«لباس روحانیت از ابتدای پیدایش تاکنون» گزارش شفقنا از بازار لباس روحانیون+ تصاویر
شفقنا- اعظم حاتمی و علی علیزاده/ لباس و پوشش از قدیم الایام یکی از نمادهای شخصیت و جایگاه اجتماعی انسان بوده است و در برهه هایی همین لباس، وجه تمایز افراد در مشاغل مختلف بوده است؛ به عبارت دیگر از نحوه پوشش لباس فرد می توانستیم به شغل او پی ببریم البته در هر دوره ای مردم نوع خاصی از […]
شفقنا- اعظم حاتمی و علی علیزاده/ لباس و پوشش از قدیم الایام یکی از نمادهای شخصیت و جایگاه اجتماعی انسان بوده است و در برهه هایی همین لباس، وجه تمایز افراد در مشاغل مختلف بوده است؛ به عبارت دیگر از نحوه پوشش لباس فرد می توانستیم به شغل او پی ببریم البته در هر دوره ای مردم نوع خاصی از لباس به تن می کردند؛ به عنوان مثال، نوع پوشش زنان و مردان در عصر صفویه متفاوت از عصر قاجار و حتی معاصر بوده است.
تاریخ لباس در عهد صفویه و قاجاریه
دکتر فرشاد فروزش از اساتید دانشگاه در خصوص پوشش مردم در زمان صفویه می گوید: «مردان ایرانی به جای شلوار، تنبان آسترکرده ای داشتند که تا قوزک پا می رسید. پیراهنشان بلند بود چنان که تا زانوان می رسید و پایین پیراهن را بیرون از تنبان قرار می دادند. این پیراهن در طرف راست روی سینه باز بود و شکاف تا ناف می رسید و در قسمت پایین از دو طرف شکافته شده است اما فاقد یقه بود و لبه گردن ساده ای داشت. مردان از روی پیراهن نیم تنه (کلیجه) نخی به تن می کردند که از جلو روی شکم دگمه می خورد و دامن آن به زیر زانو می رسید.
پوشیدن قبا نیز معمول بود. پارچه آن خیلی نازک و لطیف انتخاب می شد، اما میانش را با پنبه فتیله کشی می کردند. البته کمتر پنبه می دوختند. مردم محترم هر روز قبا را عوض می کردند. رنگ قبا ثابت نبود و تا لکه دار می شد پوشیدن آن مایه خفت بود. روی قبا شالی به کمر می بستند که دو سرش با گل و بوته زربفت شده بود.
رجال دربار و سپاهیان از کوچک و بزرگ خنجری به کمر داشتند. بزرگان هرچه می توانستند جواهر قیمتی به خنجرهای خود نصب می کردند. مردها دستاری از پارچه کتانی یا ابریشمی بر سر داشتند که آن را روی هم می پیچیدند و به آن مندیل می گفتند. این دستار معمولا مخطط و رنگین بافته شده بود و در میان برخی از آنها نخی زرین دیده می شد. دستار روحانیون مانند سایر اجزاء لباسشان سفید بود. از پشت مندیل برخی دنباله ای به طول نیم ساعد آویزان بود. بعضی ها نیز کلاه پوست بر سر می گذاشتند. سادات بر دستار خود دنباله سبز رنگی داشتند. جوراب ها معمولا پشمی بود و ساق های آن به زانوان می رسید و در زیر زانو بسته می شد. به پاشنه جوراب قطعه چرم قرمزی می بستند که به دقت تعبیه شده بود. این قطعه چرم مانع تماس پاشنه با لبه ی کفش می شد، زیرا لبه ی کفش تیزی داشت و ممکن بود جوراب را بشکافد و پا را اذیت کند.»*
در طول دوران حکومت ۵۰ ساله ناصر الدین شاه قاجار بر ایران، هم یکی از امور بسیار مهم در نزد اقشار جامعه، نوع پوشش و متعلقات آن بوده است، به نحوی که کلاه، کفش، جوراب، شلوار، شال، کمربند، جبه، قبا، عبا و عمامه و پوستین از جمله عناصر پوشاکی مردان دوره قاجار محسوب می شده است.
