رویکردی تقابل جویانه که بیتردید طی دو سال آینده از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا ادامه خواهد یافت. ذیل چنین رویکردی منافع حیاتی ملی ایران ایجاب می کند مسئولان امنیت ملی کشور از شرایط موجود و پیش رو درک صحیح داشته و تصمیمات درست و بموقع اتخاذ کنند.
دراین راستا شاید طرح چند محور زیر کمککننده باشد.
1- اکثر کارشناسان، متخصصان امنیتی و سیاست خارجی و خاورمیانهای امریکا معتقدند سیاست فشار حداکثری ترامپ موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی نخواهد شد. این در حالی است که جان بولتون مشاور امنیت ملی، مایک پمپئو وزیر خارجه ترامپ، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و متحدان عربش دیدگاه متفاوتی دارند و قاطعانه معتقدند با فشارها و تحریم های حداکثری، سقوط نظام جمهوری اسلامی تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ رقم خواهد خورد.
2- سرنوشت بحران روابط امریکا با کشورهای ونزوئلا، ایران و کره شمالی برای پیروزی ترامپ در دور دوم ریاست جمهوریاش نقش تعیینکنندهای خواهد داشت. رئیس جمهوری امریکا بهدنبال جنگ با ایران، درگیری با سپاه پاسداران در منطقه و تغییر رژیم جمهوری اسلامی نیست. او تلاش میکند با افزایش فشارها و تحریم ها، نظام اقتصادی ایران را متلاشی و با تشدید روند گرانی، تورم، بیکاری، فساد و کاهش ارزش پول ملی و... موجب شورش های سراسری داخلی شده تا تهران را به پای میزمذاکره و معامله بکشاند. ترامپ درمورد کره شمالی هم کم و بیش همین هدف را دارد ضمن اینکه امیدی به شورش داخلی در کره شمالی ندارد اما در ونزوئلا بهدنبال تغییر رژیم است.
3- موضوع ایران برای جان بولتون و پمپئو کاملاً حیثیتی است. نگاه غالب صاحبنظران امریکایی این است که این دو بویژه بولتون، عامل اصلی سیاستهای افراطی جاری علیه ایران هستند. سیاست جاری واشنگتن درمورد ایران در داخل دولت امریکا با مخالفت رو به رو است درحالی که درمورد ونزوئلا و کره شمالی چنین نیست. نگاه ترامپ و جان بولتون درباره ایران فاصله زیادی از هم دارد؛ اولویت ترامپ معامله با ایران است تا قفل مذاکره ایران و امریکا را بشکند و آن را بهعنوان یک دستاورد مهم برای دولت خود در افکار عمومی بفروشد و رأی بیاورد درحالی که کف خواسته جان بولتون تغییر رژیم و سقف آن فروپاشی و تجزیه ایران است.
4- اکثریت فرماندهان و کارشناسان ارشد ارتش امریکا، بدنه وزارت خارجه و نهادهای امنیتی امریکا با سیاستهای افراطی فعلی جان بولتون علیه ایران همچون خروج از برجام و تعیین سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان تروریستی مخالف هستند و معتقدند باید از جنگ با ایران پرهیز کرد و در صورت ممکن حتی با گفتوگو تنش ها را کاهش داد اما فضای حاکم بر تصمیمگیری در دولت امریکا به شکلی است که امکان بروز و تأثیرگذاری دیدگاه این دسته از کارشناسان وجود ندارد و تقریباً مخالفان رویکرد چهرههای افراطی دولت امریکا منزوی شدهاند.
5- کنگره امریکا درمقطع فعلی با هرفشار و اقدامی علیه ایران منهای اقدام نظامی موافق است لذا در افزایش تحریم ها علیه ایران، متحد کاخ سفید است و حتی به تصمیم ترامپ علیه سپاه هم هیچ واکنش منفی نداشت.
6- برای نتانیاهو و متحدان عربش همچون محمد بن سلمان ولیعهد عربستان، عملی شدن تغییر رژیم در ایران اولویت حیاتی است. نتانیاهو و محمد بن سلمان به هیچ وجه نمیخواهند اسرائیل و عربستان را درگیر جنگ با ایران کنند اما هردو مایل هستند امریکا را به دام جنگ با ایران بکشانند. محور خط مشی تل آویو- ریاض محاصره کامل سیاسی- اقتصادی- نظامی- امنیتی و فشار حداکثری به قصد فروپاشی از درون است. هدف آنها گرفتن نتیجه در دوسال باقیمانده دور اول ترامپ است و لذا اگر فشارحداکثری اقتصادی جواب ندهد، بهدنبال خلق سناریو برای کشاندن امریکا به حملات محدود نظامی علیه ایران خواهند بود. نتانیاهو در تبلیغات گسترده یک سال گذشته در مورد ادعای حملات مکرر به مواضع ایران درسوریه، سه هدف دارد:
الف: هدف آشکار او این است که به همه ثابت کند تسلط و نفوذ ایران در سوریه را تحمل نخواهد کرد.
