماهنگی همه مناسبات، مراودات و تعاملات خارجی و بینالمللی ایران با سایر دول و کشورهای مختلف و سازمانهای بینالمللی، مناسبات منطقهای و مناسبات دوجانبه است.
در سفر اخیر عراق همراه وزیر امورخارجه بودید، نقش شما در وزارت خارجه چیست؟
من مشاور هستم و مسئولیتی ندارم. در برخی از ادوار مختلف هم از من دعوت کردند و شرکت نکردم. این بار شرکت کردم و حضورم چند عنصر و عامل داشت. عنصر اصلی آن این بود که میخواستم عراق بعد از جنگ را بشناسم. میخواستم وضع توسعه عتبات را ببینم و در کنار آقای آقای ظریف عراق جدید را بهتر بشناسم و هیچ مأموریتی نداشتم. در دولت های گذشته هم به عنوان کارشناس سیاسی دعوت میشدم. درست است که من مشاور آقای ظریف و عضو برخی از نهادهای موجود در وزارت خارجه هم هستم، همکاریهای فکری، راهبردی و مطالعاتی با وزارت خارجه داسته و دارم اما اینها هیچ کدام با سفر من تداخل نداشتند.
کاش سفر به عراق سه سال پیش انجام میشد
تحلیل شما از سفر به عراق چه بود؟
این سفر کاش سه سال پیش انجام شده بود. عراق چه جنوبش و چه مرکز و کردستانش. ترکیه، پاکستان و افغانستان و این 15 کشوری که ما با آنها همسایه هستیم بی نهایت ظرفیت و استعداد و مانور دارند که متأسفانه مغفول مانده است. ما باید ظرفیتهایمان را احیا کنیم. باید استعدادها و ظرفیتهای خفته خودمان را مجددا بازخوانی کنیم و میتوانیم با قرائت مجدد به احیای موقعیت جدی و استرتژیک خودمان بپردازیم.
سیاست خارجه دولت آقای روحانی برخوردار از شانس و بیشانسی بود
سیاست خارجه دولت دوازدهم را چگونه می بینید؟
سیاست خارجه دولت آقای روحانی فراز و نشیب داشت و برخوردار از شانس و بی شانسی بود. موفقیتها و تلاشهای شگرفی بچههای کاوشگر سیاست خارجه داشتند ولی بدشانسی این است که با یک رئیس جمهور غیرمترقبه و غیر قابل محاسبه در کشور امریکا روبرو هستیم. ما نمیتوانیم بگوییم سیاست خارجی مان ضعف داشته، زیرا ما با یک واقعیتهای جدیدی روبرو شدیم. در قرن بیستم، جنگهای زیادی صورت گرفته است. ستیزها و جنگها الزاما توسط کشورها نبوده و افرادی بودند که بساط جنگ و ناامنی را پایه گذاشتند. در همین منطقه، صَدام یکی از دردناکترین جنگهای تاریخ بشر را پایه گذاشت. ما نه جنگ میخواستیم نه ملت جنگ طلبی بودیم. این یک بدشانسی برای انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی متولد شد که فضیلتها را جدی بگیرد و رذیلتها را از اندام اندیشههای سیاسی مردم زدوده کند. انقلاب اسلامی متولد شد که خوبیها را جایگزین بدیها کند. به اوج رسید که بگوید کاستیها، بیانصافیها و بیعدالتیها پایان میپذیرد و به جایش عدالت، انصاف، شرف، خوبیها مستقر میشود. در کنار جنگ منافقین بیشترین نقش را در جهت بدبین کردن مردم بازی کردند. جنگ از یک طرف، ناجوانمردی که دولت غربی علیه انقلاب ایران ایجاد کرده بودند از طرف دیگر، منافقین و نقششان نیز از طرف دیگر. اگر رهبری بزرگ امام نبود ما چه میشدیم. لذا من نمیتوانم بپذیرم و نخواهم پذیرفت که ما میتوانستیم گرفتار نشویم و جنگ یک بدشانسی بود. ما دنبال جنگ نبودیم و مردم ایران جنگجو نبودند و شعار جنگ طلبی ندادند. پیام امام به همه کشورها پیام صلح و دوستی بود. پیام انقلاب پیام آزادی و رجعت به خویشتن بود. ادبیاتی که در صبح انقلاب بود، ببینید که چه اتفاقی افتاد. صدام از یک فرصت تاریخی برای انتقام و کینه تاریخی خود استفاده کرد. در این مقطع هم ما نمیتوانیم بگوییم دولت آقای روحانی دولت مقصری است، میتوانست تدبیرهای بیشتری انجام شود اما دولت آقای روحانی بدشانسی آورد.