کلاه بر خلاف امروز، یک پوشش همگانی بود و ایرانیان به آن حساسیت داشتند. به نحوی که هیچکس کلاه از سر بر نمی داشت. به گزارش شفقنا به اعتقاد کرزن مولف کتاب ایران و قضیه ایران، کلاهی که ایرانیان به رسم ملی بر سر می گذاردند فقط در دوره قاجاریه از یک قرن پیش مرسوم شده است تا آن موقع همه جا عمامه رسم بود. بعد از رسم شدن کلاه، غالباً شالی برگرد آن می پیچیدند و این کار مختص پادشاهان و افراد خانواده شاهی و بعضی بزرگان دولت بود.
در زمان محمدشاه قاجار، اندازه کلاه که تا آن زمان ارتفاع نسبتا بلندی داشت، کوتاه شد و «عمامه» نیز به تدریج از شکل عام و همه گیر درآمد و فقط بعضی از قبایل کرد، افغان، بلوچ و برخی از اصناف مانند سادات، روحانیون، معلمین مدارس، اطباء و داروسازها و غیره آن را به عنوان علامت مشخصه بر سر می گذاشتند.
اما قبل از اسلام لباس مردم پیراهن و شلوار نبوده بلکه روپوشی بوده که در دوره های مختلف معنای متفاوتی داشته است، قبا بیشتر یک لباس ایرانی است و مناطق عرب نشین بیشتر از دشداشه استفاده می کنند که معمولا زیر شلوار پوشیده می شود اما روحانیت روی شلوار یک روپوش می پوشد که لباس ایرانی و عجین شده با تمدن ایرانی است.
در باب عمامه، نقل شده است پیامبر (ص) با دست خود امام علی(ع) را در جنگ ها معمم می کردند و خودشان هم معمم بودند لذا تمدن اسلامی مقداری با عمامه گره خورده و برخی نقاط کشور، افراد غیر روحانی نیز از عمامه استفاده می کنند مانند مشهد و خراسان شمالی. مبلغان و حتی امرا و پادشاهان از عمامه استفاده می کردند و به نوعی تشخص اسلامی بوده که برای خود در نظر می گرفتند، البته اختصاص به اسلام هم ندارد و در برخی کشورها هم پادشاهان از عمامه به عنوان تاج استفاده می کردند همانگونه که در کشور عمان می بینیم پادشاه این کشور از آن به عنوان تاج استفاده می کند.
لباس روحانیت در گذر زمان
یکی از مهمترین ملاک های ارزش گذاری یک لباس و پوشش این است که چه گروه و صنفی براساس چه عقیده و ایده ای آن را بر تن می کنند. لباس روحانیت نیز از آن جهت تقدس دارد که نشانگر دین، آئین، روش و منش رسول اکرم(ص) و منسوب به ایشان است و در دوره معاصر، بیشتر علما، فقها و مبلغان آن را با عقیده و هدف ترویج آئین پیامبر گرامی اسلام بر تن کرده اند.
لباس روحانیت به شکل کنونی دارای قدمت چند صد ساله است و علما و بزرگانی چون شیخ بهایی، علامه مجلسی، شیخ حرّ عاملی، شهید اول، شهید ثانی، کاشف الغطاء و… آن را بر تن می کردند.
به گزارش شفقنا،محمد عالم زاده نوری در کتاب لباس روحانیت می نویسد: «در اواخر قرن دوم قاضیان باید طویله که نوعى کلاه بلند (قلنسوه) بود بر سر مى گذاشتند و عمامه سیاهى نیز به دور آن مى بستند و جامه و عباى سیاه مى پوشیدند و طیلسانى بر آن کلاه مى انداختند. طیلسان در ابتدا پارچه اى بود که بر سر یا بر روى کلاه و به ویژه روى عمامه مى انداختند و ادامه آن تا روى شانه ها و کتف ها را نیز مى گرفت.