ب: اما هدف پنهان او این است که به فرماندهان ارتش امریکا، کنگره و کاخ سفید بگوید هراسی از درگیری نظامی با ایران نداشته باشند زیرا اسرائیل درطول یکسال صدها حمله نظامی علیه مواضع ایران درسوریه داشت و هیچ اتفاقی هم نیفتاد. او بهدنبال این است که ترسها و نگرانیها در واشنگتن، اروپا و منطقه از واکنش های ایران فروریخته شود تا راه برای اقدام نظامی بازشود.
ج: نتانیاهو درصدد است با محوری کردن موضوع ایران و اتحاد کشورهای عربی علیه ایران، همه اهداف خود درمورد تشکیل دولت بزرگ اسرائیل را تحقق بخشد و موضوع دولت فلسطینی را هم به زباله دان تاریخ بیندازد. او علاوه بر اعلام بیت المقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و منضم کردن جولان سوریه به خاک اسرائیل، سعی خواهد کرد قبل از روگشایی از طرح «معامله قرن»، اقدامات توسعه طلبانه بیشتری انجام داده تا اعراب در اوج ضعف و ذلت، تن به پذیرش «معامله قرن» بدهند و اگر هم نپذیرفتند، آنها را مانع صلح معرفی کند. 7- محور بولتون- نتانیاهو- بن سلمان سیاست فشار روانی بر ایران را دردستورکار دارند تا تهران را عصبانی و به عکسالعملی نسنجیده وادار کنند. بعد از روی کار آمدن ترامپ، موضوع تشکیل مثلث مذکور علیه ایران را عنوان کرده و تأکید کردم طراحی این سیاست با اسرائیل، ایجاد فشار از سوی امریکا و تأمین مالی آن با عربستان و امارات خواهد بود. اکنون عرض می کنم که این مثلث در مسیری به پیش می رود که:
اجماع داخلی در هیأت حاکمه امریکا ایجاد نماید، کشورهای غربی همچون اروپا را همراه کند، قدرتهای بلوک شرق همچون چین، روسیه و هند را در دفاع از ایران اخته کند، اتحادی از کشورها در منطقه، مشابه طرح ناتو عربی، علیه ایران شکل دهد، روابط امریکا و ایران را به نقطه غیرقابل برگشت برساند به گونهای که حتی با پیروزی دموکراتها، شانس حل و فصل مسائل ایران و امریکا به صفر برسد. ایران را وادار به خروج از برجام کند تا شش قطعنامه صادره دردولت قبل احیا، طبق منشور سازمان ملل بهعنوان تهدید صلح و امنیت بینالملل تلقی شده و تحریمها اجماعی و جهانی شود.
نیروهای نظامی و امنیتی ایران بویژه سپاه را با القاعده و عاملان حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 برج های دوقلو نیویورک مرتبط کند تا بتواند با استفاده از قانون «مجوز توسل به نیروی نظامی مصوب کنگره در سال 2001»، نیازی به مجوز جدید از کنگره برای حمله به ایران نداشته باشد. شرایطی به وجود آورد که ایران در لیست سیاه «گروه ویژه مالی» موسوم به اف.ای.تی.اف قرارگیرد تا حتی بدون تحریم های اجماعی جهانی شورای امنیت سازمان ملل، سایر کشورها همچون چین و روسیه و ترکیه هم قادر به تجارت با ایران نباشند.
آقای روحانی در سخنرانی علنی گفت که مقامات دولت امریکا ۸ بار تقاضای ملاقات با دولت جمهوری اسلامی ایران را داشتهاند علاوه بر آن ۵ رهبر دنیا واسطه ملاقات شدند، اما اعلام کردیم که زمان و شرایط مناسب برای مذاکره و ملاقات وجود ندارد. ممکن است ترامپ چنین درخواست هایی را تا شهریور امسال هم مطرح کند به امید اینکه در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، دیداری رخ دهد. اما کم کم به زمان پایان چنین درخواست هایی نزدیک می شویم. چون از پاییز امسال بتدریج مبارزات انتخاباتی کاندیداها برای کنگره و ریاست جمهوری امریکا در پاییز سال آتی شروع میشود و برای ترامپ ریسک مذاکره با ایران در دوران انتخابات بسیار خواهد بود. ضمن اینکه نتیجه انتخابات امریکا نباید عامل تعیینکنندهای برای تصمیمات مقطع فعلی کشور باشد زیرا اولاً محبوبیت ترامپ افزایش یافته و هیچ تضمینی هم وجود ندارد که دموکرات ها پیروز انتخابات باشند و ثانیاً: تخریبها در یکی دوسال گذشته و تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به قدری گسترده بوده و خواهد بود که راه مفری برای منتخب بعدی نماند.
1717