ضعف دستگاهها را نباید ملاک کمبودها دانست
آیا دیگر کشور های اروپایی به اینستکس ملحق خواهند شد؟
اگر قاطع عمل کنیم چارهای ندارند و باید به آنها بگوییم اگر به اینستکس عمل نکنند از آن بیرون میآییم. تعارف ندارد و ما در سیاست خارجی نمیتوانیم فقط به گفتمان بسنده کنیم و مقداری عمل و قاطعیت میخواهد. بانک مرکزی ما به مسئولیتش عمل نکرده و نمیکند، وزارت نفت ما ضعیف عمل کرده، هر چیزی را که نیاز داشته باشید میتوانید در این کشور تهیه کنید. ضعف دستگاهها را نباید ملاک کمبودها دانست. ما اگر با قدرت عمل کنیم، مطمئن باشید هر جایی که با قدرت عمل کردیم، موفق شدیم. به تاکتیکها و استراتژیک ها نگاه کنید. امیرالمومنین در جنگ صفین به مالک اشتر سفارش میکند، مالک به اقتضای دشمن نگاه کن.
اگر ده قاسم سلیمانی داشتیم امروز نه در بعد داخلی مشکل داشتیم نه در بعد خارجی
کمی هم از نقش سردار سلیمانی بگویید؟
سردار دوست ندارد الکی مطرح شود. قاسم یکی است. اگر ده قاسم سلیمانی داشتیم امروز نه در بعد داخلی مشکل داشتیم نه در بعد خارجی. خیلی سربسته میگویم اگر چندتا مثل قاسم سلیمانی داشتیم، نیروهایی که غم این مملکت را میخورند، امروز مشکل جدی نداشتیم. من در نقش آقای سردار اسلام سرلشگر سلیمانی اقرار نمیکنم، میدانم ایشان هم خوشش نمیآید. او کسی است که دنیا به او برای مقابله با محور تروریسم نیاز دارد. امروز بزرگترین آکادمیهای نظامی که مبارزه با تروریسم را بعد از 11 سپتامبر در دستور کار خودشان قرار دادند، فاقد دکترین هستند. فاقد شناخت هویت کنشگران تروریسم هستند که در منطقه مثل غدههای سرطانی حضور دارند. با اینکه خود غرب و ایالات متحده آمریکا اینها را به وجود آورده است متأسفانه من خیلی صادقانه عرض میکنم، فاقد درک دقیق و شناخت منطقی از هویت عینی و تروریسم هستند. قاسم سلیمانی شاید جزو نادر افرادی است که در جهان امروز مفاهیم مبارزه با تروریسم را میفهمد و به معنای واقعی نیت خیرخواهانه خودش را در مواجهه با تروریسم ثابت کرده است. برای مبارزه با تروریسم در عراق و فراسوی بینالنهرین بهترین تلاشها را انجام داده است. اینکه میگوییم دنیا به سلیمانی نیاز دارد به دلیل این بوده که او یک نظامی استراتژیست است و موقعیت جغرافیایی منطقه را خوب میشناسد.
هدف قاسم سلیمانی در منطقه جدی است. او به حیات و ثبات که دو اصل امروز نظام بینالملل است، باور جدی دارد. قاسم سلیمانی فداکاری میکند و برای امنیت مردم به جای اینکه داخل مرزهای خودش بایستد بیرون از مرزها تلاش میکند. اولین بار است در تاریخ ایران چنین اتفاقی میافتد و امنیت ملی ایران آسیب نمیبیند. ابرقدرتها نیروهای واکنش سریع دارند. همه جهان از نیروهای واکنشسریع استفاده میکنند اما نیروی قدس ما یکی از منحصر بفردترین نیروهای اقدام سریع نظامی جهان است. ایران به عنوان یک ابرقدرت منطقهای از نیروهای بسیار باهوش، زیرک و قدرتمندی برخوردار است که همه منطقه را مثل کف دست میشناسند. آقای اردوغان مورد خیانت داخلی قرار میگیرد وعلیه او کودتا میشود. او دست به دامن قاسم سلیمانی و ظریف برای تامین امنیت کشورش می شود زیرا ایران در جهت ثبات در منطقه تلاش می کند. این ثبات در منطقه به مصابح یک نیروی قدرتمند واکنش سریع است که میخواهد دور تا دور ایران آرامش برقرار شود.
مهمترین اتفاق سیاسی در سال 97 از نظر شما چه بود؟
در سال 97 اتفاق های تلخی رخ داد و در مجموع سال خوبی نبود. در سال 97 خیلی از بزرگانمان را از دست دادیم. کشورمان گرفتار سوء مدیریت بود و مردم خیلی غصه و درد کشیدند. مشکلات زیادی داشتیم و باید این را بپذیریم. سال 98 سال سرریز خیلی از مشکلات است. این دو سال و دوران پسا تحریم سرریزش در سال 98 است و انتخابات و توطئههایی که احتمال دارد از جانب بیرونیها انجام شود. سال 98، سال هوشمندی، تلاش و ابتکارعمل باید باشد. سال خدمت خالصانه بی تکلف. اگر ملتی هوشمند و با ظرفیتهای بالا باشیم با قدرت تأثیرگذاری بالا و تلاش های خالصانه مسئولین میتوانیم با نیکی از این سال عبور کنیم.