کم کم و به مرور زمان بلندتر شد و خود به صورت لباسى درآمد که تا حدود زانوان ادامه داشت و با وجودى که آستین نداشت اما روى دستها را تا نیمه مى پوشاند. این پوشش مخصوص قضات و به ویژه فقها شد.
لباس فقها را ابویوسف قاضى زمان هارون الرشید ترتیب داده بود. البته کم کم پوشیدن جبه نیمه بلند و گشاد و سبزرنگ که حاشیه دوزى شده بود در میان فقها و علما مرسوم شد.»
اما مهدی مسائلی مولف کتاب جامه پیامبر (ص) معتقد است: «فرم کلی لباس روحانیت دارای اجزای مختلفی چون عمامه، عبا، قبا و لباده است که قدمت فراوانی ندارد و در قرن های اخیر به وجود آمده است؛ در گذشته لباس بیشتر مردم قبا بوده و شکل کنونی لباس مردم در گذشته اینقدر فراگیر نبوده و مردم افزون بر پیراهن و شلوار، قبایی را استفاده می کردند و لذا لباس روحانیت شبیه لباس سایر مردم بود با این تفاوت که روحانیت از عمامه استفاده می کردند که آنها را به اهل علم بودن به مردم معرفی می کرد».
به گزارش شفقنا، او می گوید: «در قرن های اخیر که لباس عمومی مردم دچار تغییر و تحول شده است، مقداری تمایز طلاب و روحانیون بیشتر خود را نشان می دهد و کمتر مردمی را می توان دید که از قبا و عمامه استفاده کنند البته در برخی نقاط کشور مانند مشهد هنوز خیلی مردم عادی از عمامه و قبا استفاده می کنند اما در سایر نقاط کشور این لباس به عنوان نمادی برای روحانیت و اهل علم شناخته می شود».
در شهرها و فرهنگ های مختلف دیده می شود که بسیاری از کهنسالان که به مکتب قرآن رفتند و یا حتی برخی مداحان و قاریان هنگام اجرای برنامه از عبا استفاده می کنند.
مسائلی خاطرنشان می کند: «لباس روحانیت ایران سه جزء دارد که یکی عمامه است که نحوه پیچیدن آن در گذشته، روحانیت را از مردم متمایز می کند. جزء دوم، قبا و گاهی اوقات لباده پوشیده می شود که کمی شیک تر است که توسط افراد خاص و مجالس خاص پوشیده می شود و تفاوتش با قبا این است که مقداری راحتی را از فرد می گیرد و شخصیت هایی چون آقایان خاتمی و روحانی از آن استفاده می کنند. رهبر انقلاب هم در دوران ریاست جمهوری خود از این لباس استفاده می کردند اما بعد از واگذاری رهبری از قبا استفاده کردند. و جزء سوم هم عباست».
او با بیان اینکه پوشیدن قبا و لباده بیشتر سلیقه ای است، اضافه می کند: «سلیقه ها برای استفاده متفاوت است برخی به جای قبا از لباده استفاده می کنند یا در تابستان برخی افراد از دشداشه استفاده می کنند حتی در پوشش زیر قبا و لباده هم طلاب متفاوت هستند برخی زیر قبا پوشش رسمی استفاده می کنند و برخی پوشش راحت تری دارند. حتی جنس لباس مورد استفاده هم متفاوت است».
هم اکنون، مراجع عظام تقلید و عموم طلاب از قبا و عبا و عمامه برای پوشش استفاده می کنند که بنابر فصول مختلف سال، از پارچه های گرم در زمستان و پارچه های نازک و خنک در تابستان استفاده می کنند.
اگر سری به بازار لباس روحانیت در قم بزنید انواع مختلفی از اجزاء لباس روحانیت را می بینید، از پارچه و جنس ارزان گرفته تا جنس گران که هرچه نوع جنس مرغوبتر باشد، طبیعتا قیمت هم بالاتر می رود البته عموما طلبه ها لباس های ارزان تر را می توانند ابتیاع کنند و لباس های گران یا خیلی گران قیمت مشتری های خاص و کمی دارد.
جنس عبا و قبا در فصل های سال تفاوت می کند و معمولا جنس عبا برای فصل تابستان، بیشتر حریر و برای فصل زمستان معمولا کتان است.
آیا لباس روحانیت تابع قوانین خاصی است؟
به گفته مسائلی، لباس روحانیت عرفی است و ضابطه خاصی ندارد، برخی روحانیون به اقتضای زمان، لباس را خیلی کم استفاده می کنند که این مساله شان روحانی بودن فرد را کم کرده و تحت تاثیر قرار می دهد. اینکه لباس نپوشند برخی جاها که عسر و حرج دارد اشکال نیست اما در جایی که اذیت و آزاری نیست و می شود پوشید ارزش لباس را در حد لباس کار پائین می آورد.
او معتقد است: «این لباس، لباس کار روحانیت است اما یکسری ارزشهای اخلاقی و معنوی به روحانیت القا می کند تا روحانیت در حفظ این ارزشها مجاهدت کرده و خود را با این لباس ببینند و در قالب آن تعریف کنند».
امین فریادی از طلاب حوزه علمیه تبریز به شفقنا می گوید: کسی که لباس روحانیت را می خواهد بر تن کند باید قبل از آن به پاکی اخلاقی و تهذیب نفس رسیده باشد و خود را از هرگونه رذایل اخلاقی پاک کرده باشد چون این لباسی است که ائمه معصومین بر تن کرده و با آن با دشمنان پیکار کرده و اسلام را تبلیغ می کردند.
نحوه بستن عمامه به چه شکل است؟
عمامه در طول تاریخ، اشکال مختلفی داشته ضمن آنکه دارای رنگ های مختلفی بوده است اما اهل علم بواسطه نحوه پیچیدن آن از سایر اقشار متمایز می شدند.
به گزارش شفقنا،مولف کتاب جامه پیامبر عنوان می کند: «مردم عادی در مناسبت های خاص از عمامه استفاده می کردند تا تشخص اجتماعی خود را نشان دهند اما اهل علم بیشتر از عمامه استفاده می کردند و نحوه پیچیدن عمامه هم آنها را به عنوان عالم دین معرفی می کرد.
مردم به شکل ساده عمامه را می بستند اما روحانیت پیچش عمامه را بیشتر کرده و سعی می کردند وجاهت و جلوه بیشتری داشته باشد. خیلی طلاب هستند برای اینکه وجاهت اجتماعی بیشتری داشته باشند، عمامه را بزرگ می بندند. از آن سو خیلی اساتید که ساده زیست هستند عمامه خود را کوچک می بندند. معمولا برخی اساتید اخلاق توصیه می کنند به طلاب که عمامه را بزرگ نپیچند.
عمامه روحانیت مقداری از مردم عادی بزرگتر بوده و از ۶ متر شروع می شود تا ۱۴ متر را شامل می شود البته پارچه عمامه خاص و نازک است و یکی از پارچه های معروفی که استفاده می شود وال هندی است که پارچه نازکی است که وقتی پیچیده می شود حجم کمی را می گیرد و لذا برای عمامه خیلی کوچک ۶ متر و عمامه متوسط ۷ تا ۸ متر و عمامه های بزرگ ۱۰ متر به بالاست».
عناوین و عمامه روحانیت تابع چه ضوابطی است؟
مسائلی می گوید: «عناوین و عمامه پیچیدن قانون خاصی ندارد و حتی می توان گفت عرف هم نیست.
طرز عمامه پیچی مقداری انتساب به اسلام و معنویت را به عنوان نماد بیان می کرده است؛ مفهومی با عنوان تحت الحنک انداختن داریم که در روایات توصیه می شده است به این صورت که در زمان پیامبر اکرم (ص) گوشه عمامه را باز نمی کردند و سفت می بستند اما در نماز توصیه خاص دارد لذا علما این سنت و استحباب را در نماز رعایت می کنند که گوشه عمامه را باز کرده و دور گردن می اندازند یا آویزان می کنند اما به صورت عمومی این آداب و رسوم و تقابل بین مسلمانان کمتر دیده می شود».
مولف کتاب جامه پیامبر در مورد شکل بستن عمامه اهل سنت بیان می کند: «فرم خاصی برای عمامه بستن اهل سنت وارد نشده و بسته به فرهنگ بومی آن کشور متفاوت است اما این شیعه است که هرکجای دنیا باشد، یک نوع لباس استفاده می کند و با آن لباس شناخته می شود».
سیر تاریخی عناوین حوزوی از گذشته تاکنون
محمدرضا رضایی اسفریزی با ذکر این نکته که القاب و عناوین حوزوی ضابطه دقیق و مشخصی ندارد، می گوید: «به عنوان مثال در قرن چهارم به شیخ کلینی ثقه الاسلام می گفتند به منظور بزرگترین لقب؛ در حالیکه امروزه، ثقه الاسلام ممکن است درجه پائینی تلقی شود، البته از نظر لغوی ثقه به معنای وثوق و مورد اعتماد است و ثقه الاسلام یعنی مورد وثوق و اعتماد اسلام و مسلمین یا مثلا شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی را «شیخ» می گفتند که به معنای عالِم علی الاطلاق بوده است اما امروزه به هر عالمی در هر سطحی شیخ می گوئیم.
در قرن هشتم هم به علامه حلی، «آیت الله» می گفتند. او اولین فرد در بین شیعیان بود که عنوان «آیت الله» را در مورد او بکار بردند و این بالاترین عنوان در آن زمان بود.
در قرن یازدهم به ملاصدرا، ملّا می گفتند. . اما امروز در جامعه ما لفظ «ملا» را کم استفاده می کنیم. البته اهل سنت کردستان به علمای خود «ملا» می گویند و همچنین در بین عموم هم به کسی که در مکتب خانه های قدیم درس خوانده باشد ملا می گویند.
همچنین در قرن سیزدهم به سید شفتی «حجت الاسلام» می گفتند که بالاترین لقب در آن دوره بوده است به خلاف امروز.
«علامه» به کسی گفته می شد که ذوفنون باشند مانند علامه شعرانی، علامه طباطبایی. برخی عناوین هم که به افراد داده می شود به دلیل تخصص آنهاست مثلا به ملاهادی سبزواری، «حکیم سبزواری» می گفتند چون عمده تخصصش در منطق و فلسفه بوده است. یا به صاحب مفاتیح الجنان، محدث قمی گفته می شد چون عمده تخصص ایشان علم حدیث بوده است».
این پژوهشگر حوزوی در مورد عناوین شیخ الطائفه و شیخ الاسلام که در گذشته در مورد برخی علما به کار برده می شد،به شفقنا می گوید:«در مورد فرق بین شیخ الطائفه و شیخ الاسلام باید بگوئیم در قرن پنجم به شیخ طوسی گفته شد «شیخ الطائفه» یعنی بزرگ طائفه شیعه امامیه، اما شیخ الاسلام منصبی است که سلاطین به عالم اول زمان خود اختصاص می داده اند مثل شاه عباس که شیخ بهایی را به عنوان شیخ الاسلام نصب کرد به این معنا که بقیه علما باید با او هماهنگ باشند البته منصب شیخ الاسلامی در شیعه بسیار کم اتفاق افتاده و فقط مخصوص آن برهه بوده که علما با حکومت مشکلی نداشتند اما در زمان های دیگر این منصب دیده نمی شود چون علما معمولا با دولتها زاویه داشته اند.
البته در اعصار مختلف، عناوین دیگری هم به کار برده می شد، مثلا در زمانی که عنوان شیخ الاسلام به شیخ بهایی داده شد، عالمانی چون میرداماد یا میرفندرسکی بودند که به دلیل آنکه از سلسله سادات بودند، «میر» به آنها اطلاق می شد یا محقق کرکی را داریم که فراتر از معنای لغوی آن عنوان اراده می شده است یعنی محقق علی الاطلاق.
در زمان قاجارعنوان«میرزا» را زیاد داریم مثل میرزای شیرازی و میرزای نائینی، به عنوان اینکه آن زمان میرزا به مرجع بزرگ اطلاق می شده است اما الآن به کسی که مادرش از سادات باشد میرزا گفته می شود».
این محقق و پژوهشگر حوزوی تاکید می کند: عناوین حوزوی امری عرفی و اعتباری است و امروزه، عناوینی مثل شیخ، آخوند، میرزا و ملا مطلق است و به هر طلبه ای اطلاق می شود، لذا اگر بخواهند تفاوت درجه را بیان کنند از این چهار درجه(حجت الاسلام، حجت الاسلام والمسلمین، آیت الله، آیت الله العظمی) استفاده می کنند. البته به کاربردن میرزا و شیخ غلط نیست اما تفاضل را نمی رساند.
به گفته رضایی، عناوین توقیفی نیست و ممکن است زمان دیگر، لفظ دیگر پیش بیاید کمااینکه آن زمان به طبیب می گفتند حکیم اما الان می گویند دکتر. حتی آن زمان شیخ فضل الله نوری بااینکه آخوند خراسانی را مرجع می دانسته می گفته «مشروطه باید به فتاوای حجت الاسلام آخوند خراسانی عمل کند» یعنی حجت الاسلام لقب بالایی بوده است. اینها اعتباری و عرفی است و ممکن است عرف به مرور زمان با استعمال عوض شود.
بر این اساس، می توان گفت: عناوین حوزوی نه القاب، عرف حوزه است و با توجه به اینکه عرف بنا به نظام اجتماعی و در گذر زمان تغییر می کند، عناوین هم ممکن است در طول زمان دستخوش تغییر شود.
اما محمدرضا رضایی اسفریزی محقق مرکز تحقیقات اسلامی کامپیوتری علوم اسلامی درباره سطوح و عناوین حوزوی می گوید:«دوره های تحصیل در حوزه های علمیه چهار سطح است؛ سطح اول یا مقدمات معادل کاردانی است که طلبه در بدو ورود به حوزه، چند کتاب در موضوع ادبیات عرب مثل جامع المقدمات و سیوطی را می خواند به اضافه کتابهائی مثل منطق شهید مطهری که آغاز علوم عقلی حساب می شود، اصطلاحا به این طلاب مبتدی می گویند و از نظر عنوان، ثقه الاسلام اطلاق می شود.
سطح دو یا متوسط که معادل کارشناسی است و طلاب سراغ کتب فقه و اصول مقدماتی می روند مثل شرح لمعه شهید ثانی، اصول الفقه مرحوم مظفر و رسائل شیخ انصاری، و در علوم عقلی بدایه الحکمه را نیز می خوانند که می توان به اینها حجت الاسلام اطلاق نمود.
سطح عالی یا سطح سه معادل کارشناسی ارشد است و طلاب در این مرحله وارد فقه و اصول تکمیلی می شوند و کتابهای مکاسب و کفایه را می خوانند و در علوم عقلی نهایه الحکمه را، اصطلاحا به اینها حجت الاسلام والمسلمین گفته می شود.
اما سطح چهار که معادل دکتری است، طلاب وارد مرحله تخصصی یعنی درس خارج می شوند، درس خارج یعنی کتاب مشخصی تدریس نمی شود بلکه استاد بحث فقهی مطرح می کند و پس از بررسی ادله و روایات نظر خود را با دلیل بیان می کند و روش استدلال و استنباط را به شاگرد یاد می دهد و چون روی کتاب خاصی مانور نمی دهد، به آن خارج فقه و خارج اصول می گویند، به این دسته از طلاب نیز حجت الاسلام والمسلمین می گویند، البته طلابی که از این مرحله فارغ التحصیل شده و به اجتهاد رسیدند آیت الله گفته می شود و اگر از اجتهاد به مرجعیت رسیدند آیت الله العظمی می گویند».
هزینه یک دست لباس روحانیت چقدر است؟
تورم و گرانی کالا بر بازار لباس روحانیون هم تاثیر گذاشته و آن را با افزایش قیمت، کاهش قدرت خرید طلاب و کسادی بازار فروشندگان مواجه کرده است.
بنا بر گزارش شفقنا، یک طلبه اگر قصد تهیه لباس از جنس خیلی معمولی را داشته باشد باید برای یک عمامه حدودا ۸۰ هزار تومان، قبا ۱۲۰ هزار تومان، عبا ۱۲۵ هزار تومان و یک جفت نعلین ۴۵ هزار تومان بپردازد که البته هزینه دوخت یک دست پیراهن و شلوار را هم به آنها باید اضافه کرد.
با وجود اینکه برای خرید یک دست لباس روحانیت حداقل ۴۰۰ هزار تومان نیاز است اما این مبلغ برای بسیاری از طلاب با شهریه های ناچیزی که دریافت می کنند، سنگین است.
البته پارچه ها و لباس های گران قیمت هم در برخی مغازه های این صنف البسه به چشم می خورد که به گفته خود فروشندگان اینها خریداران خاص دارد که تعدادشان بسیار اندک است.
علی امیری یکی از فروشندگان لباس روحانیت از کسادی این بازار شکایت دارد وبه شفقنا می گوید: نسبت به گذشته کسب و کارش از رونق افتاده است و در حال حاضر بسیاری از طلاب و روحانیون به جای اینکه عبا و عمامه نو بخرند ترجیح می دهند همان البسه قبلی را ترمیم و استفاده کنند.
حسین دستوری از دیگر فروشندگان لباس روحانیت است که می گوید: میزان سوددهی خود را بسیار پایین آورده تا قیمت کل کاهش یابد و طلاب قدرت خرید بیشتری پیدا کنند.
او در خصوص جنس لباس ها عنوان می کند: پارچه ها انواع مختلفی دارد اما عمده آنها ایرانی، چینی و ترکیه ای هستند و بهترین جنس پارچه برای عمامه نیز هندی است که نازک و خنک است.
پارچه هایی که به روحانیت عرضه می شود پارچه هایی است که جنس خارجی است و از این پارچه خیلی محدود تولید می شود.
بررسی های خبرنگار شفقنا نشان می دهد قیمت عبا از ۱۲۵ هزار تومان تا ۴۰۰ هزار تومان، قبا از ۱۲۰ هزار تومان تا ۴۵۰ هزار تومان، لباده از ۲۸۰ هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان، پیراهن از ۴۵ هزار تومان تا ۶۵ هزار تومان، دشداشه از ۷۵ هزار تومان تا ۱۴۰ هزار تومان و عمامه وال هندی از متری ۱۲ هزار و ۵۰۰ تا ۱۴ هزارو ۵۰۰ تومان متغیّر است.
۳۰ درصد پارچه های لباس روحانیون از خارج وارد می شود و ۷۰ درصد تولید داخل است البته عموما پارچه عمامه تولید داخل ندارد و عمدتا هندی و گاهی تایلندی است.
بیشترین و گرانترین لباس مربوط به عباهای پشمی دست بافت است که مشتریان آن معمولا عرب ها هستند و از یک ملیون و ۵۰۰ هزار تومان شروع می شود و تا ۱۰ میلیون تومان می رسد.
علی باباخانی یکی از فروشندگان لباس روحانیتبه شفقنا می گوید: ۷۰ درصد فروش لباس روحانیت نسبت به سال های قبل کاهش پیدا کرده است و عمدتا به دلیل افزایش قیمت پارچه است.
لباس روحانیون گرچه در نگاه اول شاید چند متر پارچه بیشتر نباشد اما بسیاری از طلاب که توان مالی بالایی ندارند از خرید آن خودداری کرده و ترجیح می دهند یک دست لباس را سالها به تن کرده و اگر هر چقدر هم فرسوده شود آن را تعمیر نمایند.
پی نوشت:
*جامعه تحلیلی خبری ندای اصفهان